vasael.ir

کد خبر: ۱۸۱۰
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۰:۲۸ - 09 February 2016
درس خارج فقه رسانه استاد رفعتی / جلسه 13

نباید از هر دلیلی برای وجوب تأسیس رسانه دینی استفاده کرد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین رفعتی نائینی در سیزدهمین جلسه درس خارج فقه رسانه گفت: برخی برای وجوب تأسیس رسانه از روایت مشهور نبوی(ص) استفاده می کنند که استدلال به آن ناتمام است و اشکالات اساسی دارد و ما بر خلاف نظر مشهور، شهرت عملیه این روایت را قبول نداریم

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین رفعتی، در درس خارج فقه رسانه که در موسسه فقهی ائمه اطهار علیهم السلام برگزار گردید، به بحث ادله ضرورت تشکیل رسانه دینی پرداخت و گفت: ما در اثبات وجوب تأسیس رسانه دینی همه ی ادله را قبول نمی کنیم و اگر ادله ای ذکر شود و نتوان به آن از حیث سند یا دلالت استناد کرد مانند بحث های متداول دروس خارج آن را نقد می کنیم و بدان استناد نمی کنیم.

 

نگاهی به مباحث جلسه گذشته

تا کنون چهار دلیل برای وجوب تأسیس رسانه دینی بیان نمودیم:

1-ادله وجوب تبلیغ دین 2- ادله وجوب امر به معروف و  نهی از منکر 3- وجوب اعداد 4- وجوب دفاع از کیان دین

این که دفاع از کیان اسلام در رابطه با جهاد تدافعی لازم است، از ضروریات است؛ بنابراین جهاد از فروع دین شمرده شده است.

دفاع اختصاص به دفاع نظامی ندارد بلکه درمقابل تهاجم فرهنگی اگر مهم تر از دفاع در مقابل تهاجم نظامی نباشد لااقل از مصادیق جهاد دفاعی است؛ زیرا دفاع از عقیده و ایمان مردم، دفاع از فرهنگ دینی است و از دفاع جهت حفظ نظام، ناموس و شهر بسیار مهم تر است؛ لذا اگر بگوییم گه وجوب جهاد دفاعی مصداق ابرز و اقوای آن دفاع از دین است این سخن کاملا منطقی و فقهی است، زیرا اگر دفاع از جان و مال یک شهر می شود به این خاطر است که این شهر دینی است و همین تدین است که باعث می شود مردم در مقابل دشمنان بایستند.

تعبیر روحانی مربوط به ادیان  گذشته است و در دین ما از علما تعبیر به ثغور و مرزبان می نمایند که این مرز فرهنگی و دینی است، لذا دلیل چهارم ما این است که الان در برابر هزاران رسانه ضد دینی قرار داریم و رسانه نیز باید ابزار تبیلغ دین ما باشد.

اهم مباحث استاد رفعتی در این جلسه به شرح ذیل می باشد:

دلیل پنجم که آخرین دلیل در این مساله است را مطرح و بررسی می کنیم که آیا این دلیل نیز قوی یا مخدوش است؟

دلیل پنجم که ذکر می شود، استدلال به روایت نبوی مشهور است: «الإسلامُ یَعلُو ولا یُعلی علیه» این روایت مشهور است و فریقین آن را از حضرت نقل کرده اند.

شیوه استدلال به روایت

باید تصرفی در این روایت داشته باشیم تا بدان استدلال نماییم.

جمله خبریه است و به این معناست که اسلام روز به روز گسترش و تفوق پیدا می کند و سایر ادیان بر اسلام تفوقی ندارند.

با این جمله خبریه نمی توانیم چیزی را اثبات نماییم پس لازم است تصرفی داشته باشیم و کبرای مساله را ثابت نماییم.

درست است که ظاهر این جمله خبریه است ولی حضرت در این جمله نمی خواهند خبر پیشرفت اسلام را بیان نمایند بلکه چیزی مانند «یجب» باید در تقدیر بگیریم؛ یعنی باید اسلام بر سایر ادیان اعتلا پیدا نماید.

وقتی این فعل را در تقدیر گرفتیم از آن وجوب حکم فهمیده می شود، یعنی مسلمانان هرکاری که می توانند برای اعتلای اسلام انجام دهند واجب است انجام دهند.

صغری: یکی از مصادیق بارز اعتلای کلمه حق و اسلام این است که امت اسلام رسانه های دینی داشته باشند تا اعتلای اسلام اثبات شود و فعالیت مسلمانان منتشر شود.

کبری: هر چه رسانه دینی بیشتر باشد موجب اعتلای اسلام می شوند و هرچه که موجب اعتلای اسلام شود واجب است

نتیجه:  پس تاسیس رسانه های دینی که موجب اعتلای اسلام می شوند واجب است.

نقد استدلال به روایت

سه اشکال در استدلال به این روایت موجود است:

1-    اشکال سندی که به کبرا ضربه می زند

2-    اشکال دلالی که باز به کبرا ضربه می زند

3-    اشکال در صغرا

توضیح اشکال در سند

این روایت مرسله است و رواة آن حذف شده اند و براساس روایت مرسل نمی توان حکم و فتوا صادر کرد.

مشهور از فقها این روایت را پذیرفته اند و اشکال اول ما را رد می نمایند که به عنوان نمونه مرحوم امام (ره) در کتاب بیع این روایت را ذکر کرده­اند و از رواة شیعه مرحوم صدوق آن را نقل کرده است.

به دو اعتبار این روایت را پذیرفته اند و آن را از روایات معتبره می دانند:

أ) روایت مشهوره است که جبران ارسال می شود

ب) مرحوم صدوق با همه حساسیت هایی که نسبت به روایات داشته است آن را به شخص پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت داده است و از جمله قال رسول الله استفاده کرده است؛ یعنی برای صدوق محرز شده که این فرمایش نبی مکرم اسلام است.

در بحث روزه داریم که به پیامبر (ص) نمی توان نسبت دروغ داد و اینجا وقتی مرحوم صدوق به پیامبر (ص) نسبت می دهد یعنی امر برای او محرز است، پس به این دوجهت این روایت معتبره است.

بررسی فرمایش حضرت امام (ره)

جابریت شهرت بر ضعف سند مورد بحث اصولیون است و در جاهای مختلف از آن بحث نموده اند ولیباید به 2 نکته  دقت شود:

اولاً چه شهرتی جابر ضعف سند است؟

 ثانیاً آیا جابریت شهرت را همگان قبول دارند؟

پاسخ

آن شهرتی که مشهور از اصولیون معتقدند جابر ضعف سند است «شهرت عملیه» است.

ما سه شهرت داریم:

1-    شهرت روایی

2-    شهرت فتوایی

3-    شهرت عملیه

آن چه که در این بحث ثمر دارد شهرت عملیه است و نه شهرت روایی و فتوایی.

توضیح مختصر شهرت های سه گانه

شهرت روایی: روایتی مشهور است و در بین فریقین ذکر شده است و یا ممکن است در بین شیعه فقط مشهور باشد.

شهرت فتوایی: فتوایی مشهور است ولی دلیل یا روایتی بر اساس آن نداریم.

شهرت عملیه: روایتی داریم که مشهور فقها بدان عمل کرده اند و بر اساس آن فتوا صادر کرده اند، یعنی روایت را معتبر دانسته اند. (مسلّما استناد فقها به این روایت است).

مشهور می گویند که شهرت عملیه جابر ضعف سند است.

 

ادله مخالفینِ جابریّت شهرت عملیه

مرحوم آیت الله خویی (ره) در جلد دوم مصباح الاصول  می گوید: به هیچ وجه شهرت عملیه برای ضعف سند، جابریّت ندارد و دو چیز بیشتر ملاک حجیت خبر واحد نیست:

1-    باید رواة آن ثقه باشند. 

2-    اطمینان شخصی به صدور روایت از ناحیه معصوم علیه السلام حاصل گردد.

سوال: آیا عمل مشهور به روایت، رواة را توثیق می کند؟

پاسخ: خیر در این روایت اصلاً نمی دانیم راوی کیست و مرسل است، پس عمل برای راوی توثیق ایجاد نمی کند و باید اطمینان پیدا کنیم که راوی ثقه است و اگر این میسّر نشد، دومین راه که برای اعتبار خبر ثقه باقی می ماند این است که اطمینان شخصی به صدور روایت از ناحیه معصوم علیه السلام پیدا نمایید.

سوال: آیا با عمل مشهور چنین اطمینانی پیدا می شود؟

پاسخ: خیر، برای ما اطمینان شخصی حاصل نمی شود، حتی اگر اطمینان نوعی نیز حاصل شود ولی برای من اطمینان «صدر عن المعصوم علیه السلام» حاصل نشود ثمری ندارد، پس شهرت عملیه جابر ضعف سند نیست همان طور که شهرت روایی و فتوایی جابر ضعف سند نیست و خیلی از شاگردان ایشان نیز همین نظر را دارند.

 نظر استاد

ما در بحث اصول نیز این نظر را ارائه کرده ایم و بیان شد که اگر شهرت عملی عندالقدماء باشد جابر ضعف سند است ولی اگر بین متأخرین باشد جابر ضعف سند نیست و دلیل آن نیز در جای خود مورد بررسی قرار گرفته است.

سوال: بعضی در اینجا وارد روش تحقیق شده اند و در این روش ثابت می کنند که بر اساس کلام حضرت رسول (ص) این کلمات مربوط به ایشان هست یا خیر؟ آیا این روش صحیح است؟

پاسخ: این در خود بحث های ما نیز مطرح شده است که مثلاً می گویند متن روایت دلیل بر صدور روایت از معصوم علیه السلام است؛ این کار دشوار است و آن قدر باید با کلمات هر یک از معصومین علیهم السلام مأنوس باشیم تا متوجه شویم، زیرا بیان خود معصومین (ع) به خاطر اقتضائات عصرشان متفاوت است و مثلا روایت اخلاقی در عصر امام حسین علیه السلام بسیار است ولی روایات فقهی نمی بینید.

پس اگر اطمینان شخصی حاصل شد، ثمر دارد ولی دیگران به اطمینان شخصی من نمی توانند اطمینان پیدا کنند و اطمینان نوعی نیز ثمری ندارد.

شهرت عملیه نزد قدماء و متأخرین

اگر شهرت عند القدماء باشد، مثل مرحوم شیخ مفید و کلینی که در عصر غیبت صغرا بوده اند یا مرحوم شیخ صدوق و شیخ طوسی نزدیک به زمان حضور و غیبت صغرای امام زمان (عج) بوده اند، اگر به روایتی بدون سند عمل کرده اند حتماً سندی در اختیار آنان بوده و نخواسته اند که آن را ذکر کنند.

مرحوم صدوق (ره) بسیاری از موارد این کار را با هدف فهم مسائل فقهی برای کسی که در محضر فقیه نیست انجام داده و «کتاب من لایحضر الفقیه» را نوشته است و در آن به جای فتاوا، مسائل را بر اساس روایات نوشته است و سند آن را ذکر نکرده است، بنابراین شهرت نزد قدماء برای انسان اطمینان حاصل می کند که این روایت سند معتبری داشته است نه شهرتی که امروز باشد ولو بعضی از علما بدان عمل نمایند.

بررسی شهرت عملیه در روایت مذکور

حال شهرت روایی این روایت را نمی خواهیم هرچند بین فریقین مشهور است، اما شهرت عملیه ای که در این روایت قدماء بدان عمل کرده باشند پیدا نکردیم. بعضی برداشت کرده اند که اسلام روز به روز پیشرفت می کند و پیامبر گرامی اسلام بدان خبر داده است در حالی که اگر این را قبول کردید، به کبرا و صغرای این قیاس نمی توانید استناد کنید؛ زیرا روایت از اعتبار استناد در فتوا خارج شده است، اما اگر گفتید ما نظر مشهور را قبول داریم و مبنایمان در اصول این است که شهرت عملیه مطلقا جابر ضعف سند است و متاخرین به این روایت عمل کرده اند آن گاه به سراغ اشکال دوم می رویم.

 اشکال در دلالت این روایت

شما برای استدلال به این روایت باید چیزی را ضمیمه به آن نماییم و بگویید فعل یجبُ در این جا محذوف است مانند سایر آیات که همین گونه است و دال بروجوب نیست و خبر بیان می نماید و اگر بحث خبر هم نباشد بیان واقعیتی است ولو این که تحقق پیدا نکند.

این ظاهر است که شما می بینید و خدا در عرض یک شب می تواند تمام این ها را از بین ببرد؛ «کلمه الله هی العلیا»

کسانی که کلمه یجب را به روایت ضمیمه می کنند باید دلیل داشته باشند و نیازمند قرینه است و اگر جمله خبریه بگیریم و یجب را در نظر نگیریم این خبر کذب می شود!

 چه زمانی این کار انجام شده است؟ تنها یک زمان محدودیتی در زمان بنی عباس و آن هم اگر بشود نام حکومت آنان را اسلامی گذاشت و اگر اسلام یعلو ولا یعلی علیه است، پس این مواردی که در جهان می بینیم که مسلمانان در اقلیت هستند چیست؟ در این آمار یک میلیارد و نیم مسلمان باید داعش و وهابیت را نیز وارد کرد که آنان از اسلام حقیقی بهره ای ندارند و اگر این مسلمانان را نداشتیم نیز بهتر بود، زیرا گرگهایی در لباس میش هستند.

اولاً این خبر کذب در می آید و پیامبر (ص) نیز خبر کذب نمی دهد پس این جا باید «یجب» در تقدیر بگیریم تا جمله درست شود.

ثانیاً این اخبار از آینده است که در زمان حضرت حجت محقق شود، مانند اخباری که از نبی مکرم (ص) برای ظهور داریم و کذب نیست.

ثالثاً بیان یک واقعیتی است که اسلام از ادیان دیگر برتر است چه وجود خارجی داشته باشد و چه نداشته باشد و ما نیز به قرینه نداریم که یجب می خواهد

پس پایه استدلال به این روایت به هم می ریزد و با این روایت نمی توان اثبات کرد زیرا واژه «یجب» در آن نیست پس یا اخبار است و یا بیان آینده است.

اشکال در صغرا

برفرض که یجب أن یعلو را تصور کردیم، آیا داشتن رسانه دینی مصداق علو اسلام است و یا علو اسلام در چیزهای دیگری است؟ مثلا اگر ده تا رسانه دینی داشته باشیم به این معناست که اسلام بر سایر ادیان علو پیدا کرده است؟

پس از حیث صغرا نیز این اشکال بر استدلال وارد است و بر فرض که کبرا ثابت شد نیازمند اثبات صغرا هستیم.

علو اسلام که به دنبال آن ولا یعلو علیه آمده در صورتی است که شما بیش از آنان رسانه داشته باشید، پس اعتلا به این تحقق پیدا نمی کند ولی می تواند مقدمه علو باشد.

سوال: منظور از اعتلا چیست؟

پاسخ: از جمله «ولا یعلی علیه» مفهوم «یعلو» فهمیده می شود؛ یعنی در ما نحن فیه کار رسانه ای ما برتر از کار رسانه ای آنان باشد، پس ده رسانه در برابر ده هزار رسانه که برتری نیست، این یک قضیه حقیقیه نیست بلکه وظیفه شما این است که علو را در خارج محقق نمایید و ده رسانه در برابر ده هزار رسانه هیچ گاه این اعتلا را ندارد.

سوال: در ماجرای کربلا چگونه تعداد کم بر لشکر فراوان پیروز شد و این امر محقق گردید؟

پاسخ: اگر ظاهر را ببینید یک تراژدی تاریخی است ولی واقع چیزی دیگری است و سال ها بعد دودمان بنی امیه را از بین برد.

در جامعه به ظاهر باطل حاکم است و صهیونیسم جهانی یا صهیونیسم مسلمان (داعش) حاکم بر بعضی از مناطق اسلامی گردیده اند.

اصل وجوب رسانه را ثابت کردیم و ما در حال حاضر نمی توانیم بر آنان برتری رسانه ای داشته باشیم.

اشکال به بحث: الان در مقابل رسانه های دینی مانند العالم می ایستند زیرا احساس خطر می کنند و این نشان دهنده اثر یک رسانه دینی در مقابل هزاران رسانه آنان است و فئه قلیلی که بیان شده بر فئه کثیر پیروز می شود، همین است.

پاسخ: اگر چیزی واجب شد باید به آن عمل کنیم این چه واجبی است که کسی بدان عمل نمی نماید. «کم من فئة» بیان شده و نگفته که هر فئه ای این چنین است، یعنی همیشه این طور نیست که فئه قلیل پیروز شود.

این طور نیست که اگر هر رسانه ای تولید کردیم بر رسانه های کثیر آنان در همه احوال پیروز شود و از این روایت نمی توان فهمید که شما اعتلا بدهید.

نهایتاً این که اگر شما صغرای مساله را نیز قبول داشته باشید، در کبرا این اشکال ما وارد است و کسی نمی تواند بدان پاسخ دهد./926/922/ض

تقریر: محسن جوادی صدر

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۸:۱۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۵:۳۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۰:۲۹
اذان مغرب
۲۰:۱۹:۰۲