به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، نویسنده در این کتاب - فن استدلال را در منطق حقوق اسلام ـ با ذکر شواهدی چند از متون فقه و حقوق اسلامی بررسی میکند. در واقع این کتاب، تحلیلی از برخی مسائل علم حقوق و جایگاه فن استدلال در آنها است. نویسنده، با بررسی ماهیت منطق صوری و رابطه منطق و اصول فقه، به بیان جایگاه دلیل یا استدلال حقوق اسلامی میپردازد. این کتاب نوشته دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی در تهران و توسط انتشارات کتابخانه گنج دانش در 1382منتشر شده است.
او مباحث کتاب را به شیوه علم منطق در دو بخش تصورات و تصدیقات ارائه کرده است. در بخش تصورات درباره مسائلی مانند حکم و موضوع، ذاتیات و عوارض، سبب، شرط و مانع، ارکان و شروط، بحث شده و برخی مباحث فقهی مانند حواله، هبه، وقف، رهن، وصیت تملیکی به عنوان مصادیق تطبیقی مورد تحلیل قرار گرفته است. ماهیت بیع، ماهیت تراخی، مقایسه تصدیقات علم حقوق با تصدیقات منطق ارسطو، مبانی استدلال، مقایسه علم اصول با فن استدلال، فن استدلال در گذشته و حال, طرح منطق یونان, هدف در طرح منطق, اصالت عمل در منطق حقوق, تصورات, حکم و موضوع, ماهیت شناسی, ذاتیات و عوارض, حواله، هبه، وقف, رهن, وصیت تملیکی, سامان ماهیات, و تصدیقات از مباحث عمده این کتاب هستند .
در ادامه به معرفی این کتاب می پردازیم.
دانشمندان علوم مختلف که حسب رشتة مورد علاقهشان، به طور حرفهای و مستمر از دیرباز به شناخت جنبه یا جنبههایی از جهان هستی پرداختهاند، از گذشتههای دور دریافتهاند که شناخت معتبر تحت شرایط ویژه و با استفاده از روشها و قواعد خاصی حاصل میشود. در پرتو این دریافت، علومی چون منطق، روششناسی و... پا به عرصة وجود گذاشتند (ببی، 1381، ص44).
در دوران معاصر که علم و دانش بشری پیشرفت های خیرهکنندهای داشته است، علمای روش تحقیق در علوم اجتماعی اعتقاد دارند که دستیابی به هدف های علم یا شناخت علمی میسر نخواهد شد مگر با روششناسی درست (ساروخانی، 1382، ص22).
در مورد روششناسی به طور کلی دو دیدگاه وجود دارد:
یک. دیدگاهی که آن را مطالعة منتظم و منطقی اصولی میداند که پژوهش علمی را رهبری میکند که از این دیدگاه، روششناسی به عنوان شاخهای از منطق و یا حتی فلسفه است؛
دو. دیدگاهی که آن را ملاحظه زمینههای کلی برای اعتبار کار علمی معرفی میکند که به این معنا روششناسی نه دقیقاً یک رشتة فلسفی و نه دقیقاً یک رشتة علمی است.
در یک نظام حقوقی عقلانی و هدفمند نیز، حقوقدانان نمیتوانند هدفهای علم حقوق را فراهم کنند و به یک شناخت علمی دست یابند مگر در سایة یک روش تحقیق کارآمد و موجه.
دکتر لنگرودی در کتاب «فن استدلال (منطق حقوق اسلام)»، بر اساس دیدگاه نخست در مورد روششناسی، سعی دارد اصول و قواعد و ضوابطی را که پژوهشهای علمی فقهای اسلام را راهبری کرده است، شناسایی کند و بر اساس یک نظم منطقی آنها را گردهم آورد و در نهایت، در بیشتر موارد ولو به طور مختصر به ارزیابی کارآمدی اصول و روشها بپردازد.
اما کتاب مذکور همان گونه که مؤلف اذعان دارد، به بخشی از روششناسی حقوق اسلام پرداخته است؛ به این توضیح که حقوقدانان در مواجهه با مسائل و مشکلات حقوقی ممکن است با دو حالت متفاوت روبهرو شوند:
حالت نخست آن است که حقوقدان میتواند با استفاده از نصوص قانونی (شرعی) جواب مسئلة حقوقی خود را پیدا کند.
حالت دوم، آن است که حقوقدان به علت فقدان نص قانونی (شرعی) نمیتواند جواب مسئلة حقوقی خود را در قوانین بیابد.
حقوقدانان در حالت نخست روشی را در پیش میگیرند که میتوان آن را روش تفسیر یا منطق تفسیر نام نهاد که در حقوق اسلام بنا به گفتة دکتر لنگرودی، بیشتر مباحث علم اصول فقه عهدهدار بیان روش فقهای اسلام در این مقوله است و به همین جهت، ایشان علم اصول فقه را منطق تفریع میدانند (جعفری لنگرودی، 1382، 5- 6).
البته قابل ذکر است که کتب اصولی، به ویژه تألیفات علمای عامّه، علاوه بر ارائه منطق تفریع، روششناسی فقهای اسلامی را در حالت فقدان نص، ذیل مباحثی چون استصلاح، دلیل عقل، عرف و... بیان کردهاند (الزحیلی، 2001م).
اما لازم به ذکر است که آنچه در این کتب در خصوص روششناسی حقوقی در حالت فقدان نص بیان شده است، تنها بخشی از روششناسی است و بخش عمدة مباحث آن در بطون مباحث فقهی در کتب فقهاء پراکنده و نامنقّح باقی مانده است.
به عبارت دیگر، در مباحث راجع به روششناسی در حالت فقدان نص که دکتر لنگرودی آن را فن استدلال مینامد، پیشینیان ما کار بسیار کردهاند و مصالح و مواد اولیة گرانبهایی بر جای نهادهاند لکن این کارها در بطون مباحث و مسائل پراکنده است و مدون نشده است (جعفری لنگرودی، 1382،ص7). مؤلف محترم کتاب (فن استدلال)، بر آن شده است که یادگارهای گذشتگان و میراث بزرگان فقه اسلامی را با نظمی منطقی و طرحی نو، در مدونهای گردآوری و عرضه کند.
کار ایشان، همان گونه که از خلال مباحث کتاب مذکور و سایر آثار ایشان برمیآید، دستکم چند فایده دارد:
نخست آنکه کار تعلیم و تعلم حقوق اسلامی را به طور روشمند و منطقی آسان میکند؛ زیرا مطالبی را که احاطه بر آنها محتاج صرف هزینة مادی و معنوی هنگفت است، به طور یکجا و منقّح پیش روی طالبان علم قرار میدهد (جعفری لنگرودی، 1382، ص9)؛
دوم آنکه این کار باعث میشود که نقاط قوت و ضعف روشهای استدلال گذشتگان بهتر و آسانتر معلوم و در نتیجه، زمینة رشد و بالندگی فن استدلال بر پایة حقوق اسلامی در جامعة علمی فراهم شود.
پس از ترسیم فضای کلی حاکم بر مباحث کتاب اکنون نسبت به توضیح مختصری در بارة مباحث کتاب میرسد که ذیلاً به آن میپردازیم:
فن استدلال به طور عمده در دو موضع به کار میآید:
یک. شناسایی موضوعات احکام؛ زیرا داب شارع به ویژه در احکام امضایی آن است که تعریفی از موضوعات ارائه نمیکند؛
دو. در موارد فقدان حکم شرعی.
مؤلف کتاب برای ارائة گزارش کارهایی که پیشینیان راجع به شناسایی موضوعات انجام دادهاند، مطالبی را در سه فصل ذیل عنوان تصورات مطرح کردهاند که این فصول به قرار زیر است:
فصل اول: حکم و موضوع؛ فصل دوم: ماهیتشناسی؛ فصل سوم: سامان ماهیات.
مؤلف پس از ارائة تصویر جامعی از حکم و موضوع، به روشهای مورد استفاده فقیهان اسلامی برای شناخت موضوع اشاره میکند و نقاط ضعف و قوت آنها را بیان میکند؛ به طور خلاصه، ایشان طی مباحث منطقی ماهیتشناسی و سامان ماهیات، به روشهایی از جمله تعریف موضوع با روش احاله به فهم عرف و تمسک به نظریه شرح اسم اشاره میکند و سپس، در باب شناخت وجود ماهیات موضوعات، مباحث اسباب، شروط، موانع و ارکان را مطرح میکند و معتقد است که روشهای مزبور گرچه تعلیم و تعلم را سهل میکند لکن فقدان «ضابطة روشن» و «عینی» در مباحث بالا باعث ایجاد اختلافنظرهای عمیقی شده است که داوری در مورد آنها و شناخت قول صحیح از سقیم را مشکل میسازد.
مؤلف پس از بیان نقاط ضعف روشهای مذکور، به طور مشخص راه حلی را برای رفع آنها در کتاب فن استدلال ذکر نمیکند، اما با عنایت به سایر آثار ایشان به ویژه آثار اخیرشان که بیشتر صبغة فلسفی دارند، میتوان گفت که ایشان راه حل را در ایجاد فلسفة فقهی بالنده و نظریهپردازیهای حقوقی میداند؛ امری که متأسفانه در دانشکدههای حقوق و الهیات مغفول واقع شده است و بعضاً برخی به دیدة تفنن به آن مینگرند؛ در حالی که به نظر دکتر لنگرودی فلسفة فقه و نظریههای حقوقی در نظام اسلام باید بر پایة اصالت عمل استوار شود که صحت برداشت ما را با مطالعة کتاب «تاریخ معتزله»، «تئوری موازنه» و... ایشان تصدیق خواهید کرد.
در نهایت، ایشان در بارة روش فقهای اسلام در موارد فقدان حکم، مسائل سودمندی را ذیل عنوان تصدیقات طرح کرده است و با ارائة یک سلسله اصول و ضوابط در صدد است که روش و معیار فقهی برای تشخیص استدلال سره از ناسره یا ضعیف از قوی ارائه دهد که دانستن این مطالب برای دانشجویان محترم حقوق ضروری مینماید لکن متأسفانه ایشان در این بخش بنا را بر اختصار نهاده اند که شاید دلیل آن وجود بیشتر مباحث مزبور به طور مفصل در کتب اصولی است.
کتابنامه
- ببی اول (1381). روشهای تحقیق در علوم اجتماعی (1). ترجمة دکتر رضا فاضل. تهران: انتشارات سمت.
- الزحیلی، وهبه (1442ق). اصول الفقه الاسلامی. ج2. بیروت: دار الفکر المعاصر (2001م).
- ساروخانی، باقر (1382). روشهای تحقیق در علوم اجتماعی. جلد اول: اصول و مبانی. تهران: انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- جعفری لنگرودی، محمدجعفر (1382). فن استدلال؛ منطق حقوق اسلام. تهران: انتشارات کتابخانه گنج دانش.