vasael.ir

کد خبر: ۱۶۷۹
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۹ - 21 January 2016
خارج فقه فناوری استاد شهریاری/ جلسه5

با تأمین امنیت، موجبات تهدید و خطر از فرد و جامعه دور می شود

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین حمید شهریاری در پنجمین جلسه درس خارج فقه فناوری اطلاعات گفت: امنیت انسان عبارت از ایمنی و مصونیت از تهدیدها، خطرات و صدمات بیرونی به انسان و متعلقات اوست؛ یعنی در محیط پیرامون او چیزی نیست که موجب تهدید او یا خطر برای او یا صدمه به او شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین شهریاری، در جلسه پنجم درس خارج فقه فناوری مورخه 5 آذر 94 به توضیح معانی مختلف امنیت در لغت پرداخت و با بیان آیات متناسب با معانی امنیت، بحث حاضر را تبیین کرد.

ایشان در ادامه با بیان منطقی و استدلال از کتب لغت و آیات قرآن کریم اثبات نمود که معانی اول و دومی که ذکر شد قابلیت انطباق بر مباحث ما را دارد و برخلاف نظریات برخی از بزرگان معنای سوم و چهارم مورد بحث ما نمی باشد.

چکیده ای از مباحث گذشته

ضرورت امنیت به معنای جلوگیری از حمله دشمنان خارجی و ظلم دشمنان داخلی و مانند آن از بدیهیات است و یکی از وظایف حاکمان ایجاد امنیت ملی و امنیت اجتماعی در کشور است

دو معنای لغوی امنیت را بیان کردیم:

1-     أمن به معنای آرامش خاطر داشتن و نگران نبودن در مقابل خوف به معنای ترس به کار می رود

امنیت حالتی در انسان است که از آن به اطمینان و سکون قلب تعبیر می شود

2-    معنای دوم با حرف جر «من» متعدی شده است، به معنای امان وسلامت بودن از خطر و صدمه ای است

 این تهدید یا بعد از من می آید یا به صورت مفعول استفاده می شود و امنیت درمقابل عدم ترس از چیزی استعمال می شود

اهم نکات مطرح شده در جلسه پنجم درس این استاد ارجمند به شرح ذیل می باشد:

3-     معنای سوم که با «علی» متعدی می شود به معنای امین دانستن و سپردن امانت به کسی است و این معنا در مقابل خیانت در امانت است

آیه شریفه: (قالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاَّ کَما أَمِنْتُکُمْ عَلى‏ أَخیهِ مِنْ قَبْل‏ ...) یوسف 64

گفت : آیا همان گونه که شما را پیش از این نسبت به برادرش امین پنداشتم‏؟

جریان بردن حضرت بنیامین است که کنایه به خیانت در امانت برادران حضرت یوسف  علیه السلام است

4-     أمن به معنای وثوق و میل داشتن به چیزی است که معمولا باب افعال آن به کار می رود و با «باء» به کار می رود؛ ایمان به خدا دارد یعنی نسبت به خدا میل و وثوق دارد و در مقابل آن کفر به خداست

(رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلْإیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُم‏ فَآمَنَّا...) آل عمران 193

اى پروردگار ما به ‏تردید ما [ صداى ] ندا دهنده‏اى را شنیدیم [ که مردم را ] به ایمان فرا مى‏خواند که به پروردگارتان ایمان آورید  پس ما ایمان آوردیم‏.

در لغت به همین معنای تصدیق است و ملازم با معناست.

 و أمن به نیز به همین معنا به کار می رود و معنای ثلاثی مجرد این قسم چهارم کاربردی ندارد

خلاصه این که امن در چهار معنا به کار می رود:

1.       امن )لازم ( به معنای در آرامش بودن و سکونت قلبی و طمأنینه قلبی در مقابل نگران و در هراسو اضطراب بودن

2.       امن )متعدی بنفسه یا با حرف من ( به معنای در سلامت و امان بودن از صدمه یا خطری در مقابل در خطر بودن

3.       امن )متعدی با علی ( به معنای امانت دادن چیزی به کسی به امانت سپردن چیزی نزد کسی در مقابل خیانت کردن است

4.       امن )متعدی با باء(  به معنای میل و وثوق داشتن به چیزی و در باب افعال به معنای گرویدن به چیزی است

کاربرد سوم و چهارم از بحث ما خارج است وکاربرد اول و دوم اگر یکی نباشند، معنایی نزدیک به هم دارند.

اطمینان خاطر و سکون قلب به معنای نهراسیدن و نگران نبودن از چیزی است و هر دو حالتی نفسانی هستند که درون انسان محقق می شوند  و در این حال انسان از خطر و صدمه در امان و آسوده است  و تنها فرق این دو استعمال در کاربرد آن است که یکی به صورت فعل لازم و دیگری به صورت متعدی بکار می رود.

برخی از بزرگان اهل لغت سعی کرده اند که معنای سوم و چهارم را نیز به همین معنای اول و دوم ارجاع دهند؛ یعنی ریشه شناسی انجام می دهند که این استعمالات متکثر شاید به یک معنا برگردد و تلاش هایی در این زمینه گردیده است.

مقاییس اللغة امنیت را در ضدیت با خیانت آورده است و معادل آن را در زبان های دیگر باید پیدا کرد؛ یعنی معنای اول و سوم ما را یکی گرفته است و گفته یک معنای دیگر به معنای «صدق به» نیز می باشد.

مفردات راغب: أَمِنَ: أصله طمأنینة النفس و زوال الخوف. و الأمن و الأمانة و الأمان فی الأصل مصادر، و یجعل الأمان تارة اسما للحالة الّتى یکون علیها الإنسان فی الأمن، و تارة اسما لما یؤمن علیه الإنسان نحو- وَ تَخُونُوا أَماناتکُم

در «التحقیق» گفته اند که همه 4 تا به یکی بر می گردد، یعنی ترس و خوف از چیزی نداشته باشد.

 این امر گرچه با علم ریشه شناسی اشتقاق لغات تناسب دارد ولی تبادر لفظ با آن منافات دارد چون در حال حاضر از امانت  دادن، سکون قلبی تبادر نمی کند و چه بسا ما چیزی را به کسی امانت دهیم اما همچنان نگران هستیم و سکون قلبی نداریم مثلاً چون از این امانت دادن ناگزیر بوده ایم.

در تحلیل معنای اول و دوم می توان گفت: امنیت می تواند وصف انسان باشد و به معنای حالتی در انسان است که موجب اطمینان خاطر و آرامش قلب است وقتی که هراس و نگرانی از چیزی را احساس نکند و این یک ارزش درونی است (معنای اول)

این حالت درونی نوعاً نسبتی با امری بیرون از انسان دارد چون نوعاً این حالت زمانی برای انسان به دست می آید که امری او را تهدید نکند و نهراساند  و از این جهت امنیت ارزش بیرونی است که محیط و مکانی که انسان در آن قرار دارد یا در آن زندگی می کند بدان متصف می گردد (معنای دوم)

امنیت در عربی وصف انسان و مکان قرار گرفته است

در قران آمده است(معنای اول)

(فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنا) آ ل عمران 97

در آن )خانه خدا ( نشانه هایی روشن همچون مقام )محل ایستادن( ابراهیم است و هر کس در آن وارد شود ایمن است

 

(أَ فَمَنْ یُلْقى‏ فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتی‏ آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ ) فصلت 40

پس آیا کسی که به آتش افکنده شده بهتر است یا کسی که در روز قیامت ایمن است

 

( وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا)        النور 55

و خداوند هراسشان را به امنیت تبدیل کند

همچنین مکانی را امن گویند که از خطرات یا صدمات محفوظ باشد.

خداوند متعال در سوره بقره کعبه و مکه را مکانَهایی امن قرار داده

است )معنای دوم(

( وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنا... وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِنا) سوره بقره 125-126

«مثابه» اسم مکان به معنای محل بازگشت برای ثواب و برخی نیز به معنای محل بازگشت یا محل اجتماع گفته اند.

امن اینجا مصدر است ولی مجازاً به معنای مکان قرار گرفته است و «آمن» اسم فاعل از ماده امن به معنای محفوظ از خطرات و بلیات است و اسم مفعول آن مأمون یا مأمون به است.

بنابر این امنیت از لحاظ درونی قرین با آرامش نفس و از لحاظ بیرونی قرین با نفی تهدید است  و حتی آن گاه که وصف انسان است نسبتی با امری بیرون از انسان دارد و از این نظر ارزشی بیرونی است و این ارزش بیرونی امری سلبی و در عین حال ارزشی مثبت است که از آن به » فقدان تهدید « تعبیر می کنند.

این ارزش از آن جهت مثبت است که تهدید از نظر ارزشی منفی است، بنابراین فقدان آن ارزشی مثبت تلقی می شود و در این معنا آنچه حقیقتاً متصف به امنیت می شود خود انسان نیست بلکه محیطی است که انسان در آن زندگی می کند.

 مفهوم امنیت

امنیت انسان عبارت از ایمنی و مصونیت از تهدیدها، خطرات و صدمات بیرونی به انسان و متعلقات اوست؛ یعنی در محیط پیرامون او چیزی نیست که موجب تهدید او یا خطر برای او یا صدمه به او شود.

البته در نتیجه این امنیت بیرونی انسان، حالتی در درون او پدید می آید که از آن به آرامش و سکینه و اطمینان نفس تعبیر می کنند  و این حالت آرامش یا اطمینان قلبی وصفی نفسانی و درونی محسوب می شود و یک ارزش ایجابی است؛ یعنی انسان آرام انسانی با یک ویژگی نفسانی خوب است و کسی که فاقد این حالت نفسانی باشد، در باطن وحشتزده، نگران و هراسان است این حالت نفسانی یک ضد ارزش تعبیر » دل شوره « است مانند بخل وجبن که مردم عادی از این حالت به می کنند و علاوه بر آن چنین فردی در رفتار ظاهری خود بیتاب، بیقرار، ناآرام، مضطرب و پریشان خواهد بود و سر و وضع ظاهری افراد می تواند نشانگر این اوصاف ظاهری باشد که این ظاهر علامت آن باطن است؛ یعنی کسی که در ظاهر پریشان و بیقرار است معلوم می شود که در باطن نگران و هراسان است.

خیلی از لغویین تمایل دارندکه اشتراک معنوی را گسترش دهند و به همین خاطر کلمات را به همدیگر ارجاع معنایی می دهند و به آن دانش اتیمولوژی یا اشتقاق کبیر می گویند که این اشتقاق تا جایی درست  است که تبادر آن را همراهی کند والا درست نیست.

فهم بهتر ریشه یابی با دقت در معادل سازی در زبان های دیگر

یکی از چیزهایی که دقت در آن لازم است این است که معادل کلمات را در زبان های دیگر نیز مورد توجه قرار دهید که آیا مفهوم این ها به هم ارتباطی دارند یا خیر؟ اگر معنا واحد است باید در زبان انگلیسی نیز برای آن همین صورت محقق باشد ولی بررسی این را نشان نمی دهد.

اما معنای اول و دوم به بحث ما مرتبط است. معنای اول وصف نفس انسان است. ما یک اوصاف جسمانی و یک اوصاف نفسانی داریم جسمانی مانند رنگ چشم و اوصاف نفسانی مثل ترس و خوف و جهل و علم و... بی خیال است.

معنای اول وصف نفسانی است انسانی که متصف به معنای اول می شود یعنی سکون نفسانی و اطمینان خاطر دارد و استرس ندارد. این یک ارزش درون است. انسان از آن جهت که درونیاتی دارد، بدان متصف می شود.

معنای دوم ربطی به درون ندارد  و یک وصف بیرونی است که نوعاً اماکن بدان متصف می شوند شما اگر در آن مکان حضور داشته باشید ایمن هستنید. اینجا به آرامش درونی کاری ندارد ولی در منطقه جغرافیایی شما هیچ گونه تهدیدی نیست.

با اینکه مفهوم اول و دوم با هم مغایرند ولی یک تلازمی بین آنها هست. هر کدام را که تصور می کنید آن دیگری را نیاز تصور خواهید کرد.

همراهی دو معنا در ذهن به معنای اتحاد آن دو نیست. وقتی که در بیرون خطری نباشد در درون نیز آرامشی خواهد بود اما این دو یکی نیست.

اتفاقی در بیرون می افتد و باعث می شود که در درون من نیز اتفاقاتی بیافتد.

هم امنیت اولی ارزش است و هم امنیت دومی ارزش است. امنیت اولی ارزش درونی است و امنیت دومی ارزش بیرونی است.

توضیح آرامش در مکان

معنا ندارد که بگوییم مکان آرامش دارد، زیرا وجود مکان دو بعدی نیست که آرامش و عدم آرامش داشته باشد پس درست این است که هم انسان و هم مکان به امنیت متصف می شوند و وقتی انسان را به امنیت توصیف می کنیم یعنی انسان آرامش دارد اگر مکان باشد یعنی آن مکان امن است و اگر هر دو باشد یعنی انسان در مکانی که آرام است به آرامش می رسد.

انسان هر دو را می خواهد که هم خودش آرام باشد و هم مکان پیرامونش آرامش داشته باشد.

نکته : اگر ما بیرون خطری نداشته باشیم می گوییم این مکان امن است و انسانی که در آن مکان رفت امن است و بر اثر این رفتن حالتی در آن انسان پدید می آید که آرامش است و یک بروز بیرونی نیز در انسان دارد مانند علم که در درون انسان است ولی گاهی نیز بروز می کند و گفتگویی انجام می دهد.

بحث بعدی ما معنای اصطلاحی و ارکان امنیت است که از بحث لغوی خارج می شویم./926/922/ض

تقریر : محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰