به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل به نقل از پایگاه اطلاع رسانی استاد مهدی طائب، متن جلسه چهارم درس خارج فقه جهاد و دفاع استاد مهدی طائب که 6 دی 1394 برگزار شد، تقدیم خوانندگان محترم میشود.
اصل بحث ما پیرامون دفاع بود و امام(ره) کتابی را تحت عنوان دفاع پس از مسئله امر به معروف و نهی از منکر مطرح فرمودند و در ابتدای آن بحث فرمودند: «و هو على قسمین؛ أحدهما الدفاع عن بیضة الاسلام و حوزته؛ دفاع بر دو قسم است. اول دفاع از مرکزیت اسلام، هستی و حوزه اسلام.»
حوزه از ریشه حازَ یَحوزُ است. حیازت را در شرح لمعه و در باب مباحات خواندهاید که یکی از راههای ملکیت و تملک، حیازت است. ماهیها در دریا از مباحات هستند. هر کسی تور انداخت و ماهی در تور او قرار گرفت، ملک او میشود.
مفهوم حوزة الاسلام
بر این اساس حوزة الاسلام یعنی نقاط، اموال، افراد، اماکن و کتابهایی که در اختیار اسلام قرار گرفته است. اگر کره زمین را یک مجموعه حساب کنیم، در کجاها اسلام حضور پیدا کرده و آنجا را حیازت کرده است؟ در دنیا دانشگاه فراوان است. اگر همه اینها را در نظر بگیریم، اسلام توانسته ده دانشگاه در دنیا ایجاد کند. یعنی از مجموعه آموزشی عالم، ده تای آن را اسلام حیازت کرده است. مجموعه کره زمین از آن خداست و خدای متعال همه اینها را خلق کرده تا همه مسلمان باشند: «و ما خلقت الجن والإنس إلا لیعبدون.»[1]
منتهی روی کره زمین همه در عبودیت حق وارد نشدهاند. آنجایی که الآن در عبودیت حق وارد و مسلمان شدهاند، این نقاط را فعلاً اسلام حیازت کرده و توانسته بگیرد. برای این که اینجا را دشمن نتواند تسخیر کند و از دست نرود، باید از این نقاط دفاع کرد. پس دفاع از حوزه اسلام، یعنی دفاع از نقاطی که اکنون در اختیار اسلام قرار گرفتهاند.
تفاوت جهاد ابتدایی و دفاعی
اگر به این جمله دقت کنید، اینجا مرز بین جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی معلوم میشود. جهاد ابتدایی بر اساس تعاریفی که قبلاً از جهاد ارائه دادیم، یعنی نبرد مسلحانه برای گسترش حوزه اسلام. یعنی جنگ و نبرد برای اصل حیازت. اما جهاد دفاعی یعنی به کارگیری توان در جهت حفظ حوزه موجود و آن چیزی که الآن هست.
ما در جلسات قبل تعریف جهاد را که بزرگان ارائه داده بودند، بیان کردیم و گفتیم آن چیزی که ماحصل تعریف مجموعه فقها هست، این است: «جهاد یعنی قتال در راه گسترش اسلام.» بنابراین جهاد را با قتال، مترادف و با نبردی که کشتار و جنگ و امور اینچنینی در آن هست، مساوی گرفتند.
تفاوت اساسی بین جهاد و قتال
اما این تساوی درست نیست و جهاد اعم از قتال است. هر قتالی در اسلام جهاد است، اما هر جهادی قتال نیست. تنها قتالی که به امر اسلام باشد، جهاد است. ما در آیات قرآن فراوان داریم، مانند این آیه که خدای متعال فرمود: «یُجاهِدونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ.»[2] این یُجاهِدونَ فی سَبیلِ اللَّه، تبلیغ را هم میگیرد. اگر کسی برای تبلیغ احکام الهی به یک شهری برود، جهاد فی سبیل الله است؛ چون در راه خدا تلاش میکند. کسی در یک نقطهای مسجد میسازد تا در آن منطقه اقامةالصلاة شود. این مسجدسازی جهاد فی سبیل الله است. کسی عدهای از طلاب را که درس میخوانند، پشتیبانی مالی میکند؛ این جهاد فی سبیل الله است.
ما وقتی آیات جهاد را در قرآن بررسی میکنیم، متوجه میشویم که خدای متعال از کلمه جهاد برای اموری غیر از قتال هم استفاده کرده است؛ مانند اینکه میفرماید: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ»[3]
برخی از مصادیق جهاد به مال
یکی از مصادیق وَ جَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ در این آیه این است که شما اسلحه بخرید و در اختیار رزمندهها قرار دهید. یکی از مصادیقش این است که شما غذا تهیه کنید و در اختیار رزمندهها قرار دهید. یکی دیگر از مصادیق این است که شما مسجد درست کنید تا درون این مسجد افرادی تربیت شوند که بتوانند برای یاری دین به میدان نبرد بروند. همه اینها جهاد باموالهم فی سبیل الله است.
کلمه جهاد از نظر لغوی یعنی کوشش و سعی به اندازه طاقت. پس چرا ما کلمه جهاد در قرآن را از معنای لغوی خودش جدا کنیم و به معنای قتال بگیریم؟ اگر خدای متعال میخواست جهاد به معنای قتال باشد، در همه جا کلمه قتال را به کار میبرد؛ که اگر یقاتلون فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِم بود، دیگر باموالهم معنا نداشت.
در آیه دیگر خدای متعال میفرماید: «وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ»[4] تا آنجا که میتوانید، در برابر دشمن قوه و نیرو آماده کنید. اگر ما بخواهیم عبارت «وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ» را ترجمه به روز بکنیم، معنای آن ابزار حرکت سریع میشود. چون خیل، یعنی اسبان جنگی و تندرو. بعد خدای متعال میفرماید: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ» با این اعداد، باعث میشوید دشمن بترسد. وقتی دشمن ترسید، عقب نشینی میکند.
آیا این اعدادالقوه هم جهاد هست یا خیر؟ «وَ جَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ» شامل اینجا هم میشود؛ یعنی ما پول خرج کرده و اعداد القوه کردیم، دشمن ترسید و حمله نکرد. با این که در آن هیچ قتالی وجود ندارد.
ما نه تنها دلیلی نداریم که جهاد فی القرآن را مرادف با قتال بگیریم، بلکه دلیل بر خلاف آن داریم. بر این اساس اگر اسلام مورد هجوم قرار گرفت، اما نه جنگ تسلیحاتی، بلکه از نظر تبلیغاتی و عدهای برای مقابله با هجوم تبلیغاتی رفتند، اینها هم مجاهد فی سبیل الله هستند. پس کلمه جهاد غیر از کلمه قتال است. وقتی کلمه جهاد غیر از کلمه قتال شد، آن زمان دایره دلالت آن وسیعتر میشود.
انواع دفاع
ما بر اساس همان تعریفی که علماء و فقها کردهاند، میخواهیم وارد مسئله دفاع شویم. حضرت امام(ره) فرمود دفاع بر دو قسم است؛ یک، دفاع از هستی و حوزه اسلام. دو، دفاع از نفس. من در خیابان راه میروم. ناگهان فردی به من حمله میکند تا با چاقو مرا بزند. من از خودم دفاع میکنم. در کتاب دفاع، از این مورد هم بحث میشود.
دلیل وجوب دفاع
صحبت بر سر وجوب این دفاع است. دلیل وجوبش چیست؟ برای پاسخ، باید بحث جهاد را توضیح دهیم. تا این جا ثابت شد که دفاع یکی از اقسام جهاد است.
قبلاً گفتیم که جهاد اقسامی دارد. یک، میخواهید یک عده را وارد اسلام کنید ولی راه نمیدهند. دو، شما مسلمان شدهاید، یک عده حمله میکنند تا شما را از اسلام بیرون ببرند. این هم قسمی از جهاد است. جهاد برای مسلمان سازی را گفتیم، جهاد ابتدایی است. جهاد برای گرفتن جلوی از بین رفتن اسلام را هم گفتیم جهاد دفاعی است.
پس دفاع، قسمی از جهاد است. وقتی قبول کردیم که دفاع، قسمی از جهاد است، یعنی وقتی «بیضة الاسلام و حوزته» مورد هجوم قرار بگیرد، مصداق دفاع میشود. بعداً خواهیم گفت که چه هجومی باید باشد. آیا صرفاً باید هجوم تسلیحاتی باشد یا اگر هجوم فکری هم بود، باید دفاع کنیم؟ این را در آینده بررسی خواهیم کرد.
ضروری بودن وجوب دفاع
این جلسه، بحث دلیل از وجوب دفاع است. چون دفاع قسمی از جهاد است. وجوب جهاد از ضروریات است. یعنی کسی که وارد حوزه اسلام شود، همان اول به او میگویند که اسلام یعنی نماز، روزه، زکات، جهاد، حج و... اینها همه از ضروریات است. ضروریات دین آنهایی هستند که اگر کسی فهمید این از ضروریات است، ولی گفت قبول ندارم، مسلمان نیست و کافر و نجس است.
پس اولاً وجوب جهاد از ضروریات است. ضروریات بالاتر از اجماعیات است. ثانیا بر وجوب جهاد، اجماع وجود دارد. اجماع فریقین هم هست؛ یعنی از هنگامی که فقه شیعه و سنی نگارش شده است تا الآن، احدی منکر وجوب اصل جهاد نشده است. ثالثا خدای متعال در قرآن میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ»[5]
پرتکرارترین واجب در قرآن
در اینجا چون آیات در این زمینه فراوان است، یک مطلب کلی بگوییم. ادعا میکنیم واجبی را در قرآن ندیدیم که به اندازه جهاد فی سبیل الله تکرار شده باشد. مثلاً از صلاة حدود 90 و خوردهای یا حدود 100 بار نام برده شده است. از زکات حدود 96- 97 بار؛ اما از جهاد و قتال، حدوداً بیش از 130 بار نام برده شده است.
در قرآن بین جهاد و دفاع هیچ تقسیم بندی نشده است. کلمه دفاع را در قرآن فقط یک بار داریم: «انّ الله یدافع عن الّذین ءامنوا؛ خدا از مؤمنین دفاع میکند.»[6] اما خدای متعال هر جا خواسته در باب اقدام برای حفظ حوزه دین و مرکزیت اسلام از شرّ دشمن سخن بگوید، یا کلمه جهاد را به کار برده و یا کلمه قتال را. پس در قرآن کلمه دفاع نداریم.
وجوب یک مطلب در قرآن را به دو طریق میتوانیم استفاده کنیم؛ یک اینکه به آن مطلب امر شده باشد؛ مثل «جَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ»[7] دو، برای ترک آن مطلب، عقاب بیان شده باشد که اگر این کار را ترک کنید، معاقب خواهید شد. در باب معاصی کبیره میگویند، چه گناهی صغیره است و کدام گناه کبیره؟ یکی از ممیزات گناه کبیره را بیان عقاب در قرآن قرار دادهاند.
جهاد و قتال مطلبی است که در قرآن، هم به آن امر شده و هم برای ترکش بیان عذاب شده است. پس قرآن ناطق است به وجوب جهاد.
روایات هم به قدری در باب وجوب جهاد فراوان است که مرحوم کلینی در اولین کتاب روایی جمع شده شیعه، کتابی تحت عنوان کتاب الجهاد مطرح کرد. هر فقیه و جامع روایاتی که کتاب روایی جمع کرد، کتاب الجهاد را مطرح کرد. مرحوم صاحب وسائل هم بابی در وجوب جهاد آورده است.
پس ما در اینجا نیازی به اصل وجوب جهاد نداریم. وقتی جهاد واجب شد، یکی از اقسام جهاد، جهاد دفاعی است. در اینجا وقتی وارد کتاب الجهاد میشویم، سه نوع شرط بیان کردهاند.
شرائط جهاد دفاعی
یک، شروطی که به مکلف مربوط میشود. چه زمانی بر یک ملکف جهاد واجب است؟ مثل اینکه بالغ، عاقل و غیره باشد و اینها شرایط المکلف است.
دو، شرایطی که محقق موضوع جهاد است. اگر این شرایط تحقق پیدا کرد، موضوع جهاد تحقق پیدا میکند، مثل اینکه دشمن باشد و... .
سه، شرایط اصل تکلیف. یعنی موضوع این تکلیف محقق شده، مکلفش هم هست، حالا خود این تکلیف شرطش چیست؟ مثل این که جهاد زمانی واجب است که امام معصوم باشد. وجود امام معصوم نه ربطی به مکلف دارد و نه موضوع جهاد؛ به اصل الحکم ربط دارد. یعنی من عاقل و بالغ هستم. سلاح و زور هم دارم. دشمن کافر منکر هم در بیرون هست. پس هم موضوع هست و هم مکلف، اما امام معصوم وجود ندارد.فرمودند شرط وجوب این است که معصوم باشد. مهمترین شرطی که فقها برای جهاد مطرح کردند، وجود امام معصوم است. ولی وجود امام معصوم را در جهاد دفاعی استثناء کردهاند.
پس جهاد با تعریف فقها یعنی نبرد در راه خدا. گفتند نبرد در راه خدا دو قسم است؛ ابتدایی و دفاعی. فرمودند جهاد دفاعی نیاز به حضور معصوم یا نماینده معصوم ندارد. هر گاه اسلام، حوزه و امکانات اسلام[8] مورد هجوم قرار بگیرد، ادله وجوب دفاع میگوید که باید بروید و دفاع کنید و نگذارید این حوزه امکانات اسلام از بین برود.
این مقدمهها برای این بود که دلیل این کلام امام(ره) را به صورت تفصیلی پیدا کنیم. ایشان فرمود: «فصل فی الدفاع و هو على قسمین: أحدهما الدفاع عن بیضة الاسلام و حوزته، ثانیهما عن نفسه و نحوها.» این دفاعی که امام(ره) مطرح میکنند، علت وجوبش جهاد بودنش است.
اما اینکه جهاد به چه دلیل واجب است، چون از ضروریات دین و از اجماعیات است و جهادی هم هست که تمام شرایطش موجود است.
این اصل الوجوب تا اینجا در بحث ما ثابت شد که دفاع واجب است. ما به صورت تفصیلی در جلسه آینده بقیه مسائل را مطرح میکنیم. این تفصیلی که تا امروز دادیم، به این دلیل بود که اصل دلیل وجوب به وضوح روشن شود؛ چون دفاع قسمی از جهاد است. البته این چیزی که تا اینجا عرض کردیم که دفاع به وجود و معصوم نیازی ندارد، این را الآن تسامحی میگوییم، والا در ضمن بحث، ثابت خواهیم کرد که دفاع هم در زمانهایی مشروط به اذن امام است و بدون اذن او حق دفاع نداریم./922/201/ض
1 ذاریات/56
2 مائده/54
3 توبه/20
4 انفال/60
5 تحریم/9
6 حج/۳۸
7 بقره/218
8 حوزه اسلام همه چیز را شامل میشود، اگر یک مدرسه برای اسلام در قطب شمال باشد و این مورد هجوم قرار بگیرد، این حوزه اسلام است.