vasael.ir

کد خبر: ۱۶۶۹
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۰ - 19 January 2016
خارج فقه فناوری استاد شهریاری/ جلسه4

تأمین امنیت ملی، اجتماعی و خارجی برعهده حاکم و ولی فقیه است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین حمید شهریاری در چهارمین جلسه درس خارج فقه فناوری اطلاعات گفت: یکی از ادله ضرورت حکومت و ولایت، ضرورت امنیت است، یعنی ما به این دلیل به ولایت و حکومت نیازمندیم که به امنیت برسیم و اگر حکومت امری ضروری است بنابراین به دلالت التزامی ثابت می شود که معلول آن یعنی امنیت نیز امری ضروری است.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین شهریاری، در جلسه چهارم درس خارج فقه فناوری مورخه 28 آبان 94 به بحث ضرورت امنیت و ادله آن پرداخت و به چند روایت موثق در این رابطه تمسک جست و گفت: به سبب ادله ای که ضروری بودن حکومت را ثابت می کند و با توجه به این که مفروض این است که حکومت علت امنیت است می توانیم به دلالت التزامی  «وجوب امنیت» را اثبات کنیم.

چکیده ای از مباحث گذشته

بشر بعد از رسیدن به بلوغ فکری طبع اولیه اش این است که تن به ولایت کسی نمی دهد و مطابق اصل فقهی هیچ شخصی بر دیگری ولایت ندارد؛ اما اقتضا این است که حاکمی انتخاب کند تا به آرامش برسد، ولایت اولاً و بالذات برای خداوند ثابت است که  خداوند حاکمیت بر آسمان و زمین و ولایت خویش را به انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام اعطا فرموده است.

ایشان در این درس به بررسی روایات متناسب با بحث پرداخت و شیوه استدلال به روایات را بررسی نمود

روایت اول

پس از پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم نیز این ولایت به امیرمؤمنان علیه السلام رسیده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَتَمَسَّکَ بِدِینِی وَ یَرْکَبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ بَعْدِی فَلْیَقْتَدِ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ لْیُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیُوَالِ وَلِیَّهُ فَإِنَّهُ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی عَلَى أُمَّتِی فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ وَفَاتِی وَ هُوَ إِمَامُ کُلِّ مُسْلِمٍ وَ أَمِیرُ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی قَوْلُهُ‏ قَوْلِی‏ وَ أَمْرُهُ أَمْرِی وَ نَهْیُهُ نَهْیِی وَ تَابِعُهُ تَابِعِی وَ نَاصِرُهُ نَاصِرِی وَ خَاذِلُهُ خَاذِلِی ثُمَّ قَالَ ع مَنْ فَارَقَ عَلِیّاً بَعْدِی لَمْ یَرَنِی وَ لَمْ أَرَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ خَالَفَ عَلِیّاً حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ جَعَلَ مَأْوَاهُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ وَ مَنْ خَذَلَ عَلِیّاً خَذَلَهُ اللَّهُ یَوْمَ یُعْرَضُ عَلَیْهِ وَ مَنْ نَصَرَ عَلِیّاً نَصَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ لَقَّنَهُ حُجَّتَهُ عِنْدَ الْمُسَاءَلَةِ ثُمَّ قَالَ ع الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِمَامَا أُمَّتِی بَعْدَ أَبِیهِمَا وَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أُمُّهُمَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ أَبُوهُمَا سَیِّدُ الْوَصِیِّینَ وَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ تَاسِعُهُمُ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی طَاعَتُهُمْ طَاعَتِی وَ مَعْصِیَتُهُمْ مَعْصِیَتِی .( کمال الدین ج1 ص 260)

این روایت را به دلیل ذکر نام سایر امامان انتخاب کردیم و در رابطه با ولایت است

بررسی سند

-         محمدبن علی ماجیلویه که موثق است و مرحوم صدوق 900 روایت از او نقل کرده است

-         علی بن معبد هم طبق تحقیقات ما  ثقه است و افراد معتبری به او تمسک کرده اند و سایر رواة آن نیز موثق اند

-         حسین بن خالد نیز از افرادی است که مشایخ ثلاثه از او روایت نقل کرده اند

-         بنابراین طبق تحقیقات مذکور سند این روایت صحیح است.

 

طبق نظریه ولایت فقیه، حضرت امام (ره) معتقدند که ادله عقلی و نقلی داریم که همان منسبی که در اداره حکومت برای امامان معصوم علیهم السلام بوده است برای ولی فقیه منتخب هم خواهد بود، زیرا همان ادله ای که در کلام برای وجود امام بیان می کنید به همان ادله باید افرادی باشند که داعیه  دار حکومت باشند تا موجب اختلال نظام نشود و دشمنان خارجی مسلط نشوند.

باید شخصی در رأس حاکمیت باشد که قدرت را تنفیذ کند و باعث شود که عدالت و امنیت در جامعه گسترش پیدا کند که به عنوان مثال شخصی مانند سردار سلیمانی را منصوب نماید تا موجبات نظم مرزها را فراهم کند و دشمن از او بترسد.

اگر امام نداشته باشیم چه کسی می خواهد امنیت را گسترش دهد؟ انسان های عادی که قوانین اسلامی را نمی دانند،  آیا  می توانند بر رأس جامعه اسلامی حکومت نمایند؟! پس باید فقهای جامع الشرائط باشند که به این امر تسلط دارند.

پس از طبع اولیه خودمان که نباید زیر بار ولایت شخصی برویم، کوتاه بیاییم و برای رسیدن به امنیت اجتماعی و مرزی و نظام خودمان قائل می شویم که کسی بر رأس امور ما باشد

با این بیان روشن شد که یکی از ادله ضرورت حکومت و ولایت، ضرورت امنیت است، یعنی ما به این دلیل به ولایت و حکومت نیازمندیم که به امنیت برسیم و اگر حکومت امری ضروری است بنابراین به دلالت التزامی ثابت می شود که معلول آن یعنی امنیت نیز امری ضروری است.

این دلیل عقلی به وسیله ادله شرعی نیز تأیید گردیده است و از آن جمله در ذیل فرمایش حضرت امیر علیه السلام نیز ذکر گردید که یکی از دلایل لزوم امارت و حکومت، دستیابی به امنیت است:

قَالَ علیه السلام: کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَکِنَّ هَؤُلَاءِ یَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیْ‏ءُ وَ یُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ حَتَّى یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ‏ مِنْ‏ فَاجِر (نهج البلاغه صبحی صالح ص 82)

مثلا در قدیم راه های خاکی بوده و الان راه های آبی است که باید امنیت کشتی ها تأمین شود، پس طبق فرمایش حضرت به وسیله حکومت از گزند انسان های فاجر آسوده هستیم.

روایت دوم

حَدَّثَنِی عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّیْسَابُورِیُّ الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسَابُورِیُّ قَالَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ النَّیْسَابُورِی‏... فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ وَ لِمَ جَعَلَ أُولِی الْأَمْرِ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِهِمْ قِیلَ لِعِلَلٍ کَثِیرَةٍ مِنْهَا أَنَّ الْخَلْقَ لَمَّا وَقَفُوا عَلَى حَدٍّ مَحْدُودٍ وَ أُمِرُوا أَنْ لَا یَتَعَدَّوْا تِلْکَ الْحُدُودَ لِمَا فِیهِ‏ مِنْ‏ فَسَادِهِمْ‏ لَمْ یَکُنْ یَثْبُتُ ذَلِکَ وَ لَا یَقُومُ إِلَّا بِأَنْ یَجْعَلَ عَلَیْهِمْ فِیهَا أَمِیناً یَأْخُذُهُمْ بِالْوَقْتِ عِنْدَ مَا أُبِیحَ لَهُمْ وَ یَمْنَعُهُمْ مِنَ التَّعَدِّی عَلَى مَا حَظَرَ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ لَکَانَ أَحَدٌ لَا یَتْرُکُ لَذَّتَهُ وَ مَنْفَعَتَهُ لِفَسَادِ غَیْرِهِ فَجُعِلَ عَلَیْهِمْ قَیِّمٌ یَمْنَعُهُمْ مِنَ الْفَسَادِ وَ یُقِیمُ فِیهِمُ الْحُدُودَ وَ الْأَحْکَامَ وَ مِنْهَا أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا بِقَیِّمٍ وَ رَئِیسٍ لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِی أَمْرِ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا فَلَمْ یَجُزْ فِی حِکْمَةِ الْحَکِیمِ أَنْ یَتْرُکَ الْخَلْقَ مِمَّا یَعْلَمُ أَنَّهُ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ إِلَّا بِهِ فَیُقَاتِلُونَ بِهِ عَدُوَّهُمْ وَ یَقْسِمُونَ بِهِ فَیْئَهُمْ وَ یُقِیمُونَ بِهِ جُمُعَتَهُمْ وَ جَمَاعَتَهُمْ وَ یَمْنَعُ ظَالِمَهُمْ مِنْ مَظْلُومِهِمْ. وَ مِنْهَا أَنَّهُ لَوْ لَمْ یَجْعَلْ لَهُمْ إِمَاماً قَیِّماً أَمِیناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ الدِّینُ وَ غُیِّرَتِ السُّنَنُ وَ الْأَحْکَامُ وَ لَزَادَ فِیهِ الْمُبْتَدِعُونَ وَ نَقَصَ مِنْهُ الْمُلْحِدُونَ وَ شَبَّهُوا ذَلِکَ عَلَى الْمُسْلِمِینَ إِذْ قَدْ وَجَدْنَا الْخَلْقَ مَنْقُوصِینَ مُحْتَاجِینَ غَیْرَ کَامِلِینَ مَعَ اخْتِلَافِهِمْ وَ اخْتِلَافِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ حَالاتِهِمْ فَلَوْ لَمْ یَجْعَلْ فِیهَا قَیِّماً حَافِظاً لِمَا جَاءَ بِهِ الرَّسُولُ الْأَوَّلُ لَفَسَدُوا عَلَى نَحْوِ مَا بَیَّنَّاهُ وَ غُیِّرَتِ الشَّرَائِعُ وَ السُّنَنُ وَ الْأَحْکَام‏

سند روایت بنا بر تحقیقات رجالی در برنامه درایه صحیح است.

عبدالواحد بن محمد عبدوس از مشایخ صدوق است و علی بم محمد قطیبه مورد اتکای کشی بوده و کشی از او روایات زیادی نقل کرده است و فضل بن شاذان از بزرگان شیعه و اصحاب ائمه علیهم السلا بوده است.

از این روایت چنین برمی آید که اگر کسی خواست از حدود خودش فراتر رود باید کسی باشد که امنیت به جامعه بدهد و به وقت و زمان و محدوده ای که هست نظام دهد و اجازه عبور از خطوط قرمز را به افراد ندهد و اگر چنین امینی نباشد و هر شخص بخواهد به لذت خودش برسد و کسی حاضر نشود دست از لذات خویش بردارد در جامعه هرج و مرج شدیدی اتفاق خواهد افتاد که این امر به «امنیت اجتماعی» اشاره دارد.

یکی از ادله ای که احتیاج به قیم داریم این است که انسان ها اولاً و بالذات خطوط قرمز را رعایت نمی کنند و پلیس درونی همه افراد فعال نیست پس باید پلیس بیرونی باشد تا از این هرج و مرج جلوگیری کند.

دلیل دوم

هیچ فرقه و گروه و قبیله ای نیست که رئیس نداشته باشد، زیرا برای گذران دین و دنیا باید رئیسی باشد که مشکلات برای مردم به وجود نیاید و خدایی که می داند حاکمیت امری حتمی و الزامی است، می توان تصور کرد که برای این امر هیچ کاری نکند؟

پس باید یک رئیس و قیمی باشد که اگر دشمنی آمد و قصد حمله داشت خراج را جمع آوری کند و در مقابلشان بایستد و اگر کسی قصد ظلم به دیگران داشت اجازه این کار ظالمانه را ندهد.

دلیل سوم

اگر اینها امام و قیمی نداشته باشند که امور را به او ودیعه بدهند آئین و مذهب از بین می رود و همه سنت های الهی هم تغییر می کند و عده ای هم بدعت در دین می گذارند و پیرایه هایی بدان می افزایند و اهل الحاد هم احکام خدا را که به مذاقشان خوش نمی آید از دین حذف می کنند و این امور باعث شبهه مسلمانان می شود.

مردم به خودی خود ناقص هستند و محتاج راهنمایی بزرگان هستند ومیان خودشان نیز اختلاف است و امیال متفاوتی نیز دارند. بعضی از انسان ها طی سال های مختلف خواسته هایشان تغییر می کند و مهم ترین دلیل عقلی در فلسفه سیاسی برای ضرورت حکومت بحث به وجود آمدن هرج و مرج و حکومت حسین قلی خانی است.

توضیح روایت: این سخنان فضل بن شاذان است و در آخر می گوید که عبدالواحد از علی بن قطیبه نقل میکند که این حرف هایی که گفتی از سخنان خودت می باشد یا این سخنان را از اهل بیت روایت نموده ای؟

فضل می گوید من خودم علل احکام را فهمیدم ولی نمیدانم که چرا رسول الله (ص) این موارد را بیان کرده است. من این موارد را از حضرت امام رضا علیه السلام شنیدم ولی در یک مرتبه نبوده است بلکه در جلسات مختلف شنیدم و جمع آوری نمودم. راوی می گوید من می توانم این موارد را از امام رضا علیه السلام نقل کنم؟ فضل گفت: بله می توانی.

حضرت امام یکی از ادله روایی در بحث ولایت فقیه این روایت را ذکر می فرماید که مردم قیم می خواهند که این دلالت بر ولایت ولی فقیه نیز می کند. این تعبیرات اختصاص به ولایت ائمه معصومین ندارد بلکه به خاطر این دلیل عقلانی امام علی علیه السلام فرمود که این مربوط به حاکمان می شود.

شخصی که می­گوید اگر فلانی نبود من صدها اشتباه می کردم شامل این روایت نخواهد شد. باید قابلیت این را داشته باشد که دین و دنیای خودمان را به او بسپاریم.

پس یک فقره در این روایت اشاره به امنیت داخلی و فقره دیگر اشاره به امنیت ملی دارد.

اشکال

 این روایت می گوید حکومت لازم است زیرا امنیت لازم است، این برای فلسفه سیاسی که می خواهد حکومت را ثابت کند مفید است اما بحث ما در رابطه با امنیت است و این مورد بحث ما نیست! اگر این گونه استدلال کنیم مشکل دور پیش می آید.

پاسخ

 بله اشکال وارد است منتهی باید این گونه استدلال کنیم

وجه استدلال: مثلاً اگر گفتند چرا شرک بد است، یک بحث است و اما اگر استناد به آیه «إنَّ شرک لظلمٌ عظیم» باید وجه ظلم، آشکارتر از شرک باشد تا بتوان به آن استدلال نمود؛ یعنی باید به بدیهیات منتهی شود.

حال در اینجا می گوییم این استدلال نشان می دهد که مقدمات این استدلال بدیهی و روشن است وگرنه استدلال خطا می شد، پس امنیت امری ضروری و آشکار است که برای ضرورت حکومت بدان استدلال شده است.

 

معنای لغوی امنیت

امنیت از ریشه «أمن» است و حداقل 4 ریشه لغوی دارد:

1-     به معنای اطمینان و در مقابل خوف به معنای ترس و نگرانی به کار می رود؛

جایی که انسان بدان متصف می شود؛ عرب وقتی می خواهد بگوید که من نگران نیستم و دل شوره ندارم از وصف «أمن» استفاده می کند

در آیه شریفه ﴿... وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی‏ لا یُشْرِکُونَ بی‏ شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ﴾ نور 55    امن یعنی آرامش درونی

﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَما عَلَّمَکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُون‏﴾ بقره 239  اگر خائفید همان گونه که راه می روید نماز بخوانید.

زمخشری در این جا «أَمِنْتُمْ»  را به معنای زوال خوف تفسیر کرده است (انکشاف ج1 ص 288) بنابراین امن در مقابل خوف است.

2-     معنای دوم با حرف جر «مِن» متعدی شده است، به معنای امان وسلامت بودن از خطر و صدمه ای است

 این تهدید یا بعد از «مِن» می آید یا به صورت مفعول استفاده می شود: ﴿ أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‏ أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ یَلْعَبُونَ* أَ فَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُون‏﴾ اعراف98و99

آیا اهل شهرها ایمنند از اینکه هنگام روز ، عذاب ما در حالى که سرگرم [ امور دنیایى ]اند بر آنان در آید ؟ آیا از عذاب و انتقام خدا ایمنند در حالى که جز گروه زیانکاران خود را از عذاب و انتقام خدا ایمن نمى‏دانند ؟

نکته: خیلی از اوقات در زبان عربی امری متعدی به کار می رود ولی نباید با را ترجمه کنید و یا بالعکس هم این است و ایمن بودن در فارسی با کلمه «را» استعمال نمی شود، پس همسانی زبانی در لازم و متعدی بودن نیست و همواره نباید در ترجمه این کار را انجام داد.

آیه دیگر

﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُون‏ ﴾ نمل 89

 و ایشان در آن روز از وحشت در امان هستند

 

معانی دیگر امنیت را در جلسه آینده ادامه خواهیم داد./926/922/201/ض

تقریر : محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۴:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۲:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۱۰:۳۹