vasael.ir

کد خبر: ۱۶۴۱
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۴ - 14 January 2016
در جلسه بیست و دوم درس خارج نکاح آیت الله جوادی آملی عنوان شد؛

ضرورت در جواز نگاه به اجنبیه، به معنای مطلق کارهای روزانه نیست

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- حضرت آیت الله جوادی آملی در بیست و دومین جلسه درس خارج نکاح با اشاره به حکم پوشش زنان و جواز نگاه به اجنبیه در موارد ضرورت، به تعریف «ضرورت» و برخی مصادیق آن اشاره داشت و گفت: « «ضروری به معنای مطلق کار و کارهای روزانه نیست؛ ضروری این است که مثلاً کسی بیمار شده، طبیب باید معالجه کند یا در مسئله ارث بخواهند شهادت بدهند که ورثه کیست یا در سایر مسائل دیگر مرد بخواهد شهادت بدهد»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله جوادی آملی در بیست و دومین جلسه درس خارج نکاح در تاریخ26/8/94 در مسجد اعظم قم با اشاره به روایت «عَلِیِّ بْنِ سُوَیْد» نظر خویش درباره فتوای مرحوم شیخ را این گونه بیان کردند:« اصل فرمایش مرحوم شیخ قابل قبول است در برابر صاحب جواهر که نگاه به وجه و کفّین بدون لذّتِ غریزی و بدون فتنه و ریبه، جایز است؛ ولی اگر یک چنین حالتی پیش آمد فوراً باید حدوثاً و بقائاً غَض کند»

 

ایشان مساله نگاه مرد به دختر نابالغ و نگاه پسر نابالغ به زن را به عنوان فروعات مساله نگاه مطرح نمودند و با اشاره به آیاتی از سوره مبارکه نور، پوشش زنان سالمند و پوشش در مقابل پسران نابالغ را از استثنائات پوشش در قرآن بیان نمودند.

 

رئیس بنیاد اسرا با اشاره به احکام مرتبط با نگاه به اجنبیه و روایاتی در این زمینه به تشریح موضوع ضرورت در موارد جواز نگاه به اجنبیه پرداخته و این گونه بیان داشتند که: «ضروری به معنای مطلق کار و کارهای روزانه نیست؛ ضروری این است که مثلاً کسی بیمار شده، طبیب باید معالجه کند یا در مسئله ارث بخواهند شهادت بدهند که ورثه کیست یا در سایر مسائل دیگر مرد بخواهد شهادت بدهد»

 

ایشان در باب مساله معالجه که از استثنائات مساله نگاه به اجنبیه در حالت ضرورت است ضرورت را این گونه بیان کردند:« حتماً باید انجام شود، یک؛ و مماثل ندارد، دو؛ آن وقت میشود ضرورت. »

 

ایشان در آخر مساله شهادت زن را مطرح نموده و با اشاره به هر دو قسمت تحمل و اداء، این دو را تشریح نموده و گفتند:« شهادت هم مستحضرید که هر دو بخش را شامل میشود؛ یعنی بخش تحمّل و بخش اداء. در شهادت شاهد باید در صحنه حاضر باشد ببیند، یک؛ و همین شاهد آنچه را که در صحنهٴ حادثه مشاهده کرده است، در محکمه بازگو کند، دو»

 

 

مشروح جلسه بیست و چهارم فقه نکاح را در ذیل مرور می کنیم.



اشاره به مباحث گذشته

مسئله سوّم مورد اختلاف بین بزرگان فقهی بود؛ مرحوم صاحب جواهر از یک طرف به منع مطلق فتوا دادند[1] و مرحوم شیخ انصاری از آن طرف به جواز؛[2] یعنی در مسئله اُولی که نگاه مرد به بدن زنِ نامَحرم باشد نه به وجه و کفّین، به مو و بدن او باشد، مطلقا محرَّم است «عند الکل». نگاه مرد به زنِ نامَحرم به نحو لذّت و با ریبه، این محرَّم است «عند الکل». نگاه مرد به وجه و کفّین زن به غیر لذّت و ریبه، این مورد اختلاف بود و سه قول در آن بود: جواز مطلق بود، منع مطلق بود و تفصیل که مرحوم محقق در متن شرایع[3] و همچنین متن المختصرالنافع[4] فتوا به جواز «علی کراهیة» داد، بعضیها مثل مرحوم صاحب جواهر منع کردند و بعضی مثل مرحوم شیخ تجویز کردند.

 

مروری بر فتوای شیخ مبنی بر مشروع بودن نگاهی که در اثناء آن لذت غریزی به وجود آید

 یک فرعی مطرح شد که اگر به قصد لذّت نگاه نکرد؛ ولی در اثناء نگاه لذّت پدید آمد، حتماً باید چشم بپوشاند یا نه؟ اینجا مرحوم شیخ فرمود نه، بقائاً لازم نیست و اشاره شد به اینکه اگر آن روایت معتبر علیبنسُوید که شاگرد امام رضا(سلام الله علیه) بود و از حضرت سؤال کرد معیار باشد که گفت: «فَیُعْجِبُنِی»؛ من خوشم میآید، حضرت در ذیل مقیّد کرد که: «إِذَا عَرَفَ اللَّهُ مِنْ نِیَّتِکَ الصِّدْقَ»؛[5] یک وقت است که یک لذّت مشروع است؛ مثل اینکه انسان از گُل لذّت میبرد، از خطّ خوب لذّت میبرد، از تابلوی خوب لذّت میبرد، اگر «فَیُعْجِبُنِی» یعنی خوشم میآید از همین قبیل بود، بله این عیب ندارد؛ امّا اگر «فَیُعْجِبُنِی» یعنی خوشم میآید خوش آمدنِ غریزی بود، این یقیناً اشکال دارد. اینکه مرحوم شیخ(رضوان الله علیه) فرمودند بقائاً لازم نیست غَض کند، لابد نظر شریفشان باید این باشد و اگر چنانچه نظر شریف او این نبود، یک حرف لطیفی مرحوم آقای خوئی(رضوان الله تعالی علیه) دارند که اگر مرحوم شیخ از روایت معتبرهٴ علیبنسُوید این معنا را بخواهند استفاده کنند و روایت معنایش این باشد، از چیزهایی است که ما نمیفهمیم و باید علمش را به اهلش ارجاع بدهیم، این یک حرف بسیار لطیفی است که فرمودند علم این صحیحهٴ علیبنسُوید را ما به اهلش باید ارجاع بدهیم.[6] سرّش همان است که در بحثهای دیگر گفته شد و امروز هم به یک صورتی بازگو میشود.

 

روایت «عَلِیِّ بْنِ سُوَیْد» پیرامون مشروعیت نگاه بدون زنای چشم

روایت سوّم باب اوّل از ابواب نکاح محَرَّم؛ یعنی وسائل جلد بیست، صفحه 308 آنجا مرحوم کلینی(رضوان الله علیه)[7] «عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُوَیْدٍ» که خدمت امام رضا(سلام الله علیه) بود «قَالَ قُلْتُ لأبِی الْحَسَن» که منظور وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) است، «إِنِّی مُبْتَلًی بِالنَّظَرِ إِلَی الْمَرْأَةِ الْجَمِیلَةِ»؛ من مبتلا هستم، حالا مبتلا هستم؛ یعنی از نظر علاقه مبتلا هستم یا من کارم این است که زرگر هستم یا مثلاً یک کاری میکنم که زنها بیشتر مراجعه میکنند؟ ظاهراً این دوّمی نیست، گرچه بر دومی حمل کردند «إِنِّی مُبْتَلًی بِالنَّظَرِ إِلَی الْمَرْأَةِ الْجَمِیلَةِ فَیُعْجِبُنِی النَّظَرُ إِلَیْهَا» خوشم میآید، «فَقَالَ»؛ وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) به علیبنسُوید فرمود: «یَا عَلِیُّ لَا بَأْسَ إِذَا عَرَفَ اللَّهُ مِنْ نِیَّتِکَ الصِّدْقَ وَ إِیَّاکَ وَ الزِّنَا فَإِنَّهُ یَمْحَقُ الْبَرَکَةَ وَ یُهْلِکُ الدِّینَ»؛ درست است که مصداق کامل زنا همان امر قبیحِ معروف است؛ ولی در روایات همین باب، زنای چشم را نگاه دانستند، زنای لب را بوسه دانستند و مانند آن که فرمود: «فَزِنَا الْعَیْنَیْنِ النَّظَرُ وَ زِنَا الْفَمِ الْقُبْلَةُ»[8] و به اصطلاح در فقه مسئله زنا، خط قرمز فقه است، نمیشود گفت به اینکه شخص ولو قصد نداشت؛ امّا در اثناء نگاه یک چنین حالتی برای او پیش آمد، بگوییم ادامه نگاه عیب ندارد و لازم نیست غَض کند، این مشکل است!

 

مشروعیت نگاه، تنها در صورت فقدان ریبه در حدوث و بقاء

 پس اصل فرمایش مرحوم شیخ قابل قبول است در برابر صاحب جواهر که نگاه به وجه و کفّین بدون لذّتِ غریزی و بدون فتنه و ریبه، جایز است؛ ولی اگر یک چنین حالتی پیش آمد فوراً باید حدوثاً و بقائاً غَض کند؛ وقتی یک امر، بقادار است و گفتند شما میتوانید این کار را انجام بدهید و آن کار را انجام ندهید، یک امری که بقادار باشد، حدوثش به حدوث مرتبط است، بقایش به بقا مرتبط است؛ مثلاً گفتند «لَا تُصَلِّ إِلَّا خَلْفَ مَنْ تَثِقُ بِدِینِهِ»؛[9] میتوانید به کسی که به دین او اعتماد داری اقتدا کنی، اقتدای به انسانِ «موثق الدین» مثلاً عادل، جایز است، «لَا تُصَلِّ إِلَّا خَلْفَ مَنْ تَثِقُ بِدِینِهِ»، اقتدا هم یک امر بقاداری است؛ حالا این شخصی که امام جماعت بود حدوثاً عادل بود، بقائاً برای ما کشف شد که این عادل نیست، همانجا باید نماز را قطع کرد و به فرادی تبدیل کرد. حدوثِ صحتِ اقتدا به صحتِ عدل، بقای صحتِ اقتدا به بقای عدل است، «لَا تُصَلِّ إِلَّا خَلْفَ مَنْ تَثِقُ بِدِینِهِ»؛ یعنی همین.

 

منظور از لذت در روایت «عَلِیِّ بْنِ سُوَیْد»؛ لذت غیر حیوانی

 اینجا که حضرت فرمود: «إِذَا عَرَفَ اللَّهُ مِنْ نِیَّتِکَ الصِّدْقَ»؛ یعنی حدوث نَظر به حدوث همان صفت بدون لذّتِ غریزی و ریبه است، بقایش هم همینطور است. پس روایت معتبر است، چون شاگرد امام رضا(سلام الله علیه) است، این «فَیُعْجِبُنِی» به معنای خوش آمدنِ غریزی نیست، بلکه خوش آمدنِ انسانی است نه حیوانی و اگر یک چنین چیزی منظور باشد که بعید است، چون شاگرد امام رضا(سلام الله علیه) است! علم این را ـ همان بیانی که مرحوم آقای خوئی داشتند ـ باید به اهلش برگردانیم، نه اینکه این را برابر آن معنا کنیم و بگوییم بقائاً جایز است ولو قصد لذّتِ حیوانی در کار باشد، این فرمایش مرحوم شیخ تام نیست.

امّا اینکه بعضیها گفتند به اینکه ما مثلاً «شهری است پُرکرشمه و خوبان»، همانها گفتند که «منم که دیده نیالودهام به بد دیدن»، این چنین نیست که اگر یک شاعر بزرگواری بگوید «شهری است پُرکرشمه و خوبان»، گرفتار همین امر غریزی شود، اینها خودشان را در غزلهای دیگر معرّفی کردند:

منم که شُهره شهرم به عشق ورزیدن ٭٭٭ منم که دیده نیالودهام به بد دیدن[10]

 اگر چنانچه یک نگاهی دارند، همان نگاه انسانی است و نگاه حیوانی نیست، پس این مسئله سوم به این صورت پایان پذیرفت.


فروعات مساله نگاه؛ حکم نگاه به دختر نابالغ و نگاه پسر نابالغ به زن

 فروعات این مسئله آن است که مرحوم محقق در متن شرایع برای این یک فروعاتی ذکر کرده است، فرمود به اینکه: «ولا ینظر الرجل إلی الأجنبیة اصلاً إلا لضرورة و یجوز أن ینظر إلی وجهها و کفیها علی کراهیة فیه مرة و لا یجوز معاوضة النظر و کذا الحکم فی المرأة»[11] حالا درباره صبی و صبیّه همینجا این استثنا مطرح است که از طرف بیننده اگر پسری بخواهد نگاه کند چه حکمی دارد؟ و اگر مردی بخواهد به دختری نگاه کند چه حکمی دارد؟ تاکنون سخن از نگاه مرد به زن بود، اکنون سخن از نگاه نابالغ به زن است از یک سو، سخن نگاه مرد به صبیّه نابالغه است از سوی دیگر و نگاه صبیّه است به جوانِ نابالغ یا مرد بالغ از سوی دیگر.

 

دلیل حرمت نگاه غریزی مرد به دختر نابالغ و نگاه زن به پسر نابالغ

محور اصلی بحث میدانید برابر آیه سوره «نور»، مؤمن و مؤمنه است. اصطلاحاً مؤمن و مؤمنه؛ یعنی کسی که ایمان آورد و مکلّف است. صبی را مؤمن نمیگویند، صبیّه را هم مؤمنه نمیگویند. اینکه فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا﴾[12] شامل صبایا نمیشود، ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ﴾[13] شامل صبایا نمیشود. پس بخواهیم به آیه تمسّک کنیم، آیه برای مؤمن و مؤمنه است و امّا آیا مؤمن میتواند به دختری که بالغ نشده ولی زیباست، نگاه کند یا نه؟ او مکلّف است، چون ندارد که مرد نمیتواند به زنِ بالغه نگاه کند، فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾، پس اگر یک دختری قبل از بلوغ طوری بود که نگاه غریزی نسبت به او ممکن بود، مشمول نهی است و نگاه حرام است، ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾ شاملش میشود و همچنین اگر زن بخواهد به یک جوانِ نابالغ که بالغ نشده نگاه کند، ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ﴾ شامل حالش میشود، چون مرئی مقیّد نشده به ایمان، منظور مقیّد نشده، بلکه آن ناظر است که مقیّد شده است.

 

پوشش زنان سالمند و پوشش در مقابل پسران نابالغ؛ از استثنائات پوشش در سوره نور

البته از هر دو طرف یک استثنایی در همان سوره مبارکه «نور» هست و آن این است که: ﴿وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾؛ زنهای سالمند و فَرتُوت، فرمود: گرچه ﴿وَ أَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾؛ لکن آنها اگر روسریشان کنار رفت و بعضی از ذِراع آنها و مانند آن پیدا شد، عیب ندارد، قواعد از نساء در ﴿وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ﴾ استثنا کرده است، اینها اینطور هستند؛ یا پوشاندنِ از بچّههایی که هنوز بالغ نشدند و جزء تشخیصدهندهها نیستند هم استثنا کرده که فرمود اینها کسانی که: ﴿لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾،[14] این ﴿لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾؛ یعنی جوانی که هنوز به این مسئله غریزی و لذّت غریزی نرسیده است. از هر دو طرف در سوره مبارکه «نور» استثنا شده است؛ هم از طرف نگاه کننده و هم از طرف کسی که مأمور و موظّف است خودش را بپوشاند، اینها جزء مستثنیات همین بحث است که سوره مبارکه «نور» به آن اشاره شده است.


هشدار خداوند مبنی بر از بین رفتن روزی و ازدیاد مرگهای ناگهانی در صورت فراگیر شدن زنا

عمده در جریان زنا که فرمود زنا برکت را میبرد، اگر زنا زیاد شد مرگ نابهنگام فراوان میشود، مرگ فُجْعتاً فراوان میشود،[15] خدا برکت را از جامعهای که زنا در آن هست میبرد «یَمْحَقُ اللهُ الرِّزْقَ».[16] ما بعضی از چیزها را متأسفانه کم باور داریم یا باور نکردیم. اگر کسی که واقعاً هیچ کاری از او ساخته نیست، گفت گزینه نظامی روی میز من است، خیلیها مثلاً به این فکر هستند که باید چه کرد؟ در حالی که هیچ کاری از آنها ساخته نیست بدون اذن خدا؛ ولی ذات اقدس الهی فرمود گزینه نظامی روی میز قرآن من است. این جریان ربا را هیچ کسی باکش نیست! اینکه فرمود: ﴿فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ﴾[17] همین است؛ یعنی اعلام جنگ میدهید؛ حالا ما دلمان میخواهد ارزانی شود، ایجاد شغل شود، تولید شود، بانکهای ما هم که اینطور است! اینکه فرمود اگر کسی ربا میگرفت ﴿فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ﴾، این اعلام جنگ با خداست، این گزینه نظامی روی میز قرآن است، فرمود چه توقّعی دارید که شغل تولید شود؟! چه توقّعی دارید ارزان شود؟! چه توقّعی دارید که تورّم برطرف شود؟! ﴿یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبَا﴾،[18] در این روایات این باب هم که فرمود اگر زنا در جایی رواج پیدا کرده است «یَمْحَقُ اللهُ الرِّزْقَ»، این گزینه نظامی خداست. حالا روایاتی که در این مسئله هست به بعضی از اینها اشاره کنیم تا برسیم به مسئله بعدی.

 

تعریف و برخی مصادیق «ضرورت» در موارد جواز نگاه

 مسئله بعدی این است که «عند الضرورة» همه گفتند جایز است؛ منظور از ضرورت این نیازهای مصطلح و عادی نیست که مثلاً بگویند ناچار شدم رفتم بازار، خرید و فروش را یک امر ضروری را بدانند، رفت و آمد را ضروری بدانند، تلفن کردن را ضروری بدانند، ضروری به معنای مطلق کار و کارهای روزانه نیست؛ ضروری این است که مثلاً کسی بیمار شده، طبیب باید معالجه کند یا در مسئله ارث بخواهند شهادت بدهند که ورثه کیست یا در سایر مسائل دیگر مرد بخواهد شهادت بدهد که این زن در آن صحنه حاضر بود یا این قتل مربوط به این زن نیست یا این زن این حرف را گفته یا نگفته، یا بالعکس مرد بخواهد شهادت درباره زن بدهد، زن بخواهد شهادت درباره مرد بدهد یا او را معالجه کند، اینکه مرحوم محقق فرمود: «عند الضروره» منظور از ضرورت چیست؟


روایات مرتبط با نگاه به اجنبیه

 حالا این روایات را ملاحظه بفرمایید که بخشی مربوط به نگاه به افرادی است که اجنبیه هستند، گفت من «اخت الزوجه» را میتوانم ببینم؟ حضرت فرمود: نه، فرمود اینها در خانه شما رفت و آمد میکنند؛ ولی نامَحرم هستند و فرقی ندارد، اگر فامیل شد که مَحرم نمیشود، این روایت در باب129 و130 میباشد. در وسائل، جلد بیستم، صفحه 232، باب 129 مرحوم کلینی دارد که «أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ» گفت: «اسْتَأْذَنَ ابْنُ أُمِّ مَکْتُومٍ عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله و سلم)» ـ ابنمکتوم نابینا بود ـ «وَ عِنْدَهُ عَائِشَةُ وَ حَفْصَةُ فَقَالَ لَهُمَا»، حضرت به این دو زن فرمود: «قُومَا فَادْخُلَا الْبَیْتَ»؛ بلند شوید و بروید در اتاق، ابنمکتوم دارد میآید، «فَقَالَتَا إِنَّهُ أَعْمَی»؛ او کور است و ما را نمیبیند! «فَقَالَ إِنْ لَمْ یَرَکُمَا فَإِنَّکُمَا تَرَیَانِهِ»؛[19] او کور است و شما را نمیبیند، شما که کور نیستید؛ یعنی همانطوری که نگاه مرد به زن روا نیست، نگاه زن هم به مرد روا نیست، این برای آن مسئله متقابل است؛ گرچه ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ﴾ اطلاق دارد؛ چه منظور و مرئی، بینا باشد، چه اعمی باشد و چه بصیر؛ ولی این نصّ خاص درباره این است که زن نمیتواند مرد نابینا را هم ببیند.

 

بیان نورانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) در معرفی بهترین زن

 یک بیان نورانی از وجود مبارک صدیقه کبری(سلام الله علیها) رسیده است که روایت سوم این باب است، آن را مرحوم طبرسی در مکارم الاخلاق از وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرد که «أَنَّ فَاطِمَةَ قَالَتْ لَهُ فِی حَدِیثٍ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ فَقَالَ(صلی الله علیه و آله و سلم)فَاطِمَةُ مِنِّی»،[20] وجود مبارک صدیقه کبری(سلام الله علیها) به حضرت عرض کرد: برای مرد همان خوب است که نامَحرم را نبیند و برای زن همان خوب است که مرد نامَحرم را نبیند، در همین محفل و به همین مناسبت بود که وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «فَاطِمَةُ مِنِّی»؛ مثل اینکه «حُسَیْنُ مِنِّی»،[21] «عَلِیّ مِنْیِ»،[22] درباره همه اینها نقل شده است (علیهم السلام)، این امضای این کار است؛ منتها این «خَیْرٌ» حکم الزامی باشد از آن استفاده نمیشود.


روایت پیامبر (صلی الله علیه و آله)پیرامون لزوم غض بصر در مقابل نابینا

روایت چهارم این باب که اُم سلمه میگوید: «کُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ عِنْدَهُ مَیْمُونَةُ فَأَقْبَلَ ابْنُ أُمِّ مَکْتُومٍ وَ ذَلِکَ بَعْدَ أَنْ أُمِرَ بِالْحِجَابِ»؛ قبل از اینکه آیه حجاب نازل شود، رفت و آمد بود؛ امّا بعد از اینکه آیه 30 و 31 سوره مبارکه «نور» نازل شد ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾، بعد از نزول آیه حجاب، حضرت فرمود: «احْتَجِبَا»؛ بلند شوید و در حجاب بروید، در اتاق بروید یا پشت پرده بروید مثلاً و مانند آن، «فَقَالَ احْتَجِبَیا» «فَقُلْنَا»؛ یعنی اُم سلمه میگوید که ما به حضرت عرض کردیم: «أَ لَیْسَ أَعْمَی»؛ مگر ابنمکتوم نابینا نیست؟! «أَ لَیْسَ أَعْمَی لَا یُبْصِرُنَا قَالَ فَعَمْیَاوَانِ أَنْتُمَا»؛ او اعمی است مگر شما هم عُمیا هستید؟! شما نمیبینید؟! او چون اعمی است نمیبیند و تکلیفی هم ندارد، شما که بصیر هستید و عُمیا نیستید و میبینید، مکلّف هستید؛ یعنی اگر ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾ درباره او صادق نیست، چون اعمی است؛ ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ﴾ درباره شما صادق است، برای اینکه شما اعمی نیستید.

 

حکم نگاه در موضوع معالجه

روایات باب 130 روایتی را از ابو حمزه ثمالی نقل میکند که به قسمت معالجه مربوط است. در موارد شهادت و معالجه که ضرورت دارد و جای حسّاسی است که کار حتماً باید انجام شود، یک؛ مماثل وجود ندارد؛ یعنی مرد برای مرد یا زن برای زن وجود ندارد، دو؛ اینکه گفته میشود نیمی از جامعه زن هستند، زنها باید در همه مسایل از خودشان دانشمند، عالِم، طبیب و مانند آن داشته باشند، برای همین است که ضرورت پیش نیاید؛ حالا آدم جامعه را به سَمتی ببرد که ضرورت خواه و ناخواه در پیش است، اینکه روا نیست؛ اگر ما طبیب زن داشته باشیم، دیگر ضرورت در کار نیست، اگر در سایر اموری که زنها مثل مردها مراجعه میکنند، زنهای تحصیل کرده باشند تا مشکل آنها را حل کنند، دیگر ضرورتی در کار نیست. ضرورت آن است که این کار حتماً باید انجام شود، یک؛ و مماثل ندارد، دو؛ آن وقت میشود ضرورت. در جریان طبابت اینطور است که نص داریم.

 

حکم نگاه در موضوع شهادت

 در جریان شهادت اینطور است که مثلاً بخواهد شهادت بدهد او دختر فلان کس است و ارث میبرد یا نه یا شهادت بدهد که او در صحنهٴ جنایت حضور داشت یا نه. شهادت هم مستحضرید که هر دو بخش را شامل میشود؛ یعنی بخش تحمّل و بخش ادا. در شهادت شاهد باید در صحنه حاضر باشد ببیند، یک؛ و همین شاهد آنچه را که در صحنهٴ حادثه مشاهده کرده است، در محکمه بازگو کند، دو؛ آن اوّل را میگویند ظرف تحمّل، دوّم را میگویند ظرف شهادت. این مرد «عند الضرورة» در هر دو صحنه باید حاضر باشد و این زن را ببیند؛ هم در صحنه تحمّل، آنجا که لازم باشد و هم در صحنه ادا؛ اگر روایتی دارد «عند الشهادة» مرد میتواند زن را ببیند، شامل هر دو صحنه میشود؛ هم صحنه تحمّل و هم صحنه ادا؛ اگر کسی در صحنه تحمّل و پیدایش حادثه حضور نداشته باشد، اینکه نمیتواند در محکمه شهادت بدهد. از وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «عَلَی مِثْلِهَا فَاشْهَدْ أَوْ دَعْ»؛[23] حضرت اشاره کردند به آفتاب، فرمودند: اگر حادثه مثل این برای شما روشن است خودت بودی و دیدی، شهادت بده، وگرنه ترک کن! «عَلَی مِثْلِهَا فَاشْهَدْ أَوْ دَعْ» که این را محقق در متن شرایع در کتاب شهادت نقل کرده است.[24] پس اگر در اینجا فرمودند که برای شهادت جایز است؛ یعنی برای هر دو مرحله شهادت؛ هم تحمّل شهادت آنجا که لازم باشد و هم مرحله اَدا؛ یعنی آنجا که شهادت لازم باشد حتماً در مرحله تحمّل باید حضور داشته باشد؛ قتلی اتفاق افتاده یا یک حادثهای پیش آمده، او اگر بخواهد شهادت بدهد و خونی هدر نرود باید در صحنه حاضر باشد و ببیند. پس هم در تحمّل جایز است ببیند، هم در مقام ادا باید ببیند. این است که در بحثهای آیات[25] و روایات هست که زمین شهادت میدهد، مکان شهادت میدهد، مسجد شهادت میدهد،[26] اینها در قیامت ظرفِ ادای شهادت است؛ در دنیا ظرفِ تحمّل است، مگر ادا بدون تحمّل میشود؟! اگر شاهد در محکمهٴ قیامت بخواهد شهادت بدهد؛ ولی در دنیا تحمل نکرده باشد که شهادتش معقول نیست، معلوم میشود که امروز مسجد کاملاً میفهمد چه کسی آمده یا نیامده، کدام همسایه آمده و کدام همسایه نیامده، زمین که شهادت میدهد؛ یعنی الآن میفهمد، وگرنه اگر الآن نفهمد در قیامت چگونه میتواند شهادت بدهد؟! هر ادایی مسبوق به تحمّل است. اگر مسجد در قیامت شکایت یا شفاعت میکند، در دنیا کاملاً میفهمد کدام همسایه آمده و کدام همسایه نیامده است. اگر زمین در قیامت شهادت میدهد که این آقا این کار را کرده است، پس الآن یقیناً میفهمد. اگر ذات اقدس الهی در قیامت به این زمین یا مسجد علم عطا کند، اینکه شهادت مسموع نیست، در قیامت شخص احتجاج کند خدایا! اینکه نمیدانست، تو به او گفتی، اصلاً احتجاج در صحنهٴ قیامت باز است. در سوره مبارکه «نساء» فرمود: ما انبیا فرستادیم ﴿لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾[27] همین است، فرمود مبادا در قیامت اینها علیه خدا احتجاج کنند و بگویند خدایا ما که نمیدانستیم بعد از مرگ یک چنین صحنهای هست، چرا شما راهنما نفرستادی؟! قیامت جای احتجاج و آزادی است. اگر این زمین در دنیا نفهمد، فردا بخواهد در قیامت شهادت بدهد، شهادتش مسموع نیست. پس شهادت دو مرحله دارد: هم مرحله تحمّل، هم مرحله ادا. اینکه مرحوم محقق در متن شرایع فرمود: «عند الضرورة» یا برای طب یا برای شهادت، هر دو مرحله را در بر میگیرد. درباره قواعد نساء آن آیهاش را لازم نیست ما بخوانیم، برای اینکه کاملاً در ذهن شریف همه شما هست. شهادت تحملاً و حدوثاً اینطور است، درمان هم اینطور است؛ البته تا وسیله هست باید با آن باشد که نگاه نکند و اگر با وسیله ممکن نیست، بدون وسیله میتواند نگاه کند.



پرسش: ...

پاسخ: آنها ادلّه عامه است. ما در خصوص مسئله جواز نَظر، گذشته از اینکه ادلّه عامه داریم «أَلضَّرُورَاتُ تُبِیحُ الْمَحْظُورَات»،[28] داریم «مَا عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَج»[29] یا عُسر برداشت شده است، در خصوص جواز نَظرِ مرد به زنِ نامَحرم نص داریم، یکی از نصوص عامه این است که هیچ حرامی نیست مگر اینکه خدای سبحان «عند الضرورة» آن را حلال کرده است؛ یک تعبیر «أَلضَّرُورَاتُ تُبِیحُ الْمَحْظُورَات» رایج است و یکی نصّ حدیث است که هیچ حرامی نیست «إلا أَحَلَّ اللهُ عِنْدَ الضَّرُورَة»،[30] اینها کلیات است و به اینها میشود تمسّک کرد؛ ولی در خصوص مسئله هم روایت معتبر داریم.

پرسش: ...
پاسخ: این ﴿خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئاً﴾[31] اینکه «فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِیْرٌ»،[32] در پایان سوره مبارکه «توبه» فرمود افراد پنج شش قسم هستند: بعضی مقرّب هستند، بعضی ابرار هستند و بعضی مخلوط عمل کردند: ﴿خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئاً﴾ همین است. طبیب در عین حال که ضرورت ایجاب کند که نگاه کند، ضرورت که نسبت به لذّت و ریبه نیست، بلکه نگاه ضروری است، آن امر غریزی که ضرورت ندارد! این ﴿خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئاً﴾، ذات اقدس الهی هر دو را حساب میکند. برخیها هستند که سفیهانه یا ضعیفانه یا مستضعفانه معصیت کردند، اینها ﴿مُرْجَوْنَ لأَمْرِ اللهِ﴾[33] هستند، ارجاع؛ یعنی تأخیر، خدا تأخیر میاندازد ببینیم که در قیامت با اینها چه میکند؛ امّا آنهای که ﴿خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئاً﴾، باید حساب پس بدهند. اینطور نیست که حالا چون ضرورت داشت، برای اینکه باید معالجه کند، آن کارش هم بخشوده است؛ یک وقت است که قهری پیش میآید، آن در اختیارش نیست، این از تعبیرات نورانی امام رضا(سلام الله علیه) است که به شاگردش فرمود: «إِذَا عَرَفَ اللَّهُ مِنْ نِیَّتِکَ الصِّدْقَ».[34] اگر نگاه، نگاه به گُل هست، همانطوری که مادر نسبت به پسرِ جوانِ زیبایش نگاه میکند، چون خوشش میآید، همینطور پدر نسبت به دختر زیبایش نگاهی که میکند، چون زیباست لذّت میبرد، اگر آنطور نگاه باشد فرمود عیب ندارد «إِذَا عَرَفَ اللَّهُ مِنْ نِیَّتِکَ الصِّدْقَ»، اگر نشد که ﴿خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئاً﴾.

«و الحمد لله رب العالمین»

 

منابع:


[1] . جواهر الکلام، ج29، ص77.


[2] . کتاب النکاح(للشیخ الانصاری)، ص44.


[3] . شرائع الاسلام، ج2، ص213.


[4] . المختصر النافع، ج1، ص172.


[5] . وسائل الشیعة، ج20، ص308.


[6] . موسوعة الإمام الخویی، ج32، ص42 و 43.


[7] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج5، ص542.


[8] . وسائل الشیعة، ج20، ص191.


[9] . الکافی(ط-الاسلامیة)،ج3،ص374.


[10] . غزلیات حافظ، غزل شماره 393.


[11] . شرائع الاسلام، ج2، ص213.


[12] . سوره نور، آیه30.


[13] . سوره نور، آیه31.


[14] . سوره نور، آیه31.


[15] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج2، ص374؛ «إِذَا ظَهَرَ الزِّنَا مِنْ بَعْدِی کَثُرَ مَوْتُ‏ الْفَجْأَة».


[16] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج5، ص542؛ «إِیَّاکَ وَ الزِّنَا فَإِنَّهُ یَمْحَقُ الْبَرَکَة».


[17] . سوره بقره، آیه279.


[18] . سوره بقره، آیه276.


[19] . وسائل الشیعة، ج20، ص232.


[20] . وسائل الشیعة، ج20، ص232.


[21] . کامل الزیارات، النص، ص52.


[22] . دعائم الاسلام، ج1، ص19.


[23] . وسائل الشیعة، ج27، ص342.


[24] . شرائع الاسلام، ج4، ص121.


[25] . سوره زلزله، آیه4.


[26] . وسائل الشیعة، ج5، ص196 و 202.


[27] . سوره نساء، آیه165.


[28] . بحار الأنوار، ج107، ص107.


[29] . اشاره به آیه78 سوره حج: ﴿مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَج﴾.


[30] . تهذیب الاحکام، ج3، ص177؛ «لَیْسَ شَیْ‌ءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا وَ قَدْ أَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ إِلَیْهِ».


[31] . سوره توبه، آیه102.


[32] . بحار الانوار، ج13، ص432.


[33] . سوره توبه، آیه106.


[34] . وسائل الشیعة، ج20، ص308.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰