vasael.ir

کد خبر: ۱۶۳۴۷
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۷:۳۷ - 22 April 2020

تفاوت زن و مرد از منظر روانشناسی و متون دینی

وسائل ـ در یک جمع بندی کلی می‌توان گفت: در ماهیت و سرشت وجودی تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و هر دو از گوهر انسانی مشترکی برخوردار هستند. همچنین زن و مرد در هدف غایی آفرینش، اشتراک دارند نه آنکه یک جنس محور اصلی هستی باشد و جنس دیگر فرعی و یا طفیلی و هیچ کدام مقدّمه وجود دیگری نیست.

به گزارش خبرنگار وسائل، اولین پرسش در زمینه تفاوت تفاوت زن و مرد از منظر روانشناسی و متون دینیزن و مرد این است که آیا زن و مرد از نظر ماهیت و اصل آفرینش تفاوتی دارند یا نه؟ آیا تفاوت زن و مرد ریشه در تفاوت آنها در سرشت و طینت شان دارد؟ به عبارت دیگر، آیا آنها دارای دو طینت و سرشت متفاوتند؟ شکی نیست که پاسخ به این سئوال نوع نگرش به زن و مرد را متفاوت خواهد کرد.

درباره خلقت زن و مرد، آیات متعددی وارد شده اند که شاید مهم ترین و صریح ترین آیه ای که بتوان به آن استناد کرد آیه اول سوره نساء باشد که می فرماید«یا اَیهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکم مِن نَّفْس وَاحِدَة وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَاوَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کثِیراًوَنِسَاء...».

قرآن پس از سفارش به تقوا داشتن از پرودگاری که انسان را خلق کرده است، می فرماید: همان پروردگاری که شما را از نفس واحدی آفرید و همسرش را نیز از همان نفس و ماهیت خلق کرد و از این دو صنف، مردان و زنان فراوانی پدید آمدند.

نکات مورد توجه در این آیه شریفه:

1. این آیه تصریح می کند که همه انسان ها، اعم از زن و مرد، از «یک نفس» آفریده شده اند. مرحوم طبرسی در این باره می فرماید: مراد از «نفس» در آیه، به اجماع همه مفسّران آدم(علیه السلام) است.

ادامه آیه نیز قرینه خوبی بر این حقیقت است، که فرمود: همسر آن «نفس» را از جنس او قرار داد و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی را منتشر ساخت. فخر رازی نیز می گوید: «اجمعَ المسلمونَ علی انَّ المراد بالنفسِ الواحدةِ هیهُنا هُوَ آدمُ الاّ اَنّه اَنَّثَ الوضعُ علی لفظِ النفس.»

2. هر چند مصداق «نفس واحده» در این آیه آدم(علیه السلام)است، ولی به کار بردن واژه «نفس» و انتساب خلقت همه انسان ها به آن «نفس» در واقع نکته مهم دیگری دربر دارد، و آن اینکه جمله افراد بشر، اعم از زن و مرد از یک ریشه و اصل سرچشمه می گیرند و گوهر آفرینش آن ها به یک گوهر و یک نفس برمی گردد. به هر حال، همه افراد بشر از حضرت آدم سرچشمه می گیرند و از همان طینتی که خداوند آدم را آفرید سایر ابنای بشر را خلق کرد. چه زن و چه مرد، همگی از سرشت واحدی آفریده شده اند و همه را «بنی آدم» می گویند.

3. از ادامه آیه که می فرماید: (وَ خَلقَ مِنها زوجَها)، استفاده می شود که همسر آدم از ماهیت و جنس خود اوست و هر دو از یک حقیقت برخوردارند. به عبارت دیگر، «مِن» در این آیه، «نشویه» است، نه برای تبعیض؛ یعنی جفت این مرد از نوع خود او و همانند اوست.

4. در ادامه آیه می فرماید: «وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کثِیراً وَنِسَاء». این به روشنی دلالت می کند که نسل انسانی و ریشه همه آدمیان به آدم و همسرش برمی گردد و آدمیان، چه زن و چه مرد، از یک زن و مرد پدید آمده اند و در تکوّن و رشد و گسترش نسل انسانی هر دو صنف زن و مرد نقش دارند. و بر فرض که حضرت حوّا از ماهیتی دیگر و یا بخش خاصی از وجود حضرت آدم آفریده شده باشد، فرزندان آدم و حوا به یک امر مشترک بین آدم و حوا برمی گردند، نه آنکه فرزندان مؤنث از یک حقیقت به وجود آمده باشند و فرزندان مذکر از حقیقتی و جنسی دیگر.

بنابراین، اگر به توصیف آفرینش زن و مرد در قرآن مراجعه کنیم، در خواهیم یافت که تفاوتی در ماهیت و سرشت زن و مرد وجود ندارد. قرآن آفرینش نخستین زن و مرد را در قالب یک داستان نقل می کند؛ ابتدا خداوند به فرشتگان خبر می دهد که می خواهد در زمین «خلیفه» و جانشین قرار دهد سپس چگونگی خلق انسان را بیان می نماید و پس از آنکه اسماء را به او می آموزد، با او پیمان می بندد.

پیمانی مبنی بر دوری از اطاعت و بندگی  شیطان. آن گاه آدم و همسرش را در بهشت سکونت می دهد و به او دستوراتی می دهد. اندک توجه در این آیات روشن می کند که در آفرینش زن و مرد هیچ تفاوت و تمایزی یافت نمی شود؛ زیرا سخن از بشر و انسان و یا آدم به عنوان نماد و نمونه و نماینده نوع انسانی است.

 

اشتراک زن و مرد در هدف غایی آفرینش

علّامه طباطبائی در المیزان می‌فرماید: معنای آیه «خَلَقَ لَکم مِّنْ أَنفُسِکمْ أَزْوَاجاً» این است که برای سود رساندن به شما، از جنس خودتان همانندانی آفرید؛ چراکه هر یک از زن و مرد به وسایلی از امر تولید مثل مجهّز است که با همراهی جنس دیگر، کارش به ثمر می‌رسد و با کار هر دو، تولید و تکثیر نسل به انجام می‌رسد. بر این اساس، هر یک نقصی دارد و به قرین خود نیازمند است، و از مجموع این دو، یک واحد تام حاصل می‌شود.

به خاطر همین نیاز و نقص، هر کدام به سمت دیگری حرکت می‌کند و زمانی که وصلت حاصل گشت، آرام می‌گیرد؛ زیرا هر ناقصی به کمال خود شائق است و هر نیازمندی به چیزی که رفع نیاز کند، میل دارد. این همانند میل جنسی است که در این دو قرین نهاده شده است.

زن و مرد در برخورداری از گوهر انسانی مشترک، تفاوتی ندارند و دارای یک حقیقت و سرشت واحدند. با مراجعه به آیات و روایات خلقت انسان، می‌توان این نکات را استفاده کرد:

زن و مرد از یک نوعند.

انسانیت محور تقسیم زن و مرد است.

زن و مرد هر دو به طور مشترک از روح الهی برخوردارند.

آفرینش زنان و مردان و نسل حضرت آدم و حوا از یک جفت انسانی صورت گرفته است.

از ویژگی‌های سرشتی مشترک مثل فطرت، خداشناسی، سازگاری با دین و معرفت خیر و شر اخلاقی برخوردارند.

هر دو جنس زن و مرد به طور مشترک مورد تکریم الهی قرار گرفته‌اند.

در استعدادها و قابلیت‌ها، هر دو جنس زن و مرد از استعدادهای مشترکی همچون استعداد کمال یابی، جاودانگی طلبی، معرفت طلبی، فضیلیت خواهی، قرب به خدا، خلافت الهی، انحطاط و سقوط برخوردارند.

 

تفاوت زن و مرد در ادارک از منظر قرآن

برای اثبات تفاوت ادراکی زن و مرد، به آیه «أَوَ مَن ینَشَّأُ فِی الْحِلْیةِ وَ هُوَ فِی الْخِصَامِ غَیرُ مُبِین» (زخرف: 18) (آیا کسی] را شریک خدا قرار می‌دهند[که در زر و زیور پرورش یافته و در مجادله بیانش روشن نیست) استدلال شده است. این یکی از آیاتی است که درباره میل و علاقه شدید زن به زینت مورد استدلال و بحث واقع شده است.

علّامه طباطبائی در تفسیر این آیه، می‌نویسد: خداوند متعال این دو صفت (پرورش در زینت و عدم توانایی بر استدلال و محاجّه) را برای زن ذکر کرده؛ زیرا جنس زن طبیعتاً از احساسات و عواطف سرشاری برخوردار و نیروی تعقّل او در قیاس با مرد ضعیف‌تر است و جنس مرد به عکس این است. از روشن‌ترین نشانه‌های عواطف سرشار زن، میل و گرایش او به زیور و زینت و عدم توانایی و ضعف او در مقام بیان دلیل و حجّت است که مبتنی بر نیروی عقلانی است.

 

تفاوت در توانایی‌های شناختی

روانشناسان وقتی از توانایی‌های ذهنی و شناختی انسان سخن می گویند، به سراغ مفهوم «هوش» و کارکردهای آن می‌روند و به آنچه در ظاهر ادراکات آدمی، حاصل سازواره بدن، به ویژه فعالیت مغز و قشر آن است، «هوش» می گویند. هوش را می‌توان بخشی از فعالیت‌های نفس آدمی دانست که از مرحله احساس تا مرحله فعل نمود دارد.

هوش قسمتی از شخصیت و عالم مشترک فکر، عقل، معلومات و دانستنی‌هاست و در واکنش‌های طبیعی اعمال عادی و کارهای ارادی نقش دارد. انسان هوشمند احساس، درک و حافظه برتری دارد و روابط بین اشیا را بهتر درمی یابد واکنش‌های وی بجا و متناسب هستند و در مقابل هیجانات، انفعالات و عواطف، دقیق‌تر، ظریف‌تر و مؤثرتر عمل می‌کند.

 

تفاوت توانایی‌های شناختی در طبقه بندی بلوم

به دلیل آنکه توانایی‌های عقلی به مقدار زیادی با توانایی‌های شناختی مربوط می‌شوند و زنان و مردان در توانایی‌های شناختی با یکدیگر متفاوتند، برای تبیین، بجاست بیشتر این موضوع با تأکید بر طبقه بندی شناختی بلوم مورد توجه قرار گیرد.

بلوم اهداف تعلیم و تربیت و یادگیری را به سه حیطه «شناختی»، «عاطفی» و «عملکردی» تقسیم کرد. حیطه شناختی را نیز به شش طبقه تقسیم نمود که عبارتند از:

الف. دانش: شامل یادآوری (بازخوانی بازشناسی) امور جزئی و کلی که این سطح مربوط به حافظه است. تحقیقات نشان می‌دهند که زنان از حافظه قدیمی قدرتمندی برخوردارند و حافظه آنان دقیق و سریع است. خانم‌ها تمام جزئیات و ظرایف را درک می‌کنند و از هر 100 محرّک، 90 محرّک را دریافت می‌کنند و به حافظه می‌سپارند، در حالی که تعداد محرّک‌هایی که مردان دریافت می‌کنند کمتر است. از این رو، دختران در دروس حفظ کردنی قوی‌تر و موفق‌تر از پسران هستند و پسران در دروس ریاضی قوی‌ترند.

ب. فهم: درک مطالب به گونه‌ای که هدف اصلی مطلب موردنظر را بیابند و بفهمند، فهم است. از عوامل مؤثر در فهم بهتر، دانش، گذراندن تحصیلات دانشگاهی، سن و سال و موقعیت‌های طبیعی مناسب است. زنان در مقایسه با مردان، از نظر فهم سرعت کمتری دارند و شاید علت اینکه عمدتاً افراد برتر کنکور آقایان هستند، همین سرعت آنان در فهم است.

ج. به کاربستن: نسبت به فهم سطحی، به کار بستن پیچیده‌تر است و فرد باید در این قسمت، مفاهیم انتزاعی را در در زمینه‌های عینی به کار برد. به دلیل آنکه زنان تفکر انتزاعی گسترده‌تری نسبت به مردان دارند و اجرای این تفکر بسیار ریز و جزئی است و مردان کلیات هر موضوعی را درک می‌کنند، مردان به وقت کمتری برای پردازش نیاز دارند. به همین دلیل، سرعت تصمیم گیر آنها سریع‌تر است. به هر حال، مردان به خاطر سرعت در پردازش اطلاعات و درک کلی مطالب، از سرعت بیشتری در کاربرد (به کار بستن) برخوردار هستند، ولی سرعت زنان در این زمینه کمتر و دقتشان بیشتر است.

د. تحلیل یا تجزیه: در این مرحله، فرد یک مطلب را شکسته و به اجزای کوچک یا عناصر تشکیل دهنده آن تقسیم می‌کند. این مرحله نیاز به تمرکز زیاد دارد؛ زیرا هر جزئی باید به نحوی منطقی با کل در ارتباط باشد. در مرحله «تجزیه و تحلیل»، در نگاه اول به نظر می‌رسد مردان از دیدگاه متمرکز برخوردار بوده، قوی‌تر از زنان باشند؛ زیرا زنان جزئی نگرند، اما در فرایند تحلیل، کارشناسان بر این باورند که مطالعه جزئیات بدون در نظر گرفتن رابطه آنها با همدیگر و با کل، موجب پریشانی فکر خواهد شد، در حالی که مطالعه از کل به جزء قدرت تجزیه و تحلیل را افزایش می‌دهد. بنابراین، شاید بتوان گفت: در این مورد زنان از مردان قوی‌ترند؛ زیرا زنان هوشیاری با حواس باز دارند و مردان هوشیاری با حواس متمرکز و از این رو، کمتر قادر به ایجاد تناسب اجزای یک کل هستند.

هـ. ترکیب: عناصر و اجزای یک کل یکپارچه را کنار هم گذاشتن و طرح جدیدی تولید کردن ترکیب است؛ همان فعالیت ذهنی که به آفرینندگی یا «خلّاقیت» معروف است. قدرت خلّاق زنان به طور قابل ملاحظه‌ای ضعیف‌تر و محدودتر از مردان است. توجه به محیط آموزشی و شیوه زندگی و فرهنگ حاکم بر جامعه در بروز خلّاقیت نقش دارند. خلّاقیت مردان بیش از زنان است و در این زمینه، مردان استعداد ذاتی دارند. حتی در خلّاقیت های ادبی نیز مردان درخشان‌تر از زنان هستند.

و. ارزشیابی: این، مرحله داوری نتیجه گیری و قضاوت است. به دلیل آنکه زنان تفکر جزئی گرا دارند، در مرحله ارزشیابی موفقیت کمتری نسبت به مردان دارند. آنها برای استنتاج به سرعت انتقال و اطلاعات نیاز دارند، و چون در این زمینه دچار نقص و مشکل هستند، در نتیجه گیری نیز با مشکل مواجه خواهند شد. زنان در جزئیات زندگی فرو می‌روند و به آن‌ها بها می‌دهند و کمتر به مرحله تفکر فیلسوفانه می‌رسند.

 

نتیجه‌گیری

در یک جمع بندی کلی می‌توان گفت در ماهیت و سرشت وجودی تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و هر دو از گوهر انسانی مشترکی برخوردار هستند. همچنین زن و مرد در هدف غایی آفرینش، اشتراک دارند نه آنکه یک جنس محور اصلی هستی باشد و جنس دیگر فرعی و یا طفیلی و هیچ کدام مقدّمه وجود دیگری نیست.

هرچند با استناد به برخی متون دینی می‌توان گفت زنان عواطف و احساسات بیشتری در مقایسه با مردان دارند و ثانیاً، از آنجا که نقش مدیریت در خانواده نیازمند اِعمال و نگرش منطقی و خردمندانه نسبت به قضایا در زندگی است، گذاشتن مسئولیت مدیریت خانواده به عهده مرد نشانه رجحان نوع مردان در برخورداری از این نگرش است.

در نتیجه می‌توان به نوعی تفاوت ادراکی بین زن و مرد قائل شد. و البته این تفاوت ناشی از قوّت خود مرد نیست بلکه معلول صفت تعقل در اوست. به عبارت دیگر، در هر دو قدرت تعقل وجود دارد ولی در مرد مانع‌ها کمتر است و اقتضای تعقل بیشتر است. در روان شناسی نیز این تفاوت را می‌توان با مراجعه به توانایی‌های شناختی که بلوم مطرح کرده است مورد تأیید و تأکید قرار داد.

برای دیدن اصل مقاله اینجا را کلیک کنید./204/422/ح

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۳:۳۶
طلوع افتاب
۰۶:۱۶:۴۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۰۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۰:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۸:۵۸