vasael.ir

کد خبر: ۱۶۲۶
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۹ - 12 January 2016
درس خارج فقه سیاسی استاد ایزدهی/ جلسه 11 و 12

اشتراط قدرت در حاکم عقلایی است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - حجت الاسلام والمسلمین ایزدهی در جلسه 11 و 12 درس خارج فقه سیاسی با بیان اینکه اشتراط قدرت در حاکم مبتنی بر بنای عقلاست، برخی از روایات مربوط را تبیین کرد.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین سید سجاد ایزدهی در جلسه یازدهم و دوازدهم درس خارج فقه سیاسی مورخ 6 و 9 آبان 1394 در مدرسه عالی فیضیه قم، در ادامه شرایط حاکم اسلامی به بحث اشتراط قدرت، تعریف و ادله آن پرداخت و گفت: از اوصافی که در مورد حاکم بر آن اتفاق نظر وجود دارد قدرت در جسم و فکر می باشد.

وی با عقلانی بودن شرط قدرت در حاکم بیان داشت: در صورتی که آیه یا روایتی در این زمینه وجود داشته باشد، ارشاد به حکم عقل خواهد بود.

مدیر گروه فقه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان این که مردم اموری را که توان انجام آن را ندارند به دیگری واگذار می کنند؛ اضافه کرد: قدرت در حکومت نیز به این معنی است که حاکم باید توانایی حکومت را داشته باشد، لذا این امر منحصر در قدرت جسمی نخواهد بود و توان فکری را نیز شامل می شود. چه بسا کسی که برخی ناتوانی های جسمی را نیز داراست، از لحاظ تدبیر در حکومت از بسیاری از اشخاص سالم قدرت بشتری داشته باشد.

وی در ادامه دو روایت که دال بر اشتراط قدرت در حاکم بود را مطرح کرد و به چگونگی دلالت این روایات بر مدعا اشاره داشت.

در ادامه خلاصه ای از متن تقریر این دو جلسه ارائه می شود.


شرائط حاکم

اشتراط قدرت:

اجماع در اشتراط قدرت

از اوصافی که در مورد حاکم بر آن اتفاق نظر وجود دارد قدرت در جسم و فکر می باشد؛ بگونه ای که کسی نمی تواند این شرط را منکر شود. در تعریف قدرت و اینکه قدرت در حاکم به چه نحوی باید باشد اختلاف نظر وجود دارد. برخی از اهل سنت سلامت چشم، گوش، دست، و پا را در حاکم با عنوان شتراط قدرت واجب دانسته اند(1).

عقلایی بودن شرط قدرت

شرط قدرت در حاکم از اختراعات شارع مقدس نیست بلکه بحثی عقلی می باشد که بنائ عقلاء نیز بر آن استوار است. در صورتی که آیه یا روایتی در این زمینه وجود داشته باشد این آیات و روایات ارشاد به حکم عقل خواهند بود.

دلالت حکم عقل و بناء عقلاء بر این شرط

برای این شرط (شرط قدرت) هیچ نیازی به شارع نداریم؛ چرا که شرطی است کاملا عقلی و همین مقدار برای ما کفایت می کند.انسان ها در اموری که توانی بر انجامش را ندارند شخص توان مندی را مأمور به انجام آن می کنند و امر را به او تفویض می دارند. این مسئله امری فطری است و هیچ شبهه ای نیز در آن راه ندارد.

معنای قدرت در حکومت

چون انسان ها اموری را که توانایی انجامش را ندارند به کسی که توانایی انجام آن کارخاص را داشته باشد تفویض می کنند؛ به همین ترتیب معنای قدرت نیز به حسب موارد مختلف متفاوت خواهد بود.

قدرت در حکومت نیز به این معنی است که حاکم باید توانایی حکومت را داشته باشد، لذا این امر منحصر در قدرت جسمی نخواهد بود و توان فکری را نیز شامل می شود. چه بسا کسی که برخی ناتوانی های جسمی رانیز دارا است از لحاظ تدبیر در حکومت از بسیاری از اشخاص سالم قدرت بشتری داشته باشد.

قدرت بر حکومت در ازمنه و امکنه نیز متفاوت است؛ در گذشته به دلیل جنگ های تن به دتن حاکم باید شخصی قوی و آشنا به تدابیر جنگی می بود، اما امروزه تدبیر سیاسی در اولویت امور حاکم قرار دارد.

معنای قدرت در دوران کنونی از قدرت در جسم به قدرت در فکر، تدبیر، اقتصاد و تمدن تغییر انصراف داده است و از صفات فردی به صفات اجتماعی و هیکل نظام تغییر پیدا کرده است.


اوصاف حاکم قادر

در عصر کنونی شخصی که دارای اوصاف خاصی باشد را می توان به عنوان حاکم منصوب کرد. به اهم این اوصاف در ادامه اشاره خواهیم کرد:

1.    علم به تدبیر در امور اجتماعی

2.    بصیرت کامل و رأی نافذ

3.    علم به افراد جامعه و نیازهای آنها

4.    شجاعت در عمل به اصول و قاطعیت در برابر اعداء

5.    فقدان نقص جسمی به گونه ای که خلل در عمل به مقررات و دفع دشمن ایجاد کند.


روایاتی که دال بر اشتراط قدرت دارند

با وجود آنکه شرط قدرت در حاکم امری عقلی و بر طبق بناء عقلا می باشد اما روایات فراوانی دال بر این مطلب می باشند. از جمله این روایات:

1: ما فی الکافی بسنده عن حنان، عن أبیه، عن أبی جعفر «ع» قال: «قال رسول اللّه: «لا تصلح الإمامة إلّا لرجل فیه ثلاث خصال: ورع یحجزه عن معاصی اللّه، و حلم یملک به غضبه، و حسن الولایة على من یلی حتى یکون لهم کالوالد الرحیم.» و فی روایة أخرى: «حتى یکون للرعیة کالأب الرحیم.»(2)

این روایت بر اشتراط قدرت به معنای اعلای آن تأکید دارد. وجه دلالت آن است که حسن ولایتی که حضرت رسول(صل الله علیه و آله) ذکر فرمودند به معنای تدبیر در امور اجتماعی است، که عدم عجز و قدرت نسبی نیست بلکه به معنای قدرت مطلوب و مناسب می باشد.  

2: ما مرّ من نهج البلاغة: «أیّها الناس، إنّ أحقّ الناس بهذا الأمر أقواهم علیه، و أعلمهم بأمر اللّه فیه. فإن شغب شاغب استعتب، فإن أبى قوتل.»(3)

در این روایت به قدرت تصریح شده است. قدرت در این روایت به عنوان یکی از ملزومات حاکم ذکر شده است نه یکی از مستحسنات او؛ بگونه ای که اگر شخص قادر حکومت را در دست نگرفته باشد امام علیه السلام امر به قیام علیه او می کنند.

نتیجه:
حاکم باید قدرت بر حکومت داشته باشد. این مسئله امری عقلانی می باشد که در لسان شارع مقدس نیز مورد تأیید قرار گرفته است .907/226/ق
 

مقرر: ستار سلطانپور


پاورقی:

1.    ماوردی، الأحکام السلطانیة، ص 6.

2.    الکافی 1/ 407، کتاب الحجة، باب ما یجب من حق الإمام على الرعیة و ...، الحدیث 8.

3.    نهج البلاغة، فیض/ 558؛ عبده 2/ 104؛ لح/ 247، الخطبة 73

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۹:۵۴
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۵۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۶:۳۲
اذان مغرب
۲۰:۲۵:۲۷