به گزارش وسائل، آیت الله احمد مبلغی عضو مجلس خبرگان رهبری در نشست علمی تشریح نظریه مقاصد الشریعه در مدرسه علمیه امام کاظم(ع) اظهار کرد: تبارشناسی بحث از مقاصد و تحول شناسی آن، ماهیت تاریخی دارد و باید در تاریخ اجتهاد مورد بحث قرار گیرد.
مبلغی با اشاره به حوزههای چندگانه مقاصد شریعت و طرح این سوال که آیا شریعت اهداف مدار است؟ گفت: بحث از هدفمندی شریعت، دارای ماهیت کلامی است و در زمره کلام شریعت جای میگیرد.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس ادامه داد: کلام، حوزهها و مجموعههایی مانند صفات، نبوت، امامت، قیامت، شریعت، انسان، طبیعت و تاریخ دارد، گفت: در حال حاضر که رشتههای کلامی وجود ندارند، جای پرداختن به کلام شریعت، فلسفه شریعت یا فلسفه فقه است.
وی تصریح کرد: تبارشناسی بحث از مقاصد و تحول شناسی تاریخی آن، ماهیت تاریخی دارد و باید در تاریخ اجتهاد مورد بحث قرار گیرد، ماهیت شناسی مقاصد، تفاوت آن با علل الشرایع، حکمت و علت و گونه شناسی مقاصد نیز در فلسفه فقه قابل پیگیری است.
مبلغی با بیان اینکه امکان سنجی استخراج مقاصد و روش شناسى استخراج آن که دارای ماهیت فلسفه فقهی است، اظهار داشت: بحث در این نشست متمرکز بر بررسی مقاصد الشریعة به مثابه عنصری روشی، جایگاه و نقش شناسی آن در استنباط است.
نقشهای سه گانه مقاصد الشریعه در استنباط
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس گفت: برای مقاصد شریعت در استنباط سه نقش «مقاصد الشریعه به مثابه یک قاعده اصولی»، «مقاصد الشریعه به مثابه مرتکز» و «نقش مقاصد به مثابه ابزارى در تفسیر نص»، قابل تصور است که باید مورد تجزیه و تحلیل علمی و امکان سنجی و اعتبارسنجی قرار گیرد.
مقاصد به مثابه یک قاعده اصولی
مبلغی گفت: نکته اول اینکه، یک اصل کلی و استثنا ناپذیر وجود دارد که حکم همیشه دائر مدار مناط (که گاه از آن به علت نیز تعبیر میشود) است، لذا در تعریف مناط گفته شده است: «المناط ما یناط به الحکم الشرعی، وهو ما یوجب الحکم لوجوده، وینتفی لغیابه».
وی ادامه داد: نکته دوم، اینکه اگر در ادبیات شرعی و فقهی سخن از موضوع حکم به عنوان ما یترتب علیه الحکم به میان میآید (و گفته می شود: موضوع، مدار برای حکم قرار میگیرد)، این را نباید به معنای «شکستن اصل انحصار مناطیت در مناط»، تلقی کرد و تصور نمود که موضوع وضعیتی همچون مناط جهت مدار واقع شدن برای حکم دارد؛ بلکه این، از آن جهت است که «موضوع شدن موضوع برای حکم» ظهور دارد در این که حامل و واجد مناط شده است؛ بنابراین موضوع، نه رقیب مناط است و نه شریک آن.
مبلغی یادآورشد: به همین جهت است که اگر شما در یک موضوع خصوصیاتی را ببینید که دخالت در حکم ندارد آنها را القاء میکنید و بر خصوصیتی تمرکز میکنید که دخالت در حکم دارد و اسم آن را مناط میگذارید و به این عمل، تنقیح مناط میگویید.
وی ادامه داد: اینکه بعد از الغاء خصوصیت دیگر، نمیگویید موضوع حکم، بلکه میگویید مناط حکم، به دست میآید که آنچه حکم دائر مدار آن است، چیزی است که از آن تعبیر به مناط میکنیم و موضوع از آن جهت که ظهور در مناط بودن دارد حکم در آن ترتب مییابد.
مبلغی با اشاره به نکته سوم در زمینه مقاصد به مثابه یک قاعده اصولی خاطرنشان کرد: از آنجا که نتیجه نکته دوم، این است که تا یک وصف و عنوان (هر چند بسیار مهم) از سوی شارع مناط برای حکم قرار نگیرد، حکم بر آن ترتب پیدا نمیکند، میتوان گفت: یک مقصد (هرچند هم که مهم باشد) از آن جهت که مقصد است حکم بر آن ترتب، نمییابد و به بیان دیگر مقصد بما هو مقصد (هر چند هم مهم) مدار برای حکم قرار نمیگیرد، مگر آنکه لباس مناط بر تن بپوشد.
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: نکته چهارم اینکه، برخی از مقاصد قابلیت برای مناط شدن دارند، و واقعیت این است که پاره ای از آنها مناط قرار گرفته اند و به بیان دیگر لباس مناط را برتن پوشیدهاند.
وی با اشاره به راههای احراز مناط گفت: راههای احراز اینکه یک وصف یا یک عنوان از سوی شارع به عنوان مناط قرار گرفته است، شامل «قرارگرفتن در لسان شارع به عنوان موضوع حکم»، «تعلیل یا معلل شدن یک حکم به وجود یک علت (مناط) در آن»، «قیاس اولویت»، «حکم عقل به مناط واقع شدن یک وصف یا عنوان برای حکم شارع»، است، که ماهیت و خصوصیات چنین حکمی در جای خود باید محل بحث قرار بگیرد.
مبلغی ادامه داد: اگر مقصدی از یکی از این طرق احراز شود که مناط واقع شده است، حکم دائر مدار آن میشود.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس به عنوان مثال گفت: اگر ما عدالت را آنگونه که برخی گفتهاند جزء مقاصد شریعت به حساب بیاوریم (همانطور که تمرکز انبیا علیهم السلام بر آن به عنوان یک هدف مهم، حاکی است از این است که عدالت مقصدی از مقاصد شریعت است)، این مقصد در عین مقصد بودن، مناط حکم قرار گرفته است؛ زیرا موضوع واقع شده است (اعدلوا ...).
مقاصد به مثابه مرتکز
مبلغی با اشاره به اینکه ما گاه با یک«مقصد مرتکز شده» روبه رو میشویم در این صورت مقصد دست به «ایفای نقش به مثابه مرتکز» میتواند بزند، گفت: گاهی یک مقصد در عین آنکه مقصد است، به دلیل مهم بودن، شفاف بودن و برجسته بودن آن، در اذهان متشرعه به مثابه یک ارتکاز، جای باز میکند و از آنجا که ارتکازات به تناسب وضعیت خود میتوانند نقشهای چند لایهای نسبت به استنباط و در استنباط پیدا کنند، مقصد مرتکز شده قابلیت ایفای چنین نقشی را پیدا میکند.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس خاطرنشان کرد: اگر ما وحدت و اخوت اسلامی را یکی از مقاصد شریعت به حساب بیاوریم (البته این را ذکر نکردهاند) ولی ما باید در فهرست مقاصد شریعت تجدید نظر دقیق به عمل بیاوریم و بر اساس اولویتها و اهتمامات شارع، این فهرست را بازسازی کنیم زیرا مقاصد شریعت روش شناسی استخراج دارد که در جای خود باید محل بحث قرار گیرد.
مبلغی خاطرنشان کرد: به هر حال اگر کسی وحدت اجتماعی را همانطور که در نزد بسیاری از ملل به مثابه یک هدف و مقصد مهم است، مقصد و هدف برای جامعه اسلامی به حساب بیاورند چه بسا بتوان گفت که این وحدت و اخوت به عنوان یک مرتکز در صدر اسلام در اذهان متشرع جای گرفته بود اگر چه به دلیل اختلافات سیاسی و اجتماعی نقض می شد؛ اما این به معنای نفی وجود چنین ارتکازی نبود و علائم ارتکازی بودن آن در آن دوران بسیار زیاد است.
وی خاطرنشان کرد: از این ارتکاز که آن زمان بوده است میتوان مقصود از بسیاری از روایات وارد شده در ارتباط با ضرورت دوست داشتن یکدیگر، ارتباط داشتن ومعاشرت داشتن با یکدیگر و... را دریابید یعنی با آن مقصد مرتکز شده میتوانید بفهمید که این نصوص، روى به تحقق هدف وحدت اجتماعی بین امت اسلامی را داشته است و دایره این تبادل دوستی و ارتباط و معاشرت محصور به یک طایفه خاص نبوده است.
مقاصد به مثابه ابزارى در تفسیر نص
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه نقش ابزارهای تفسیری کمتر از قواعد دارای حجیت اصولی در استنباط نیست، گفت: این خطا است که ما صرفاً تصور میکنیم این قواعد دارای حجیت اصولی است که نقش کارآمدی در استنباط دارند.
مبلغی ادامه داد: مقاصد گاهی در صورت شناخته شدن مىتوانند سکوهای پرش به سمت فهم نص قرار بگیرند و به تعبیر دیگر ابزارهای چارچوب دهنده، جهت دهنده و معنا کننده نسبت به نص باشند، بر همین اساس میتواند گفت که حفظ نسل انسانی از مقاصد شریعت به حساب میآید همان طور که گفته شده است و همانطور که در ادبیات دینی اهلاک نسل خط قرمز معرفی شده است.
وی اظهار داشت: اگر ما حفظ نسل انسانی را یک هدف و مقصد مهم برای دین به حساب بیاوریم و از طرف دیگر به زیرساختهای حفظ نسل انسانی و عوامل اصلی بقاء آن همچون محیط زیست و به ویژه آب حساب باز کنیم این مقصد شریعت یعنی حفظ نسل انسانی میتواند نقش تفسیری مهمى را در ارتباط با نصوص وارده در قبال عوامل اصلی بقاء نسل همچون آب ایفا کند.
مبلغی با ذکر مثالی در این زمینه یادآورشد: در ارتباط با روایتی که آب را محل شراکت بین همه انسانها به حساب میآورد دو تفسیر وجود دارد یک تفسیر میگوید مقصود، آبهای عمومی است و یک تفسیر میگوید مقصود هر ماده جوشان آب، که دیدگاه شیخ طوسی و دیدگاه مرحوم شهید صدر است به گونهای که اگر شما بر اساس این دیدگاه در منزل خود چاهی بکنید نمیتوانید ماده آن را مالک شوید و باید بر اساس معیار احقیت مصارف خود را به انجام برسانید و از استفاده دیگران از بقیه آن جلوگیری نکنید.
وی اظهار داشت: مقصد انگاری حفظ نسل به دیدگاه دوم، وجه عقلانیتری به هنگام تفسیر نص میبخشد به ویژه که در شرایط کمبود آب و کشمکشها بر سر آب، این نگاه عقلانی معطوف به تامین حیات برای نسلها و دور کردن ماده حیات بخش آب از اختلافات بیشتر معنای خود را باز مییابد./910/422/ح
منبع: فارس با تصحیح