vasael.ir

کد خبر: ۱۵۳۹
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۷ - 26 December 2015
درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام استاد اراکی/ جلسه 15

روایت مسلم درباره عدم شرط عدالت حاکم طبق مبانی حدیثی عامه هم قابل استناد نیست

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله اراکی در جلسه پانزدهم درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام، با اشاره روایت نقل شده از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در صحیح مسلم مبنی بر لزوم پیروی از والی معصیت کار، گفت: این روایت بر اساس اصول حدیث اهل سنت نیز مشکل سندی داشته و قابل استناد نیست.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، صبح دو شنبه، 25 آبان 1394 در پانزدهمین جلسه درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام  در مدرَس 2 مدرسه عالی دار الشفا قم، درباره روایت دیگری که ممکن است برای نفی شرطیت عدل در حاکم به آن استناد شود، به روایت مسلم در صحیح اشاره کرد و گفت: در این روایت، راوی از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره وظیفه اش برای قیام در برابر والیان شرار می پرسد که آیا باید با آنها مخالفت کرد؟

وی افزود: راوی از رسول خدا صل الله علیه و آله نقل می کند که آن حضرت فرمودند: خیر، تا زمانی که نماز در بین شما اقامه می کنند به نبرد با آنها بر نخیزید؛ اگر یک والی بر شما تسلط یافت که دیدید معصیت خدا را مرتکب می شود، از این معصیت  بدتان بیاید، ولی از امیر معصیت کار، فرمان بر باشید.

دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی امکان استدلال برای فقهای اهل سنت با توجه به این رو.ایت را چنین بیان کرد: ممکن است به این روایت چنین استدلال شود که در روایت (بنا بر نقل راوی) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اگر کسی از حاکم معصیت دید، حق نافرمانی ندارد و باید مطیعش باشد. پس حاکمیت او مشروع است با آن که معصیت کار است؛ در نتیجه عدل در حاکم شرط نیست.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم با اشاره به مشکل سندی این روایت گفت: بر مبنای اصول حدیث شیعه در این روایت بیش از یک راوی غیر ثقه وجود دارد، لذا اصلا قابل استناد نیست.

وی ادامه داد: این روایت بر اساس اصول حدیث اهل سنت نیز مشکل سندی داشته و قابل استناد نیست.


تقریر این جلسه درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام بدین قرار است.


روایت صحیح مسلم:

روایت دیگری که ممکن است برای نفی شرطیت عدل در حاکم به آن استناد شود، روایتی است که مسلم در صحیح نقل می کند.

حَدَّثَنَا دَاوُدُ بْنُ رُشَیْدٍ حَدَّثَنَا الْوَلِیدُ - یَعْنِى ابْنَ مُسْلِمٍ - حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ یَزِیدَ بْنِ جَابِرٍ أَخْبَرَنِى مَوْلَى بَنِى فَزَارَةَ - وَهُوَ رُزَیْقُ بْنُ حَیَّانَ - أَنَّهُ سَمِعَ مُسْلِمَ بْنَ قَرَظَةَ ابْنَ عَمِّ عَوْفِ بْنِ مَالِکٍ الأَشْجَعِىِّ یَقُولُ سَمِعْتُ عَوْفَ بْنَ مَالِکٍ الأَشْجَعِىَّ یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ « خِیَارُ أَئِمَّتِکُمُ الَّذِینَ تُحِبُّونَهُمْ وَیُحِبُّونَکُمْ وَتُصَلُّونَ عَلَیْهِمْ وَیُصَلُّونَ عَلَیْکُمْ وَشِرَارُ أَئِمَّتِکُمُ الَّذِینَ تُبْغِضُونَهُمْ وَیُبْغِضُونَکُمْ وَتَلْعَنُونَهُمْ وَیَلْعَنُونَکُمْ ». قَالُوا قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَفَلاَ نُنَابِذُهُمْ عِنْدَ ذَلِکَ؟ قَالَ « لاَ مَا أَقَامُوا فِیکُمُ الصَّلاَةَ لاَ مَا أَقَامُوا فِیکُمُ الصَّلاَةَ أَلاَ مَنْ وَلِىَ عَلَیْهِ وَالٍ فَرَآهُ یَأْتِى شَیْئًا مِنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ فَلْیَکْرَهْ مَا یَأْتِى مِنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ وَلاَ یَنْزِعَنَّ یَدًا مِنْ طَاعَةٍ ». قَالَ ابْنُ جَابِرٍ فَقُلْتُ - یَعْنِى لِرُزَیْقٍ - حِینَ حَدَّثَنِى بِهَذَا الْحَدِیثِ آللَّهِ یَا أَبَا الْمِقْدَامِ لَحَدَّثَکَ بِهَذَا أَوْ سَمِعْتَ هَذَا مِنْ مُسْلِمِ بْنِ قَرَظَةَ یَقُولُ سَمِعْتُ عَوْفًا یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ فَجَثَا عَلَى رُکْبَتَیْهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ فَقَالَ إِى وَاللَّهِ الَّذِى لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَسَمِعْتُهُ مِنْ مُسْلِمِ بْنِ قَرَظَةَ یَقُولُ سَمِعْتُ عَوْفَ بْنَ مَالِکٍ یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم.

در این روایت، راوی از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره وظیفه اش برای قیام در برابر والیان شرار که مورد نفرت ولعن آن حضرت هستند، و آنها هم نسبت به آن حضرت، نفرت و لعن دارند، می پرسد. راوی از رسول خدا صل الله علیه و آله نقل می کند که آن حضرت فرمودند: خیر، تا زمانی که نماز در بین شما اقامه می کنند به نبرد با آنها بر نخیزید؛ اگر امیر و والی ای بر شما تسلط یافت که دیدید معصیت خدا را مرتکب می شود، از این معصیت  بدتان بیاید، ولی از امیر معصیت کار، فرمان بر باشید.

این روایت را مسلم به چند سند نقل می کند که در همه این اسناد رزیق بن حیان وجود دارد, به استثنا یکی از سند ها. یک طریق دیگر نیز مسلم در نقل این روایت دارد که معاویه بن صالح در آن نقل شده است.

 

استدلال به روایت:

ممکن است به این روایت چنین استدلال شود که در روایت (بنا بر نقل راوی) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اگر کسی از حاکم معصیت دید، حق نافرمانی ندارد و باید مطیعش باشد. پس حاکمیت او مشروع است با آن که معصیت کار است؛ در نتیجه عدل در حاکم شرط نیست.

 

اشکال استدلال به روایت

نظر ما در خصوص این روایت این است که این روایت اشکال سندی و روایی دارد.

بر مبنای ما و اصول حدیث شیعه در این روایت بیش از یک راوی غیر ثقه وجود دارد، لذا اصلا قابل استناد نیست؛ لکن ما درباره اصول رجال و حدیث اهل سنت بحث می کنیم.

همانگونه که گفتیم این روایت در تمام طرق به رزیق بن حیان می رسد و تنها در یک طریق رزیق بن حیان وجود ندارد، لکن معاویه بن صالح هست.

نکته: آنچه از متن روایت فهمیده می شود این است که مفهوم روایت برای راوی مباشر از رزیق بسیار غریب بوده است.

نکته: رزیق غلام و کارگزار حکومت بنی امیه بوده است؛ ابن حاتم رازی از بزرگترین علمای جبر و تعدیل اهل سنت، می گوید: رزیق مسئول جواز ورود و تذکره به مصر بوده است (در کتاب جبر و تعدیل ج 3 ص 505).

نکته: در کتاب التهذیب مطلبی نقل شده است: لقب رزیق را عبد الملک مروان به او داد و اسم اصلی او سعید بوده است، این مطلب نشان دهنده این است که او اصلا غلام خانه بنی امیه بوده و نشان می دهد که رزیق از خردسالی در خانه عبد الملک بزرگ شده است.

بنا بر این علی الاقل رزیق در نقل این روایت متهم است.

نکته: عبدالملک کسی است که یکی از والیان او حجاج بن ثقفی بی رحم، متکبر، خون ریز و جائر بوده است و در روایت هست که عبد الله بن ملک طبق داستان نقل شده با پای حجاج بیعت کرد.

تاکید: حال یک چنین کسی که در دربار جور کارگزار بوده است؛ اگر نگوییم به خاطر کارگزاری اش در دستگاه جور فاسق است، متهم به جعل حدیث برای دربار است.

نکته: اگر این شخص کارگزار دربار نبود و روایت مضمون به نفع حاکمیت نداشت و این شخص داعی جعل نداشت می توان روایت را پذیرفت.

 

ادامه بحث:

اما طریق دیگری که مسلم در نقل روایت دارد، طریقی است که معاویه بن صالح در آن وجود دارد؛ معاویه بن صالح از طریق کبار اهل رجال مجروح و مطعون است و ذهبی در میزان الاعتدال می گوید (لم یروی البخاری عنه ...کان یحیی بن القتان یطئنت و لم یرضاه و قال ابو حاتم لا یحتج به و لینه بن معین قال لیس بن عبده. قال یحیی بن معین کان بن مهدی اذا حدث بحدیث معاویه بن صالح زجره یحیی بن سعید ) درباره این شخص می گوید بخاری از او روایت نقل نکرده است و...، بنابراین معاویه بن صالح مخدوش است.

حتی اگر دلیلی بر وثاقت این معایه بن صالح داشته باشیم متعارض می شود با مطعون بودن او و قابلیت استناد ندارد.929/907/ق

 

تقریر: احمد قرقانی

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶