vasael.ir

کد خبر: ۱۵۲۹
تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۱ - 24 December 2015
درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی/ جلسه 7

هر بیان تعلیمی فسادآور و تضییع کننده حق حرام است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی درهفتمین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلامی به بحث تعلیم حرام پرداخت و در بیان ملاک افساد فی الأرض گفت : هرچه مربوط به امنیت عمومی و آسایش عمومی می شود، اخلال به آن و سلب آن، افساد است و بیانی که تعلیم ظلم باشد، طریق به ظلم و حرام است.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، درهفتمین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلام، که روز سه شنبه بیست و چهارم آذرماه 1394 در مؤسسه امام خمینی ره برگزار شد، پس از مرور مختصر بعض مباحث قبل وارد بحث حرمت بیان تعلیمی شد و بیان حرام را هر بیانی دانست که بر آن فساد یا ظلم بار شود.

ایشان در ادامه، با تبیین رابطه بین ظلم و فساد به تعریف فساد و افساد پرداخت و افزود: هرچه مصداق هرج و مرج باشد، فساد است.

 

خلاصه مطالب هفتمین جلسه درس «فقه فرهنگ» آیت الله اراکی را در ذیل ملاحظه می فرمایید.

 

مرور عناوین مباحث قبل

بحث اصلی ما در بیان احکام فقه خرد عقاید و گفتارها و رفتارها بود. درباره عقاید بحث کردیم و به گفتار رسیدیم. گفتیم که گفتار و بیان بر سه قسم است؛ تعلیمی و ترویجی و اظهاری.

منظور از بیان تعلیمی آن بیانی است که به قصد آموختن به طرف مقابل انجام می گیرد.

بیان اظهاری آن بیانی است که منظور از آن فقط اعلام و اظهار است تا منشأ احتجاج یا اثبات حقی شود؛ مثل اقرار به شهادتین و سایر اعترافات و اقرارها.

بیان نوع سوم چنانکه گفتیم بیان ترویجی است که از آن  اظهار و یا تعلیم منظور نیست بلکه مقصود، ترویج یک مطلب در جامعه است به قصد تأثیر بر آرای عمومی، ایجاد یک رأی جمعی، ایجاد یک فضای عمومی، مقابله با یک فضای عمومی و یا غایاتی از این قبیل.

بحث ما - در جلسات اخیر-  پیرامون  بیان تعلیمی بود. گفتیم بیان تعلیمی همه احکام خمسه را دارد. برخی بیان های تعلیمی واجب است یعنی تعلیم برخی اشیاء واجب است. به همین ترتیب تعلیم برخی امور، مستحب یا مکروه است.

وجود یا عدم وجود تعلیم مباح

بحث در این شد که آیا ما بیان و تعلیمی که مباح باشد، داریم یا خیر؟

گفتیم که به عنوان اولی می توانیم بیان مباح داشته باشیم ولی به عنوان ثانوی خیر؛ چون هر بیان مباحی اگر حداقل مفید نباشد، اتلاف عمر است و اتلاف عمر مکروه است.

اگر این تعلیم فایده ای داشته باشد، مستحب خواهد بود و اگر فایده ای نداشته باشد و ضرری هم بر آن بار نمی شود، نه مکروه است و نه مستحب. این به عنوان اولی است؛ اما چون بر آن عنوان "اتلاف عمر" بار می شود لذا کراهت خواهد داشت. این کراهت با توجه به ادله ای است که دلالت دارد بر نهی از اتلاف عمر. نهی در روایت، نهی تنزیهی است و موجب می شود که این نوع بیان تعلیمی، به عنوان ثانوی، بیان مکروه باشد. بنابراین به این عنوان، بیان تعلیمی مباح را نمی توان تصور کرد.

 

بحث فعلی؛ تعلیم حرام

اکنون بحث درباره بیان تعلیمی حرام است. هر بیان تعلیمی که بر آن فساد یا ظلم بار شود، حرام است. بیانی که تعلیم ظلم باشد، طریق الی الظلم است و حرمت پیدا می کند.

در یک قاعده کلی، قرآن می فرماید: " الحرمات قصاص" . حرمتها قصاصی است. الحرمات، جمع محلّی به الف و لام است و دلالت بر عمومیت دارد. اگر دشمن هر حرمتی از ما شکست، آن حرمت از او شکسته می شود. این یک قاعده کلی است. اگر کسی آبروی شما را ریخت، جایز است که آبروی او را بریزید. اعتداء به مثل حق است؛ اگرچه بنا به آیه بعد که می فرماید: " فمن عفی و اصلح فأجره علی الله" ، عفو و بخشش بهتر است. بنابراین اعتداء به مثل جایز است اگرچه واجب نیست. در جای دیگری می فرماید: " جزاءُ سیئةٍ سیئةٌ مثلها". یعنی آنچه در مقابل این سیئه است، خودش سیئه است ولی چون سیئه را طرف دیگر حرمت شکنی کرده است، حرمت آن از شما برداشته می شود.

 

سوالی مناسب با بحث

س. آیا اگر اجنبیه پوشش واجب را رعایت نکند و به این شکل حرمت شکنی کند، نظر به او جایز خواهد بود چون دیگرحرمتی باقی نمانده است؟

ج. خیر. حرمت نظر به مؤمنه، از باب حرمت داشتن مؤمنه است ولی اگر کافره باشد حرمتی ندارد. البته نظر به ریبه و تلذذ بحث و حکم خود را دارد. اگر زن مسلمانی بود و خودش این حرمت را برداشت و بی حجاب بود، در اینجا حرمت نظر ساقط است ولی حرمت نظر ریبه ای باقی می ماند.

غیبت – بعنوان یک مثال – از احکام احترامی است. اگر مؤمن نبود و حرمتی نداشت غیبت او هم حرام نیست.

 

ادامه بحث؛ رابطه فساد و ظلم

بیان حرام، بیانی است که یا مستلزم ظلم باشد و حق از کسی ضایع شود یا مستلزم فساد باشد.

فساد از نظر عرف با ظلم رابطه عموم و خصوص من وجه دارد. مصادیق مشترکی دارند و هریک مصادیق خاص خودش؛ ولی از نظر شرع رابطه آنها عموم و خصوص مطلق است. شرعاً می توان هر فسادی را ظلم دانست چون خدای متعال فرموده است :" و من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه" ، پس می توان هر فسادی را ظلم دانست ولی هر ظلمی فساد نیست. ممکن است یک عمل ظلم باشد ولی فساد محسوب نمی شود؛ مثلاً به زمین یا خانه دیگری تعدی کرده باشد.

 

تعریف فساد و ملاک آن

در تعریف فساد، در محل خود گفته ایم که فساد، اخلال به نظم اجتماع است. هر نظمی را کسی مختل کند، ایجاد فساد کرده است. مثلاً فساد یک مجسمه به این است که نظم آن را به هم بریزد. فساد جسم انسان به این است که نظم آن مختل شود. فساد جامعه به این است که نظم آن مختل شود. "سعی فی الأرض فساداً"، یعنی سعی فی الأرض با اخلال در نظم عمومی. در مباحث حدود هم وقتی به بحث فساد می رسیم، معتقدیم که فساد به همین معنی است.

مُفسدین یعنی کسانی که به نظم عمومی اخلال می کنند. اخلال به نظم غیر از عدم رعایت نظم است. اخلال به نظم یعنی اینکه نظم را به هم بریزد و هرج و مرج ایجاد کند.

در مباحث اقتصادی – به عنوان مثال – یک مصداق فساد آن است که با تزریق مبالغ هنگفت، نظم اقتصادی را مختل کند.

خلاصه اینکه، هرچه مصداق هرج و مرج باشد، فساد است.

بر همین مبناست که قائلیم به اینکه حکومت جائر اولی است از بی حکومتی.

مثال: زمانی خارج کشور بودم. رانندگان تانکرهای نفتی یک روز اعتصاب کرده بودند. با یک روز اعتصاب همه چیز به هم ریخت. حتی نان هم نمی توانستید از بازار بخرید چون سوخت در بازار نبود. روز دوم صفهای طولانی در ایستگاه سوخت تشکیل شد و نظم عمومی به هم ریخت. روز دوم یا سوم بود که روزنامه ها تمام شدن اعتصاب را خواستار شدند؛ چون می دیدند که از این به بعد اعتصاب، اظهار نارضایتی و اعتراض نیست بلکه اخلال به نظم جامعه است.

به عنوان یک ملاک، هرچه مربوط به امنیت عمومی و آسایش عمومی می شود، اخلال به آن و سلب آن، افساد است.907/223/922/ض

 

تقریر: ج. زنگنه      

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۸:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۲:۳۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۴:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۱۲:۲۱