vasael.ir

کد خبر: ۱۵۱۸۲
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۸ - ۱۸:۱۷ - 05 November 2019

فعالیت سیاسی امام حسن عسکری

وسائل ـ یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های سیاسی امام عسگری(ع)، تقویت موضع سیاسی رجال مهم شیعه در برابر فشارها و سختی‌های مبارزات سیاسی، در جهت حمایت از آرمان‌های والای مکتب تشیع بود. از آنجا که شخصیت‌های بزرگ شیعه در فشار بیشتری بودند، امام علیه السلام هر یک از آنان را به نحوی دل گرم و راهنمایی می‌کرد و روحیه آنان را بالا می‌برد؛ تا میزان تحمل و صبر و بصیرت آنان در برابر فشارها، تنگناها و محدودیت‌ها افزایش یابد تا بتوانند مسئولیت‌های خطیر اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهند.

به گزارش خبرنگار وسائل، شهادت امام عسکری (ع) می‌تواند فعالیت سیاسی امام حسن عسکریالگوی همه مؤمنان به خصوص جوانان باشد. این امامی که موافقان، شیعیان، مخالفان، غیر معتقدان، همه شهادت دادند و اعتراف کردند به سیاست حضرت، فضل او، علم، تقوای، طهارت، عصمت، شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختی‌ها، این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتی به شهادت رسید، فقط بیست و هشت سال داشت.

در تاریخ پر افتخار شیعه، این نمونه‌ها را کم نداریم. پدر امام زمان عزیز ما با آن همه فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتی با سم و جنایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این می‌شود الگو؛ جوان احساس می‌کند یک نمونه عالی در مقابل چشم دارد. آن امام بزرگوار، جوادالائمه (ع) است که در بیست و پنج سالگی شهید شده است؛ این امام عسکری (ع) است که در بیست و هشت سالگی به شهادت رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت که نه فقط ما به آن‌ها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنانشان، مخالفان‌شان، کسانی که اعتقاد به امامت آن‌ها نداشتند، همه اعتراف کردند.

 

داعیه امامت علت دشمنی حاکمان با اهل بیت بود

این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند؛ مبارزه‌ای که روحش سیاسی بود. زیرا کسی هم که در مسند حکومت نشسته بود، مدعی دین بود. او هم ظواهر دین را ملاحظه می‌کرد. حتّی، گاهی اوقات نظر دینی امام را هم می‌پذیرفت. یعنی ابایی نداشتند که گاهی نظر فقهی را هم قبول کنند. چیزی که موجب می‌شد این مبارزه و معارضه با اهل بیت وجود داشته باشد، این بود که اهل بیت، خودشان را «امام» می‌دانستند. می‌گفتند: «ما امامیم».

حضرت باقر (ع)، در منا که رفته بود، فرمود: «إِنَ‌ّ رَسُولَ اللهِ کانَ الْاِمامُ» و همه را یک به یک برشمرد تا به خودش رسید و فرمود: «من امامم»، اصلاً بزرگ‌ترین مبارزه علیه حکّام همین بود، چون کسی که حاکم شده بود و خود را امام و پیشوا می‌دانست، می‌دید شواهد و قرائنی که در امام لازم است، در حضرت هست و در او نیست و این موجود را برای حکومت، خطرناک می‌شمرد؛ چون مدعی است.

حکام با این روح مبارزه می‌جنگیدند و ائمّه (ع) هم مثل کوه ایستاده بودند. بدیهی است که در این مبارزه، معارف، احکام فقهی و خُلقیّات و اخلاقیّاتی که ائمّه ترویج می‌کردند، جای خود را دارد. تربیت شاگردِ بیشتر و ارتباطات شیعی، روزبه‌روز گسترده‌تر شد. شیعه را این‌ها نگه داشت. شما مرامی را در نظر بگیرید که دویست و پنجاه سال علیه آن حکومت شده است! اصلاً باید هیچ اثری از آن باقی نماند؛ باید به‌کل از بین برود؛ ولی شما ببینید الان دنیا چه خبر است و شیعه به کجا رسیده است!

این نکته را باید در اشعاری که درباره امام صادق(ع)، امام هادی(ع ) و امام عسکری (ع) خوانده می‌شود، به خوبی دید. این‌ها مبارزه می‌کردند و برای همین مبارزه هم جانشان را از دست دادند. راهی است که رو به هدفی مشخّص ادامه دارد. گاهی یکی برمی‌گردد، یکی از این طرف می‌رود؛ اما هدف یکی است.

این بزرگواران از امام حسین (ع) که پایه گذاشت، موفق‌تر بودند، چون بعد از شهادت امام حسین (ع) «ارتّد الناس بعد الحسین الا ثلاثه» هیچ کس نماند، اما در زمان امام هادی (ع) شما نگاه کنید، تمام دنیای اسلام را ائمه (ع) زیر قبضه گرفته بودند، حتی بنی‌عباس هم درماندند، نمی‌دانستند، چه کار کنند، رو به شیعه آوردند.

یکی از خلفای بنی‌عباس نامه‌ای نوشت و دستور دارد که در خطبه‌ها نام اهل بیت (ع) را بیاورند و بگویند که حق با اهل بیت (ع) است، این نامه در تاریخ ثبت شده است، نوشته‌اند وزیر دربار، خود را به سرعت به خلیفه رساند و گفت: چه کار می‌کنی؟ جرأت نکرد بگوید حق با اهل بیت (ع) نیست، گفت: الان در کوه‌های طبرستان و جاهای دیگر، عده‌ای با شعار اهل بیت (ع) قیام کرده‌اند، اگر این حرف تو همه جا پخش شود، آن وقت لشکری پیدا می‌کنند و به جان خود تو می‌افتند، خلیفه دید که راست می‌گوید، گفت: بخشنامه را پخش نکنید، یعنی این‌ها بر حکومتشان می‌ترسیدند، عقیده هم اگر پیدا می‌کردند، حب حکومت و دنیا و همین سلطنت مانع اعتقاد قلبی‌شان می‌شد.

این‌که آن بزرگوارها در غربتِ زیادی بودند، واقعاً همین‌طور است؛ دور از مدینه و دور از خاندان و دور از محیط مألوف؛ اما در کنار این، دربارهٔ این سه امام از حضرت جواد (ع) تا حضرت عسکری(ع) نکتهٔ دیگری وجود دارد و آن این است که هرچه به پایان دوره حضرت عسکری (ع) جلوتر می‌رویم، این غربت بیشتر می‌شود. حوزه نفوذ ائمه و وسعت دایره شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق (ع) و امام باقر (ع) شاید ده برابر است؛ و این چیز عجیبی است. شاید علت این‌که این‌ها را این‌طور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین موضوع بود.

 

سیاست تمهیدی امام حسن عسکری

روش تمهیدی زمامداران عباسی با توجّه به اخبار قطعی که در مورد امام زمان (عج) از زبان رسول خدا (ص) دریافت کرده بودند، می‌دانستند که او دوازدهمین وصیّ پیامبر و از فرزندان امام حسن عسکری (ع) است که بعد از او، رهبری شیعیان را بر عهده می‌گیرد و پس از غیبت طولانی، ظهور نموده، جهان را پر از عدل و داد می‌کند. از این رو عبّاسیان تلاش گسترده‌ای را آغاز کردند، تا او را شناسایی نموده و به شهادت برسانند.

امام یازدهم (ع) با آگاهی از این توطئهٔ دشمن، سیاست تمهیدی خود را در مورد امام آیندهٔ شیعیان، در سه محور مهم پی ریزی کرد: بسترسازی برای میلاد مهدی (ع)؛ حفظ و حراست از آن وجود مبارک و آماده سازی افکار شیعه، برای غیبت طولانی.

 

بستر سازی برای میلاد مهدی

امام عسکری (ع) در میان دشمنان بی‌رحم و دوستان ساده‌اندیش قرار گرفته بود. به همین جهت با در نظر گرفتن حسّاسیّت دشمن در تولّد امام مهدی (عج) با تمام وجود می‌کوشید تولد او همچنان مکتوم و ناگفته بماند. در حدّی که خدمتگزار منزل آن حضرت نیز پس از مدت دو سال از تولد آن مولود مبارک هنوز آگاهی نیافته بود.

از طرفی هم امام بیم داشت تولد آن حضرت رفته رفته بر خواصّ هم، در هاله‌ای از ابهام بماند. به همین جهت طبق مصلحت، برخی از خواص را در جریان امر قرار می‌داد. چنانکه میلاد مهدی را به محمد بن اسحاق خبر داد و به او تأکید نمود که به کسی نگوید و همچنین تعدادی از چهره‌های برجستهٔ شیعه، به حضور امام (ع) رسیدند در حالی که چهل نفر دیگران از شیعیان نزد آن حضرت بودند. ا

مام پیش از آن که آنان سخن بگویند، فرمود: شما بدین جا آمده‌اید تا از حجت بعد از من بپرسید. در این هنگام، پسر بچه‌ای را به حاضران، نشان داد و فرمود: این پیشوای شما پس از من و جانشین من در میان شما است. از او فرمان برید و پس از من دچار پراکندگی نشوید که هلاکت دینی دامنگیرتان خواهد شد

 

حفظ و حراست امام غائب

امام عسکری (ع) بر صیانت و حفظ و حراست مهدی موعود بیشتر اهتمام می‌ورزید و در این مسیر، سیاست‌های خاصّی به کار می‌گرفت از جمله:

۱. اعزام امام به حج: در سال ۹۵۲ امام عسکری (ع) دریافت که حکومت جائر وقت با تلاش گسترده و جدّیت تمام، درصدد دست‌یابی به امام آیندهٔ شیعیان حضرت مهدی (عج) است.

امام (ع) به منظور خنثی سازی این توطئه خطرناک، فرزندش را همراه مادر بزرگش در موسم حجّ به مکّه معظمه فرستاد تا بدین وسیله او را از منظر دشمن دور نگه دارد و در پناه خدا از گزند دشمن در امان بماند.

۲. نیابت مادر: امام یازدهم، برای انحراف افکار دشمنان، مادر خود را که از زنان نمونه بود به عنوان وصیّ خود قرار داد تا افکار مردم را بیش از پیش به وی جلب کند و دشمنان به یقین دریابند که امام (ع) همچنان فاقد فرزند و وصیّ معصوم (ع) است.

 

آماده‌سازی شیعیان برای دوران غیبت

غائب شدن امام و پیشوای هر قومی، یک حادثهٔ غیر طبیعی، شگفت‌آور و از طرفی باور کردن آن و تحمل مشکلات ناشی از آن برای نوع مردم دشوار بود. از این رو غیبت امام زمان (عج) از صدر اسلام مطرح می‌شد و نام و یاد او و حتی کیفیت ظور او بر سر زبان‌ها می‌افتاد. پیامبر اعظم (ص) بیش از هر کسی او را به عنوان آخرین خلیفهٔ خود معرفی و حقایقی از زندگانی آن حضرت را به نسل حاضر و نسل‌های آینده اسلام منعکس می‌کرد. پس از رسول خدا (ص) امامان و پیشوایان معصوم (ع) یکی پس از دیگری مردم را با مهدویت آشنا و افکار عوام و خواص را برای پذیرش غیبتآن حضرت، آماده می‌کردند.

این کار، در زمان امام عسکری (ع) جلوهٔ بیشتری یافت. آن حضرت با توجه به شرایط خاصّ زمان خویش، افکار عمومی به ویژه خواصّ شیعه را برای پذیرش غیبت آماده می‌ساخت تا مبادا مردم با شنیدن غیبت کبرای مهدی (عج) آن را انکار کنند.

برای نمونه: «احمد بن اسحاق» یکی از یاران خاص و گرانقدر امام یازدهم (ع) می‌گوید: به حضور امام عسکری (ع) رسیدم. می‌خواستم دربارهٔ امام بعد از او بپرسم. حضرت پیش از سؤال من فرمود: «ای «احمد بن اسحاق!» خداوند از زمانی که آدم را آفرید تا روز قیامت، هرگز زمین را از «حجت» خالی نگذاشته و نمی‌گذارد. خداوند از برکت وجود «حجت» خود در زمین، بلا را از مردم جهان دفع می‌کند و باران را می‌فرستد و برکات نهفته در دل زمین را آشکار می‌سازد. عرض کردم: پیشوا وامام بعد از شما کیست؟ حضرت به سرعت برخاست و به اتاق دیگر رفت.

طولی نکشید که برگشت؛ در حالی که پسر بچّه‌ای را که حدود سه سال داشت و رخسارش همچون ماه شب چهارده می‌درخشید به دوش گرفته بود.

فرمود: «احمد بن اسحاق!» اگر پیش خدا و امام محترم نبودی، این پسرم را به تو نشان نمی‌دادم. او همنام و هم کنیهٔ رسول خدا است. زمین را پر از عدل و داد می‌کند. چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. او در میان امت من (از نظر طول غیبت) همچون «خضر» و «ذی القرنین» است. او غیبتی خواهد داشت که (در اثر طولانی بودن آن) بسیاری به شک خواهند افتاد و تنها کسانی که خداوند آنان را در اعتقاد به امامت او ثابت نگه داشته و توفیق دعا جهت تعجیل قیام و ظهور او را بخشیده، از گمراهی نجات می‌یابند.

فشرده سازی و نتیجه‌گیری امام حسن عسکری (ع) در دورهٔ چهارم تاریخ اسلام و عصر سلطنت در سال ۲۳۲ متولد شد. و در ستمکدهٔ سه خلیفه عباسی (معتز، مهتدی و معتمد) و محیط نظامی زندگی ۸۲ ساله‌اش شکل گرفت.

امام حسن عسکری (ع) به علت محدودیت سیاسی و جوّ خفقان، نمی‌توانست به صورت آزاد و مستقیم با پیروان خود در تماس باشد و از مذهب تشیع مرزبانی کند. به ناچار با چهار روش علیه حکومت وقت موضع گرفت و توانست به گسترش فرهنگ تشیع و رهبری تشکیلات شیعه بپردازد.

 

روش ارتباطی، سرّی، حمایتی و تمهیدی

روش ارتباطی ایجاد ارتباط با شیعیان در مناطق مختلف، از راه تعیین نمایندگی و نیابت در شهرستان‌ها، از راه پیک و پیام و از راه مکاتبه و مبادله نامه و اعلامیه‌ها، انجام می‌شد.

روش سرّی و تقیه‌ای که در شرایط خاص و به صورت سنجیده و هوشمندانه، صورت می‌پذیرفت.

روش حمایتی که در امور فکری، عقیدتی، اجتماعی و اقتصادی انجام می‌پذیرفت. و این روش بیشتر از راه علم امامت، اعجاز و کرامت شکل می‌گرفت.

روش تمهیدی که در راستای حفظ و حراست فرزندش حضرت مهدی موعود (عج) و آماده سازی شیعه و مسلمانان برای غیبت صغرا و کبرای آن بزرگوار بود.

 

امام حسن عسکری در شهر سامرا با تمام دنیای اسلام رابطه برقرار کرده بود

بعد از حرکت حضرت رضا (ع) به طرف ایران و آمدن به خراسان، یکی از اتفاقاتی که افتاد، همین بود. شاید اصلاً در محاسبات امام هشتم (ع) این موضوع وجود داشته. قبل از آن، شیعیان در همه جا تک و توک بودند؛ اما بی‌ارتباط به هم، ناامید، بدون هیچ چشم‌اندازی، بدون هیچ امیدی؛ سلطه حکومت خلفا هم که همه جا بود؛ قبلش هم هارون بود با آن قدرت فرعونی.

حضرت که به طرف خراسان آمدند و از این مسیر عبور کردند، شخصیتی در مقابل مردم ظاهر شد که هم علم، هم عظمت، هم شکوه، هم صدق و هم نورانیت را جلوی چشم آن‌ها می‌گذاشت؛ اصلاً مردم مثل چنین شخصیتی را ندیده بودند. قبل از آن، چقدر از شیعیان می‌توانستند از خراسان حرکت کنند و به مدینه بروند و امام صادق را ببینند؟ اما در این مسیر طولانی، همه جا امام را از نزدیک دیدند؛ چیز عجیبی بود؛ کأنّه انسان پیغمبر را مشاهده کند. آن هیبت و عظمت معنوی، آن عزت، آن اخلاق، آن تقوا، آن نورانیت و آن علم وسیع که هرچه می‌پرسی و هرچه می‌خواهی، در دستش هست؛ چیزی که اصلاً مردم آن را ندیده بودند ولوله‌یی راه انداخت.

امام به خراسان و مرو رسیدند. مرکز هم مرو بود، که در ترکمنستان فعلی واقع شده است. بعد از یکی دو سال هم که شهادت حضرت بود و مردم داغدار شدند. هم ورود امام که نشان دادن جلوهایی از چیزهای ندیده و نشنیده مردم بود و هم شهادت آن بزرگوار که داغ عجیبی بنا کرد در واقع تمام فضای این مناطق را در اختیار شیعه قرار داد؛ نه اینکه حتماً همه شیعه شدند، اما همه محب اهل بیت شدند.

بعد از امام رضا (ع) تا زمان شهادت حضرت عسکری (ع) چنین حادثه ایی اتفاق افتاده. حضرت هادی (ع) و حضرت عسکری(ع)  در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود یک شهر بزرگِ آن‌چنانی نبود؛ پایتخت نوبنیادی بود که «سُرّ من رأی»؛ سران و اعیان و رجالِ حکومت و به قدری از مردم عادی که حوایج روزمره را برطرف کنند، در آن جمع شده بودند توانسته بودند این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند. وقتی ما ابعاد زندگی ائمه را نگاه کنیم، می‌فهمیم این‌ها چه‌کار می‌کردند.

بنابراین فقط این نبود که این‌ها مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند؛ در موضع «امام»با همان معنای اسلامی خودش قرار می‌گرفتند و با مردم حرف می‌زدند. به‌نظر من این بعد در کنار این ابعاد قابل توجه است. شما می‌بینید که حضرت هادی را از مدینه به سامرا می‌آورند و در سنین جوانی چهل و دو سالگی ایشان را به شهادت می‌رسانند؛ یا حضرت عسکری در بیست و هشت سالگی به شهادت می‌رسند؛ این‌ها همه نشان‌دهنده حرکت عظیم ائمه (ع) و شیعیان و اصحاب آن بزرگوارها در سرتاسر تاریخ بوده. با اینکه دستگاه خلفا، دستگاه پلیسی با شدت عمل بود، در عین حال ائمه (ع) این گونه موفق شدند. غرض، در کنار غربت، این عزت و عظمت را هم باید دید./703/422/ح

 

محرم آتش افروز

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۹:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۱:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۴۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۷:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۰۵:۳۵