vasael.ir

کد خبر: ۱۵۰۷۵
تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۹ - 24 October 2019

عدالت؛ بنیاد حکومت اسلامی

وسائل ـ فروزبخش در نشست اصل ثابت و اهداف متغیر گفت: در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) اجرای هر چه بیشتر عدل و داد، اصل اساسی تمامی حرکات است.

به گزارش خبرنگار وسائل، تحقق عدالت اجتماعی اجرای هرچه بیشتر عدل اصل اساسی در اندیشه امام خمینی(ره) استبه عنوان یکی از اهداف بعثت انبیا و حکومت دینی بسیار حائز اهمیت است؛ تلاش صادقانه و پی گیر انبیا و جانشینان آنان برای تشکیل حکومت، فقط برای برپایی عدالت اجتماعی در تمام زمینه ها بوده است.

 

عدالت، بنیاد حکومت اسلامی

نقطه مقابل عدالت اجتماعی، ظلم و بی عدالتی است که هلاکت و نیستی حکومت را در پی دارد. ظلم و پای مال کردن حقوق دیگران، موجب دگرگونی نعمت های الهی و برانگیختن خشم و غضب الهی است. امام علی علیه السلام فرجام بد ظلم را در یک کلمه خلاصه فرموده است: «الجورُ مُمْحاةٌ؛ جور و ستم، محوکننده است». ظلم، عمر دولت را کوتاه و حیات امت را محو می سازد.

بنابراین، تحقق عدالت اجتماعی به عنوان یکی از اهداف بعثت انبیا و حکومت دینی بسیار حایز اهمیت است؛ تلاش صادقانه و پی گیر انبیا و جانشینان آنان برای تشکیل حکومت، فقط برای برپایی عدالت اجتماعی در تمام زمینه ها بوده است.

آنان به دنبال ریاست، فزون طلبی و رفاه و آسایش دنیوی و شخصی نبوده اند و حکومت برای آنان هدف نبود، بلکه آن را ابزاری برای اجرای قانون و احقاق حق محرومان می دانستند که «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ». (حدید: 25)

اصولاً شأن دین از ایجاد حکومت و دخالت انبیا در سیاست و مبارزات خستگی ناپذیر آنان با مستکبران و زورگویان و سرمایه داران، تنها در همین [زمینه] قابل تحلیل و توجیه است. اگر آنان [فقط] مأمور تأمین آخرت بودند، مزاحمت معاندان و مخالفان در راه رسالت، با آنها بی معنی و بدون وجه بوده است. وضع قوانین و مقررات اسلامی اقتضا می کند که پیامبر مأمور تشکیل حکومت باشد؛ چراکه اجرای بعضی از قوانین مخصوصا قوانین مالی، بدون حکومت ممکن نیست.

تشکیل حکومت حق برای جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی که بزرگانی، مانند: سلیمان بن داود و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام برای آن کوشش می کردند، از بزرگ ترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادت هاست.

 

کارگزاران عدل گستر

یکی از نیازهای حکومت های دینی برای برقراری عدالت در جامعه، تربیت مهره های کارآمد و کارگزارانی عادل است. نبود چنین افرادی، زیان های جبران ناپذیری در ابعاد گوناگون اجتماع به همراه دارد.

در سوره فرقان و طه، به اهمیت یاران توانمند در کنار رهبران اشاره شده است. حضرت موسی علیه السلام از خدا می خواهد که وزیری برای او از خانواده اش قرار دهد. «واجعل لی وزیرا من اهلی؛ برای من دستیاری از کسانم قرار ده.» (طه: 29)؛ چون برای اجرای مأموریتش، پشتوانه محکمی می خواست. در سوره فرقان این مفهوم به شکل واضح تری آمده است:

وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزیرًا. (فرقان: 30) و به یقین، ما به موسی کتاب عطا کردیم و برادرش هارون را همراه و دستیار او گردانیدیم. این آیه نشان می دهد خداوند برای مأموریت فرهنگی، دو قدرت به موسی علیه السلام داده است: یکی کتاب و دیگری پشتوانه محکمی چون هارون برای وزارت.

افزون بر قرآن، در سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام نیز شواهد بسیاری در اهمیت گزینش نیرو، پیش از هر گونه کار اصلاحی مشاهده می شود. امام مهدی(عج) نیز از اهمیت این امر به خوبی، آگاه است، ایشان می خواهد آرمانی ترین نظام عادلانه را در جهان ایجاد کند، ازاین رو باید ریشه ها را محکم و نیروهای لازم را پرورش دهد؛ زیرا هر اندازه آرمان انقلابی والاتر باشد، به مهره های نیرومندتری نیاز است. درباره ویژگی کارگزاران مهدی(عج) در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین می خوانیم:

نشان سجده بر پیشانی آنها نقش بسته است، آنان شیران روز و زاهدان شبند، دل هایشان مانند پاره های آهن است و هر کدام از آنها توان چهل مرد را داراست.

حضرت مهدی(عج) یارانش را در همه شهرها می پراکند و به آنها دستور می دهد که عدل و احسان را شیوه خود سازند و آنان را فرمانروایان کشورهای جهان می گرداند و به آنها فرمان می دهد که شهرها را آباد سازند. طبیعی است در حکومتی که حضرت مهدی(عج) رهبری آن را بر عهده دارد، کارگزاران و مسئولان آن حکومت نیز، باید از بزرگان و نیکان امت باشند.

از این رو می بینیم در روایتی اعضای دولت مهدی را از پیامبران و جانشینان آنان، تقواپیشگان و صالحان روزگار، امت های پیشین و از سران و بزرگان اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می دانند که نام برخی از آنان بدین قرار است:

حضرت عیسی علیه السلام، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی علیه السلام، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مالک اشتر نخعی و قبیله همدان و در برخی روایت ها نام مقداد نیز آمده است.

رفتار و اهداف امام زمان(عج) به عنوان انسانی کمال یافته، به همراه یاران خالص و کامل خود در عرصه فردی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به تدریج نهادهای قدیمی و ضعیف را اصلاح می کند یا تغییر می دهد و نهادهای جدیدی پدید می آورد و ساختارهای نوینی را پایه گذاری می کند. آن ساختارها کم کم، تعداد انسان های کامل و نوآور را بالا می برد و اهداف جامعه مهدوی را تحقق می بخشد.

 

وجود عدالت در هیئت حاکمه

برای تحقق عدالت دلخواه قرآن، حاکم باید دارای شایستگی های لازم برای رساندن جامعه به این هدف را داشته باشد. این ویژگی ها را نه تنها حاکم، بلکه باید همه مسئولان دولت اسلامی، به تناسب مسئولیت و وظیفه شان دارا باشند. به تعدادی از این ویژگی ها اشاره می کنیم:

 

علم و آگاهی از قوانین و مقررات اسلامی، به ویژه در بعد اقتصادی

چنان که در قرآن کریم آمده است: قالَ اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ اْلأَرْضِ إِنّی حَفیظٌ عَلیمٌ. (یوسف: 55) یوسف گفت: مرا بر خزانه های این سرزمین بگمار که من نگهبانی دانا هستم. آنچه بر زمامدار اسلامی شرط است، داشتن آگاهی و بینش صحیح و برخاسته از متون دینی و سیره پیشوایان الهی است.

 

اعتقاد به تأثیر اسلام

افزون بر بینش صحیح، کارگزار باید به توانایی و اثرگذاری قوانین اسلام در صحنه عمل ایمان داشته باشد. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «لا یَعْدِلُ اِلاّ مَن یَحْسُن العدلَ؛ تنها کسی می تواند در جهت تحقق عدالت قدم بردارد که آن را نیکو بداند».

کسی که چنین اعتقادی نداشته باشد، حضورش در نظام اسلامی و انگیزه اش از پذیرفتن مسئولیت؛ یا رسیدن به ریاست است یا رفاه مادی، ازاین رو انتظار تحقق عدالت از او نمی رود.

 

 عدالت

اسلام برای پذیرش مسئولیت های مختلفی چون: امامت جماعت، قضاوت و ولایت بر جامعه، عدالت را شرط می داند؛ گرچه جایگاه عدالت در هر یک متفاوت است. کسی که گرفتار هواهای نفسانی است و هنوز در وجود خود تعادل و توازن برقرار نکرده است، چگونه می تواند رسالت نعمت هدایت جامعه را بر عهده گیرد و با عدالت رفتار کند؟

اجرای عدالت، حرکت ظاهری و باطنی حاکم را در جاده اعتدال و انصاف می طلبد. حاکمی که عادل است و شهوت و جاه طلبی و منفعت خواهی را با تکیه بر ایمان و تقوای راستینش کنترل می کند؛ به تعبیر امام علی علیه السلام حکومت را امانت می داند، نه طعمه و موقعیت ویژه برای گردآوری مال.

امر (دین) خدا را فقط کسانی می توانند برپا دارند و احکام خدا را عمل کنند که سازش نکنند و همرنگ جماعت نشوند و در پی مطامع نباشند.

 

رفاه عمومی در پرتو عدالت اقتصادی

در جامعه اسلامی، وضع معیشتی افراد باید به گونه ای باشد که تقریبا تمام آنان از امکانات ضروری زندگی در همه زمینه ها، از جمله بهداشت و درمان، تغذیه، آموزش، مسکن و... بهره مند باشند. لازمه رسیدن به این رفاه عمومی، نیازمند رفع فقر از جامعه هست.

فقر مالی از دید اسلام امری ناپسند است که مشکلات اخلاقی و اجتماعی را به دنبال دارد. فقر ریشه بسیاری از جرم ها و تبهکاری هاست. 

حضرت علی علیه السلام هم می فرماید: «الفقرُ الموتُ الاَکْبَر؛ فقر، مرگ بزرگ تر است.» و در جای دیگر می فرماید: ای فرزند من، از فقر بر تو هراسناکم. از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان می کند و برانگیزاننده خشم خدا و خشم بندگان خداست.

همچنین قرآن کریم، به منظور ایجاد توازن اجتماعی و رفاه عمومی و رفع فقر، صدقات را برای درمان فقر معین می سازد:«إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ».(توبه:60) و ترس از فقر را یکی از دستاویزهای شیطان برای فریب انسان می شمارد: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ؛ شیطان شما را از تهیدستی بیم می دهد». (بقره: 268)

آنچه بیش از خود فقر اثر منفی دارد، احساس فقر و ناداری است، بر این اساس علی علیه السلام در این باره که فقیر نباید از فقرش احساس شرمساری کند، به پیشوایان خویش توصیه می فرماید: «خداوند بر پیشوایان حق واجب ساخته است که خود را با مردمان تنگدست برابر نهند تا اینکه بر فقیر فقرش فشار نیاورد.»

چه بسا افرادی که در فقر و تنگدستی به سر می برند، ولی سکون و آرامش درونی دارند و خویش را از آنچه دیگران دارند بی نیاز می بینند، این حالت همان مناعت طبع و بالاترین نوع بی نیازی است.

 

تعدیل ثروت در حکومت اسلامی

یکی دیگر از هدف های اقتصادی از نگاه اسلام، تعدیل ثروت است. در جامعه اسلامی شایسته نیست افراد تفاوت ناعادلانه ای از نظر برخورداری از مواهب مادی با یکدیگر داشته باشند، هر چند تفاوت تکوینی افراد در دست یابی به مال انکارناپذیر است؛ زیرا افراد بشر از نظر استعداد، قدرت جسمی، روحی، صبر، شجاعت، همت، ذکاوت و... با یکدیگر تفاوت دارند. قرآن مجید این تفاوت ها را نشانه حکمت و تدبیر الهی معرفی می کند:

ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقارًا وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوارًا. (نوح: 13 و 14) شما را چه شده است که از شکوه خدا بیم ندارید و حال آنکه شما را گوناگون خلق کرده است.

علت این امر که اسلام برای ایجاد توازن در جامعه به تعدیل ثروت فرمان می دهد، این است که از یک سو، بسیاری از مردم با داشتن ثروت فراوان از یاد خدا غفلت و به هواهای شیطانی توجه می کنند: «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ». (تکاثر: 1) بنابراین، زیاده خواهی از متاع دنیا و زینت های آن و مسابقه در ثروت اندوزی، شما را از آنچه مهم است، یعنی از یاد خداوند تعالی غافل کرده است.

از سوی دیگر، اگر ثروت در دست عده ای اندک انباشته شود، نیکی و خوبی در جامعه از بین می رود و فقرا احساس فقر می کنند و بی نیازان دچار سرمستی و غرور می شوند و درنتیجه، تهی دستان گاه به کارهای پلید دست می زنند تا به آنچه ندارند برسند.

ازاین رو اسلام تنها به رهنمودهای اخلاقی برای جلوگیری از فقر بسنده نکرده است، بلکه توزیع عادلانه ثروت و کاستن فاصله های طبقاتی را هدف اقتصادی خود معرفی می کند. دولت اسلام وظیفه دارد مانع تکاثر ثروت شود و احکام و مقررات اسلامی نیز در بعد اقتصادی از جمع شدن ثروت جلوگیری می کنند.

 

انفاق و زکات، راهی به سوی تعدیل ثروت

معمولاً صاحبان ثروت با پرداخت نکردن حقوق کارگزاران خود، مالی انبوه برای خویش فراهم می سازند که دولت اسلامی وظیفه دارد بنابر احکام و مقررات اسلامی در بعد اقتصادی، مانع از این گونه ثروت اندوزی شود. قرآن کریم می فرماید:

وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ. (توبه: 34) کسانی که زر و سیم را گنجینه می کنند و آن را در راه خدا هزینه نمی کنند، ایشان را از عذابی دردناک خبر ده.

این آیه قرآنی و آیات دیگری که انسان را از مال اندوزی نهی کرده اند، گواهند که انباشت ثروت و دست به دست گشتن آن بین طبقات خاص، درست نیست و باید با نهی از این عمل و سپس با توصیه به انفاق، برای رسیدن به تعدیل ثروت در جامعه تلاش کرد. به درستی که زکات برای تأمین مخارج فقرا و محدودکردن اموال ثروتمندان است.

قرآن در اموال ثروتمندان، حقی را برای فقرا و محرومان قائل است و آنان که این حق را نپردازند، به عنوان سارق اموال فقرا معرفی شده اند؛ زیرا گناه و خودداری توانگران در بخشش، فقر و محرومیت را در جامعه به وجود می آورد و بدین ترتیب در قیامت بازخواست و مؤاخذه می شوند. ازاین رو دارندگان، حق ندارند کسانی را که در مالشان شریکند، از اموال خود محروم سازند.

دولت اسلامی برای رسیدن به این هدف می تواند با دریافت خمس و زکات و با وضع پاره ای مقررات، بخشی از اموال ثروتمندان را به مصرف محرومان برساند تا فقر و محرومیت از بین برود. امام خمینی رحمه الله می فرمود:

اسلام مالکیت را قبول دارد، ولی قوانینی در اسلام هست که مالکیت را تعدیل می سازد. اگر به قوانین اسلام عمل شود، هیچ کس دارای زمین های بزرگ نمی شود. مالکیت در اسلام به صورتی است که تقریبا همه در یک سطح قرار می گیرند.

بنابراین، نقص و نگرانی در تحقق عدالت اقتصادی از ناحیه قوانین اسلامی نیست، بلکه به سبب عملی نشدن آنهاست.

 

همنوایی و حمایت جدی از محرومان

علت فقر و ناداری اراده و مشیت الهی نیست، بلکه بر اثر ظلم دارندگان برای به چنگ آوردن اموال فقراست. سیره انبیا و اولیای الهی همواره بر دل جویی از بینوایان بوده است، حضرت سلیمان بامدادان با ثروتمندان احوال پرسی می کرد و نزد تنگ دستان می آمد و با آنان می نشست و می فرمود: مسکینی هستم با مسکینان. خداوند در شب معراج به پیامبر گرامی اش فرمود: «از ثروتمندان دوری کن و از نشستن با آنان بپرهیز». همچنان که در قرآن کریم به نبی مکرم اسلام می فرماید:

با کسانی که پروردگارشان را صبح و شام می خوانند (و) خشنودی او را می خواهند، شکیبایی پیشه کن و دو دیده ات [را] از آنان برمگیر که زیور زندگی دنیا را بخواهی و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته ایم و از هوس خود پیروی می کند و (اساس) کارش بر زیاده روی است، اطاعت مکن. (کهف: 28)

پیامبر خود، از آغاز تا پایان عمر خویش زندگی زاهدانه ای داشت و وصی و جانشین او علی علیه السلام نیز زندگی خود را با فقیرترین افراد یکسان ساخته بود.

در عصر ما نیز امام خمینی رحمه الله به حمایت جدی از این قشر عنایت داشت و «عدول از آن را، عدول از عدالت اجتماعی اسلام» می دانست «و از آن روزی که سیاست مسئولان کشور، پشت کردن به دفاع از محرومان و روآوردن به حمایت از سرمایه داران شود و ثروتمندان از اعتبار و توجه بیشتری برخوردار شوند، به خدا پناه می برد.

مسلم است حمایت دولت در مرحله سیاست گذاری و در عرصه عمل یارانه ای؛ به معنای محرومیت زدایی است، نه ابقای محرومیت و بی تفاوتی به تنگ دستان با وجود فاصله طبقاتی در جامعه. بنابراین چنانچه عده ای اموالی را از راه های نامشروع به چنگ آورده باشند، این اموال متعلق به مردم است و بنا بر سیره امیرالمومنین علی علیه السلام باید به بیت المال بازگردانده شود؛ حتی اگر در کابین زنانشان باشد.

 

نفی تبعیض و انحصارگرایی اقتصادی از منظر رهبری

نظام اسلامی، معتقد به جامعه ای ثروتمند و به دور از فقر و محرومیت است. رشد اقتصادی را در خدمت عدالت اجتماعی و رفاه عمومی می داند و با هر گونه تبعیض در استفاده از امکانات عمومی مخالفت می کند. از نظام سوسیالیستی فاصله دارد؛ زیرا نظام سوسیالیستی فرصت ابتکار و میدان عمل را از مردم می گیرد و کار، تولید، ثروت، ابزار تولید و منابع عمده سرمایه را در دولت متمرکز می کند.

اساس در نظام جمهوری اسلامی، عدالت است و مهم تر از همه مقاصد و اهداف نظام اسلامی، عدالت است.

عدالت اجتماعی در سایه تأمین اجتماعی فراهم می شود که این عمل، شکاف های عمیق فقر و اختلاف طبقاتی را پُر می کند و گسترش کامل عدالت اجتماعی را در پی دارد؛ زیرا با تأمین کمترین نیازهای معیشتی، نگرانی های اصلی خانواده ها از بین می رود و آرامش روحی و روانی به وجود می آید، افزون بر اینکه گرایش مردم به دینداری و پرهیز از بزهکاری و منکرات نیز افزایش می یابد. مقام معظم رهبری می فرماید:

در جامعه ای که تلاش و کار و فعالیت اقتصادی با زراندوزی و زیاده طلبی نسبت به دیگران و بدعمل کردن نسبت به محرومان و بی[توجه] بودن به آنها همراه نباشد، مال مردم خوردن وجود نداشته باشد. اگر در جامعه قناعت وجود داشته باشد، زیاده روی و اسراف و ریخت و پاش نباشد، اگر حرص و افزون طلبی در امور مادی نباشد، این جامعه به بهشت و گلستان تبدیل می شود.

البته «پیشرفت اقتصادی که فاصله بین طبقات مردم را زیاد کند، مورد نظر اسلام نیست» و آن نسخه اقتصادی که به قیمت ضعیف شدن و فقیرشدن و زیر فشار قرارگرفتن طبقاتی از جامعه تمام می شود، این را اسلام نمی پسندد. بدین منظور، اسلام اقدام های اساسی برای «جلوگیری از جابه جایی ثروت در دست افراد و گروه های خاصی» انجام داده است و از پیدایش ثروت های حرام جلوگیری می کند. بر این اساس می کوشد با «اصلاح مقرراتی که انحصارهایی در فعالیت های اقتصادی به وجود آورده است ویا خواهد آورد و با رعایت موارد پیش بینی شده در قانون اساسی و مصالح کشور» عدالت اقتصادی را تحقق بخشد و از انحصارگرایی اقتصادی پیشگیری کند.

 

تقسیم عادلانه ثروت و امکانات

مواهب طبیعی و اموال عمومی، متعلق به همه افراد جامعه است و همگان در بهره مندی از آنها مساوی هستند. امام صادق علیه السلام می فرمود:

پیروان اسلام فرزندان اسلامند، میان آنان در پرداخت بیت المال مساوات را رعایت می کنم و فضایل آنان مربوط به رابطه آنها با خداست و مانند فرزندان یک شخص با آنان رفتار می کنم.

فضایل روحی و معنوی، امتیازی برای برخورداری بیشتر از بیت المال نیست؛ زیرا بیت المال به طور یکسان متعلق به همگان است. سبقت در اسلام، حضور در جبهه و جهاد و تقوای بیشتر موجب برخورداری از سهم بیشتر نیست، چه رسد به آنکه افرادی بر اثر وابستگی به فلان شخص و فامیل و قبیله، خود را شایسته سهم بالاتری از اموال عمومی بدانند.

تا زمانی که ثروتمند به خاطر دارایی اش و وزیر و وکیل به خاطر پست و مقامش خود را «ذی حق تر» از دیگران بداند و از بیت المال دولت اسلامی متوقع باشد، عدالت اجتماعی برپا نمی شود. وظیفه دولت و حاکم اسلامی است که در برابر این گونه تبعیض ها و نابرابری ها ایستادگی کند.

 

عدالت علوی در حافظه تاریخ

علی علیه السلام پیشوای حق طلبان و عدالت خواهان، پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله ؛ برترین نمونه در اجرای عدالت است تا آنجا که او را شهید راه عدالت می دانند: «قتل علیٌ فی محراب عبادته لِشدّةِ عدله.» به عقیده امام علی علیه السلام ، مقصد و هدف حکومت؛ برپایی حق و عدالت در میان مردمان است. ابن عباس می گوید:

در ذی قار بر امیرمؤمنان علی علیه السلام وارد شدم، آن حضرت مشغول پینه زدن کفش خود بود. چون مرا دید، فرمود: قیمت این کفش چند است؟ گفتم بهایی ندارد.

امیرمؤمنان علی علیه السلام هدف تشکیل حکومت را، تنها در برپایی حق و عدل می داند. از دیدگاه ایشان، این امر موجب برپاشدن نشانه های دین و ظهور دینداری، اصلاح کارها، فراهم شدن امنیت و آسایش ستم دیدگان و اجرای قوانین الهی است و آنچه سبب ماندگاری و پایداری حکومت ها و دولت ها می شود، عدالت است، چنان که حضرت می فرماید: «العدل نظام الاِمْرَة؛ عدل نظام بخش حکومت است».

روزی حضرت علی علیه السلام بیت المال را تقسیم می کرد، طفلی از نوه های امام آمد و چیزی برداشت و رفت. این گونه مواقع هر پدری ممکن است مسئله را نادیده بگیرد، ولی امام سراسیمه به دنبال طفل دوید و آن را از دستش گرفت و به بیت المال برگردانید. مردم به حضرت گفتند: این طفل هم سهمی دارد، امام فرمود: هرگز! بلکه تنها پدرش سهمی دارد، آن هم به قدر سهم هر مسلمان عادی، هرگاه آن را گرفت به هر قدر که لازم بداند به آن طفل خواهد داد. ایشان در خطبه 224 بیان زیبایی درباره اهمیت عدالت و فرار از ظلم دارد و می فرماید:

به خدا سوگند، اگر اقلیم های هفتگانه را به من دهند تا خدا را معصیت کنم، در اینکه پوست جوی از دهان مورچه بگیریم، حاضر نیستم! به خدا سوگند، اگر شب تا صبح به روی تیغ های تیز مرا بغلطانند. برای من بهتر است از اینکه در پیشگاه خدا و رسول گرامی او از ستم کاران محسوب شوم!

 

پی آمدهای مثبت عدالت

از دیدگاه امام علی علیه السلام رعایت عدالت از سوی رهبران و کارگزاران نظام اسلامی آثار فراوانی دارد، ایشان معتقد است:

هیچ چیزی مانند عدالت، دولت ها را محافظت نمی کند و عدل، چنان سپر محکمی است که رعایت آن، موجب تداوم قدرت و اقتدار نظام سیاسی می شود. اگر عدالت در جامعه اجرا نشود، ظلم و ستم جای آن را خواهد گرفت و ظلم جز آوارگی و بدبختی و درنهایت، خشونت اثری نخواهد داشت.

حضرت خطاب به یکی از والیان خود می فرماید: «کار را به عدالت کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم، رعیت را به آوارگی وامی دارد و بیدادگری، شمشیر در میان آورد».

از سفارش حضرت برمی آید که عدالت ورزی زمامداران، موجب برچیده شدن خشونت گرایی و شورش مردم بر ضد حکومت می شود. اطمینان، آرامش و محبت به نظام سیاسی، جای احساس نومیدی و سرخوردگی و تنفر از حکومت را در دل ایشان می گیرد و در نتیجه آن، پراکندگی در آرا و عمل، ناامنی و ناپایداری، به سوی وحدت عمومی، امنیت و ثبات واقعی تغییر جهت خواهد داد. همین مفهوم در سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام در خطبه فدک نیز آمده است، ایشان می فرماید:

خدای سبحان، ایمان و اعتقاد به توحید را برای پاکیزه نگه داشتن از آلودگی و شرک واجب کرد و عدالت را برای تأمین اطمینان و آرامش دل ها لازم ساخت. اطاعت مردم از حکومت را مایه انتظام ملت قرار داد و با امامت و رهبری، چندگانگی آنها را رفع کرد و نیز عدالت در احکام را برای ایجاد اُنس و هم بستگی و پرهیز از اختلاف و تفرقه قرار داد.

 

اجرای هرچه بیشتر عدل اصل اساسی در اندیشه امام خمینی(ره) است

 

در ادامه نشستی را در این زمینه تقدیم می کنیم: «اصل ثابت و اهداف متغیر» چهارشنبه شب، اول آبان ماه در خانه مشروطه اصفهان برگزار شد. در آغاز این نشست سید مصطفی طباطبایی تجلی این بحث در حرکت حضرت سیدالشهدا(ع) را تبیین کرد.

این استاد دانشگاه تأکید کرد: اصل اساسی در میان تمامی امامان شیعه حفظ اسلام بوده است و آنان با توجه با اقتضائات زمانی رویکردهای مختلفی را اتخاذ می کردند. برای مثال پیامبر اسلام که چندین جنگ را فرماندهی کرده بودند، تن به صلح حدیبیه می دهند. صلحی که انعقاد آن موجب اعتراض برخی از مسلمانان هم می شود. اما مهم آن است که بدانیم اصل حفظ اسلام است و جنگ و صلح اهدافی متغیر هستند.


طباطبایی ادامه داد: این مرام در سیره امام علی (ع) نیز دیده می شود جایی که سکوت ۲۵ ساله ایشان را باید در کنار سه جنگ داخلی دید.

این پژوهشگر تاریخ اسلام رفتار امام حسن (ع) در جنگ و صلح با معاویه را نیز در همین چهارچوب ارزیابی کرد و خاطرنشان کرد: امام حسین نیز ده سال بر بیعت با معاویه باقی ماندند و هنگامی که وضعیت را مناسب دیدند از بیعت با یزید سرباز زدند.

طباطبایی با اشاره به آن که قیام اصل اول حرکت سید الشهدا(ع) نبوده است توضیح داد: با توجه به دعوت ۱۸ هزار نفری مردم کوفه از امام زمانه اقتضا می کرد که امام به سمت کوفه حرکت کنند تا در صورت امکان در آن جا حکومت تشکیل دهند و از آن جا پایگاهی برای مبارزه با یزید بسازند.

این استاد دانشگاه با توجه به اقتضایی بودن تصمیمات امام در مسیر امام گفت: وقتی امام دیدند که کوفه به دست ابن زیاد افتاده و سپاه حر ایشان را محاصره کرده، خواستند که بازگردند یا مسیر دیگیری را در پیش گیرند این در حالی است که در آغاز حرکت نظر کسانی که به ایشان می گفتند به کوفه نرو و مثلا به یمن برو را نمی پذیرفتند و آن را سبب ننگ می دانستند.

طباطبایی در پایان افزود ما نیز باید در زندگی خود اصلی مقدس را به صورت محکم و همیشگی در دست داشته باشیم و در طی مسیر متناسب با اقتضائات اهداف را تغییر دهیم. سراسر زندگانی اهل بیت(ع) همانند زندگی یک انسان ۲۵۰ است که همگی برای اصل احیای اسلام تلاش می کنند اما نوع روش و منش آنان بنا بر زمان با یکدیگر متفاوت بوده است.

 

اصل ثابت و اهداف متغیر در حرکت مبارزاتی امام خمینی

دومین سخنران این جلسه محمود فروزبخش بود که «اصل ثابت و اهداف متغیر» را در حرکت مبارزاتی امام خمینی(ره) توضیح می داد.

فروزبخش در ابتدا توضیح داد که در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) اجرای هر چه بیشتر عدل و داد، اصل اساسی تمامی حرکات است.

این پژوهشگر خانه مشروطه توضیح داد که عدل در نزد امام خمینی(ره) به معنای همان حق یا اسلام است و از تعابیر سوسیالیستی امروزی بسیار متعالی تر است.

این نویسنده با اشاره به متن کتاب کشف اسرار تأکید کرد که امام خمینی(ره) همواره و در تمام زمان ها خواستار برچیده شدن سلطنت نبوده اند بلکه در این کتاب رفتارهای علمایی که قصد ارشاد شاهان را داشته اند تأیید شده است و امام خمینی(ره) در متن کشف اسرار به دفاع از خواجه نصیر الدین توسی و علامه مجلسی پرداختند.

وی توضیح داد: امام خمینی(ره) در مقطعی از زمان مشروطه سلطنتی را نیز تایید می کنند و برای زمانه خود مطلوب می دانند و از این حیث تفکراتشان به میرزای نائینی نزدیک می شوند، البته واضح است که امام خمینی(ره) در سال های مبارزاتی خود چنین اندیشه ای نداشته اند و این نظر مربوط به سالیانی است که امام کتاب کشف اسرار را می نگاشتند.

فروزبخش خاطرنشان کرد: امام خمینی(ره) در دهه چهل به این نتیجه قطعی می رسند که سلطنت باید سقوط کند و حکومت به فقیه برسد اما از طرف دیگر ایشان در پاریس هفت مرتبه به صورت رسمی اعلام می کنند که وقتی به ایران بیایم به قم خواهم رفت و تنها به ارشاد و نصیحت حکومت می پردازم.

وی در ادامه افزود: امام خمینی(ره) در نهایت رهبری حکومت جمهوری اسلامی را قبول کردند و حتی در ادامه خواستار برجسته تر شدن جایگاه و نقش ولایت فقیه در قانون اساسی شدند تا آن در بازنگری قانون اساسی، عنوان «مطلقه» به ولایت فقیه افزوده شد.

این پژوهشگر در جمع بندی سخنان خود گفت: امام خمینی(ره) در مسیر مبارزاتی خود اصلی ثابت برقراری عدل و اسلام را در نظر داشتند و در طی مسیر خود هر بار بیشتر از قبل متوجه شدند که باید فقیه اختیارات بیشتری را عهده دار شود و بدین ترتیب یسر تطور اندیشه و عمل سیاسی امام خمینی حالتی دارد که ما در آن اهداف متغیر را دنبال می کنیم.

 

آن چه در حکمرانی اصل است رسیدن به حکومت عدل است

آخرین سخنران این نشست حجت الاسلام فرشاد توسلی بود. این کارشناس دینی با بیان آن که تنها مطلبی که می توان آن را دارای حسن و قبح ذاتی معرفی کرد، عدل است تذکر داد: آن چه در حکمرانی اصل است رسیدن به حکومت عدل است و مطالب دیگر در درجات پایین تر قرار می گیرند و به اصطلاح نمی توانند حالت ناموسی داشته باشند.

وی تأکید کرد: در سال های اخیر بحث هایی به عنوان اصل مطرح می شود که پافشاری بر روی آنان اصل آن مطلب را ایدئولوژیک کرده است. مثلا می گویند تصدی دولت باید کم شود و یا نهادهای دولتی کمتر در امر دینی دخالت کنند. این سخنان نظر من هم هست اما باید بپذیریم که این دیدگاه ها اقتضایی است و نباید به عنوان اصل اساسی مورد استناد قرار گیرد.

توسلی در ادامه افزود: این که حکومت ساختارمند باشد و یا بدون ساختار، از جمله اهداف متغیر در حکمرانی است. عده ای با استناد به نوع حکومت امام علی که در آن ارتش رسمی وجود نداشت و یا آن که ایشان بیت المال را بی واسطه میان مردم تقسیم می کردند نتیجه می گیرند که امروز نیز باید امور به طور کامل دست مردم باشد و دولت به شدت کوچک شود. این در حالی است که در یک تطابق تاریخی باید دقت داشته باشیم اقتضائات زمان حکومت امیرالمومنین(ع) لحاظ شود.

این کارشناسی دینی در پایان نتیجه گرفت: این مطلب که تنها عدل در مقامی بالا قرار می گیرد به شارع کمک می کند که به سایر امور به حالت اقتضایی نگاه کند و به عبارتی دست او باز باشد، البته دقت کنید وقتی شارع بر روی مطلبی حتی به عنوان هدفی متغیر تاکید می کند، همگان باید همچون اصل بر روی آن پافشاری و حمیت داشته باشند و فرض داشتن اهداف متغیر در مسیر اسلام به معنای سست انگاشتن آن امور نیست./503/241/ح

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۵:۳۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۰:۴۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۵۵:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۱۴:۰۲