vasael.ir

کد خبر: ۱۴۸۱
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۸ - 16 December 2015
در نشست امکان سنجی تکامل اجتهاد جواهری در تولید علوم انسانی عنوان شد/1

روش اجتهاد موجود توانایی تولید علوم انسانی را ندارد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - در جلسه کرسی آزاد اندیشی با موضوع "امکان سنجی تکامل اجتهاد جواهری در تولید علوم انسانی" در دانشگاه عدالت جایگاه فقه جواهری و اجتهاد در تولید علوم انسانی اسلامی به مثابه علم مادر و مبنا بررسی و از رهبر معظم انقلاب به عنوان پایه گذار و مروج کرسی های آزاد اندیشی تقدیر شد.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل جلسه کرسی آزاد اندیشی با موضوع امکان سنجی تکامل اجتهاد جواهری در تولید علوم انسانی در تاریخ 16/09/1394 در دانشگاه عدالت با حضور حجت الاسلام اکبر نژاد، حجت السلام دکتر بیاتی و حجت السلام دکتر حسینی نیشابوری برگزار شد.

در این جلسه حجت الاسلام اکبر نژاد به عنوان ارائه کننده بحث و حجت الاسلام دکتر بیاتی به عنوان ناقد جلسه و حجت الاسلام دکتر حسینی نیشابوری به عنوان داور جلسه به بحث و بررسی پرداختند.

 

حجت الاسلام دکتر بیاتی در ابتدای جلسه کرسی آزاد اندیشی با موضوع امکان سنجی تکامل اجتهاد جواهری در تولید علوم انسانی با اشاره به جایگاه فقه جواهری و اجتهاد در تولید علوم انسانی اسلامی به مثابه علم مادر و مبنا به تبیین مسأله اصلی جلسه پرداخت و اظهار داشت:  از یک سو امروزه دغدغه عمده در نظام اسلامی بحث تولید علم به خصوص در حوزه علوم انسانی است که علوم مادر و مبنا در هر نظام فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. فقدان تولید علوم بومی تا حدی که مطلوب و در تراز یک نظام اسلامی باشد در سال های اخیر به تبع دغدغه‌ای که به صورت رسمی بارها از سوی مقام معظم رهبری «حفظه‌الله» اعلام شد به تبع آن سبب شده که نهادی حوزوی و دانشگاهی و متولیان در فکر چاره اندیشی باشند و از طرف دیگر پرشدن این خلأها باید با استفاده از ظرفیت‌های فقه جواهری و روش استنباط باشد که برای ما شرعاً حجیت دارد و تنها راه نیل به مطلوب است.

 

حجت الاسلام اکبرنژاد در ابتدای سخن خود از مقام معظم رهبری یاد کرد و ضمن تقدیر از رهبری معظم انقلاب، ایشان را پایه گذار و مروج کرسی های آزاداندیشی دانست و گفت: ایشان را به جد پایه‌گذار و مروج کرسی‌های آزاد اندیشی می دانم. ایشان نفس حوزه را باز کردند و حالت گرفتگی و تصلبی که در حوزه مجال نواندیشی و بیان حرف تازه را نمی داد اما ورود صریح  و بی پرده و مکرری که ایشان در این باب داشتند فتح بابی برای اندیشمندان جهت نظریه‌پردازی و بیان حرف‌های تازه است.

مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی در مقدمۀ بحث علمی خود به تبیین رابطه تکامل روش اجتهاد به عنوان متد و منطق تولید علوم انسانی پرداخت و گفت: جایگاه اجتهاد به عنوان متد، روش و منطق تولید علم اسلامی است. وقتی گفته می شود علوم انسانی را از منظر اسلامی می خواهیم بازتولید کنیم، بحث منطق بسیار مهم می شود؛ ارتباط منطق فهم دین با این مسئله بسیار روشن است؛ هر اندازه منطق فهم دینی ما قوی باشد، دست ما را در تولید علم باز می گذارد. لذا هرچه ابزار قوی تر باشد قدرت مانور بیشتر می شود؛ اما اگر منطق فهم دین ما دچار تهافت و تناقض شود یا برای تولید علم طراحی و ساخته نشده باشد، نه تنها ابزار کار ما نمی شود؛ بلکه خودش دست و پا گیر می شود

 

ارائه کنندۀ این نشست در ادامه وارد بحث علمی خود شد و پیش فرض‌های مسأله را اینگونه برشمرد: اولاً دین عهده دار تمدن مبتنی بر بندگی خداست. ثانیاً فقه ظرفیت تولید علوم انسانی را دارد. ثالثاً روش اجتهاد در تولید علوم انسانی کما و کیفا تاثیر گذار است. با مسلم گرفتن این پیش فرض ها بحث می کنیم.

وی در ادامه به بیان فرضیات مسأله پرداخت و گفت:

1- تکامل در اجتهاد جواهری به عنوان یک روش در اجتهاد، ممکن است. به دنبال اثبات این هستیم که اجتهاد جواهری پایان روش اجتهاد نیست و می تواند مطلوب‌تر از وضعیت موجود شود.

2- این تحول، هم مسائل و هم روش‌ها را در بر می گیرد.

3- اجتهاد جواهری به معنای مصطلح آن، قادر به تولید علوم انسانی در تراز مورد نیاز حکومت اسلامی نیست.

حجت الاسلام اکبرنژاد در ادامه به اثبات فرضیه اول خود پرداخت و گفت: دو دلیل برای اثبات این مدعا وجود دارد:

1. جریان تاریخی تحول فقه شیعه. برای اثبات امکان تکامل اجتهاد جواهری بالاترین دلیل وقوع این امر در جریان تاریخی خود فقه شیعه است(ادلّ الدلیل وقوعه).

2. غیر وحیانی بودن روش اجتهاد: مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی در تشریح دومین دلیل گفت: آیا جز این است که روش اجتهاد امری وحیانی و تعبدی نیست؟ هیچ فقیهی معتقد به وحیانی بودن روش اجتهاد نیست. روش اجتهاد در واقع روش عقلایی برخورد با مسائل علمی است؛ بنابراین اساس اجتهاد جواهری بر دو پایه بنا شده است:1. حرکت بر مبنای یقین؛ یعنی فاصله گرفتن از رأی، قیاس، استحسان و دیگر مواردی که اهل سنت مطرح ساختند یا اقوالی که امروزه روشنفکرها می گویند.2. اجتهاد جواهری همان طریق عقلایی فهم است.

در ادامه جلسه حجت الاسلام بیاتی در آغاز نقد به پیش فرض هایی که از سوی نظریه پرداز مسلم دانسته شده بود ورود کرد و گفت: پیش فرض هایی که عنوان شد صحیح هستند؛ اما شاید قدری توضیح و تکمیل لازم دارند؛ در پیش فرض دوم که عنوان شد: فقه ظرفیت تولید علوم انسانی را دارد، باید گفت اگر منظور ابواب فقهی که در کتاب جواهر و دیگر کتب فقهی آمده است، خود شما هم اذعان کردید فقه جواهری و این ابواب قابلیت تمدن سازی ندارند؛ اما اگر منظور از فقه، منابع فقه یعنی کتاب و سنت باشد، این ها قابلیت تمدن سازی دارند و سخن صحیح است.

رئیس دانشگاه عدالت در ادامه نقد فرضیه دوم را به میان آورد و گفت: حال روش استخراج منابع چیست؟ همانگونه که فرمودید روش فهم، همان روش عقلایی است که به امضاء شارع نیز رسیده است؛ در اینجا دعوا و نزاعی نیست. چراکه افتخار فقه و اصول ما این است که هیچ گاه گمان محور نبوده است. همچنین در اینکه این روش تکامل دارد نیز تردیدی نیست اما  سوال من اینجاست که ما از تحول روش فقه جواهری دنبال چه هستیم؟ کاری با محتوای تولید شده نداریم؛ چراکه سخن شما صحیح است تا بحال نظام بانکداری اسلامی نتوانسته ایم طراحی و عرضه کنیم. بله فقه به معنای مصطلح خود یعنی کتاب متاجر و مکاسب و … این خلأ را دارد. اما ادعای بنده این است که روش استنباط و اجتهاد که همان روش بکارگیری قواعد اصولی در فهم کتاب و سنت است، توانایی تولید نظامات مختلف از قبیل اقتصاد اسلامی، مدیریت اسلامی، فقه رسانه و … را دارد. حال سؤال اینجاست که این روش متن محور و نص گرا چه اشکالی دارد؟ و جایگزین آن از نظر شما چه خواهد بود؟

 

 

در ادامه مشروح سخنان ارائه کننده حجت الاسلام اکبر نژاد و  ناقد محترم حجت السلام دکتر بیاتی را مرور می کنیم.

 

تبیین مسأله توسط حجت‌السلام دکتر بیاتی:

 

تولید علوم انسانی اسلامی به مثابه علم مادر و مبنا

از یک سو امروزه دغدغه عمده در نظام اسلامی بحث تولید علم به خصوص در حوزه علوم انسانی است که علوم مادر و مبنا در هر نظام فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. فقدان تولید علوم بومی تا حدی که مطلوب و در تراز یک نظام اسلامی باشد در سال های اخیر به تبع دغدغه‌ای که به صورت رسمی بارها از سوی مقام معظم رهبری «حفظه‌الله» اعلام شد به تبع آن سبب شده که نهادی حوزوی و دانشگاهی و متولیان در فکر چاره اندیشی باشند. علوم انسانی غربی و ترجمه‌ای پاسخگوی نیازهای یک جامعه‌ای که داعیه‌دار نظام‌سازی اسلامی در سطح جهانی نیست و خاستگاه‌های فکری علوم انسانی غربی مبانی کلامی لیبرال است و با مبانی عقیدتی دینی فرسنگ‌ها فاصله دارد. نظام اقتصادی غربی، اقتصاد کلاسیک و اقتصاد سرمایه‌داری ریشه‌هایش در مبانی فلسفی و کلامی است که با باورهای اسلامی فاصله‌های زیادی دارد. یا در علوم سیاسی غربی تحلیلی که دیدگاه‌های مخلتف علارغم تنوع مکاتب از پدیده قدرت و مشروعیت و امثال اینها دارند مبتنی  بر یکسری مبانی فکری استوار است که با آموزه‌های قرآن وسنت فاصله دارد. بنابراین از یک طرف خلأهایی  که  که متاسفانه در این حوزه داشته‌ایم و علارغم تلاش‌هایی که انجام شده اما با نقطه مطلوب فاصله زیادی دارد.

 

فقه جواهری، سرلوحۀ زندگی در نظام شریعت‌مدار

 از طرف دیگر، هدف دیگر این است که ما به عنوان یک نظام شریعت مدار فقه را سرلوحه زندگی خود و به تعبیر امام راحل «ره» نسخه زندگی خود از گهواره تا گور قرار داده‌ایم و فقه به تعبیر ایشان «فقه جواهری» و «اجتهاد جواهری» و «اجتهاد سنتی» است. پس از یک طرف یک خلأ هایی وجود دارد که باید پر شود و  از طرف دیگر پرشدن این خلأها باید با استفاده از ظرفیت‌های فقه و روش استنباط باشد که برای ما شرعاً حجیت دارد وتنها راه نیل به مطلوب است.

 

در جلسه حالاضر که در خدمت اساتید محترم هستیم موضوع این است که فقه جواهری با تعریفی می شناسیم چقدر قدرت پرکردن خلأ موجود در علوم انسانی را دارد و چقدر توان تولید علم در همه عرصه‌های مختلف علوم انسانی از جمله اقتصاد اسلامی، مدیریت اسلامی و همچنین در همه عرصه هایی که نیاز به نظام سازی داریم چقدر اجتهاد جواهری می تواند پاسخگو باشد و آیا فقه جواهری  نقطه کمال فقه است یا این‌که مانند مابقی مراحل فقه که پشت سر گذاشته شده و متطور و متحول شده این مرحله هم می تواند یکی از مراحلی باشد که پشت سر گذاشته شود و مراحل متکام‌ تری را دنبال کند. این اجمال بحثی است که در این جلسه در خدمت اساتید هستیم.

 

ارائه کننده: حجت السلام اکبر نژاد:

 

مقام معظم رهبری، پایه‌گذار کرسی‌های آزاداندیشی

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض خیر مقدم خدمت جناب حجت السلام و المسلمین دکتر حسینی نیشابوری و جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر بیاتی. وظیفه خود می دانم در مطلع کلام از مقام معظم رهبری یاد و تقدیر کنم به خاطر اینکه ایشان را به جد پایه‌گذار و مروج کرسی‌های آزاد اندیشی می دانم. در خدمت یکی از علمای قم بودیم که ایشان خیلی از مقام معظرم رهبری تجلیل می‌کردند و می گفتند ایشان نفس حوزه را باز کردند و حالت گرفتگی و تصلبی که در حوزه مجال نواندیشی و بیان حرف تازه را نمی داد اما ورود صریح  و بی پرده و مکرری که ایشان در این باب داشتند فتح بابی برای اندیشمندان جهت نظریه‌پردازی و بیان حرف‌های تازه است. همین طور از جناب آقای بیاتی ریاست محترم دانشگاه عدالت و دکتر سعدی ریاست دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق (ع) تقدیر بکنم.

 

رابطه تکامل روش اجتهاد به عنوان متد و منطق تولید علم اسلامی

آقای بیاتی توضیحات خوبی در رابطه با بحث از تکامل یا تحول روش اجتهاد و ارتباط آن با تولید علوم انسانی بیان داشتند. ثقل کلام در این نکته است که اجتهاد متد، روش و منطق تولید علم اسلامی است. وقتی که به دنبال این هستیم که علوم انسانی را از منظر اسلامی باز تولید و بازبینی نمایم و احیاناً ساختارها را بهم بریزم و در مسائلش ورود و تصرف کنیم در اینجا بحث منطق فهم از دین اهمیت می‌یابد.ارتباط منطق فهم دین با این مسئله بسیار روشن است؛ هر اندازه منطق فهم دینی ما قوی باشد، دست ما را در تولید علم باز می گذارد و به عنوان ابزار کار قوی قدرت مانور را بیشتر می کند اما اگر منطق و روش و متد در ذات خودش گرفتار یکسری تهافت‌ها  و تناقضات باشد و یا احیانا اساسا برای تولید علم به معنای امروزی خود ساخته نشده باشد نه تنها ابزار کار محسوب نمی شود بلکه خودش مانع می‌گردد. این جایگاه بحث از تحول و تکامل اجتهاد است و بر همین اساس در مباحث تحول علوم انسانی هیچ بحثی به اندازه بحث از روش اجتهاد ضرورت ندارد؛ چراکه هر حرفی در علوم انسانی قرار است بزنیم و هر دری که بسوی تحول این علوم می گشاییم باید بر پایه ی حجیت باشد و همان چیزی که مد نظر خداوند است؛ وگرنه بازتولید این علوم بدون در نظرگرفتن این مهم، لزومی ندارد و می‌توان از فرآوردهای موجود استفاده کرد.

 

با این مقدمه به صورت منظم سعی کردم طرح مساله ارائه نمایم که در تبیین با مشکل برخورد نکنیم. در هر نظریه پردازی یکسری پیش فرض هایی وجود دارد که ما آنها را پذیرفته شده تلقی می‌کنیم و نمی خواهیم تشکیک نمایم.

 

بیان پیش‌فرض‌های مسأله

1. دین عهده دار تمدن مبتنی بر بندگی خداست و می‌تواند تمدن ساز باشد. بر سر این مناقشات بسیاری است و جریانات روشنفکری زیر بار این مسأله نمی روند و این فرضی است که در این جلسه پذیرفته ایم.

2. دومین پیش فرض این است که فقه ظرفیت تولید علوم انسانی را دارد که مثلاً در فقه مکاسب و متاجر داریم و فقه می تواند در اقتصاد امروز هم کرسی در اختیار بگیرد.

3. سومین پیش فرض این است که روش اجتهاد در تولید علوم انسانی  کما و کیفا تأثیر گذار است.  با مسلم گرفتن این پیش فرض ها بحث می کنیم. اما فرضیاتی که قرار است در این نشست مورد بحث قرار گیرند:

بیان فرضیه‌ها:

1- تکامل در اجتهاد جواهری به عنوان یک روش در اجتهاد، ممکن است. به دنبال اثبات این هستیم که اجتهاد جواهری پایان روش اجتهاد نیست و می تواند مطلوب‌تر از وضعیت موجود شود.

2- این تحول، هم مسائل و هم روش‌ها را در بر می گیرد.

3- اجتهاد جواهری به معنای مصطلح آن، قادر به تولید علوم انسانی در تراز مورد نیاز حکومت اسلامی نیست. سلب کلی نمی کنیم و نمی گوییم توان تولید هیچ گزاره ای را ندارد؛ بلکه بحث در این موضوع است که توان پاسخ گویی نیازهای حکومت اسلامی را ندارد. یعنی غرب تمدن غول آسای خود را ساخته و ما در برابر آن حکومت اسلامی را بنا کرده ایم؛ در چنین شرایطی دنیا و حتی جامعه ی ما منتظر تولید تئوری از سوی ما –آن هم با سرعت لاک پشتی- نمی ماند. حقیقتا جامعه مستاصل و معطل نظریات ما می باشد؛ اما اگر ما پاسخی برای او نداشته باشیم معطل نمی ماند؛ بلکه این قطار به حرکت خود ادامه می دهد و نسخه های خود را از غرب و شرق می گیرد. به عقیده بنده مدل فعلی اجتهاد –مدل اجتهاد رایج در حوزه های علمیه- پاسخگوی این تولید علم نیست.

دو دلیل برای اثبات این مدعا وجود دارد:

  1. جریان تاریخی تحول فقه شیعه:

برای اثبات امکان تکامل اجتهاد جواهری بالاترین دلیل وقوع این امر در جریان تاریخی خود فقه شیعه است (ادلّ الدلیل وقوعه). از زمان شیخ طوسی(ره) به بعد را –البته قبل از شیخ طوسی نیز اجتهاد بوده ولی نه به قدرت اجتهاد زمان شیخ الطائفه- اگر ملاحظه کنیم اجتهاد شیعی با قوت و قدرت، خود را نشان می دهد و تمام قد در مقابل اجتهاد اهل سنت عرض اندام می کند.

در این دوران کتاب عدة الاصول شیخ طوسی(ره) را در مقابل عدة الاصول اهل سنت می بینیم. همچنین نگاه اجتهادی به حدیث در این دوره قابل ملاحظه است؛ اگر کتاب تهذیب شیخ را با کتاب کافی یا من لایحضره الفقیه مقایسه کنید، خواهید دید که شیخ الطائفه با نگاه اجتهادی وارد احادیث شده است. ادبیات شیخ در کتاب النهایة نیز با کتبی همچون المقنع و المقنعة بسیار متفاوت است؛ جالب اینجاست که ادبیات امروزی فقه ما با منطق ادبیات کتاب النهایة یکی می باشد.

در این جلسه مجال تفصیل تاریخ تحول مکاتب فقهی نیست؛ یکی از دروس مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی همین تاریخ تحول مکاتب فقهی اصولی می باشد؛ همچنین برنامه رادیویی آن از طریق رادیو معارف پخش می شود.

بعد از شیخ الطائفه نوبت به ابن ادریس می رسد؛ نقش او نیز در تحول فقه و اصول کمرنگ نیست؛ کتاب سرائر وی از حیث غنای استدلال قابل مقایسه با المبسوط نیست. بعد از آن علامه حلی تحولاتی در مباحث رجالی، فقهی و اصولی را رقم می زند؛ و هیچ کسی هم این تحولات را بد ندانسته و مانع آن نشده است. همۀ فقها نیز تمام شخصیت هایی را که به نحوی در سازوکار اجتهاد، تکاملی ایجاد کردند را ستایش می کنند. بعد از علامه(ره) نیز دیگرانی بودند که تحولاتی ایجاد کردند تا برسیم به زمان شیخ انصاری(ره). به نظر من دو تن از بزرگترین مکتب داران فقه شیعه، شیخ طوسی(ره) و شیخ انصاری(ره) می باشند. در زمان شیخ انصاری (ره) نیز تحولات بسیار گسترده و عمیقی در جریان اجتهاد ایجاد شد. وی چه در نحوه ورود و خروج خود در مسائل اصول، چه در افزودن تنوع مسائل –مسائلی که قبل از او یا وجود نداشت یا اگر بود بسیار کمرنگ بود- به مباحث اصول و چه در روش تفسیر تحولات بسیاری ایجاد کرد؛ حتی آن قدر که روش اجتهاد او با صاحب جواهر نیز بسیار متفاوت بود. حوزه علمیه نیز تحول بخشیِ شیخ انصاری را تمجید می کند.

بنابراین شاهد یک جریان تاریخی هستیم که همواره در طول تاریخ سعی در تکامل متد اجتهاد داشته و به تکامل رسیده است. مقام معظم رهبری(سلمه الله) نیز بر این تاکید دارند که هیچ کس نمی تواند امروز ادعا کند ما به اوج قله فقاهت رسیده ایم. امام خمینی(ره) در منشور روحانیت می فرماید: «روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمى‏ تواند درک کند که اجتهاد مصطلح‏ براى اداره جامعه کافى نیست.[1]»

  1. غیر وحیانی بودن روش اجتهاد

در تشریح دومین دلیل باید گفت: آیا جز این است که روش اجتهاد امری وحیانی و تعبدی نیست؟ هیچ فقیهی معتقد به وحیانی بودن روش اجتهاد نیست. روش اجتهاد در واقع روش عقلایی برخورد با مسائل علمی است؛ بنابراین اساس اجتهاد جواهری بر دو پایه بنا شده است:

1- حرکت بر مبنای یقین؛ یعنی فاصله گرفتن از رأی، قیاس، استحسان و دیگر مواردی که اهل سنت مطرح ساختند یا اقوالی که امروزه روشنفکرها می گویند.

2- اجتهاد جواهری همان طریق عقلایی فهم است.

لذا دلیل اینکه علمای ما هم شیخ طوسی(ره) و هم شیخ انصاری(ره) را –با وجود آن همه تفاوت بین متد اجتهادشان- قبول دارند بخاطر وجود این دو مشخصه در هر دو متد اجتهاد است. الان نیز اگر تحولی رقم بخورد که دارای این دو ویژگی باشد جای هیچ نگرانی نیست؛ چراکه از هیچ خط قرمزی عبور نشده است. حال که می‌گوییم روش اجتهاد توقیتی و تعبدی نیست چه دلیلی وجود دارد بگوییم روش اجتهاد جواهری امکان تکامل و بهبود ندارد؟

بطور مثال: علمای علم اصول از مباحث الفاظ (طرق عقلایی برخورد با متن) سخن گفته اند؛ حال اگر کسی بیاید عناوین دیگری به این مباحث اضافه کند و بگوید ما از ارتکاز و نظام قرائن هم باید بحث کنیم؛ آیا چنین کاری مشکل و خللی در علم ایجاد می کند؟ و حال آنکه این دو عنصر قابلیت ما را در تفسیر متن افزایش می دهد. تاکید و توصیه حضرت امام خمینی(ره) به فقه جواهری نیز در مواجهه با جریان های روشنفکری و خطر نفوذ آن ها بوده است؛ جالب است بدانید در برخی موارد ایشان خطاب به دانشجویان توصیه می کنند به سمت فقه جواهری و سنتی بروید؛ لذا امام(ره) در فضایی که جریان روشنفکری در دانشگاه حاکم است چنین توصیه ای می کند؛ در نتیجه ایشان اصلا در مقام این نیستند که فقه جواهری امکان تکامل ندارد؛ مخصوصا با بیانی که در منشور روحانیت داشتند .این بخش اثبات فرضیه نخست بود.

 

ناقد: حجت‌الاسلام دکتر بیاتی:

دین عهده‌دار تمدن سازی مبتنی بر بندگی خدا

در چند محور به طور خلاصه آنچه به نظرم آمد عرض کنم. یکی از نکات راجع به پیش فرض ها است که برای اینکه ابهامی باقی نماند شاید بهتر باشد راجع به بعضی از پیش فرض ها تذکراتی داده شود. پیش فرض نخست اینکه دین عهده دار تمدن مبتنی بر بندگی خداست و این شکی نیست و کمال یک انسان عبودیت است و کامل‌ترین انسانی که روی این کره خاکی قدم گذاشته است رسول خدا بوده است در شبانه روز چندین بار شهادت می دهیم که ایشان قبل از اینکه رسول خدا بودند، عبد خدا بودند و آن‌طور که خود فرموده‌اند همین فخر برای حضرت که بنده خدا بوده اند کفایت می‌کند.

عدم قابلیت فقه جواهری برای تمدن سازی/ کتاب و سنت قابلیت تمدن سازی

اما پیش فرض دوم اینکه فقه ظرفیت تولید علوم انسانی را دارد، این جا سوالی که به ذهن می آید این است که منظور دقیق از فقه چیست و آیا فقه را به عنوان یک فرآورده نگاه می کنیم یا به عنوان یا یک فرآیند؟ باید گفت اگر منظور ابواب فقهی که در کتاب جواهر و دیگر کتب فقهی آمده است، خود شما هم اذعان کردید فقه جواهری و این ابواب قابلیت تمدن سازی ندارند؛ اما اگر منظور از فقه، منابع فقه یعنی کتاب و سنت باشد، این ها قابلیت تمدن سازی دارند و سخن صحیح است. آیت الله جوادی آملی نیز در این مورد گفتند: همانطور که اصولیون از آیه “ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا” اصالت برائت را با این طول و تفصیل استخراج کرده اند؛ همین زحمت را علما باید بکشند تا از دلالت آیات قرآن، زیست شناسی اسلامی، اقتصاد اسلامی و … را استخراج کنند. بنابراین کتاب المتاجر جواهر الکلام و حتی کتاب مکاسب ظرفیت تولید اقتصاد اسلامی را ندارد؛ مباحث تجارت مباحثی هستند که اصلا فقه سنتی به آن ها نپرداخته است. پس علوم اسلامی از ۵۴ باب جواهر الکلام و امثال آن استخراج نمی شود؛ بلکه از منابع فقه قابل استخراج است.

روش استخراج منابع، روش عقلایی ممضی شارع

نکته دوم این است که  روش استخراج منابع چیست؟ همانگونه که فرمودید روش فهم، همان روش عقلایی است که به امضاء شارع نیز رسیده است؛ در اینجا دعوا و نزاعی نیست. چراکه افتخار فقه و اصول ما این است که هیچ گاه گمان محور نبوده است. همچنین در اینکه این روش تکامل دارد نیز تردیدی نیست؛ از صاحب کفایه تا امروز ببینید چقدر علم اصول متحول شده است و به متد استنباط عمق داده اند؛ مطالبی چون ارتکاز، سیره، توجه به قرائن و … که فرمودید هم مباحثی نیستند که از نظرگاه فقها مغفول مانده باشند. اگر یک جاهایی پارامترهایی دیده می شود که بنظر می رسد مغفول مانده، مواردی هستند که عامدانه به آن ها توجه نشده است؛ بخاطر قطعی نبودن آن ها مثل مقاصد الشریعه و امثال آن که خط قرمز ما را تحت الشعاع قرار می دهند؛ همانگونه که عقول ناقصه و قیاس که فرمودید ما را منحرف می کند. سوال من اینجاست که ما از تحول روش فقه جواهری دنبال چه هستیم؟ کاری با محتوای تولید شده نداریم؛ چراکه سخن شما صحیح است تا بحال نظام بانکداری اسلامی نتوانسته ایم طراحی و عرضه کنیم. بله فقه به معنای مصطلح خود یعنی کتاب متاجر و مکاسب و … این خلأ را دارد. اما ادعای بنده این است که روش استنباط و اجتهاد که همان روش بکارگیری قواعد اصولی در فهم کتاب و سنت است، توانایی تولید نظامات مختلف از قبیل اقتصاد اسلامی، مدیریت اسلامی، فقه رسانه و … را دارد. حال سؤال اینجاست که این روش متن محور و نص گرا چه اشکالی دارد؟ و جایگزین آن از نظر شما چه خواهد بود؟

 

حجت الاسلام اکبرنژاد:

فقه اصیل اسلامی، ظرفیت تولید علوم انسانی اسلامی

بنده از این صحبت هایی که شنیدم متعجبم؛ چرا که اکثر مباحث حجت الاسلام بیاتی عبارت الاخری همین عرایض بنده بود. مشخص است که منظور از فقه این ابواب ۵۴ گانه کتب فقهی نیست؛ وقتی از طرفی گفته می شود روش اجتهاد موجود توانایی تولید علوم انسانی را ندارد و از طرف دیگر می گوییم فقه این توانایی را دارد منظور ما فقه اصیل اسلامی است که بر قلب مبارک پیامبر اسلام (ص) نازل شد. متاسفانه بحث به انحراف کشیده شد؛ وقتی شما عنوان جلسه را «امکان سنجی تکامل روش اجتهاد جواهری در تولید علوم انسانی» قرار می دهید به معنای پذیرش آن سه پیش فرضی است که عرض شد. در حالی که عمده صحبت حجت الاسلام بیاتی در پیش فرض‌ها بود؛ همچنین ادامه مباحث ایشان مربوط به فرضیه دوم (مقصود از تحول در اجتهاد جواهری) بود که هنوز به تبیین آن نپرداخته ام. گزارشات تاریخی که عرض شد نیز ارتباطی با این بحث نداشت و عنوان جلسه را به حاشیه برد. اصل فرضیه که باید مورد نقد قرار می گرفت امکان تحول روش اجتهاد بود؛ ناقدین باید به این مسأله می پرداختند که امکان تحول این متد از نظر آن ها وجود دارد یا خیر؟ اما متاسفانه به این مسأله اصلا نپرداختند.

 

ادامه دارد ...

 


[1] . صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۲۹۲

503/422/ص

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۴:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۰۳:۱۲
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۳
غروب آفتاب
۲۰:۰۲:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۱:۲۹