به گزارش خبرنگار وسائل، از اهداف قرآنکریم، تعلیم سبک زندگی صحیح است، بهگونهای که میتوان با شناسایی ارزشها و هنجارها و ضد آنها که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است، این سبک را شناسایی کرد و با انطباق روش زندگی با روشهای قرآنی به قله سعادت و خوشبختی دست یافت.
قرآنکریم در آیات متعدد از یکسو، سبک زندگی غیرالهی را مورد مذمت و تخطئه قرار میدهد و این مذمت هم ناظر بهساحت فردی و هم ساحت جمعی آدمی است که از آن جمله میتوان در ساحت فردی به آیات مبارکه: «اِن الانسانَ لَفِی خُسرٍ» (عصر: 2)، «وَ جَعَلُوا لَهُ مِن عِبادِهِ جُزءً اِنَّ الانسانَ لَکَفُورٌ مُبینً» (زخرف: 15)، «وَ یَدعُ الانسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالخَیرِ وَ کانَ الانسانُ عَجُولاً» (اسراء: 11).
و در ساحت جمعی به آیات مبارکه: «وَاتَّقوا فِتنَهً لَّا تُصِیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنکُم خاصَّهً وَاعلَمُوا اَنَّ اللهَ شَدیدُ العِقَابِ» (انفال: 25)، «وَ مَا اَرسَلنَا فِی قَریَهٍ مِّن نَّبِیِّ اِلّا اَخَذنَا اَهلَهَا بِالبَاساءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُم یَضَّرَّعُونَ. ثُمَّ بَدَّلنَا مَکانَ السَّیئَهِ الحَسنَهَ حَتَّی عَفَوا وَّ قالُوا قَد مَسَّ ءابَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَاَخَذنَاهُم بَغتَهً وَهُم لَایَشعُرُونَ» (اعراف: 95-94) اشاره کرد و از دیگر سوی، سبک زندگی صحیح و پذیرفته شده اسلام را بیان میکند و از سبک زندگی ایدهآل اسلامی با عنوان حیات طیبه یاد میکند، اگرچه تنها یکبار در قرآن بهصراحت از حیات طیبه سخن بهمیان آمده است.
سبک زندگی از منظر ائمه اطهار علیهم السلام
مبحث سبک زندگی در دین مقدس اسلام از سابقهای 1400 ساله برخوردار است و با نامهای گوناگون از آن یاد شده و روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (علیهم السلام) درباره زندگی باسعادت، زندگی صالحانه و تشویق مسلمین به رعایت دستورات دینی در کلیه مراحل زندگی در منابع اسلامی موجود است. از اسناد روایی درباره سبک زندگی صحیح، خطبه 193 نهجالبلاغه است، بهطوری که چندین فراز از این خطبه به تبیین سبک زندگی متقین میپردازد.
اولین وصف متقین در این خطبه این است که به صواب سخن میگویند (مَنطِقُهُمُ الصَّوابُ) این عبارت سبک و شیوه سخن گفتن متقین را مشخص میکند. دومین صفتی که حضرت برای متقین بیان کرده، این است که لباسی میانه بر تن میکنند (وَ مَلبَسُهُمُ الاِقتِصادُ). این فراز به پوشش صحیح متقین اشاره کرده است که از مصادیق مهم در سبک زندگی است. صفت بعدی که درباره متقین آورده شده است، تواضع آنان است (وَ مَشیُهُمُ التَّواضُعُ)؛ یعنی متقین رفتار و منش متواضعانه دارند که این تنها مختص به تواضع در راه رفتن آنها نیست، بلکه با سایر رفتارهای آنها نیز همراه است.
ویژگی بعدی که در سبک زندگی آنان مورد توجه قرارگرفته، در مورد چشم فروبستن از حرام است (غَضُّوا اَبصارَهُم عمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِم)؛ این عبارت بیانگر آن است که متقین هنگام مواجهه با آنچه خداوند حرام کرده، چشمان خود را نگه میدارند و از دیدن امتناع میورزند.
در فراز بعدی بهگوش سپردن به دانش سودمند، توسط متقین اشاره شده است (وَ وَقَفُوا اَسماعَهُم عَلَی العِلمِ النّافِعِ لَهُم)؛ گویی این فراز بیانگر این است که انسانهای باتقوا گوشهای خود را وقف مطالب مفید میکنند و به هر چیزی گوش نمیسپارند. این فرازها شمهای از زیستن به سبک ائمه اطهار: و بهتبع آن قرآن را بهوصف کشیده است.
در دیگر جایی امام علی علیه السلام درباره برنامه زندگی سعادتمندانه به فرزندش امام حسن علیه السلام میفرماید: «فرزندم، پرهیزگار در فعالیتهای خود بایست سه زمان را قرار دهد، زمانیکه در آن با خدا مناجات میکند، زمانیکه در آن بهحساب کشی از نفس میپردازد و زمانیکه آن را برای لذت حلال و آراستگی خود خالی کند و مؤمن را گریزی نیست که در سه کار حضور داشته باشد: اصلاح امور معاش، گام برداشتن برای آخرت یا لذتهای حلال» (ابنشعبه حرانی، 1404، 1: 11).
ویژگیهای سبک زندگی
برای دریافت بهتر مفهوم سبک زندگی، به تبیین ویژگیهای آن پرداخته میشود:
نخست: سبک زندگی ترکیبی از صورت (سبک) و معنا (زندگی) است. رفتاری برآمده از باورها و پسندها و مبتنی بر دیدگاهی مصرح و آگاهانه یا غیرمصرح و نیمه خودآگاه در فلسفه حیات است. سبک زندگی را نمیتوان از باورها و ارزشها بریده دانست، ظواهر زندگی حاصل آن باورها و پسندها است؛
دوم: مجموعه عناصر زندگی هنگامی به سبک زندگی تبدیل میشوند که به حد نصاب انسجام و همبستگی رسیده و همخوانی و تناسب داشته باشند. مجموعهای درهم از چندین نوع منطق و مدل سبک زندگی نیست؛ برای نمونه نظام ارتباطی بایست با نظام معیشتی، نظام اعتقادی، نظام فرهنگی و نظام مصرف تناسب داشته باشد. این تناسب بایست مقداری پایدار بماند. انسجام موقتی که تحتتأثیر جو اجتماعی بسیار سریع از بین رود، سبک زندگی را پدید نمیآورد.
سوم: در پدید آمدن سبک زندگی بیشتر عناصر، اختیاری است. اگر فردی در یک اردوگاه کار اجباری یا در اسارت و تحتفشار بیرونی، مجبور به رفتار بر اساس نوع خاصی از زیستن شود، سبک زندگی ندارد. سبک زندگی بایست انتخاب شود و شخص فعالانه در تعریف و چینش و معماری آن بر اساس نظام اعتقادی و ارزشهایش مشارکت داشته باشد. اگرچه رسانهها پیوسته تصویرهای جدید سبک زندگی را منتشر میکنند و ذهنها و دلها را برای انتخاب آن برمیانگیزند.
چهارم: سبک زندگی ایجادکردنی و تغییرپذیر است، زیرا نوعی انتخاب شخصی، آیین فردی و طراحی است که میتوان آن را نقد. اگرچه شرایط اجتماعی ممکن است، تغییر و تحول در سبک زندگی را بسیار دشوار گرداند؛
پنجم: جز در دوران کودکی که هنوز شخصیت فرد بهدرستی شکل نگرفته است، نمیتوان انسانی را بدون آداب یا سبک زندگی تصور کرد. ما اگر شکل خاصی از زندگی را بااراده و اختیار خود انتخاب نکنیم، ناخودآگاه در قالبهای تعین یافته محیط و جامعه قرار میگیریم. بنابراین چه خوب است که آگاهانه و از سر اختیار شکل زندگی خود را تعیین کنیم و اجازه ندهیم، شرایط محیطی رنگ شخصیت ما را عوض کند.
ششم: سبک زندگی به نوعی هویت اجتماعی ختم میشود. پدیدارشناسان فرهنگی اصرار میکنند که سبک زندگی برای افراد شخصیت میسازد؛ یعنی فرد کلاس هویتی خود را با نوع ارتباطات، نوع شغل، سبد مصرفی و سایر ظواهر انتخابی خود، معرفی میکند. از دیگر سوی، فرد بر اساس سبک زندگی آرامآرام به رفتارهایی عادت میکند و از درون شکل میگیرد. این موضوع باعث میشود که نظام ارزشی خاصی نیز برایش درونی شود. تجزیهوتحلیل ما هم از شخصیت و هویت دیگران تا اندازهای به همین ظواهر وابسته است (از کوزه همان برون تراود که در اوست)؛
هفتم: در سطح کلان اجتماعی، سبک زندگی همگرایی و واگرایی پدید میآورد. اشخاصیکه سالها مانند هم زیستهاند، آرامآرام مانند همفکر میکنند و حساسیتها و علاقههایی مشترک خواهند داشت. این همگرایی از پیش تعریفشده به موضعگیریها و قضاوتهای اجتماعی فرهنگی و اخلاقی یکسان خواهد رسید و یکقطب همنوا یا قدرت اجتماعی پنهان تشکیل خواهد داد (شریفی، 1392: 31-29).
برای دیدن اصل مقاله اینجا را کلیک کنید./204/422/ح