به گزارش خبرنگار وسائل، ترکیب شناختها، احساسها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معین را گرایش شخص نسبت به آن چیز میگویند گرایش به باروری نیز، گرایش و تمایل به داشتن فرزند از نظر اجتماعی و بیولوژیکی در بین خانوادههاست. هم از منظر فردی و هم از منظر اجتماعی هیچ نهادی نیست که همانند نهاد خانواده جهانی و از نظر غایت ثابت پایدار باشد.
از اینرو هیچ نهادی نیز همانند آن تحت تأثیر دگرگونیهای اجتماعی قرار نمیگیرد. زمانی که دگرگونیهای ساختاری (مانند صنعتی شدن، شهرنشینی و نظایر آن) در سطح کلان رخ میدهد، دگرگونیهای ایدئولوژیکی نیز در سطح کلان به وجود میآید، در سطح خرد نیز خانوادهها خود را با دگرگونیها در سطح کلان انطباق میدهند.
باروری و فرزندآوری به عنوان عامل منحصربهفرد افزایش جمعیت در سطح جهانی، از اهمیت بیشتری برخوردار است و مهمترین عاملی که میتواند ساختار سنی یک جمعیت را دگرگون سازد سطح باروری زنان است، همچنین دسترسی بهینه به شاخصهای اجتماعی نظیر خانواده، ازدواج، باروری و غیره همگی درگرو وضعیت جمعیتی است، دسترسی به شاخصهای بهتر اقتصادی نیز همینگونه با جمعیت جامعه در ارتباط است.
از اینرو پرداختن به پدیده جمعیت و گرایش به باروری پیشنیاز هرگونه توسعه اجتماعی- اقتصادی در جامعه است. بر طبق اطلاعات آماری، متوسط رشد سالانه جمعیت 9/3 درصدی سالهای 65-55، طبق آخرین سرشماری 1390 به 29/1 درصد کاهشیافته است.
تغییرات نظام خویشاوندی و تغییرات باروری نتیجه اجتنابناپذیر دگرگونی ساختاری جامعه و همچنین دگرگونیهای ایدئولوژیکی است که این امر باعث کاهش تعداد فرزند ایدهآل میشود و در کل سیستم جامعه و ساختار جمعیت اثر میگذارد. مطالعات نشان میدهد، تغییرات باروری طی دهههای اخیر با ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی ارتباط دارد.
آنچه در مورد تغییرات باروری طی سالهای اخیر نگاه محققان مقاله را به خود جلب کرده است تغییرات اندیشهای و گرایشی زوجین در مورد باروری است که با طیف وسیعی از عوامل اجتماعی ارتباط دارد که باید به شناسایی این عاملها پرداخت. از نظر دورکیم خانواده گروهی طبیعی نیست که به دست والدین بناشده باشد بلکه نهادی است اجتماعی که عوامل اجتماعی آن را به وجود آوردند؛ زیرا قاعده دورکیم بر این است که هر عمل اجتماعی به دست عوامل اجتماعی دیگر تبیین میشوند، ازاینرو خانواده، که مبنای ازدواج زن و شوهری و فرزندآوری است تحت تأثیر این عاملهای اجتماعی قرار میگیرند.
گیدنز بر این باور است که خانواده امروزه دچار دگرگونیهایی شده است که در کشورهای غربی و صنعتی این دگرگونیها پیشروی کردهاند و بهمرورزمان در حال جهانیشدن هستند. از نظر وی امروزه داشتن فرزند نسبت به گذشته، بیشتر تصمیمی عاطفی است و ما در عصری زندگی میکنیم که میتوان آن را عصر طلایی فرزند یا عصر فرزند عزیز نامید.
از نظر پارسونز، آنچه امروزه به عنوان تک علت در کم شدن بعد خانواده اثر دارد صنعتی شدن است. عدهای تمایل به محدود ساختن تعداد فرزندان را ناشی از بینش اقتصادی و خوشگذرانی و زندگی مرفه میدانند. نتایج تحقیق حسینی و همکاران گویای آن است که تغییرات اجتماعی و تحولات خانواده ملازم با تغییر در نگرشها و ایستارهای مرتبط با ازدواج و فرزندآوری و در نهایت رفتار و ایدهآلهای باروری است.
بر مبنای تئوری مبادله افراد، گروههای اجتماعی را فقط به خاطر نفع شخصیشان شکل میدهند. اساسیترین پیشفرضهای نظریه مبادله این است که گروهها صرفاً مجموعههایی از افراد هستند که پیشبینی و تبیین رفتار آنها بر اساس مطالعه انگیزههایشان صورت میگیرد یعنی افراد محاسبهگرانی عقلانی درباره سود و هزینه میباشند. بر مبنای این نظریه میتوان بیان کرد، زمانی که زن و شوهر هزینههای فرزند را بیشتر از منافع آن (از جمله فرصتهای از دست رفته) ارزیابی میکنند، به خاطر تقبل هزینه زیاد در طول زندگی، گرایش کمتری به فرزنددار شدن را خواهند داشت.
بر مبنای تئوری انتقال جمعیتی، استدلال صاحب نظران این نظریه در اصل در چارچوب نظریههای کلان است، جامعهها در مسیر حرکت به توسعه اقتصادی- اجتماعی و نوگرایی انتقال جمعیتی را تجربه میکنند. هر چه توسعهیافتگی در جامعهای بالاتر باشد انتظار میرود که میزان باروری در آن جامعه پایینتر باشد.
یافتههای ادهیکاری از تحقیقات نپال نشان میدهد، نرخ زادوولد کلی تقریباً 25 درصد کاهشیافته است؛ یعنی از 1/4 تولد به ازای هر زن در سال 2001 به 1/3 تولد به ازای هر زن در سال 2006 بین دو بررسی کاهش یافته است. تحصیلات زنان، نیروی کار زنان، سکونت شهری، ثروت خانوادگی، هنجارهای فرهنگی و سطوح کلی از توسعه اجتماعی بر سطح زادوولد تأثیر گذاشته است.
نتایج تحقیقات از میزان باروی در این کشور نشان میدهد، نقش سن ازدواج، بهبود سلامت زنان و کودکان و بهبود موقعیت اجتماعی زنان، بهطور عمومی مواردی بودند که در رفتار باروری افراد تأثیر داشتند. همچنین با توجه به متغیرهای دیگر مانند مذهب و فرهنگ، سن ازدواج در زنانی که برهمنی هستند بالاتر از زنانی است که مذهب دیگری دارند.
بحث و نتیجهگیری
در چند دهه اخیر، جامعه ایران تحولات جمعیتی چشمگیری را تجربه کرده است. بهطوریکه ساختار جمعیت گویای این تغییرات است. تفاوتهای گرایش به باروری در مناطق و زیرگروههای جمعیتی تحت تأثیر عوامل اجتماعی متفاوتی تبیین میشود و عوامل اجتماعی میتواند بهعنوان یکی از مفروضهای مهم و اساسی در مطالعات باروری مطرح باشد. پرسش محوری مقاله حاضر این است که عوامل اجتماعی (متغیرهای فردی و جمعیتشناختی، باورهای مذهبی، سرمایه اجتماعی و پایگاه اجتماعی و عوامل بینابین) چه رابطهای میتواند با گرایش به باروری افراد داشته باشد؟
بر اساس نتایج بهدستآمده میانگین گرایش به باروری در زنان 50-15 ساله متأهل شهر تبریز تقریباً 55 درصد و متوسط به پایین است و این امر با نتایج پژوهشهای پیشین در ایران همسو است. در نظر لیبنشتاین به موازات شهرنشینی و صنعتی شدن جوامع، مشاغل کمتری برای کودکان در دسترس است و تقاضاهای فزاینده آموزشی نیز زمانی را که کودکان میتوانند صرف کار کنند کاهش میدهد و در نتیجه با افزایش هزینههای تربیت فرزندان، مزایای اقتصادی فرزندان کاهش مییابد.
در تحقیق پیشرو نیز متغیر مدت اقامت در شهر تبریز رابطهای معکوس با میزان گرایش به باروری دارد. میتوان اینگونه استدلال کرد، شهرنشینی و صنعتی شدن باعث ایجاد سبکی از زندگی میشود که گرایش به باروری و فرزندآوری و پرورش بچهها را هزینهآور میسازد و به تدریج ارزشهای مربوط به فرزند زیاد را از بین میبرد. از اینرو شهرنشینی یکی از بسترهای مناسب برای توسعه دگرگونی در ابعاد زندگی انسان است و این یافته با یافتههای منصوریان و همکاران (1385) همسو است.
نکته قابل تأمل، مدت اقامت در شهر تبریز در تحلیل چند متغیره (تحلیل مسیر) گرایش به باروری را بهطور مستقیم تحت تأثیر قرار داده است. همل بر این نظر تاکید دارد وجود و عدم وجود باورهای خاص مذهبی درباره پیشگیری از حاملگی و سقط جنین و بعد خانوار، نگرشها و رفتارهای باروری افراد را تحت تأثیر قرار میدهد.
یافتههای دو متغیره تحقیق حاضر نیز رابطه مستقیم بین باورهای مذهبی و میزان گرایش به باروری را نشان داد و این یافته نیز با یافتههای کلانتری و همکاران همسو است و در تحلیل چند متغیره نیز بین متغیرهای یادشده با میزان گرایش به باروری رابطه مستقیم وجود دارد و این نشاندهنده این امر است که باورهای مذهبی هنجارها و ارزشهایی هستند که مستقیماً با رفتار باروری ارتباط دارند.
بهگونهای که وجود باورهای خاص مذهبی نظامی از ارزشها و هنجارها را در زمینة سنازدواج، فرزندآوری و بعد خانوار و غیره را تحت تأثیر قرار میدهد و تشویق به ازدواج زودهنگام و در نتیجه گرایش به باروری در بین خانوادهها افزایش مییابد. بر مبنای نظریه لوکوه و وندرمیچ دریافت حمایت و اطلاعات از شبکهها میتواند بسته به آمال و آرزوهای زنان و محتوای برنامهها موجب تشویق به باروری یا کنترل آن گردد.
چنانچه یافتهها نشان داد، سرمایه اجتماعی هم در تحلیل دو متغیره و هم در تحلیل چند متغیره رابطهای مستقیم و مثبت با گرایش به باروری دارد. میتوان گفت سرمایه اجتماعی نوعی منابع ارزشمند در زندگی برای افراد به وجود میآورد و با وجود محیط اجتماعی حمایتی نوعی سرمایه اجتماعی در رابطه با باروری به وجود میآید. بهطوریکه میتوان استنباط کرد وجود روابط تبادل کمک و حمایت گرایش به فرزندآوری را افزایش میدهد.
همچنین حمایت از روابط بین فردی یکی از عوامل مهم در گرایش به باروری است با وجود تعاملات اجتماعی و نیز شبکههای اجتماعی و نیز اعتماد و انسجام که در کل شاخصهای اصلی سرمایه اجتماعی هستند، افراد به آمال و آرزوهای خود دست مییابند و در نتیجه همه این عوامل بر گرایش به باروری افزایش تعیینکنندهای دارند. یافتههای قدرتی و همکاران در رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفتار باروری نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و رفتار باروری رابطه مستقیم وجود دارد.
همچنین یافتههای بوهلر و فرتزک حاکی از ارتباط مستقیم بین تعداد روابط تبادل کمک و حمایت و میل به فرزند دوم آوردن رانشان داد. در پژوهش پیشرو نیز بین سن ازدواج و گرایش به باروری رابطه معکوس وجود دارد ولی در تحلیل چند متغیره (تحلیل مسیر) رابطهای بین متغیرهای ذکرشده با میزان گرایش به باروری مشاهده نگردید. یافتهها نشان داد بین تعداد فرزند ایدهآل خانواده و گرایش به رفتار باروری رابطه مستقیم وجود دارد، ازاینرو این یافتهها نیز با پژوهشهای پیشین در ایران همسوست.
همچنین یافتههای تحقیق حاضر حاکیست بین تعداد فرزند و ترجیح جنسی که میتواند مقدمات تعداد موالید دختر و پسر را فراهم نماید، با گرایش به رفتار باروری رابطه معنیدار وجود ندارد؛ بنابراین میتوان اینگونه تبیین کرد که زوجین در تعیین شمار و جنسیت فرزندان به یک همگرایی رسیدهاند.
شایان ذکر است، سن ازدواج و تعداد فرزند ایدهآل رفتار باروری را تحت تأثیر قرار میدهد و به موازات توسعه، سن ازدواج افزایش مییابد و نتیجه آن تغییر کاهش درصد زنان در وصلت جنسی است که این امر نیز به نوبه خود منجر به افزایش سن اولین بارداری و کاهش تعداد فرزند میشود. بین زنانی که دوران زندگی خود را قبل از ازدواج در شهر گذراندهاند با زنانی که دوران زندگی خود را در روستا گذراندهاند در میزان گرایش به باروری تفاوت معنیدار وجود دارد.
میتوان بیان کرد، ارزشها و هنجارها و ترجیحات زنانی که دوران زندگی خود را قبل از ازدواج بیشتر در شهر گذراندهاند متفاوت از زنان روستایی است بهطوریکه زنانی که قبل از ازدواج دوران زندگی خود را در شهر سپری کردند بیشتر در معرض تحرک اجتماعی قرار میگیرند زنان شهری بیشتر به افزایش سطح تحصیلات و مشارکت در بازار کار توجه دارند و این نیز به نوبه خود بر سن ازدواج، سن اولین بارداری، تعداد فرزند و در نهایت گرایش به باروری آنان تأثیرگذار است نکته قابل توجه، در یافتههای چند متغیره گذران دوران زندگی قبل از ازدواج در روستا بهطور غیرمستقیم و از طریق تحت تأثیر قرار دادن تعداد فرزند ایدهآل، رابطه مثبت با میزان گرایش به باروری دارد. نشان داد زنانی که در محیط شهری پرورش یافتند، در مقایسه با سایر زنان احتمالاً انطباق بیشتری با الگوهای مدرن باروری از خود نشان خواهند داد. دارندگان چنین ویژگیهایی، تعداد فرزندان کمتری دارند و به هنگام ازدواج باروری ایدهآل پایینتری داشتند.
بین پایگاه اجتماعی افراد با گرایش به باروری رابطه معنیدار آماری وجود دارد، افرادی که از پایگاه اجتماعی بالاتری برخوردارند از استانداردهای زندگی بالاتری نیز برخوردارند. افزایش سطح توقعات زندگی و هدف استانداردهای زندگی بالاتر و در نهایت انتظار افزایش تحصیلات فرزندان بر تصمیمگیری افراد برای داشتن خانوادهای کوچک تأثیر میگذارد، زیرا والدین با تاکید بر کیفیت فرزندان تلاش خواهند نمود تا منابع بیشتری برای هر بچه اختصاص دهند. ازاینرو این یافته با تحقیقات قبلی همسو است و تحلیل روابط چندمتغیره نیز این رابطه را تأیید میکند.
همچنین متغیرهای سن ازدواج، تعداد فرزند و تعداد فرزند ایدهآل با گرایش به باروری ارتباط دارند. نتایج رگرسیون چند متغیری نشان داد، از میان متغیرهای موجود در معادله، به ترتیب پنج متغیر باورهای مذهبی، فرزندایدهآل، سرمایه اجتماعی، مدت اقامت در شهر تبریز و پایگاه اجتماعی برای تبیین متغیر ملاک وارد معادله شدند و در مجموع 30 درصد از گرایش به باروری را تبیین کردند و در تحلیل مسیر نیز متغیر سن زن بیشترین اثر و متغیر پایگاه اجتماعی کمترین اثر را بر میزان گرایش به باروری زنان داشته است.
میتوان عنوان کرد، هر یک از عاملهای اجتماعی با گرایش به باروری افراد رابطه دارد. توجه به نکات یادشده به سیاستگذران جمعیتی این امکان را فراهم میسازد تا با مد نظر قرار دادن این متغیرها مسائل مربوط به باروری بیشتر موردتوجه قرار گیرد.
برای دیدن اصل مقاله اینجا را کلیک کنید./204/422/ح