vasael.ir

کد خبر: ۱۴۵۲
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۴ - 11 December 2015
در جلسه پانزدهم درس خارج نکاح آیت الله جوادی آملی عنوان شد؛

بین جواز کشف حجاب و جواز نظر به نامحرم، تلازمی نیست- امر به معروف و نهی از منکر عامل برکنده شدن بد حجابی در جامعه است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- حضرت آیت الله جوادی آملی در جلسه پانزدهم درس خارج نکاح با اشاره به این که در حکم نگاه مرد به زنِ نامَحرم و نگاه زن به مردِ نامَحرم، بین جواز کشف و جواز نظر، تلازمی نیست اظهار داشت: اگر بر زن کشف وجه و کفّین جایز بود و دلیلی داشتیم که جایز است، این دلیل نیست که نگاه نامَحرم هم به وجه و کفّین او جایز است، شارع مقدس برای سهولت امر به او اجازه داده است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله عبد الله جوادی آملی در جلسه پانزدهم درس خارج نکاح در تاریخ 94/08/16 در مسجد اعظم قم با بیان عدم تلازم بین جواز کشف حجاب و جواز نظر به نامحرم اظهار داشت: اگر زن ثابت شد که می تواند وجه و کفّین خود را باز بگذارد، معنای آن این نیست که نامَحرم می تواند نگاه کند؛ چه اینکه اگر ثابت شد مرد بتواند بخشی از بدن خود را ظاهر کند، معنایش این نیست که زن می تواند نگاه کند. پس بین جواز کشف و جواز نظر تلازم نیست.

وی در ادامه با اشاره به تلازم بین وجوب ستر و حرمت نظر گفت: اگر شارع مقدّس فرمود زن باید موی خود را بپوشاند، واجب است مو  و بدن را بپوشاند، بین این وجوبِ سَتر با حرمت نظر نامَحرم تلازم هست. یعنی از نامَحرم بپوشاند، اگر هیچ کس نیست یا اگر هستند زن های آن محفل می باشند، بیگانه ای در کار نیست باز وجوب سَتر نیست. بین وجوب سَتر و حرمت نظر تلازم هست.

رییس بنیاد علوم وحیانی اسراء با اشاره به این‌که امر به معروف و نهی از منکر عامل برکنده شدن بد حجابی در جامعه است گفت: امر به معروف که بر همه واجب است، آن امر اوّلش انزجار قلبی است؛ اگر این زن بفهمد جامعه نسبت به او بی مِهر است و بعد هم نگاه قَهرآمیز و قَهرآلود نسبت به او باشد، این زن از اوّل خیابان تا آخر خیابان ببیند صدها نفر او را با یک نگاه قهرآمیز نگاه می کنند، مثل اینکه دارند زباله را نگاه می کنند، او خودش را جمع می کند، این حدّاقلِ واجب است در نهی از منکر. حالا اگر فرصت نکردند به او بگویند یا اگر گفتند اثر نمی کند، اینکه مقدور است.

وی در ادامه با اشاره به تفاوت بین ستر از صلاه و ستر از نامحرم گفت: ما یک سَتری داریم که مربوط به صلات است و یک سَتر از نامَحرم است، اگر نامَحرمی نباشد و بدن باز باشد حتی برای مرد، حرمتی ندارد؛ امّا در حال صلات، ولو نامَحرم هم نباشد باید بخشی از بدن را بپوشاند. سَتر صلاتی یک مسئله است، سَتر از نامحرم مسئله دیگر است، ولو انسان در تاریکی باشد واصلاً هیچ کسی هم نیست یا بر فرض هم باشد شب است و تاریک است و دیدن ممکن نیست، سَتر بعضی از قسمت های بدن در نماز واجب است.

این مرجع تقلید با اشاره به مستثنا بودن پوشاندن وجه و کفین در آراء فقها افزود: این مطلبی که فقها (رضوان الله علیهم) فرمودند که وجه و کفّین مستثناست،[4] «علی کراهیة مرة واحدة بلاریبة و لاتلذّذ»؛ ولی بقیه را باید بپوشاند. برخی از فقها(رضوان الله علیهم) همین که وارد مسئله شدند می گویند «للاجماع»؛[5] امّا با داشتن آیه و روایات معتبر جا برای اجماع نیست، این اجماع یقیناً مدرکی است، این اجماع برای طرح صورت مسئله خوب است؛ یعنی ما در این جا اختلافی نداریم، برای کسی که بخواهد فتوا بدهد تقریباً یک پشتوانه است؛ وگرنه اجماع دلیلی نیست در صورتی که آیه یا روایت است.

وی با بیان آیات وجوب غض بصر در ناحیه زن و مرد گفت:  مهم ترین دلیلی که مطرح شد، قبل از روایات آیاتی است که در مسئله هست. اینکه گفتند سوره مبارکه «نور» را یاد زن ها بدهید، برای اینکه بسیاری از احکام حجاب و عفاف در سوره مبارکه «نور» هست. سوره مبارکه «نور»، آیه 30 و 31 ناظر به همین قسمت هاست.

این استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم در ادامه با استناد به آیه 30 سوره مبارکه نوره به بیان حرمت نگاه مرد به زنِ نامَحرم تأکید و اشاره نمود: آیه 30 این است که ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکَی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ﴾، ظاهر آیه این است که شما چشم را از نامَحرم بپوشانید، ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾،این یک؛﴿وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾،این دو؛ تفاوت جمله اوّل و دوّم این است که در جمله اوّل کلمه «من» آمده، در حالی که در جمله دوّم کلمه «من» نیست، «یحفظوا من فروجهم» نیست، چون حفظ این کار مطلقا لازم است، دیگر تبعیض بردار نیست؛ امّا حفظ بصر مطلقا لازم نیست، بلکه تبعیض بردار است، معلوم می شود که آن بعضی که غَضّ واجب نیست مسئله وجه و کفّین است؛ لذا مورد استثنا دارد، چون ﴿وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾ مورد استثنا ندارد. ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾، این امر است و وجوب. این ﴿ذلِکَ أَزْکَی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ﴾، هرگز نشانه استحباب یا کراهت امر متقابل نیست، ظاهر آن امر وجوب است و امتثالش هم لازم است، این نگاه مرد به زنِ نامَحرم.

وی همچنین با استناد به آیه 31 سوره مبارکه نور با بیان آیات حرمت نگاه زن به مرد نامحرم گفت: امّا نگاه زنِ نامَحرم به مرد، آن در آیه 31 هست﴿وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ﴾؛ در این جا هم مثل آیه قبل، درباره ابصار «من» آمده و درباره فروج کلمه «من» نیامده، آن جا چون مورد استثنا ندارد؛ لذا مطلق ذکر شده است. درباره ابصار، وجه و کفّین استثنا شده با «من» تبعیضیه آمده، بحث در اینکه «من» تبعیضیه است،یک؛ یا زائده است، دو؛ و مانند آن نظیر آیه 30 مورد اختلاف مفسّران است.

حضرت آیت الله جوادی آملی در ادامه با بیان میزان و مقدار پوشش زینت زنان گفت: درباره سَتر؛﴿وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾، منظور از زینت؛ این طور نیست که اگر یک طلایی دست او بود یا النگو و گوشواره و گردنبندی دست او بود، این را اظهار نکند، نه، زینت که در گردن و موضع زینت هست آن را نشانِ کسی ندهد، زیرا تقریباً لازمهٴ عرفی آن جواز نظر به موضع زینت است. ،﴿وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ﴾ این مقنعه و روسری از سر تا سینه را باید بپوشاندکه تا به گردن و این قسمت ها بیاید.

این مرجع تقلید در پایان درس خود به تفسیر و تبیین آیات و بیان تفاوت میزان ستر و پوشش زنان برای عموم و محارم گفت: ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ﴾، این استثنا غیر از آن استثنا است، آن استثنا که دارد ﴿وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾همان ﴿إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾برای عموم است؛ امّا این درباره خصوص مَحارم است که فرمود﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾؛ یعنی زینت های مستور، نه زینت های مشهور و ظاهر، بلکه زینت‌های باطن، چون زینت های ظاهر را قبلاً فرمود﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾.

 

در ادامه مشروح سخنان ایشان را مرور می کنیم.

 

اشاره به مباحث گذشته

در فصل اوّل از فصول چهارگانه کتاب نکاح،آداب عقد مطرح شد. استحباب نکاح و استحباب ولیمه و استحباب خطبه، اینها جزء اموری بود که در فصل اوّل اصالت داشت و بعد فرمودند که لواحقی هم وجود دارد، اینها جزء ملحقات بحث نکاح هست و آن چند حکمی است مربوط به نگاه کردن.

چهار مسئله هست که مسائل محوری است و فروعات فراوانی هم دارند: یکی نگاه مرد به مرد، یکی نگاه زن به زن، یکی نگاه مرد به زن، یکی هم نگاه زن به مرد. این عناصر محوری را بازگو کردند، وضع بعضی از اینها روشن هست که با اختصار گذشتند و بعضی هم پیچیده است که مبسوطاً بحث کردند.[1] آنکه تا حدودی روشن هست، نگاه مرد به مرد است بدون لذّت و ریبه«ماعدا العورتین»؛ نگاه زن به زن هست بدون لذّت و ریبه «ما عدا العورتین»، اینها حدودش روشن است. نگاه مرد به همسرش مطلقا جایز است، نگاه زن به همسرش مطلقا جایز است، اینها را به صورت شفّاف ذکر کردند؛

امّا دو مسئله از مسائل سنگین عفاف و حجاب مانده است که باید بیان کنند: یکی نگاه مرد به زنِ نامَحرم،یکی نگاه زن به مردِ نامَحرم است، برای این یک سلسله پیش فرض ها و اصول موضوعه ای است که در جای خودش روشن است عبارت مرحوم محقق در متن شرایع این است«و یجوز أن ینظر الرجل إلی مثله ماخلا عورته شیخاً کان أو شاباً حسناً أو قبیحاً، ما لم یکن النظر لریبة أو تلذّذ و کذا المرأة»؛ زن می تواند زن را نگاه کند «ما لم یکن لتلذّذ و ریبه»؛ البته در هر دو مورد همان «ما خلا العورة» است که استثنا کردند، «و للرجل ان ینظر الی جسد زوجته باطنا و ظاهرا» که چیز روشنی است، «و إلی المحارم ما عدا العورة»، این هم چیز روشنی است؛ نه اختلافی است و نه ابهامی در طرح مسئله است و زن هم می تواند به مَحارم خودش نگاه کند«ما عدا العورة»، این هم مورد اتفاق است و نصوص هم دلالت می کند.

 

بیان حکم نگاه مرد به زنِ نامَحرم و نگاه زن به مردِ نامَحرم

امّا مسئله مهم از این امور چهارگانه نگاه مرد به زنِ نامَحرم و نگاه زن به مردِ نامَحرم است. فرمود: «و لاینظر الرجل إلی الأجنبیة اصلاً إلا لضرورة و یجوز أن ینظر إلی وجهها و کفّیها علی کراهیة» آن هم «فیه مرة و لایجوز معاودة النظر»، دوباره بخواهد نگاه کند، این نیست. اگر مجلس متعدّد شد و او بگوید این نگاه، دوّمی آن اوّلی نیست، اشتباه است، بلکه این دوّمی همان اوّلی است، با تعدّد مجلس نمی شود نگاه را متعدّداً جایز دانست، یک وقت است سالی می گذرد آن مطلبی دیگر است؛ امّا در زمان معیّن با تعدّد مجلس اجازه نگاه مجدّد داده نشده است. «و لایجوز معاودة النظر و کذا الحکم فی المرأة» اگر بخواهد زن نامَحرم را نگاه کند؛ آن گاه موارد ضرورت مثل پزشکی و امثال پزشکی را جداگانه طرح می کند.[2] پس آنکه فتوای محقق است در شرایع این است که مرد می تواند زنِ نامَحرم را نگاه کند یک بار «علی کراهیة» آن هم خصوص وجه و کفّین را، «و لا ینظر الرجل إلی الأجنبیة أصلاً إلا لضرورة»، این مربوط به بدن او. «و یجوز أن ینظر إلی وجهها و کفّیها علی کراهیة» آن هم «فیه مرة».

 

عدم تلازم بین جواز کشف و جواز نظر

برای روشن شدنِ این مسئله اخیر چند تا مطلب است که باید روشن شود.

مطلب اوّل آن است که بین جواز کشف و جواز نظر، تلازمی نیست؛ یعنی اگر در مسئله «سَتر» روشن شد که پوشیدن وجه و کفّین بر زن واجب نیست، کشفِ وجه و کفّین برای زن حرام نیست؛ اگر ثابت شد که کشف حرام نیست و ثابت شد که پوشاندن واجب نیست، هیچ تلازمی بین جواز کشف و جواز نظر نیست. اگر بر زن کشف وجه و کفّین جایز بود و ما دلیلی داشتیم که جایز است، این دلیل نیست که نگاه نامَحرم هم به وجه و کفّین او جایز است، شارع مقدس برای سهولت امر به او اجازه داده است؛ مثلاً در نماز پوشاندن وجه و کفّین بر زن واجب نیست حتی ظاهر قدم، بلکه باطن قدم «عند بعض». اینها مواردی است که جواز کشف دارد حتی در صلات؛ امّا معنای آن این نیست که نگاه نامَحرم هم جایز باشد. پس بین جواز کشف و جواز نظر تلازم نیست؛ نه در ناحیه زن و نه در ناحیه مرد. زن اگر ثابت شد که می تواند وجه و کفّین خود را باز بگذارد، معنای آن این نیست که نامَحرم می تواند نگاه کند؛ چه اینکه اگر ثابت شد مرد بتواند بخشی از بدن خود را ظاهر کند، معنایش این نیست که زن می تواند نگاه کند. پس بین جواز کشف و جواز نظر تلازم نیست، این یک مطلب.

 

تلازم بین وجوب ستر و حرمت نظر

مطلب دیگر آن است که بین وجوب ستر و حرمت نظر تلازم هست. اگر شارع مقدّس فرمود باید موی خود را بپوشاند، واجب است مو را بپوشاند، واجب است بدن را بپوشاند، بین این وجوبِ سَتر با حرمت نظر نامَحرم تلازم هست، چرا واجب هست؟ برای اینکه تنها باشد که واجب نیست، اینکه بر زن واجب باشد بدن خود و موی خود را بپوشاند؛ یعنی از چه کسی بپوشاند؟! حالا هیچ کس نیست باز هم باید بپوشاند؟!یا نه، وقتی گفتند بپوشاند؛ یعنی از نامَحرم بپوشاند، اگر هیچ کس نیست یا اگر هستند زن های آن محفل می باشند، بیگانه ای در کار نیست باز وجوب سَتر نیست. بین وجوب سَتر و حرمت نظر تلازم هست؛ گرچه بین جواز کشف و جواز نظر تلازم نیست، این فرق نمی کند، مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد هر دو یکی است؛ اگر گفتند بر مرد واجب نیست که بدن خود را بپوشاند، معنایش این نیست که نامَحرم می تواند نگاه کند. پس بین جواز کشف و جواز نظر تلازم نیست؛ امّا بین وجوب سَتر و حرمت نظر تلازم هست.

پرسش: ...؟ پاسخ: بله، در جریان اجتماع بر آنها واجب است که بدن خودشان را، موی خود را بپوشانند؛ امّا از این دلیل که وجه و کفّین را می توانند باز بگذارند، جواز نظر در نمی آید.

 

امر به معروف و نهی از منکر عامل برکنده شدن بد حجابی در جامعه

مسئله امر به معروف و نهی از منکرهم قبلاً گذشت؛ اگر در واقع جامعه ما این دینِ سهل را عمل کنند، اثرش یقینی است. امر به معروف که بر همه واجب است، آن امر اوّلش انزجار قلبی است؛ اگر این زن بفهمد جامعه نسبت به او بی مِهر است و بعد هم نگاه قَهرآمیز و قَهرآلود نسبت به او باشد، این زن از اوّل خیابان تا آخر خیابان ببیند صدها نفر او را با یک نگاه قهرآمیز نگاه می کنند، مثل اینکه دارند زباله را نگاه می کنند، او خودش را جمع می کند، او اصلاً تظاهر می کند به زیبایی برای اینکه دیده شود، او از دیده شدن لذّت می برد، از تظاهر به زیور لذّت می برد؛ وقتی ببیند مردم با قَهر او را نگاه می کنند یا به عنوان اینکه مَزبله به او نگاه می کنند، خودش را جمع می کند؛ این حدّاقلِ واجب است در نهی از منکر.

حالا اگر فرصت نکردند به او بگویند یا اگر گفتند اثر نمی کند، اینکه مقدور است؛ امّا وقتی که نگاه به او یک نگاه به امر زیبا باشد، او هم تشویق می شود به ارائه کردن. او برای ارائهٴ زینت تلاش و کوشش می کند، وقتی ببیند مورد بی مهری است یا طرزی جامعه آنها را نگاه می کنند که در مَزبله است.

این بیان نورانی پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ـ قبلاً هم خوانده شد ـ در مسئله خواستگاری و خطبه و انتخاب همسر، حضرت فرمود:«إِیَّاکُمْ‌ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ»؛ فرمود آن گل هایی که در مَزبله می روید از آنها بپرهیزید،«إِیَّاکُمْ‌ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ»، عرض کردند: «یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ»؟ فرمود«الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِی مَنْبِتِ السَّوْءِ»؛[3] زن زیبایی که از خانواده بد و بداخلاق و ناهنجار به دنیا آمده، اویک گل زیبایی است که از مَزبله روییده، او را رها کنید. یک وقت است کسی یک اندیشه خوبی به حسب ظاهر نشان می دهد؛ امّا از درون فاسد است، این هم همان «خَضْرَاءَ الدِّمَنِ» است، چون اینها تمثیل است تعیین که نیست. حالا یک کسی حرف زرق و برق داری می زند به حسب ظاهر، ما می دانیم درون او فاسد است، این هم «خَضْرَاءَ الدِّمَنِ»است، اینها را می گویند تمثیل در برابر تعیین؛ یک سلسله اموری است که تعیین مخصوص اوست، نمی‌شود از آن تعدّی کرد؛ امّا اینها که حضرت فرمود، تمثیل است؛ چه درباره زنِ زیبایی که از خانواده غیرعفیف بروز کرده، یا اندیشه های به ظاهر خوبی که از قلب و دل یک انسان منافق ظهور کرده، اینها هم «خَضْرَاءَ الدِّمَنِ» است. فرمود به اینکه «إِیَّاکُمْ‌ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ» ،حالا اگر کسی اینها را نگاه نکند یا طرزی نگاه کند که گویا دارد بینی خود را می گیرد، او خودش را جمع می کند. این طور نیست که ما حالا امر به معروف و نهی از منکر کنیم، اثر نکند و بعد بگوییم امر به معروف و نهی از منکر اثر ندارد، این حداقل است، زن ها و مردها وقتی که یک انسان بی حجابی را می بینند این طور رفتار کنند. پس بین جواز کشف و جواز نظر تلازم نیست؛ امّا بین وجوب سَتر و حرمت نظر تلازم هست.

 

تفاوت بین ستر از صلاه و ستر از نامحرم

پرسش: ...؟ پاسخ: آن مسئله عبادت است، نگاه نامَحرم نیست، اگر نامَحرم باشد باز هم این چنین است. در موارد استثنا؛ یعنی وجه و کفّین که در نماز که استثنا شده، اگر آن جا یک نامَحرم باشد و این شخص می ترسد که نامَحرم او را نگاه کند، سَتر واجب است نه سَتر صلاتی؛ ما یک سَتری داریم که مربوط به صلات است و یک سَتر از نامَحرم است، اگر نامَحرمی نباشد و بدن باز باشد حتی برای مرد، حرمتی ندارد؛ امّا در حال صلات، ولو نامَحرم هم نباشد باید بخشی از بدن را بپوشاند. سَتر صلاتی یک مسئله است، سَتر از نامحرم مسئله دیگر است، ولو انسان در تاریکی باشد واصلاً هیچ کسی هم نیست یا بر فرض هم باشد شب است و تاریک است و دیدن ممکن نیست، سَتر بعضی از قسمت های بدن در نماز واجب است

.پس حکم این چهار چیز روشن است؛ یعنی نگاه مرد به مرد، زن به مرد، مرد به زن و زن به مرد. اصل اوّلی این دو مطلب هست که بین جواز کشف و جواز نظر تلازم نیست، بین وجوب سَتر و حرمت نظر تلازم است.

 

مستثنا بودن پوشاندن وجه و کفین

برویم سراغ این مطلبی که فقها (رضوان الله علیهم) فرمودند که وجه و کفّین مستثناست،[4] «علی کراهیة مرة واحدة بلاریبة و لاتلذّذ»؛ ولی بقیه را باید بپوشاند. برخی از فقها(رضوان الله علیهم) همین که وارد مسئله شدند می گویند «للاجماع»؛[5] امّا با داشتن آیه و روایات معتبر جا برای اجماع نیست، این اجماع یقیناً مدرکی است، این اجماع برای طرح صورت مسئله خوب است؛ یعنی ما در این جا اختلافی نداریم، برای کسی که بخواهد فتوا بدهد تقریباً یک پشتوانه است؛ وگرنه اجماع دلیلی نیست در صورتی که آیه یا روایت است، این در تحریر صورت مسئله دخیل است؛ امّا دلیل یکی از دو طرف نخواهد بود، اجماع جایی ندارد.

اصل اوّلی در مسئله فروج و دماء احتیاط است نه برائت، گرچه اصل برائت است در مسائل عادی؛ امّا در فروج و دماء اصل، احتیاط است «الا ما خرج بالادلیل»، نه برائت. ما ببینیم مواردی که با دلیل خارج شدند چیست؟ در جریان وجه و کفّین این طور نیست که حالا اثر نداشته باشد، برای ضرورت است که گفتند وجه و کفّین مستثناست؛ وگرنه برخی از فقها مثل مرحوم آقا سید عبدالأعلی (رضوان الله علیه) این لطیفه را نقل می کند که یک فقیهی به یک متشرّعی گفته است که وجه و کفّین را زن می‌تواند باز بگذارد، آن یک آدم ادیبی بود، گفت که شما چرا قسمت مهم را آزاد گذاشتید؟! گفت: «إن کمال المرأة و جمالهافی وجهها،إن قُبِلَ قُبِلَ ماسواه و إن رُدّ رُدّ ماسواه»[6]ـ این همان تعبیری است که درباره نماز گفته شد[7] ـ ایشان می گوید تمام زیبایی زن در صورت اوست، چطور شما این را استثنا کردی؟! این برای ضرورت کار است، او که نمی تواند با صورت پوشیده زندگی خودش را در جامعه اداره کند.

غرض آن است که بین جواز کشف و جواز نظر تلازمی نیست و جا برای تمسّک به اجماع نیست و اصل اوّلی هم در مسئله فروج و دماء، احتیاط است، حالا برویم به سراغ ادله.

 

بیان آیات وجوب غض بصر/ حرمت نگاه مرد به زنِ نامَحرم

مهم ترین دلیلی که مطرح شد، قبل از روایات آیاتی است که در مسئله هست. اینکه گفتند سوره مبارکه «نور» را یاد زن ها بدهید، برای اینکه بسیاری از احکام حجاب و عفاف در سوره مبارکه «نور» هست. سوره مبارکه «نور»، آیه 30 و 31 ناظر به همین قسمت هاست. آیه 30 این است که ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکَی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ﴾، این ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾؛ بگو به مؤمنین، جوابش نمی‌تواند﴿یُغُضُّوا﴾ باشد، بگو به مؤمنین ﴿یُغُضُّوا﴾ یک چیزی در تقدیر است،﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾ «غُضّوا ابصارکم»، آنها هم ﴿یُغُضُّوا﴾؛ یعنی اگر گفتی «غُضّوا» آنها هم می پوشانند. این «غَضّ» همان «غَضّ» فیزیکی است، نه «غَضّ» اخلاقی که مرحوم آقای خوئی(رضوان الله علیه)[8] در بعضی از سخنانشان به این میل پیدا کردند که شما از زن صرف نظر کنید، چشم پوشی کنید، آن یک مطلب خوبی است؛ امّا ظاهر آیه این است که شما چشم را از نامَحرم بپوشانید، ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾،این یک؛﴿وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾،این دو؛ تفاوت جمله اوّل و دوّم این است که در جمله اوّل کلمه «من» آمده، در حالی که در جمله دوّم کلمه «من» نیست، «یحفظوا من فروجهم» نیست، چون حفظ این کار مطلقا لازم است، دیگر تبعیض بردار نیست؛ امّا حفظ بصر مطلقا لازم نیست، بلکه تبعیض بردار است، معلوم می شود که آن بعضی که غَضّ واجب نیست مسئله وجه و کفّین است؛ لذا مورد استثنا دارد، چون ﴿وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾ مورد استثنا ندارد، «من» تبعیضیه درنیامده، نفرمود «یحفظوا من فروجهم»؛ ولی در مسئله ابصار، چون موارد استثنا دارد؛ مثل وجه و کفّین، «من» تبعیضیه آمده؛ البته در اینکه این «من» تبعیضیه است[9]یا «من» زائده است، بین بسیاری از مفسّران اختلاف نظر هست،[10] روایات تعیین کننده این خصوصیت است﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾، این امر است و وجوب. این ﴿ذلِکَ أَزْکَی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ﴾، هرگز نشانه استحباب یا کراهت امر متقابل نیست، ظاهر آن امر وجوب است و امتثالش هم لازم است، این نگاه مرد به زنِ نامَحرم.

 

بیان آیات حرمت نگاه زن به مرد نامحرم

امّا نگاه زنِ نامَحرم به مرد، آن در آیه 31 هست﴿وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ﴾؛ در این جا هم مثل آیه قبل، درباره ابصار «من» آمده و درباره فروج کلمه «من» نیامده، آن جا چون مورد استثنا ندارد؛ لذا مطلق ذکر شده است. درباره ابصار، وجه و کفّین استثنا شده با «من» تبعیضیه آمده، بحث در اینکه «من» تبعیضیه است،یک؛ یا زائده است، دو؛ و مانند آن نظیر آیه 30 مورد اختلاف مفسّران است.

 

بیان میزان و مقدار پوشش زینت زنان

امّا درباره سَتر؛﴿وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾، منظور از زینت؛ این طور نیست که اگر یک طلایی دست او بود یا النگو و گوشواره و گردنبندی دست او بود، این را اظهار نکند، نه، زینت که در گردن و موضع زینت هست آن را نشانِ کسی ندهد، زیرا تقریباً لازمهٴ عرفی آن جواز نظر به موضع زینت است. اینکه فرمود زینت خود را ظاهر نکند؛ یعنی این زینتی که روی گردن یا روی گوش هست آن را ظاهر نکند، نه زینتی که در دست اوست﴿وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾، مگر انگشتری که در انگشت اوست یا گوشواره ای که در گوش اوست؛ حالا گوش شاید جزء موارد استثنایی نباشد، برای اینکه وجه، خارج از گوش است و گوش خارج از وجه است﴿وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ که این ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ را تطبیق کردند بر وجه و کفّین، این برای جواز ابداء و جواز کشف، هیچ چیزی را کشف نکنند ﴿إِلاّ مَا ظَهَرَ﴾برای وجوب سَتر،﴿وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ﴾ این مقنعه و روسری از سر تا سینه را باید بپوشاندکه تا به گردن و این قسمت ها بیاید.

 

تفاوت میزان ستر و پوشش زنان برای عموم و محارم

﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ﴾، این استثنا غیر از آن استثنا است، آن استثنا که دارد ﴿وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾همان ﴿إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾برای عموم است؛ امّا این درباره خصوص مَحارم است که فرمود﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾؛ یعنی زینت های مستور، نه زینت های مشهور و ظاهر، بلکه زینت‌های باطن، چون زینت های ظاهر را قبلاً فرمود﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾،این ﴿مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ اگر چنانچه نسبت به همه زن ها باشد کسی که کنیز دارد، نه اینکه اگر زنی مالک عبد باشد اینها همین طور مَحرم هستند، این طور نیست﴿أَوِ التَّابِعِینَ﴾؛کودکانی که یا مثلاً خدمتگزارانی که ﴿غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ﴾،  بعضی هستند که یک سفاهتی دارند و درک صحیحی ندارند، اینها چون مثل جماد هستند، پوشاندن از اینها برای چه باشد؟ واجب نیست، برای اینکه درکی ندارند و به تمییز نرسیدند﴿أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾، اینها که اهل تشخیص نیستند؛ امّا درباره طفلی که اهل تشخیص هستند، در همین سوره مبارکه «نور» می‌فرماید: در اتاق پدر و مادر نخوابند و وقتی هم که بیرون هستند یا در اتاق جداگانه هستند، اینها را شبانه روز طرزی باید تربیت کنند که سه وقت بدون اجازه پدر و مادر در اتاق مخصوص پدر و مادر وارد نشوند، ﴿ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ﴾، فرمود بچه هایی که اهل تمییز و ادراک هستند را تعلیم بدهید که سه وقت از شبانه روز بدون اجازه پدر و مادر وارد اتاق پدر و مادر نشوند، اوّل در بزنند تا پدر و مادر خودشان را حفظ کنند، جمع کنند و لباس مناسب بپوشند تا این بچّه وارد شود، آنکه فرمود:﴿ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ﴾ در همین سوره مبارکه «نور» است که آنها را یادشان بدهید که در این سه وقت، بدون اجازه به اتاق شما نیایند. آیه 58 همین سوره مبارکه «نور» این است: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ﴾، یک؛ ﴿وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ﴾،دو؛ ﴿ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾؛این بچه هایی که هنوز بالغ نشدند به اتاق پدر و مادر نیایند، درشبانه روز سه وقت یادشان بدهید که در این سه وقت، بدون اجازه و بدون در زدن وارد نشوند؛ پدر و مادر هم در را ببندند که در باز نباشد و به بچه ها هم بیاموزند که اگر خواستید بیایید باید در بزنید.﴿مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ﴾؛قبل از نماز صبح که پدر و مادر در بستر خواب هستند و با جامهٴ خواب زندگی می کنند، همین که از بستر برای نماز برخواستند، چون در جامهٴ خواب هستند، بچه نابالغ نیاید آنها را با این وضع ببیند، یک؛ دوّم﴿وَحینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِن الظَّهِیرَةِ﴾؛بعد از ظهر پدر از محلّ کار برگشت و جامه را برداشت که می خواهد در اتاق مخصوص خودبپوشد، بچه ها؛ چه دختر و چه پسر که نابالغ هستند ـ مگر اینکه خیلی کوچک باشند که اهل تشخیص نباشند ـ در این وقت هم بدون اجازه وارد اتاق پدر و مادر نشوند؛ سوّم:﴿وَمِن بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ﴾؛ بعد از نماز عشاء هنگامی که جامه را عوض می کنند برای اینکه وارد بستر خواب شوند، در این موقع هم بچه ها وارد اتاق پدر و مادر نشوند،﴿ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ﴾اینها را یادشان بدهید که در اتاقتان نیایند﴿لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلاَ عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ﴾ در غیر این سه مورد، بچه ها می توانند در اتاق پدر و مادر بروند. ﴿طَوَّافُونَ عَلَیْکُم بَعْضُکُمْ عَلَی بَعْضٍ﴾،اینکه گفتند سوره «نور» را یاد زن ها بدهید برای رعایت این نکات اخلاقی است، فرمود به اینکه این گروه می توانند ببینند و بیش از این حق ندارند ببینند.﴿أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِوَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ﴾؛ البته این خلخالی که در زنان عرب بود و آنها طرزی راه می رفتند که این خلخال ها صدا کند و نحوه خودآرایی و زینت پروری آنها بود، فرمودند این طور پا را نزنید! این کفش هایی که با صدای خاص است و نحوه حرکتش ممکن است در نامَحرم اثر بگذارد، آن هم ممکن است مشمول همین باشد، طرزی راه نروید که جاذبه داشته باشد﴿وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ ﴾، پس آشنا شدن به زینت که تحریک کننده است؛ خواه از نظر دیدن و خواه از نظر شنیدنِ صدای او، اینها باید مورد احتیاط زن باشد، احتیاط لزومییا فتوای رسمی. ﴿وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾.[11]

 

بنابراین در غیر وجه و کفّین این آیات به خوبی روشن است و دلالت دارد؛ امّا حالا در خصوص وجه و کفّین و در خصوص نگاه زن هم به آنها؛ درباره نگاه زن به مرد از همین آیات می شود استفاده کرد و روایات دیگر. امّا آن چند روایتی که یکی از وجود مبارک حضرت صدیقه کبریٰ(سلام الله علیها) بود که خود را از یک نابینا پوشاند[12] و روایت دیگر اینکه دو نفر از زنان بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مورد نهی پیغمبر قرار گرفتند که شما این جا ننشینید، عرض کردند او که دارد می آید نابیناست، حضرت فرمود شما که می بینید،[13] این روایات در حدّ تأیید کارگشا هستند، چون سند معتبری برای این گونه از نصوص نیست. اصل مطلب را آیه تبیین می کند، بقیه در حد تأیید است. فرمود بین وجوب کشف و حرمت نظر تلازم است ، فرمود بر اینها حرام است که بدنشان را ظاهر کنند، معلوم است که این ذاتاً حرام نیست؛ لذا وقتی کسی نیست یا فقط زن ها هستند که می تواند بدن خودش را ظاهر کند، معلوم می شود که این وجوب سَتر برای آن است که نامَحرم نگاه نکند. پس بین وجوب سَتر و حرمت نظر تلازم هست؛ چه از این طرف و چه از آن طرف و بین این دو تا استثنا هم فرق است، در استثنای اوّل که فرمود﴿وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾، این ﴿إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ را نصوص به وجه و کفّین تطبیق کردند، این درباره جواز نظر هست؛ امّا آنکه دارد:﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ﴾، این برای غیر ﴿مَا ظَهَرَ﴾ است،چون ﴿إِلاّ مَا ظَهَرَ﴾ که برای مطلق جایز است؛ امّا اینکه فرمود﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾؛ یعنی آن زینت هایباطن را، آن بدن را، آن گردن را، آن جیب را و مانند آن را.


فتحصل زینت های ظاهر و موضع زینت ظاهر برای نامَحرم است ﴿إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ که واجب نیست بپوشاند؛ امّا مرد چقدر می تواند نگاه کند یک بحث جدایی است؛ یعنی از این ﴿إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾بر نمی آید که نگاه جایز است، فقط بر می آید که بر زن پوشاندنِ وجه و کفّین واجب نیست، اگر ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ خصوص وجه و کفّین باشد، چون تلازمی بین جواز کشف و جواز نظر نیست، از این آیه نمی شود استفاده کرد که نگاه به وجه و کفّین زن جایز است، بلکه دلیل خاص می خواهد؛ اگر دلیل خاص نداشتیم که نداریم و اگر داشتیم «علی کراهیة» یا «مرة واحدة» بود، به آن باید ملتزم شد. از این جمله ﴿إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ فقط برمی آید که بر زن پوشاندنِ وجه و کفّین واجب نیست، نه برای مرد نگاه به وجه و کفّین جایز است، آن را باید با دلیل خاص بگوییم. آن ﴿إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ منظور وجه و کفّین باشد هم محتاج به تأیید است؛ امّا درباره آن ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ﴾، آن جا چون وجوب سَتر درباره مطلق این زینت هاست، حرمت نظر درباره مطلق این امور است. پس به استثنای مَحارم، نگاه مرد نسبت به زنِ نامَحرم به مو و بدن او به استثنای وجه و کفّین حرام است؛ امّا در خصوص وجه و کفّین آیا ﴿إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ ناظر به وجه و کفّین است یا نه، آن را باید روایات تعیین کند.پرسش: ...؟ پاسخ: چون ما می دانیم به اینکه وجوب پوشاندنتعبّد محض نیست، به دلیل اینکه وقتی خودش تنهاست واجب نیست، در حضور زن های دیگر است واجب نیست، در حضور مَحارم است واجب نیست، در این سه مورد واجب نیست، معلوم می شود که نگاه به نامَحرم است، به دلیل اینکه تنها که هست پوشاندن واجب نیست، برخلاف صلات، سَتر صلاتی وجوب نفسی است که شرطِ صحّت صلات است. پوشاندن بدن وجوب نفسیندارد، به دلیل اینکه هیچ کسنباشد واجب نیست،به دلیل اینکه اگر مَحارم باشند واجب نیست، به دلیل اینکه زن ها باشند واجب نیست؛ پس معلوم می شود که این برای نگاه نامَحرم است.پرسش: ...؟ پاسخ: زنان بادیه نشین آنها هم همین حکم را دارند، نسبت به خصوص وجه و کفّین است یا بعضیاشخاص که «إِذَا نُهِینَ لایَنتَهِین»،[14]اگر «إِذَا نُهِینَ لایَنتَهِین»[15] است، چون آنها نمی پوشانند، اینها هم می توانند نگاه کنند؛ منتها «لاللذة و لالریبة»،کشف واجب است؛ منتها آنها عمل نمی کنند.یک تلازم فقهی بین حکمین است ویک تلازم بین عملین؛ آنکه «إِذَا نُهِینَ لایَنتَهِین» این جریان سهولت امر است و امر خارجی است؛ وگرنه حکم فقهی تلازم دارد، برای روستایی و بادیه نشین و غیره فرق نمی کند. 422/202/ص.

 

منابع:

 

[1]شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص 210 و 213.

[2]شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص213.

[3]الکافی، الشیخ الکلینی، ج5، ص332، ط اسلامی.

[4]المبسوط، الشیخ الطوسی، ج2، ص609.

[5]جواهر الکلام، الشیخ محمدحسن النجفی الجواهری، ج29، ص63.

[6]مهذب الأحکام، سبزواری، ج24، ص40.

[7]الکافی، الشیخ الکلینی، ج3، ص268، ط اسلامی.

[8]موسوعة الإمام الخویی، السیدابوالقاسم الخویی ج32، ص 25 و 27.

[9]تفسیرالزمخشری الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، الزمخشری، ج4، ص558.

[10]تفسیرمجمع البیان، الشیخ الطبرسی، ج7، ص 216 و 217.

[11]نور/سوره24، آیه31.

[12]دعائم الاسلام، قاضی نعمان مغربی، ج2، ص214.

[13]الکافی، الشیخ الکلینی، ج5، ص534، ط اسلامی.

[14]من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج3، ص470.

[15]علل الشرائع، الشیخ الصدوق، ج2، ص565.

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
مومنی
Iran, Islamic Republic of
00:00 - /00/00
با سلام و تشکر از زحمات گروه، دروس خارج فقه استاد جوادی در سایت استاد کامل وجود دارد. سایت فقاهت بعضی از آدرس ها را چون به کتابخانه خودش لینک می دهد تغییر می دهد، در نتیجه بعضی از منابع دسته دوم هستند.
آدرس : http://www.esranews.com/Lessons.aspx?vwc=11
با تشکر
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰