به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل به نقل از پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، راه پیمائی بزرگ اربعین هر ساله خبر از تحقق بزرگترین حادثه بشری در عصر حاضر می دهد که در آن زیباترین جلوه های حیات بشری تجلی پیدا می کند . شناخت این حادثه عظیم و فرهنگ ناب آن ـ به عنوان حلقات تکمیلی حادثه بزرگ عاشورا ـ در دنیائی که فرهنگ تجدد به دنبال سیطره جهانی می باشد ضرورت دارد چرا که تنها فرهنگی که قدرت مقابله با آن را دارد فرهنگ عاشورا و فرهنگ اربعین می باشد . لذا لازم است به خوبی به ظرفیتهای ناب این حادثه همچون تغییر سبک زندگی بر مدار اندیشه توحیدی و تحقق بالاترین جلوه های ایثار در واقف گردید و زمینه جهانی سازی معارف ناب اسلامی را در بستر چنین فرهنگی را فراهم آورد.
ـ مقدمه
بر اساس مبانی اعتقادی شیعه ، ائمه معصومین (علیهم السلام) محور خلقت و واسطه فیض الهی و طریق جریان ولایت الهیه و تولی عباد به آن ولایت می باشند. لذا هم دارای ولایت تکوینی و هم ولایت تاریخی و هم ولایت اجتماعی می باشند و فعل ، قول و تقریر آنان مناسک و شریعت جریان ولایت و تولی می باشد که از آن تعبیر به ولایت تشریعی می شود.
در بُعد ولایت تاریخی ، ظرفیت فعل امامان تنها هدایت و سرپرستی جامعه عصر خود نمی باشد و بلکه ظرفیت اصلی فعل امام ،تکامل و سرپرستی کل تاریخ بشری می باشد و البته در سایه ولایت تاریخی ، هدایت جامعه خود را هم متناسب با بلوغ اجتماعی آنان به انجام می رساند.
نکته مهم دیگری که باید بدان توجه نمود اینست که در ولایت تاریخی امامان معصوم و تحلیل جریان حرکت تکاملی تاریخ می بایست افعال تمامی امامان را متقوم به همدیگر تحلیل کرد اما با اینهمه برخی از حوداث تاریخ عصر حضور همانند بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و حادثه عاشورا نقش اساسی در تکامل جامعه بشری دارند . حادثه عاشورا از عظیم ترین ، عمیقترین و پیچیده ترین حادثه جامعه بشری است که در سایه سار آن نه تنها جوامع انسانی از ابتدا تا انتهای تاریخ بشری بلکه تمامی مُلک و ملکوت عالم از آن بهره مند شده اند. لذا جهت تحلیل نقش این حادثه و ابعاد مهم آن همچون واقعه اربعین در هدایت بشری نیازمند تفقه ای جامع و کامل می باشیم که متاسفانه با حفظ احترام به تمامی پژوهش های صورت گرفته پیرامون این حادثه ، هنوز صورت نگرفته است ، مخصوصاً با توجه این مقطع از تاریخ که جامعه شیعی در آن قرار گرفته است . مقطعی که آرزوی دیرینه شیعه ، یعنی تشکیل حکومت اسلامی محقق شده است و در مقابل آن ، جامعه کفر با تحقق پیچیده ترین تمدن بشری مبتنی بر مبانی و اهداف مادی خود در پی حذف حکومت اسلامی می باشد.
لذا لازم است توجه تام و تمام به ظرفیت های این حادثه و ابعاد مهم آن همچون فرهنگ اربعین داشت مخصوصاً ظرفیت های تمدن ساز آن در سطح جهانی که نیاز ضروری امروز ما می باشد چرا که درگیری امروز ما با دنیای کفر درگیری بر سر مدیریت جهانی سازی است که این در گیری در غالب درگیری تام و تمام تمدنی رخ نمایان کرده است و راهی جز این نداریم که در مقابله با هژمونی تمدن غرب ، اسلام تمدنی را به بشر تشنه امروز عرضه کنیم .
با این رویکرد در این مقاله تنها توجهی مختصر به نقش فرهنگ اربعین و ظرفیت جهانی سازی آن در راستای ساخت تمدن اسلامی خواهیم داشت . در ابتدا نگاهی اجمالی به جهانی سازی و فرهنگ حاکم بر آن و سپس به بررسی مولفه های جهانی ساز حادثه عظیم اربعین خواهیم داشت . البته قبل از آن فرهنگ اربعین در سایه حادثه عاشورا تحلیل می گردد چرا که به نظر نگارنده فرهنگ اربعین ادامه فرهنگ عاشورا و از حلقات تکمیلی آن می باشد. سپس به تحلیل ظرفیت های جهانی فرهنگ اربعین در امروز خود می پردازیم و در آخر راهبردهای اجمالی در تکامل حرکت عظیم مردمی در پاسداشت از فرهنگ اربعین ارائه خواهد شد.
۱ـ جهانی سازی
جهانی شدن، جهان گستری، جهانی سازی و.... همه ترجمان یک وضعیت است که در دوران جنگ سرد در فرایند توسعه مدرنیته در عصر حاضر در حال شکلگیری میباشد. این پدیده عمدتا با توسعه کمّی و کیفی علوم، ساختارها و محصولات اجتماعی در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی حاصل میگردد. پیدایش این فرایند هرچند گریزناپذیر است، اما نکته مهم و قابل دقت در این است که تغییرات و تکامل آن همچون دیگر پدیدههای اجتماعی قابل مدیریت است و متناسب با اهداف و جریانهای مختلف تأثیرگذار جهانی به سمت و سویی خاص و مالاً ماهیت و سازوکار خاصی پیدا میکند ، یعنی فرایند جهانی شدن به دنبال حاکمیت فرهنگی خاص در جهان امروز می باشد.
»مانوئل کاستلز جهانی شدن را نوعی جامعه شبکهای میداند که در ادامه حرکت نظام سرمایهداری پهنه اقتصادی جامعه و فرهنگ را در بر میگیرد. وی معتقد است که در عصر جهانی شدن، زمان و مکان، دارای معانی جدید و متفاوت از معانی پیشین خود میباشند. انتقال آنی اطلاعات، دادهها، سرمایهها و ارکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف، عملاً فواصل زمانی را از میان برداشته و نظم طبیعی دوران قدیم و یا چارچوبهای مکانیکی جهان صنعتی را به کلی دگرگون ساخته است. مکان نیز به نوبه خود با مفهوم دسترسی یا عدم دسترسی به اطلاعات و ابزار انتقال و پردازش ارتباط پیدا کرده و به این اعتبار حضور در مکان معنای تازهای به خود گرفته است که میتواند تعیین کننده ارتباط و اتصال شخص به جامعه شبکهای و یا طرد و حذف او از این مکان فراگیر و در عین حال انحصاری به شمار آید».( کاستلز ، ۱۳۸۹ ،ص۱۸)
البرو جهانی شدن را بدین گونه توصیف میکند: «در دوران جدید امر جهانی شدن جایگزین امر مهم ملی شده میشود. جهانی شدن گویای فرایندی است که نوع ارتباط جدید افراد انسانی را با جهان شکل میدهد. اگر در گذشته افراد انسانی بیشتر در ارتباط با ملت و ملیت خاص هویت میگرفتند، اکنون فرایندی در جهان است که جهت آن را هویت جهانی ساخته است.» (رابرتسون ،۱۹۹۶، ص۳۱۱)
»کوردون لاکسر جهانی شدن را در قالب بینالمللی شدن تولید، هماهنگ شدن سلیقهها و معیارها تحرک بسیار فزاینده سرمایه، آزادسازی، رفع محدودیت، خصوصیسازی، فناوریهای نوین اطلاعاتی و روندهایی به سوی یک فرهنک جهانی و زوال دولت ـ ملت، تعبیر کرده است».(ایراسنکر ، ۱۳۸۱، ص۲۷)
»جیمز متیلمن نیز به همین شکل جهانی شدن را سازماندهی مجدد محدوده تولید، نفوذ متقابل صنایع از طریق مرزها، گسترش بازارهای مالی، توزیع کالاهای مصرفی مشابه، جابه جایی وسیع جمعیت و برخوردهای ناشی از آن برای جوامع مهاجر و ساکن و مزیت در حال ظهور مردم سالاری در سطح جهان توصیف کرده، نتیجه میگیرد که مفهوم جهانی شدن به سطوح چندین جانبه تحلیل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و عقیدتی را به یکدیگر مرتبط میسازد».(همان )
البرو در جایی دیگر جهانی شدن را اینگونه تعریف میکند:
»جهانی ساختن یا جهانی شدن«
الف) در نمونه های فردی؛
۱. با اشاعه فعال اعمال، ارزشها، فناوری و دیگر دستاوردهای انسانی در سرتاسرجهان.
۲. هنگامی که اعمال جهانی و نظایر آن، تأثیر روزافزونی بر زندگانی مردم میگذارد.
۳. هنگامی که جهان به صورت یک کانون، با مقدمه ای در حال شکل دهی برای فعالیتهای انسانی مورد استفاده قرار میگیرد.
۴. در تحول فرایندهای قرین با تعامل نمونه های مذکور.
ب) به صورت کلیت نمونه ها؛
۱. به صورت انتزاعی در نظر گرفتن نمونه ها.
۲. یک فرایند جهانی ساختن یا جهانی شدن در هر یک یا همه موارد.
۳. دگرگونی تاریخی یا مجموعه اشکال خاص و نمونه ها».( البرو ، ۱۳۸۰ ،ص ۱۰۶)
دکتر ایران زاده معتقد است: «جهانی شدن در مفهوم عام آن عبارت است از ادغام شدن بازارهای جهانی در زمینه های تجارت، سرمایه گذاری مستقیم، جابه جایی و انتقال سرمایه، نیروی کار و فرهنگ در چارچوب سرمایه داری و آزادی بازار و نهایتا سر فرو آوردن جهان در برابر قدرتهای جهانی بازار که منجر به شکافته شدن مرزهای ملی و کاسته شدن از حاکمیت دولت خواهد شد.»( ایرانزاده ، ۱۳۸۰،ص۲۵)
از مجموعه تعاریف فوق نتایج زیر به دست میآید:
۱. جهانی شدن امری مسلّم و حتمی الوقوع فرض میگردد که در روند تاریخی جامعه بشری تحقق پیدا کرده است.
۲. جهانی شدن به مثابه یک کلّ و سیستم هماهنگ در تمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی میباشد.
۳. این فرایند جهانی شدن، قابل مدیریت است و لذا در بعضی از تعاریف به جهانیسازی تعبیر شده است.
جهانی سازی به مثابه یک کل
درباره جهانی سازی و ابعاد مختلف آن آمار و رویکردهای متفاوتی مطرح میباشد که بهترین و کاملترین آنها رویکرد سیتسمی به جهانی سازی است. در این رویکرد، جهانی سازی در تمامی ابعاد حیات بشری، اعم از روابط فردی و اجتماعی (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) با محوریت اقتصاد در حال تحقق میباشد.
«جهانی شدن را میتوان به صورت تشدید روابط در سراسر جهان تعریف کرد که در آن جوامع دور از هم به گونهای به یکدیگر وابسته میشوند که حوادث محلی از رویدادها تأثیر میپذیرند که در مناطق دور دست شکل میگیرند و بر آنها تأثیر میگذارند. در این صورت جهانی شدن یک فرایند چند علیتی و چند لایه و پر از احتمال، عدم قطعیت، پایداری و ناپایداری است. جهانی شدن شامل وابستگی قاعدهمند تمامی روابط اجتماعی موجود بر روی کره زمین است. در یک بافت جهانی شده، هیچ رابطه خاص با مجموعه از روابط نمیتواند به صورت منزوی یا مجزا وجود داشته باشد. هر رشته از این روابط با رشته دیگری از روابط پیوند دارد و به طور منظم تحت تأثیر آن قرار میگیرد. این تأثیر به صورت زنجیرهای علیتی، یک طرفه نبوده، بلکه تعاملات مشترک به صورت علیتهای دو جانبه و یا چند جانبه را شامل میشود.» (سوئزی ، ۱۳۸۳،ص۸۹)
بنابراین جهانی سازی به مثابه یک کلّ و سیستم ارگانیک دارای ابعاد گسترده سیاسی، فرهنگی، اقتصادی میباشد که در هر سه جنبه ایجاد تعاریف جهانی، مقررات و قوانین جهانی و سازمانهای جهانی لازم میباشد.
در بُعد جهانی سازی اقتصادی، از طریق سازمان تجارت جهانی، بانکهای جهانی، شرکتهای چند ملیتی، پیدایش بازار مشترک اروپا، و... تمامی ساختارهای اقتصادی مناطق جهان تا سرحدات دور افتاده ترین کشورها، عمیقا زیر و رو شده است. همه مردمان توسط کارکرد بازار جهانی تحت تأثیر قرار گرفتهاند و در تقسیم کار بین المللی شرکت میکنند.
»اروپا با زیر و روشدن سازمانهای سنتی مؤلد و مصرف بر اثر درخواستهای بازار، قوانین رقابت، خشونت عریان و ایجاد زیرساختهای ارتباطات تنها یک بازار جهانی ایجاد کرده است که وحشیترین جوامع را در دستگاهی واحد ادغام میکند. از این پس ساختارهای جدید فقط بر اثر رکود و سازوکارهای بازار «خود به خود» بازتولید میشوند و بازیگران را در سرنوشتی تقریبا غیر قابل شکست احاطه میکنند. از آن هنگام تغییرات، تغییراتی هستند که «ماشین» تحمیل میکند».( لاتوش ،۱۳۷۹، ص۴۲)
در بُعد جهانی سازی سیاسی، جهانی سازی از طریق ترویج و حاکمیت نظام سیاسی لیبرال دمکراسی به عنوان موفقترین الگو در اداره سیاسی کشورها صورت میگیرد. در این زمینه فوکویاما بیان میدارد: «اندیشه لیبرال میرود تا در پهنه کره زمین از نظر روانی به طور واقعی تحقق یابد. در میدان ایدئولوژی و نبرد اندیشهها لیبرالیسم پیروز گردید و هیچ رقیب و هماوردی در برابر خود ندارد )سلیمی ، ۱۳۸۳،ص۱۲۹)
این حاکمیت جهانی در بُعد سیاست از طریق سازمانهای بینالمللی و تحت عناوین مختلف از جمله احقاق حقوق بشر اعمال میگردد: «شاید بتوان در گام نخست برای تعیین چارچوبی که تمامی ارزشهای دمکراتیک جهانی را در بر میگیرد، اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد را مورد توجه قرار داد. اعلامیهای که مبنای تقریبا ارزشمندی را برای بحثهای آزاد و اتفاق نظرهای رو به گسترش در خصوص اصول معتبر و جهانی یک حکومت شایسته پایه گذاری نموده است.» (ماتین، مایک ،۱۳۸۱،ص۱۴۴)
جهانی سازی در بُعد فرهنگی هم هماهنگ با ابعاد دیگر به معنای هماهنگی خُرده فرهنگهای متفاوت در جوامع مختلف با فرهنگ دنیای مدرن میباشد. تغییر نگرشها و بینشها، آموزشهای هماهنگ، تحقیقات کاربردی خاص، حاکمیت ارزشهای اخلاقی، تحمیل الگوی تولید، توزیع، مصرف و.... همه و همه از طریق سازمانهای بینالمللی نشان از ایجاد فرهنگی جهان میباشد.
»جریانهای فرهنگی به یک معنا از کشورهای مرکز صادر شده و به جهان نفوذ میکنند. تصاویر، کلمات، ارزشهای اخلاقی، ضوابط قضایی، قوانین سیاسی و ملاکهای صلاحیت از واحدهای آفریننده به سوی جهان سوم از طریق رسانه ها (روزنامه ها، رادیوها، تلویزیونها، فیلمها، کتابها، دیسکها، ویدئوها) سرازیر میشوند، تولید اصلی جهانی «نشانه ها» در شمال یا در آزمایشگاههای تحت نظارت او متمرکز است، یا بر اساس هنجارها و شیوه هایش ساخته میشود. )لاتوش ،۱۳۷۹،ص۴۳)
البته این جهانی سازی فرهنگی، در واقع اشاعه نهادها، رویهها ، سبک زندگی و سنن فرهنگ آمریکایی در سرتاسر پهنه گیتی است که هم اکنون توسط ابزار نظامی در پی تحقق آن میباشند و بر این نوع جنگ، عنوان جنگی عادلانه مینهند.
۲ـ اربعین و عاشورا
برای مبارزه با فرهنگ جهانی دنیای مدرن راهی جز این نیست که فرهنگ اسلام ناب در مقیاس جهانی عرضه و اقامه گردد و از تمام ظرفیت های فرهنگ اسلامی در این راستا استفاده گردد . از مهمترین ظرفیت های فرهنگ اسلامی حادثه بزرگ عاشورا است . حادثه عاشورا پس از حادثه رسالت نبی خاتم (ص) بزرگترین حادثه تاریخ بشری است که نه تنها عالم دنیا بلکه تمامی عوالم هستی را تحت الشعاع خود قرار داده است و همة بهرهمند از این حادثه گردیده¬اند. بررسی تمام ابعاد و لایه های باطنی این بزرگترین بلاء و ابتلاء تاریخی بشر و تأثیر آن بر سلوک و تکامل تمامی عوالم واز جمله عالم دنیا برای انسان غیر معصوم(ع) جز از طریق پیوند و توسل به جریان ولایت ائمه نور ـ که همانا جریان ولایت الهیه است ـ و کلام نورانی آنان امکانپذیر نمیباشد و لذا تحقق فقاهتی کارآمد در این حوزه ضرورتی اجتناب ناپذیر است. اما آنچه این حادثه را از دیگر حوادث متمایز کرده است، ماهیت این حادثه و نوع سلوکی است که از طریق پیوند با همه عوالم با آن حاصل میشود. عاشورا ضیافت بزرگترین بلاء الهی است که در اثر پیوند با این مصیبت عظمی است که تهذیب کل عالم و تاریخ بشری صورت گرفته است.
به دیگر سخن عاشورا بزرگترین صحنه درگیری جبهه حق و باطل است، تمامی مکارم اخلاقی در مقابل تمامی مکاید شیطانی روبروی هم صف¬آرایی کردهاند، در دوره غربت اسلام و در شرایطی که جبهه باطل احساس پیروزی میکرد و در کنار سر بریدة سید الشهداء(ع) ندا برمیداشت: «لعبت هاشم بالمُلک فلا خبر جاء و لا وحیّ نزل» انسان غریب و مظلوم کار را تمام کرد و تاریخ بشری را نجات داد. در جریان کربلا جبهه باطل با نقشهای عظیم آمده بود تا به اسلام تاریخی و خط همه انبیاءالهی از آدم تا خاتم (ص) تیر خلاص بزند، ولی نبی اکرم(ص) برای چنین روزی سید الشهداء(ع) را تربیت کرده بودند و با تحقق عظیمترین مصیبت عالم، تمامی تلاش جبهه باطل و مکاید شیطان نه تنها برای آن مقطع از تاریخ بلکه برای تمامی تاریخ،نقش برآب شد و به تعبیر امام راحل (ره) عاشورا اسلام را بیمه کرد.
حادثة بینظیر عاشورا که به حسب ظاهر حادثه کوچکی مینماید، در واقع حادثه بزرگی است که به لحاظ وسعت، همه تاریخ خلقت را فرا گرفته است؛ از قبل از خلقت عالم دنیا، عهد و میثاق آن گرفته شده است و تا قیامت و پس از آن نیز ادامه دارد. به لحاظ جغرافیایی و مکانی نیز بر خلاف ظواهر آن که در کنار شریعه فرات و در کمتر از یک روز به پایان رسیده است جنگی است به وسعت جغرافیای همه عوالم. این تفاوت نگاه معصومین (ع) با بقیه نگاهها است.
به دیگر سخن اندیشمندان در تحلیل این غوغای بزرگ گاه از مرگ معاویه شروع میکنند و گاهی نیز به قبلتر از آن و در حدود رحلت وجود مقدس رسول الله(ص) باز میگردند. منطقه تأثیر این حادثه را نیز به کوفه و دنیای اسلام تفسیر میکنند. در حالی که بر اساس نگاه معارف اهلبیت(ع) محدوده این حادثه به وسعت همه تاریخ و همه عوالم است. (وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الاِسْلامِ وَ فی جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاْرْضِ) ( شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان ، زیارت عاشورا)
پس هر گفتگویی در باب این حادثه و حلقات تکمیلی آن متوقف بر درک عظمت این حادثه است؛ حادثهای که محور او آن وجود مقدسی است که معارفی همچون زیارت جامعه کبیره تنها بخشی از اوصاف آن وجود مقدس است.
اما اینکه چگونه عاشورا توانست در طول تاریخ، حادثهساز شود و موجب تقویت مدام جبهه حق و تضعیف جبهه باطل شود؟ سر این مطلب در درایت و بصیرت بالای نبی اکرم(ص) و سید الشهدا(ع) است که با شکل دهی بزرگترین بلاء و ابتلاء، بزرگترین مصیبت و حادثه جانسوز، عاطفه جامعه شیعه را هدف قرار داده و حرارتی در آن جامعه (و حتی تمامی انسانهای آزاده) ایجاد کردند که با این حرارت دائمی عاطفه وتمایلات جامعه شیعه مدام در غلیان و جوشش است. «ان للحسین حراره فی قلوب لا تبرد ابدا» (نوری،۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص ۳۱۸) در توضیح این مطلب باید توجه داشت که ساختِ هر تمدنی وحکومتی و ادامه حیات آن بر پایه سه عنصر اساسی «نظام تمایلات و گرایشها، نظام بینشها و دانشها و نظام محصولات و صنایع» است که تغییر تمایلات و گرایش ها سهم تأثیر اساسی در شکلدهی یک تمدن و حکومت را دارد. شکلگیری تجدد و تمدن مادی امروز مغرب زمین بر پایه تغییر تمایلات انسانهای آن دیار صورت گرفته است و باتوسعه تمایلات مادی و با هدف حرص به دنیا و توسعه تمتَّعِ متنوّع ومتلَّون از بهرههای دنیوی، حرکت آغاز میشود و تمامی علوم و دانشها و تولید محصولات وتکنولوژی و صنعت در این راستا تولید میگردند.
بنابراین عاشورا مرحلهای از اقامه کلمه توحید و بنای بیت نبوّت و تمدن تاریخی اسلام است، پس باید آن را در ارتباط با بقیه ارکان توحید تفسیر نمود در این صورت میتوان دریافت که چرا این واقعه و با این کیفیت اتفاق افتاده است و چرا اربعین حلقه تکمیلی این حادثه عظیم است ؟
اربعین ، گریه های مستمر امام سجاد (ع) و اقامه عزاداری بر سید الشهدا (ع) مهمترین حلقه تکمیلی قیام عاشورا است که فهم این فعل عظیم امام سجاد (ع) در پیوند با فعل سید الشهدا (ع) قابلیت تفسیر می یابد. به دیگر سخن تمامی این حوادث و حتی بالاتر تمامی افعال امامان معصوم را می بایست در یک نقشه جامع برای تکامل بشریت با در کنار هم و مکمل هم مطالعه کرد و به تعبیر مقام معظم رهبری ما با یک انسان ۲۵۰ ساله مواجهه می باشیم که افق فعل او تکامل همه عوالم و از جمله تکامل تاریخی بشر است . لذا در این افعال و حوداث ، عقل و عشق پیوند ناگسستنی دارند و این تحلیل بسیار ناقص است که اربعین را جدای از عاشورا در نظر بگیریم و یکی را محصول عشق و فنا و دیگری را محصول عقل و بقا بدانیم. (حجاریان ، ۱۳۹۳)
با این توجه این اجتماع قلوبی که در راه پیمائی بزرگ اربعین در هر ساله رخ می دهد یقیناً گوشه ای از طرح بزرگ عاشورا است که بناست زمینه ظهور را فراهم آورد و تماماً با تصرف و امداد ولی خدا همراه می باشد. اینکه در حدیث آمده ، هنگامی که علی بن الحسین علیه السلام چشمش بر بدنهای بی سر آنان افتاد و در بین آنان جگر گوشه حضرت زهرا علیهاالسلام را به گونه ای دید که از عمق فاجعه آسمانها شکافته و زمین از هم گسیخته و کوه ها فرومی ریخت، بر آن حضرت خیلی دشوار آمده ناراحتیش فزونی یافت، آثار این حالات در چهره اش نمایان شد زینب علیهاالسلام بر این حالت ترسیده شروع به دلداری و تسلای آن حضرت نمود با اینکه صبر خود حضرت به پایه ای بود که کوه ها همتای صبر و بردباریش نبودند، از جمله مطالبی که به آن حضرت گفت این عبارات بود:
»ای یادگار جد و پدر و برادرم! به خدا سوگند آنچه که پیش آمده، تعهدی بوده که خداوند از جد و پدرت گرفته و خداوند متعال از مردمانی میثاق و عهد گرفته است که فراعنه این زمین آنان را نمی شناسند ولی آنان در بین ساکنان آسمانها معروفند، آنان این پیکرهای پاره پاره و این بدنهای به خون آغشته را جمع آوری و دفن خواهند کرد و در این سرزمین برای پدرت که سالار شهیدان است، پرچمی خواهند افراشت که در گستره زمان و گذشت شب و روز آثارش محو نشده و فرسوده نخواهد گشت. پیشوایان کفر و رهبران گمراهی در محور نابودی اش خواهند کوشید و جز ترقی و رشد و اعتلا برای آن علم و پرچم اثری نخواهد داشت) «عبدالرزاق مقرم ، ۱۳۸۷،ص۳۹۶)
بر این اساس در مواجهه با این حادثه بزرگ ، می بایست به عمق آن و تبار آن و نقش آن در تحقق آرمان شهر بشری در عصر ظهور آخرین حجت الهی ، توجه تام داشت و بر اساس این نگاه به تبیین ظرفیت های بالای آن در مسیر جهانی سازی فرهنگ ناب اسلامی پرداخت.
۳ـ فرهنگ اربعین و ظرفیت جهانی آن
اگر چه در سیره اهل بیت (ع) پیاده روری خاص اربعین وارد نشده است ولی تاکید بسیاری بر روی زیارت با پای پیاده شده است. (۱) البته در روایت از امام عسکری(ع) وارد شده که زیارت اربعین نشانه مومن است .(۲) با اینهمه در فرهنگ دیرینه شیعه و متشرعین ، زیارت با پای پیاده در اربعین با الگو گیری از بازگشت کاروان اسراء در روز اربعین خود تبدیل به حادثه ای بزرگ در دنیای امروز گشته است که نه تنها تثبیت هویت شیعه بلکه تصویری زیبا از اسلام و مسلمین در دنیای امروز است .
به نظر نگارنده راهپیمائی عظیم اربعین و بروز جلوه های ناب ایمانی و انسانی در آن ، به خوبی ظرفیت آن را دارد که بشر خسته شده از ایسم ها و نابسامانی های دنیای مدرن و ماشینی امروز را با فرهنگی ناب آشنا کند و زمینه جهانی سازی را بر مدار این فرهنگ فراهم آورد . دلیل داشتن چنین ظرفیتی در زیارت وارث سیدالشهدا آمده است که « اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفوَةِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ اِبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسى کَلیمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عیسى رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبیبِ اللَّهِ اَلسَّلام » ( شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان ، زیارت وارث) حسین و حادثه عاشورا و اربعین حسینی تنها متعلق به امت پیامبر نیست بلکه متعلق به همه امتها می باشد . حسین خون خدا است و این خون ظرفیت جریان در کالبد تمامی امم را دارد. اینکه می بینیم در راهپیمائی اربعین از مسیحیان گرفته تا معتقدین به ادیان و اقوام مختلف حضور دارند همه نماینگر این ظرفیت بالای فرهنگ عاشورا می باشد.
مهمترین و محوری ترین جلوه این حادثه عظیم ، ترسیمی زیبا ولو در مقیاسی کوچک و زمان مند از مدینه فاضله ای است که تمامی انبیاء و ائمه (علیهم السلام) به دنبال تحقق آن بوده اند و قرار است در عصر ظهور آخرین منجی محقق شود . یکی از ویژگیهای ممتاز عصر ظهور، پذیرش ولایت از سوی انسانهاست؛ یعنی جامعه بشری به حدی از رشد میرسد که میتواند ولایت حقه را بپذیرد. دیگر این گونه نیست که تنها جمعی از انسانها به صورت جزیرهای دورافتاده از هم، ولایت معصوم را بپذیرند؛ بلکه جامعهای متحد و یکپارچه حول محور ولی خدا شکل میگیرد و همگان روابطشان را بر محور این تولّی تنظیم میکنند. یعنی همه دوستیها و دشمنیها و روابط اجتماعی این جامعه عین تولی به ولایت حقّه و تبرّی از اولیای طاغوت است. در اربعین انسان شاهد بروز بالاترین جلوه های محبت و تبری از ستمگران و مستکبران تاریخ است. گذشته از این روح فرهنگ اربعین ، در روایات ما بسیار پیرامون ویژگی های آرمان شهر دینی در عصر ظهور آخرین حجت خدا سخن به میان آمده است که در اینجا به برخی از این ویژگی ها اشاره می گردد. همین ویژگی ها به خوبی می تواند ظرفیتی عظیم در جهان امروز ایجاد کند و هژمونی ایجاد شده توسط تجدد و آرمان شهر مادی امروز را از بین ببرد و در ظالمات دنیای امروز نوری برای رفتن ایجاد کند.
الف ) توحید
مهمترین جلوه آرمان شهر تمام انبیاء و جامعه آخر الزمانی ، تحقق توحید در عمیق ترین لایه خود یعنی توحید عملی می باشد. مهمترین جلوه حرکت عظیم اربعین ، بروز توحید عملی در بالاترین شکل آن یعنی توحید عملی در مقیاس اجتماعی و تمدنی می باشد. تبیین این معنا نیازمند توجه به سه نکته زیرمی باشد.
الف) توحید عملی یعنی تولی تام به حضرت حق در تمامی شئون حیات انسانی و به عبارت دیگر «توحید عملی یا توحید در عبادت یعنی تنها خدا را مطاع و قبله روح و جهت حرکت و ایده آل قرار دادن، و طرد هر مطاع و جهت و قبله و ایده آل دیگر، یعنی برای خدا خم شدن و راست شدن، برای خدا قیام کردن، برای خدا خدمت کردن، برای خدا زیستن، برای خدا مردن، آنچنانکه ابراهیم گفت: وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین... (انعام/۷۹). ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذلک امرت و انا اول المسلمین (انعام/۱۶۲ و ۱۶۳)
« روی دل و چهره قلب خود را حقگرایانه به سوی حقیقتی کردم که ابداع کننده همه جهان علوی و سفلی است، هرگز جزء مشرکان نیستم...همانا نمازم، عبادتم، زیستنم و مردنم برای خداوند، پروردگار جهانهاست.او را شریکی نیست.به این فرمان داده شده ام و من اولین تسلیم شدگان به حق هستم».
این توحید ابراهیمی، توحید عملی اوست.کلمه طیبه «لا اله الا الله » بیش از هر چیزی ناظر بر توحید عملی است، یعنی جز خدا شایسته پرستش نیست. ( مطهری ، ۱۳۸۰، ج۲، ص۱۰۶)
ب ( مبتنی بر اندیشه ناب شیعی ، تحقق چنین مقامی از توحید در حیات انسانی جز از طریق تولی تام به انوار طیّبه ( علیهم السلام ) امکان پذیر نمی باشد و لذا امام طریق توحید است .
کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها.
کلام «لا إلهَ إلّا اللّهُ یعنی هیچ معبودی بجز الله نیست» دژ و حصار من (خدا) است پس هر کس به دژ و حصار من داخل شود از عذاب من امنیت خواهد یافت، و این شروطی دارد و من (علی بن موسی الرّضا) یکی از آن شرطها هستم. ( شیخ صدوق ، ۱۳۹۸ق ، ص ۵۶)
ج) راه اتصال به امام و پیمودن طریق توحید با محبت به امام آغاز می شود و اصلاً محبت چیزی نیست جز حضور محبوب در وجود محب. به عبارت دیگر اگر کسی خدای متعال را دوست بدارد شعاعی از رحمت او در وجود فرد بوجود آمده که خدا را دوست می دارد. همچنین اگر مؤمنی رسول گرامی اسلام و اهل بیت را دوست بدارد این محبت چیزی نیست جز یک شعاعی از وجود امام در وجود این محب و مأموم. در حدیث آمده است : «المرء مع من احب»(مجلسی ،بیتا ،ج۶۶،ص۲۴۷)آدمی با آن کسی است که او را دوست بدارد، زیرا اصولاً محبت چیزی جز حضور آن محبوب نیست و در واقع شعاعی از او در وجود انسان است .
در روایتی از ابوخالد کابلی در کافی حضرت فرمودند ائمه «نورالله» هستند و «هم والله ینورون قلوب المومنین» امام قلب مومن را نورانی می کند، به طوری که «لَنُورُ الْإِمَامِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَةِ بِالنَّهَار» یعنی نور امام در قلوب مؤمنین روشنتر از خورشید در روز روشن در وسط روز است. سپس حضرت این جمله را بیان می فرمایند که «والله یا اباخالد لا یحبنا عبد و یتولانا حتی یطهر الله قلبه ولا یطهر الله قلب عبد حتى یسلم لنا ». یعنی اگر کسی مؤمن شد، انوار ولایت و محبت ما در وجود او مثل خورشید در وسط روز ظاهر می شود و ما قلبش را روشن می کنیم و این همان محبت و ولایت است. ( کلینی ، ۱۳۶۳، ج۱، ص۱۹۴) محبت امام در قلب مؤمن، تجلی نور امام است. امام با شعاع نور خود قلب مومن را روشن می کند و همین محبت و ایمان می شود.
بنابراین محبت به امام تنها مسیر رسیدن به محبت خدا و مقام توحید است . بااین نگاه به خوبی به بالاترین ظرفیت راه پیمائی اربعین واقف می شویم چرا که این حادثه ، تحقق بلاترین جلوه محبت و بالطبع جلوه توحید است. ، توحید در همدلی ، همفکری و همکاری . جمع شدن انسانها بر مدار حبُ الحسین « حب الحسین یجمعنا» شعاری که در تمام مسیر دیده می شد و خبر از امکان تحقق جامعه ای جدید در دنیای امروز است یا شعار زیبای دیگری همچون « عشیرة الحسین فوق العشیره» خط بطلانی است بر روحیه ناسیونالیسمی و قومیت گرائی دنیای امروز که مانع بزرگ جهانی سازی بر مدار ایمان است . این فرهنگ قرانی که « ان اکرمکم عندالله اتقاکم » (حجرات/ ۱۳ ) روح اربعین است و در اربعین رنگها رنگ می بازند و انسانها با هر رنگ و نژادی در کنار هم به یک هدف واحد و بر مدار یک عشق واحد حرکت می کنند.
ب) بلوغ عاطفه ها
تمایلات، عاطفهها و احساسات، از مهمترین ارکان یک جامعه و تمدن بشری است که در حیات اجتماعی خود بدان پای بند و تعلق دارد. هر جامعه ای متناسب با حس زیباشناسی خود به موضوعات و مسائلی گاه علاقه روحی و میل و کشش درونی پیدا میکند و گاه از موضوع و مطالب دیگری متنفر و گریز دارد، که همین تمایلات با تعامل با اندیشهها است که مبدا ابراز رفتارها و موضع گیری میگردد.
بنابراین میتوان تمایلات اجتماعی را خاستگاه شکلگیری تمدن برشمرد و این ادعا با مطالعه تاریخی به خوبی قابل اثبات است چرا که نقطه عزیمت هر شکل تمدنی به شکل دیگری، تغییر در تمایلات، عاطفها و زیباشناسی اجتماعی میباشد و به تعبیر ماکس وبر این اخلاق اجتماعی است که پایه شکل گیری یک تمدن میگردد.)ماکس وبر، ۱۳۷۴، ص۶۲)
بر این اساس میبینیم که غرب مدرن هم ابتدا با تغییر تمایلات و حس زیباشناسی مردمان آن دیار آغاز میگردد. ویل دورانت، «پترارک» و «بوکاچیو» شاعر و نویسنده ایتالیایی قرن چهاردهم را نخستین انسانهای عصر مدرن مینامد. «هر چه هست از حدود اواسط قرن چهاردهم نهضت فرهنگی ـ ادبی ای در برخی شهرهای ایتالیا به ویژه فلورانس پدید میآید که حکایتگر ظهور تدریجی بشر جدیدی بود که که دیگر دلبستگیها و علایق و تعلقات قرون وسطائی نداشت. دیگر این بشر علاقمند به افق ناسوتی حیات و زندگی سوداگرانه و منش سودجویانه است.» (زرشناس، ۱۳۸۲، ص۸۶)
بدینسان نطفة مدرنیته در رنسانس با این میل محوری، یعنی دنیاگرایی و روی گردانی از اندک مایههای میراث معنوی تفکر غربی بسته میشود و لذا این تغییر در تمایلات، عاطفهها و احساسات در مغرب زمین، به دنبال خود علوم و تکنولوژی مدرن را به همراه آورد و تمدنی به قامت مادی میسازد.
به عبارت دیگر به تعبیر ماکس وبر روح نظام سرمایهداری، اخلاق پروتستانی است، اخلاقی با روحیه خوشگذرانی و میل به ثروتجویی و کسب درآمد بیشتر. (ماکس وبر، ۱۳۷۴، ص۵۴)
با توجه به این مقدمه به خوبی به تاثیرعظیم فرهنگ عاشورا و اربعین و حرکت کاروان اسرای کربلا و حرکت حضرت زینب و گریه های مستمر امام سجاد (ع) در شکل دهی تمدن اسلامی و هدایت جامعه بشری پی خواهیم برد. اینکه در صحنه های سنگین عاشورا و یا در حرکت کاروان اربعین امام سجاد (ع) می بینیم که هیچگاه یکدیگر را به عدم ابراز عاطفه توصیه نمی کنند؛ حتی شدیدترین ابراز عواطف را نیز از خود نشان می¬دهند اما یک ذره هم پای از مقاومت پس نمی-کشند! همه این حوداث بیانگر این معنای عظیم است که قرار است عمیق ترین لایه وجودی انسان بیدار گرد و نگاه او و زیباشناسی او به عالم و آدم عوض شود.
به عبارت دیگر از مؤثرترین راهها برای هدایت انسانهای پاک فطرت ، «تحریک عواطف» ایشان است و چه شیوه ای بهتر از عاشورا میتواند به تحریک این عواطف پاک کمک کند؟ بی هیچ تردیدی هر انسانی که در جبهه حق قرار گرفته باشد و از فطرت پاک خویش چندان دور نشده باشد حتماً از شنیدن مصائب عاشورا به سختی متأثر میشود.
بر همین اساس است که عاشورا و اربعین حدود ۱۴ قرن است که ساماندهی جبهه حق را از طریق تحریک عواطف شیعیان و توجه به مظلومیت مقتدرانة امام (ع) صورت داده است؛ مظلومیتی که در عین قدرت ـ و نه عجز و ذلت ـ رقم خورده است. امام (ع) کسی است که در عین آنکه می تواند اراده نافذ خود را به عنوان محور کائنات به کار گیرد و فوج ملائک و لشکریان حق را که برای یاری او و یارانش در معرکه نبرد حاضر شده اند به طرف دشمن گسیل دارد تنها به خاطر میثاقی که با خدای خویش بسته است با هدف اعلای کلمة حق حاضر می شود تن به شهادت دهد و اهل بیت خود را در اسارت ببیند. او صدای العطش کودکان خود را تحمل می کند و پس از مشاهدة شهادت تک تک یاران خویش به قربانگاه می رود. توجه به لایه های باطنی مظلومیت امام (ع) و آشنایی بیشتر با عمق حادثه قطعاً منشأ تحریک عاطفی جبهه حق خواهد شد و انعطاف قلوب از طریق جریان اشک، زمینه شناخت مضاعف مقام عصمت و تولی به آن را فراهم خواهد کرد.
با این وضع آیا نمیتوان باور کرد که حادثه عاشورا و فرهنگ اربعین گامی بلند در مسیر تحقق تمدن تاریخی اسلام و بلکه تمدن انسانی است؟ اصولاً آیا تجلی انسان ناب می تواند بدون حادثه عاشورا محقق شود؟ اگر این تحول عاطفی در کار نبود آیا جبهه حق میتوانست سامان پیدا کند؟ اگر به جای این مظلومیت، سراسر اقتدار و سیطره بود آیا باز شاهد این همه برکات معنوی از حادثهای با این عظمت میبودیم؟ این سرمایهگذاری تمامی امامان معصوم (علیهم السلام) بوده است که توانست هدایت قلوب و تحریک عواطف را در قالب شفاعت و دستگیری حضرت سیدالشهداء (ع) نسبت به امت اسلام باعث شود و البته چنانچه گذشت تمامی این برکات از طریق تحمل مصائب عاشورا ممکن است. ریزش اشک، طبیعیترین ثمره توجه به این مصائب است که محور فرهنگ اربعین است. بنابراین تغییر تمایلات انسانی و آماده شدن زمینه آن در راه پیمائی عظیم اربعین از بالاترین ظرفیت های جهانی سازی فرهنگ اسلام ناب می باشد.
ج) سبک زندگی بر مدار ایثار
از دیگر ظرفیت های مهم و زیبای اربعین که می توان جهانی انسانی بر مدار آن ساخت بروز بالاترین شکل ایثار در عصر استکبارهای فردی و اجتماعی دنیای امروز است. اینکه در وصف مومنان از انصار در قران آمده است که "وَ یُؤْثِرُونَ عَلى اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛(حشر/۹) دیگران را بر خود مقدم مى دارند، هر چند خود، فقیر و نیازمند باشند و یا در جاى دیگر ایثار مالى خاندان پیامبر(ص)را چنین مى ستاید: "وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً؛(انسان/ ۸) غذاى خویش را با آنکه آن را دوست دارند، به مسکین و یتیم و اسیر مى خورانند." در اربعین این فرهنگ به خوبی در سطح عالی و بسیار گسترده رخ می دهد . خادمان زوّار که با اندک بضاعت خود در خدمت ۳۰ میلیون زوّار قرار میگیرند همه در حال نشاندادن اهدافی برای زندگی دینی هستند و زوّار و خدمه میخواهند در راستای اهداف بزرگ خود صورت ایثار حسین(ع) را در این صحنهها به ظهور برسانند و با از خودگذشتگی خود به امام حسین(ع) نزدیک شوند و نقش حسینی خود را در این تاریخ به فعلیت آورند.در راهپیمائی اربعین ، سنی ها و حتی مسیحیان، ایزدیها، زرتشتیها و... نیز هم بهعنوان زائر و هم بهعنوان خادم تماشاگر این بزرگترین صحنه ایثار می باشند و مهمترین تحفه آنها از این سفر فرهنگ ایثار است فرهنگی که بر اساس آن می توان جهانی زیبا بنا نهاد. .
د) فرهنگ مبارزه
اگر عاشورا بزرگترین صحنه درگیری حق و باطل در طول تاریخ بشری می باشد میراث مهم آن هم برای بشریت قیام بر علیه ظلم و ظالمان در طول تاریخ بشری نمی باشد . اینکه می بینیم حتی گاندی بودائی هم به این فرهنگ در مبارزه خود اقتدا می کند نشان از ظرفیت بالای این حادثه در ایجاد حرکت در تمامی انسانها و جوامع با هر رنگ و زبان می باشد. حماسهی اربعین حسینی و حضور بیست میلیون انسانهای وفادار به آرمانهای قدسیِ امام حسین(ع) و مصمم در پشتکردن به فرهنگ یزید، خبر از آن میدهد که هویتی از مسلمانان در حال شکوفائی است و به بهترین شکل میخواهد از حیطهی جهان استکباری با فرهنگ حضور مردم در صحنهها عبور نماید و این نوع حضور آثار بسیار عمیقی در وجود تکتک انسانهای حاضر در این اقیانوس انسانی خواهد گذاشت و هرکس خود را یک اقیانوس انسانِ تمدنساز احساس میکند. شهدای کربلا به حاکمیت جهانیِ اسلام فکر میکردند و به نجات بشریت از جهالت و حیرت ضلالت «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة » ( شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان ، زیارت اربعین) هر ساله در حماسهی اربعین حسینی همان نگاه به صحنه آمده است و با همایش بیست میلیونی مردمی معلوم شود اسلام تا چه اندازه ظرفیت و قدرت تمدنسازی دینی و مبازره تام و تام با تمدن های مادی دنیای امروز را دارد.
ه) آمادگی ظهور
از دیگر ظرفیت های مهم راه پیمائی عظیم اربعین ، ترویج فرهنگ انتظار و آماده کردن جامعه بشریت برای ظهور آخرین منجی می باشد. این مهم هم از طریق مشابهت سازی های روابط انسانی شکل گرفته در متن این حادثه با روابط انسانی آرمان شهر مهدوی حاصل می گردد و هم حرکت سیل عاشقان به طرف هدفی واحد و آن ولی خدا (امام حسین (ع) ) نوید بخش این معناست که تمام مرارت های بشریت جز در سایه ولی خدا امکان رفع شدن ندارد و تنها با همراهی ولی خداست که جامعه به امنیت و عدل و صلاح و کمال می رسد. « وَ ضَلَّ مَنْ فَارَقَکُمْ وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُمْ وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَیْکُمْ وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَکُمْ» ( شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان ، زیارت جامعه)
۴ـ راهبردهای اساسی در بالندگی راه پیمائی اربعین
با توجه به ظرفیت های بالای راه پیمائی عظیم اربعین شایسته است که توجه ویژه و خاص به این حادثه داشت و شاید اغراق نباشد که که بگوئیم حلقه اتصال بین دو حادثه عاشورا و انتظار ـ به عنوان دو رکن اساسی انقلاب اسلامی ، آنچنانکه دشمنان هم اقرار کرده اندـ فرهنگ اربعین می باشد ولذا لازم است با هوشمندی بالا از تمامی ظرفیت های بلند این حادثه در اقامه کلمه توحید در جهان امروز استفاده بهینه نمود.
در همین راستا به نظر می رسد راهبردهای زیر در تکامل و بالندگی این حرکت عظیم لازم می باشد:
۱ـ تشکیل اتاق فکر : که در آن به خوبی مهندسی این مراسم عظیم به صورت مستمر صورت بگیرد و ابعاد « سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی » آن در مقیاس « ملی ، منطقه ای و جهانی » مشخص و راهبردها و برنامه های کارآمد طراحی گردد.
۲ـ پرهیز از دامن زدن به اختلافات دینی و قومی در این مراسم
۳ـ حفظ مردمی بودن برنامه و در عین حال پشتیبانی های لازم برای برپائی با شکوه آن
۴ـ توجه تام به محوریت عزاداری در راه پیمائی در کنار برائت تام از مستکبران جهانی و ایجاد فرهنگ مبارزه
۵ـ توجه به میزبان بودن کشور عراق و در عین آن بسط این فرهنگ در کشورهای دیگر به گونه ای که این مراسم و راهپیمائی از کشورهای مبدا آغاز گردد.
۶ـ پرهیز از استفاده از نمادهای تمدن مدرن در اربعین و برگزاری ساده و بدور از تشریفات دنیائی
ـ پی نوشت ها
۱ـ «عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) ، قَالَ: یَا عَلِیُّ! زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ: قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ: مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً. فَإِذَا أَتَاهُ، وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکَیْنِ یَکْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیْرٍ وَ لَا یَکْتُبَانِ مَا یَخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَیْرَ ذَلِکَ. فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا: یَا وَلِیَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَکَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِه، وَ اللَّهِ لَا تَرَى النَّارَ بِعَیْنِکَ أَبَداً وَ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَطْعَمُکَ أَبَداً »
على بن میمون صائغ، از حضرت امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمودند:اى على! قبر حسین(ع) را زیارت کن و ترک مکن. عرض کردم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟ حضرت فرمودند: کسى که پیاده زیارت کند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى که برمى دارد، یک حسنه برایش نوشته، و یک گناه از او محو مى فرماید، و یک درجه مرتبهاش را بالا مى برد. و وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکّل او مى فرمایدکه آنچه خیر از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شرّ و بد مى باشد را ننویسند. و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مىگویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش مى باشی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمهی خود نخواهد نمود. (قمی،۱۳۷۷، ص۱۳۴)
۲ـ حضرت عسکری(ع) میفرمایند: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ؛ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ». علامتهای مؤمن پنج چیز است: پنجاه رکعت نماز و «زیارت اربعین» و انگشتر در دست راست کردن و پیشانی بر خاکنهادن و «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را بلندگفتن ( شیخ حر عاملی ، ۱۴۱۴ق ، ج ۱۰، ص ۳۷۳)./102/922/ض
ـ منابع
ـ قران کریم
ـ شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان
ــ کاستلز، مانوئل (۱۳۸۹) ، عصر اطلاعات، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز، تهران، طرح نو.
ـ بایراسنکر( ۱۳۸۱) ، توماس ج، جهانی شدن و طرز تفکر بازیگران نهادی عمده، ترجمه حمید تقویپور، نامه فرهنگ، شماره ۴۳.
ـ رابرتسون (۱۹۹۶) ، رونالد، گفتوگوی تمدنها، مجموعه مقالات، سازمان مدارک انقلاب اسلامی.
ـ آلبرو، مارتین (۱۳۸۰) ، عصر جهانی، ترجمه دکتر نادر سالارزاده امیری، تهران، مؤسسه انتشاراتی آزاد اندیشان.
ـ ایرانزاده، سلیمان ( ۱۳۸۰) ، جهانی شدن تحولات استراتژیک در مدیریت و سازمان ، تبریز افق دانش
ـ سوئزی، پل (۱۳۸۳) ، جهانی شدن با کدام هدف، ترجمه ناصر زرافشان، تهران، نشر آگه.
ـ لاتوش، سرژ (۱۳۷۹)، غربیسازی جهان، ترجمه امیررضایی، تهران، نشر قصیده.
ـ ماتین، مایک (۱۳۸۱) ، جهانی شدن، چالشها و ناامنیها، ترجمه علی حیدری، اصغر افتخاری، مجید تهرانیان ، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
ـ سلیمی، حسین (۱۳۸۳)، فرهنگ گرایی، جهانی شدن و حقوق بشر، تهران ، وزارت امور خارجه ، موسسه چاپ و انتشارات
ـ نوری میرزا حسین ( ۱۴۰۸ق) ، مسترک الوسائل ، قم ، انتشارات مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث
ـ حجاریان ،سعید ( ۱۳۹۳) ، پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران
ـ عبدالرزاق مقرم (۱۳۷۸) ، مقتل الحسین ، ترجمه قربانعلی مخدومی، قم ، نشر نصایح
ـ مطهری ، مرتضی ( ۱۳۸۰) مجموعه آثار ، ج۲، انتشارات صدرا
ـ شیخ صدوق محمّدبن على بن بابویه قمّى (۱۳۹۸ق) التوحید، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
ـ مجلسی محمد باقر ( بی تا) ، بحار الأنوار، ج۶۶، ناشر:دار احیاء التراث .
ـ کلینی ، ثقة الاسلام (۱۳۶۳) اصول کافی ، چاپ سوم، تهران دارالکتب الاسلامیه
ـ ماکس وبر (۱۳۷۴) اخلاق پروتستان و روح نظام سرمایهداری، تهران، انتشارات سمت، چ دوم.
ـ زرشناس، شهریار( ۱۳۸۲) ، مبانی نظری غرب مدرن، تهران، انتشارات کتاب صبح، چ دوم.
ـ قمی، ابن قولویه (۱۳۷۷ ) ، کامل الزیارات، ترجمه ذهنى تهرانى، تهران، پیام حق
ـ شیخ حُر عاملی ، محمد بن حسن ( ۱۴۱۴ق ) ، وسائل الشیعه، قم ، انتشارات آل البیت.