vasael.ir

کد خبر: ۱۴۳۲
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۹ - 02 December 2015
در جلسه دوازدهم درس خارج نکاح آیت الله جوادی آملی عنوان شد؛

نظر به اجنبیه در امر نکاح با شروطی جایز است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - حضرت آیت الله جوادی آملی در جلسه دوازدهم درس خارج نکاح با اشاره به حکم نظر به اجنبیه در امر نکاح گفت: نظر به اجنبیه ای که می خواهد با او نکاح کند جایز است یا خیر؟، دو نظر هست: برخی ها گفتند که آزاد است و می تواند نگاه کند و هر کدام را پسندید، انتخاب کند؛ نظر دوّم این است که نه، وقتی یک شخص معینی را خواهر یا مادر یا بستگانش که مَحرَم او هستند پیشنهاد دادند و وقتی بنا شد با او ازدواج کند، آن وقت می تواند نگاه کند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله عبد الله جوادی آملی در جلسه دوازدهم درس خارج نکاح در تاریخ 11/08/94 در مسجد اعظم قم با اشاره به حکم نظر به اجنبیه در امر نکاح گفت: مطلب دوّم این‌که می‌گویند نظر به اجنبیه ای که می خواهد با او نکاح کند جایز است یا خیر؟ دو تا نظر هست: برخی ها گفتند که آزاد است و می تواند نگاه کند و هر کدام را پسندید، انتخاب کند؛ نظر دوّم این است که نه، وقتی یک شخص معینی را خواهر یا مادر یا بستگانش که مَحرَم او هستند پیشنهاد دادند و وقتی بنا شد با او ازدواج کند، آن وقت می تواند نگاه کند؛ البته این نظر دوّم به عنوان احتیاط وجوبی است نه فتوا.

 

وی در ابتدای جلسه با اشاره به آداب احکام در فقه/ اسرار احکام اظهار داشت: آنچه که در فقه مطرح است آداب احکام است، بالاتر از آداب، اسرار احکام است. برخی چه درباره نماز و چه درباره عبادت های دیگر، آداب حج، آداب صوم، آداب صلات را نوشتند؛ برخی ها گذشته از آداب، اسرار صلات یا اسرار حج را هم نوشتند که امام(رضوان الله علیه) هم آداب نماز نوشت و هم اسرار نماز. این ادب ها مربوط به انسان با خودش یا انسان با خانواده اش یا انسان با جامعه؛

 

ایشان با اشاره به ادب مع‌الله برای انبیاء و اولیای خدا بیان کرد: یک سلسله آدابی است که به عنوان «ادب النقیه مع الله سبحانه تعالی» است که آنها معمولاً در بحث های فقهی مطرح نیست. کیفیت رفتار انبیاء با ذات اقدس الهی چیست؟ «الأدب مع الله» است. درباره خدای سبحان تعبیر نمی کنند که خدا چه ادبی را نسبت به بندگانش رعایت کرده ؛ اما درباره انبیاء و اولیاء دارند که اینها نسبت به ذات اقدس الهی چگونه برخورد می کنند؟ «الأدب مع الله». این آداب، آدابی است که حکم فقهی در آن هست.

 

این مرجع تقلید با بیان مرحوم صاحب جواهر در خصوص نظر به اجنبی در امر نکاح افزود: مرحوم صاحب جواهر(رضوان الله علیه) در جلد 29 جواهر، صفحه 67، در همین مسئله جواز نظر به مرئه‌ایی که قصد نکاح دارد، فرمود به اینکه دلیل منع، مطلق نیست که همه موارد را شامل شود و دلیل تجویز هم بسته نیست که خصوص وجه و کفّین باشد، بلکه خودِ بدن را هم می شود نگاه کنید.

 

وی در ادامه مباحث خود با بیان حکم نظر به امه در امر نکاح و بیع گفت: آن روزی که برده داری رسم بود، گفتند به اینکه نگاه به برده دیگری هم حرام است؛ یعنی کنیز دیگری را کسی بخواهد نگاه کند، حرام است؛ منتها آن را در «کتاب البیع» ذکر می کنند، نه در کتاب نکاح. در کتاب نکاح مال کسی است که بخواهند با او ازدواج کنند، در کتاب بیع می‌گویند چون أمه را خرید و فروش می کنند، اگر کسی بخواهد یک أمه ای را نگاه کند حرام است، نگاه به أمه هم مثل نگاه به حُرّه حرام است، اگر وجه و کفّین باشد این مستثناست برای هر دو، اگر خواست بیش از آن مقدار را نگاه کند در مواردی جایز است که می خواهد بخرد.

 

اشاره به مباحث گذشته

در مبحث نکاح ملاحظه فرمودید که نکاح را به سه قسم تقسیم کردند: نکاح دائم، نکاح منقطع و نکاح أمه. در نکاح دائم، چهار فصل بود و هست: فصل اوّل در آداب عقد است، فصل دوّم در خود عقد است که حقیقت عقد نکاح چیست؟ فصل سوّم در اولیای عقد است و فصل چهارم در امور مترتّبه بر عقد نکاح؛ یعنی احکام و حقوق متقابل زن و شوهر.[1] در فصل اوّل که مربوط به آداب عقد بود، دو یا سه اَدب را که ذکر کردند: یکی مسئله استحباب عقد نکاح بود، بعد خود نکاح گاهی واجب است و گاهی مستحب و مانند آن، بعد خطبه عقد بود، ولیمه عقد بود و بعد مسئله آمیزش، اینها را به عنوان آداب ذکر می کند.

 

آداب احکام در فقه/ اسرار احکام

آنچه که در فقه مطرح است آداب احکام است، بالاتر از آداب، اسرار احکام است. برخی چه درباره نماز و چه درباره عبادت های دیگر، آداب حج، آداب صوم، آداب صلات را نوشتند؛ برخی ها گذشته از آداب، اسرار صلات یا اسرار حج را هم نوشتند که امام(رضوان الله علیه) هم آداب نماز نوشت و هم اسرار نماز. این ادب ها مربوط به انسان با خودش یا انسان با خانواده اش یا انسان با جامعه؛ اما یک سلسله آدابی است که به عنوان «ادب النقیه مع الله سبحانه تعالی» است که آنها معمولاً در بحث های فقهی مطرح نیست. کیفیت رفتار انبیاء با ذات اقدس الهی چیست؟ «الأدب مع الله» است. درباره خدای سبحان تعبیر نمی کنند که خدا چه ادبی را نسبت به بندگانش رعایت کرده ؛ اما درباره انبیاء و اولیاء دارند که اینها نسبت به ذات اقدس الهی چگونه برخورد می کنند؟ «الأدب مع الله». این آداب، آدابی است که حکم فقهی در آن هست.

 

اشاره به نوع بحث پیرامون حکم نظر به اجنبی و استثناءات آن

بعد از بیان کردن آن امور؛ یعنی مسئله خود نکاح و خطبه نکاح و ولیمه نکاح و آمیزش و این ها، به مسئله نظر رسیدند. نظم صناعی اقتضا می کند و می کرد که اوّل حکم نظر به اجنبیه روشن شود، بعد موارد استثنا بیان شود که نظر به اجنبیه حرام است مگر در این موارد؛ ولی این بزرگواران اوّل این موارد استثنایی را ذکر می کنند، بعد در پایان حکم نظر به اجنبیه را ذکر می کنند، این برخلاف نظم صناعی است؛ لکن این ها مجبور هستند که این راه را طی کنند، چون محور اصلی بحث در مقدمات نکاح، آداب نکاح، همان موارد استثنایی است که کسی می‌خواهد همسر بگیرد، می تواند زن نامحرم را نگاه کند. محور اصلی بحث، نظر به زنی است که می خواهد با او مَحرَم شود. بنابراین اصل حکم که اگر ذکر می شد، با آن روش فقهی مسئله نکاح هماهنگ نبود؛ لذا ـ اختصاصی به شرایع ندارد ـ غالباً در کتاب های فقهی این نظم رعایت نمی شود که مثلاً اوّل گفته شود نظر به اجنبی حرام است، مگر در مواردی که یکی از آنها مثلاً نظر به زنی است که می خواهد با او ازدواج کند، چون محور اصلی بحث نکاح همان «نظر الی الأجنبیه» که می خواهد با او نکاح کند؛ لذا این ها را موارد استثنایی ذکر کردند.

 

اشاره به حکم نظر به اجنبی در امر نکاح

مطلب دوّم آن است که در بحث قبل اشاره شد، اینکه می‌گویند نظر به اجنبیه ای که می خواهد با او نکاح کند جایز است، آیا این نظیر لباس یا غیر لباسی است که انسان می خواهد بخرد؟ لباس های فراوانی و پارچه های فراوانی را نگاه می کند تا یکی را بپسندد، آیا این جا هم همین طور است؟ این جوان، این دخترها را نگاه بکند تا یکی را بپسندد؟ گفتند نه، این چنین نیست؛ بلکه اگر مادر، خواهر، دختر او پیشنهاد دادند که فلان دخترخانم برای ازدواج و همسری شما مناسب است، از آن به بعد او می تواند شخص معینی که می خواهد با او ازدواج بکند را نگاه کند. دو تا نظر هست: برخی ها گفتند که آزاد است و می تواند نگاه کند و هر کدام را پسندید، انتخاب کند؛ نظر دوّم این است که نه، وقتی یک شخص معینی را خواهر یا مادر یا بستگانش که مَحرَم او هستند پیشنهاد دادند و وقتی بنا شد با او ازدواج کند، آن وقت می تواند نگاه کند؛ البته این نظر دوّم به عنوان احتیاط وجوبی است نه فتوا.

 

پرسش: ...؟ پاسخ: نه، «الله» منزّه از آن است که بگوییم او چگونه ادب را با بندگان رعایت کرده است؟! ادب را باید از این طرف اسناد داد، می گویند انبیاء با خدای سبحان چه ادبی را دارند؟ «الأدب مع الله»؛ اما این ها می‌گویند عنایت بزرگ است نسبت به کوچک، نه اینکه ادب کرد؛ اگر یک بزرگی نسبت به کوچک عنایت کند، لطف کند، محبت کند، نمی گویند ادب کرد، بلکه می‌گویند لطف کرد، عنایت کرد، منّت گذاشت؛ لذا از این طرف رساله‌هایی درباره «الأدب مع الله» نوشتند؛ اما از آن طرف کسی به خودش اجازه نداد که ادب خدا نسبت به بندگانش را بنویسد. بنابراین این دو نظر هست: برخی ها گفتند به اینکه او می تواند نگاه بکند و هرکدام را پسندید، با او ازدواج کند؛ دیگران گفتند نه، با هر کدامی که می خواهد ازدواج کند، می تواند نگاه کند؛ البته آن ها که گفتند محدود است، فتوا ندادند، بلکه احتیاط وجوبی کردند و آنهایی هم که گفتند آزاد است، شرطی را هم مشخص کردند، به این شرط که نگاه او نگاه نامَحرمانه نباشد؛ مثل اینکه دارد یک گل را نگاه می کند یا تابلوی خوبی را نگاه می کند یا فرش خوبی را نگاه می کند یا ساختمان خوبی را نگاه می کند، این نگاه، نگاه اعجازآمیزی است و خوشش می آید؛ اما دیگر لذّت در آن نیست، یک؛ ریبه و فتنه و مانند آن در آن نیست، دو؛ و اگر کسی اطمینان ندارد که یک چنین نگاهی بکند، معلوم می شود جایز نیست.

 

غرض آن است که آن بزرگانی هم که می گویند نگاه برای ازدواج مثل نگاه به پارچه است برای خریدن؛ یعنی همین طور، پارچه ها هر رنگی که خوشش آمد این دیگر لذّت جنسی در آن نیست، یا چند تا ساختمان را می‌بیند و یکی را قبول می کند برای خریدن، هر ساختمانی که خوشش می آید آن دیگر لذّت محرَّم در آن نیست، این دسته گل هایی که در این گل فروشی ها هست، همه این ها زیباست و معطّر، این دیگر لذّت های غریزی در آن نیست؛ اگر کسی اطمینان دارد که این جور نگاه می کند، آن وقت بله. این برای آن است که یک فتوای باز و آزادی مرحوم صاحب جواهر دارد که آن فتوا را باید بخوانیم، آن فتوا را مرحوم آقا سید محمد کاظم هم داد[2] ـ در بسیاری از موارد مرحوم آقا سید محمد کاظم موافق با صاحب جواهر است و مسلّط بر جواهر هم بود ـ و همان فتوا را مرحوم آقا سید عبد الأعلی سبزواری (رضوان الله تعالی علیه) دارد،[3] ـ او از فقهای بزرگ ما هستند؛ منتها نامی ندارند ـ که با جلال و شکوه از صاحب جواهر اجلال و تکریم دارد، این را نقل می کند و می پذیرد. مرحوم صاحب جواهر گفته، آقا سید محمد کاظم پذیرفته، آقا سید عبد الأعلی پذیرفته؛ از آن طرف مرحوم آقای بروجردی، سیدنا الاستاد امام (رضوان الله علیه)، مرحوم آقای خوئی (رضوان الله علیه) و از مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی هم نقل کردند، این ها نپذیرفتند.[4] محور این ها احتیاط وجوبی است، بیان مرحوم صاحب جواهر و مرحوم آقا سید محمد کاظم احتیاط استحبابی است؛ ولی دو طرف در این جا سهیم اند که اگر کسی فتوا داد که زن ها را می تواند ببیند و هرکدام را پسندید با او ازدواج کند؛ مثل این است که ساختمان ها را می‌بیند، فرش‌های خوب را می بیند، تابلوهای خوب را می بیند، از این نگاه خوشش می آید؛ اما نگاه غریزی نیست، با این وضع گفتند نگاه بکند، نه نگاه غریزی. بنابراین آن بزرگانی هم که گفتند آزاد است، این چنین نگاهی را توجیه کردند. پرسش: ...؟ پاسخ: نه، بعضی از جاها غُرُق گاه است؛ مثل این که موی زن را نمی شود نگاه کرد، ولو لذّتی نباشد. در بعضی از چیزهاست که قرآن کریم دارد نزدیک نشوید؛ مثل اینکه به آدم و حوّا(سلام الله علیهما) فرمود: ﴿لاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ﴾،[5]در بخشی از سور دارد که ﴿لاَ تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ﴾؛[6]نزدیکش نروید. بعضی از جاهاست که می گویند خطر دارد و اگر یک مقدار جلوتر بروید ممکن است گرفتار شوید؛ لذا ولو لذّت هم نباشد گفتند نگاه نکنید، وگرنه موی زن این طور نیست که حالا غریزه را تحریک کند، در حالی که گفتند نگاه به موی زن جایز نیست.

 

بنابراین چیزی که ذات اقدس الهی در غریزه انسان قرار داد، این ها سرمایه است و این سرمایه را باید بجا مصرف کند، بی جا مصرف بکند گرفتار می شود. یک بیان نورانی از حضرت امیر(سلام الله علیه) در نهج البلاغه است ـ با این نهج البلاغه باید مأنوس باشید؛ یعنی این چنین نباشد که یک چند سال آدم حوزه باشد و یک دور نهج‌البلاغه را ندیده باشد، روزی یک صفحه هم نهج البلاغه را ببینید باز کافی است، باید نهج البلاغه در دستتان باشد، این‌ها کتاب های اصلی ماست ـ که حضرت داشت سخنرانی می کرد و عدّه ای هم نشسته بودند، یک زنی هم از کنار عبور کرد؛ برخی از افرادی که آن جا نشسته بودند یک زیر چشمی نگاهی کردند یا بالاتر از زیر چشمی، یک نگاهی کردند، حضرت فوراً در همان جلسه به این ها فرمود: این کسی که از این جا رد شد، همان است که شما در خانه تان دارید، چیز دیگری نیست، او از عالَم دیگر نیامده، کسی که از این جا رد شد همین است که شما در خانه هایتان دارید، چرا به این و آن نگاه می کنید؟! بنابراین راه ها را باز گذاشته و فرمود به اینکه می توانید نگاه بکنید در صورتی که آن راه درونتان را ببندید. پس این برای آن است که قداست صاحب جواهر و عظمت علمی صاحب جواهر محفوظ بماند و همچنین قداست آقا سید محمد کاظم، قداست مرحوم آقا سید عبد الأعلی که حالا فتواهای این ها را که می خوانیم، مشخص شود که در چه فضایی اجازه دادند که حتی بدن او را ببیند، یک؛ حتی شخص معیّن را اگر در نظر ندارد، اشخاص متعدّد را ببیند تا یکی را انتخاب بکند، دو؛ در چنین مواردی است انسانی که مسلّط بر خودش است و می داند که از یک جمالی خوشش می آید، آن طوری که از یک ساختمان خوشش می آید. این دسته گل های فراوانی که در گل فروشی هست، هر کسی از یک گلی لذّت می‌برد و خوشش می آید، این گونه از لذّت‌ها، لذّت های غریزی که نیست؛ این گونه از خوشایندها، خوشایند غریزی که نیست، فرمود اگر این طور شد عیب ندارد. بنابراین خیلی فرق است! آن بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) فرمود: خودتان را هدر ندهید، هر چه که می خواستید خدا به شما داد، او چیز دیگر که نیست.

 

پرسش: ...؟ پاسخ: بله، آن برای اوحدی هست؛ مثل اینکه انسان گل را نگاه می کند و از آن لذّت می برد، این طور اگر برای اوحدی پیدا شد فرمایش ایشان این است؛ اما در بعضی از موارد دارد به اینکه نزدیک این کار نشوید! برای اینکه به دام می افتید و خطر دارد، ولو خود این حرام نیست؛ اما در معرض خطر هست.

 

ادب مع‌الله برای انبیاء و اولیای خدا

بنابراین ما یک آداب داریم و یک اسرار داریم و یک ادب «مع الله» داریم که ادب «مع الله» برای انبیاء و اولیاست و مؤمنان خاصی که با خدای سبحان چگونه مؤدّبانه سخن می گویند. از وجود مبارک حضرت امام سجاد(سلام الله علیه) در صحیفه سجادیه این دعا هست، دعای عرفه وجود مبارک سید الشهداء جداست؛[7] اما دعای عرفه وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیهما) در صحیفه سجادیه هست. حضرت در دعای عرفه ای که در صحیفه سجادیه است به ذات اقدس الهی عرض می کند که «أَنَا بَعْدُ أَقَلُ‌ الْأَقَلِّینَ‌، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ، وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا»؛[8]خدایا! از من پَست تر احدی در عالَم نیست، «أَقَلُ‌ الْأَقَلِّینَ» هستم، «أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ» هستم، «مِثْلُ الذَّرَّةِ» هستم، «أَوْ دُونَهَا» هستم؛ اما وقتی بالای منبر مسجد شام قرار گرفت، فرمود: مردم! بزرگتر از من در کره زمین احدی نیست و هر دو را هم درست گفت؛ آن جا که جای معرّفی مقام خودشان است، فرمود: من کسی هستم که در تمام کره زمین کسی مثل من نیست و درست فرمود: «أنا بن کذا»، «أنا بن کذا»، ما نرفتیم منا؛ ولی منا را زنده کردیم، ما حج نکردیم فقط عمره انجام دادیم؛ ولی مکه را ما زنده کردیم، الآن مکه مدیون ماست،«أَنَا ابنُ مَکَّةَ وَ مِنَی, أنا ابنُ زَمزَمَ وَ الصَّفَا»[9] مردم! من کی هستم و من چه کسی هستم، در تمام کره زمین مردی به عظمت من نیست و درست فرمود. بنابراین آن جا که ادب «مع الله» است حساب خاص دارد، آن جایی که سخنرانی با مردم است، حساب مخصوص دارد، فعلاً در آداب نکاح هستند که این ادب نکاح به این صورت است.

 

بیان مرحوم صاحب جواهر در خصوص نظر به اجنبی در امر نکاح

پس بنابراین این فرع را مرحوم صاحب جواهر و امثال صاحب جواهر مشخص کردند. عبارت مرحوم صاحب جواهر را بخوانیم، بعد معلوم می شود که ایشان در چه فضایی این فرمایش را فرمودند. مرحوم صاحب جواهر(رضوان الله علیه) در جلد 29 جواهر، صفحه 67، در همین مسئله جواز نظر به مرئه‌ایی که قصد نکاح دارد، فرمود به اینکه دلیل منع، مطلق نیست که همه موارد را شامل شود و دلیل تجویز هم بسته نیست که خصوص وجه و کفّین باشد، بلکه خودِ بدن را هم می شود نگاه کنید. فرمود به اینکه: «ضرورة عدم تیسّر الاختصاص النظر إلیهما فقط باعتبار عدم انفکاک ذلک عن النظر إلی الشعر و العُنق و غیر ذلک مما خارج عن حدّ الوجه، فلامَحیص للفقیه الذی کشف الله عن بصیرته عن القول بجواز النظر إلی جمیع جسدها بعد تعاضد تلک النصوص». برخی ها در آن روایات، سنداً یا دلالةً اشکال کردند؛ لکن ایشان می فرماید روایات فراوانی هست که از آنها استفاده می‌شود که کل بدن را می تواند ببیند. «بعد تعاضد تلک النصوص و کثرتها و فیها الصحیح و الموثق و غیرهما الدالّ بأنواع الدلالة علی ذلک». مرحوم سید هم همین فتوا را در عروه دارد،[10] مرحوم آقا سید عبد الأعلی سبزواری(رضوان الله علیهم اجمیعن) هم همین فتوا را دارد، مرحوم آقا سید عبد الأعلی با اجلال و تکریم از مرحوم صاحب جواهر یاد می کند، می فرماید ـ بعد یک ضابطه ای هم ذکر می کند ـ به اینکه در چند جاست که باید این بدن را دید؛ آن جا که طبیب می بیند یا آن جا که برای شناسایی هست، برای شهادت هست و همچنین برای ازدواج؛ منتها این شخص باید مطمئن باشد که آلوده نمی شود؛ نه به خود او و نه با زن های دیگر، این شرط اساسی است.[11] احتیاط در این است که مثلاً به وجه و کفّین و مانند آن اختصار بکند، این احتیاط، احتیاط استحبابی است؛ اما درباره اینکه هر زنی را می تواند ببیند تا انتخاب بکند، این جمله در فرمایشات صاحب جواهر نیست؛ بلکه فقهای دیگر مطرح کردند، آنها احتیاط استحبابی کردند، مرحوم آقا سید محمد کاظم احتیاط استحبابی دارد، مرحوم آقای بروجردی، آقا سید ابوالحسن اصفهانی، سیدنا الاستاد امام(رضوان الله علیهم اجمعین) و برخی از فقها احتیاط وجوبی دارند. این درباره آن قسمتی که مربوط بود به نگاه به همه بدن، یک؛ و بخشی که مربوط بود به اینکه هر کسی می تواند مطلقا نگاه کند تا یکی را بپسندد، دو؛ منتها فضا، فضای طهارت است که می داند آلوده نمی شود

.

حکم نظر به امه در امر نکاح و بیع

مطلب بعدی آن است که آن روزها برده داری بود، برده داری می دانید یک چیز مشئوم و نحسی است و اسلام تلاش و کوشش کرد که این برده داری را بردارد به هر وسیله ای بود، شما ببینید ما «کتاب الرِّق» در فقه نداریم؛ اما «کتاب العتق» داریم، تمام وسائل برای این است که آزاد بکنند؛ اما گروهی هستند که جز از راه برده داری اصلاح نمی شوند، این ها هیچ تربیتی ندیده اند، مگر اینکه تحت تربیت شدید قرار بگیرند تا هدایت بشوند، خیلی فاصله ای با حیوانات ندارند آنهایی که در بیابان و جنگل ها بطور آزاد زندگی می کنند؛ البته اگر بتوان بدون برده داری آنها را هدایت کرد و تربیت کرد، مقدم اند. آن روزی که برده داری رسم بود، گفتند به اینکه نگاه به برده دیگری هم حرام است؛ یعنی کنیز دیگری را کسی بخواهد نگاه کند، حرام است؛ منتها آن را در «کتاب البیع» ذکر می کنند، نه در کتاب نکاح. در کتاب نکاح مال کسی است که بخواهند با او ازدواج کنند، در کتاب بیع می‌گویند چون أمه را خرید و فروش می کنند، اگر کسی بخواهد یک أمه ای را نگاه کند حرام است، نگاه به أمه هم مثل نگاه به حُرّه حرام است، اگر وجه و کفّین باشد این مستثناست برای هر دو، اگر خواست بیش از آن مقدار را نگاه کند در مواردی جایز است که می خواهد بخرد؛ لذا در «کتاب التجارة» باب البیع، آن جا این مسئله مطرح است.[12] اگر مرحوم محقق در شرایع این چنین فتوا دارد در همین بحث نظر «إلی المرأة» که فرمود: «و کذا یجوز أن ینظر إلی أمة یرید شرائها و إلی شعرها و محاسنها»،[13] اگر این فرمایش را ایشان ذکر کرده این مربوط به نکاح نیست، بلکه مربوط به کتاب التجاره است. از نظر نکاح فرقی نمی کند اگر خواست با أمه ای ازدواج کند، چون ازدواج با أمه؛ یعنی تحلیل شدن أمه که سه تا راه دارد: یا به اذن مولای او با او ازدواج می کند، یا از مولای او می خرد، یا مولای او تحلیل می کند؛ تحلیلِ مولا، تملیک مولا و عقد مولا، سه تا راه دارد که یک کسی بخواهد با کنیز زندگی کند: در جایی که بخواهد نکاح کند، وارد همین مسئله است؛ درآن جایی که می خواهد بخرد، در «کتاب البیع» جواز نظر به این أمه که می خواهد بخرد مطرح است، آن جا هم همین طور است؛ گرچه مرحوم محقق در شرایع این را در باب نکاح ذکر کرده؛ ولی اگر کسی خواست با او نکاح کند که مثل زن آزاد است و فرقی ندارد؛ اما اگر کسی خواست بخرد، چون حکم آن، غیر از حکم نکاح است و جداست، لذا جداگانه و علیحده ذکر کرد. «و کذا یجوز ان ینظر إلی امة یرید شرائها و إلی شعرها و محاسنها» مثل همین زن آزاد. پس زنی که می خواهد با او ازدواج کند حکم آن این است، أمه ای که می خواهد بخرد حکمش این است.

 

حکم نظر به زنان اهل ذمه یا کافر حربی و روستایی‌ها

 حالا جایی که نه سخن از ازدواج است و نه سخن از خرید و فروش؛ دو مسئله هم مانده است: یکی زن های اهل ذمّه اند که کسی نمی خواهد آنها را بخرد و نمی خواهد با آنها ازدواج کند، آنها هم با آن وضع غیر اسلامی بیرون می آیند، نگاه به آنها جایز است یا جایز نیست؟ پس اوّل زن آزادی است که می خواهد با او ازدواج کند، دوّم أمه ای است که می خواهد او را بخرد، سوّم نساء اهل ذمّه اند یا کافر حربی، چهارم این روستایی هایی هستند «إِذَا نُهِیْنَ لایَنْتَهِین»،[14] این ها با وضع باز برای خرید و فروش به شهر می آیند، این ها جایز است یا جایز نیست؟ فرمایش مرحوم محقق در متن شرایع «و یجوز النظر إلی أهل الذمة و شعورهنّ لانهن بمنزلة الإماء لکن لایجوز ذلک لتلذّذ و لاریبة و یجوز أن ینظر الرجل إلی مثله»[15] که حکم دیگر است. درباره نساء اهل ذمه به چه دلیل جایز است؟ در بعضی از نصوص دارد که این ها «بمنزلة الإماء» هستند، یا فئ مسلمین هستند. اگر این ها اسیر جنگی باشند، بله در اختیار امام هستند؛ اما اگر اسیر جنگی نباشند، مستأمن باشند در دولت اسلامی، همان طوری که مسلمان ها در کشور غیر اسلامی مستأمن اند؛ یعنی در پناه آنها هستند، حالا یا رسماً جزء افراد آن ملت شمرده شدند برای این کارتی که گرفتند، یا نه پناهنده شدند، بالاخره در پناه دولت کفر هستند؛ همان طوری که مسلمان وقتی در پناه دولت غیر اسلامی باشد مال او، خون او، عِرض و حیثیت او محفوظ است؛ غیر مسلمان هم وقتی مستأمن باشد و تعهّد گرفته باشد که امنیت او را نظام اسلامی باید فراهم بکند، این دیگر به منزله إماء نیست، بلکه شهروند اسلامی است؛ اگر چنانچه این چنین باشد، چون شهروند اسلامی است، حرمت خاص و احترام مخصوص دارد. این تعبیر در بعضی از نصوص هست که نسای اهل ذمه به منزله إماء هستند، چرا؟ برای اینکه شوهرانشان ذمّه را قبول کردند و این ها هم تابع آنها هستند، پس به منزله إماء هستند؛ اگر به منزله إماء امام باشند، إماء مردم نیستند تا نگاه به آنها جایز باشد، بلکه این ها همسر دارند و اگر إمای امام باشند، به هر حال باز حرمت ویژه را به همراه خواهند داشت.

 

بنابراین فتوا دادن به اینکه «لانهن بمنزلة الإماء»، این مشکل است؛ ولی نصوص طایفه چهارم این ها را شامل می‌شود. طایفه چهارم این زن هایی هستند که از روستا به شهر می آیند، مقیّد نیستند و با همان وضعی که در روستا کار می کنند، دست و بخشی از بدن آنها باز است و کار می کنند با همان وضع به شهر می آیند، آنها هدفی جز آمدن به شهر و رفع حوائج چیز دیگر ندارند و منزّه هم هستند؛ اما در روایات دارد که اگر نگاه شما به این‌ها بیافتد عیب ندارد، البته «لا لتلذّذ و لا لریبة»، چرا؟ «لأَنَّهُنَّ إِذَا نُهِیْنَ لایَنْتَهِین»، شما بر فرض نهی از منکر بکنید، نهی از منکر بکنید او که نمی پذیرد. می خواهند از «لأَنَّهُنَّ إِذَا نُهِیْنَ لایَنْتَهِین» به نساء اهل ذمّه تعدّی بکنند که شما اگر نهی بکنید آنها که متأثر نمی شوند. درباره روستایی ها چون خیلی در معرض ریبه و فتنه و مانند آن نیست، آنها با همان لباس و بدن عادی که می آیند، این طور نیست که فتنه ای را به همراه داشته باشد؛ ولی نگاه به بدن جایز نیست مثل اینکه نگاه به موی نامَحرم جایز نیست ولو فتنه ای در کار نیست؛ اما نساء اهل ذمّه این طور نیست، با فتنه و ریبه همراه است و مشکلی دارد. درباره این «لانهن إِذَا نُهِیْنَ لایَنْتَهِین» حداکثر می شود که از نساء روستایی به نساء اهل ذمّه تعدّی کرد؛ اما در نظام اسلامی آن جا که امر به معروف و نهی از منکر اثر ندارد، یقیناً آن جا را شامل نمی شود؛ یعنی زن های مسلمانی که نهی از منکر در آنها اثر ندارد، نمی شود آنها را مشمول این قرار داد که گفتند «إِذَا نُهِیْنَ لایَنْتَهِین» وچون «إِذَا نُهِیْنَ لایَنْتَهِین»، پس می شود آنها را نگاه کرد.

 

مشکل اساسی در عدم موفقیت در امر به معروف و نهی از منکر

مشکل اساسی ما در موفق نبودن امر به معروف و نهی از منکر این است که ما درست امر به معروف و نهی از منکر را بررسی نکردیم؛ یک زنی که بدحجاب است از اول خیابان تا آخر خیابان که دارد گذر می کند، هر کس او را دید با نگاه بغض آمیز و نفرت آمیز نگاه بکند او فردا خودش را جمع می کند. ما حداقل امر به معروف و نهی از منکر را یا نمی دانیم یا نمی خواهیم عمل بکنیم! تمام خانم های محجّبه وقتی دارند رد می شوند، وقتی یک خانم بدحجابی را می بینند بغض آمیز و مثل اینکه زباله را دارند نگاه می کنند؛ مردها هم وقتی که او را نگاه می کنند مثل اینکه دارند یک زباله ای را نگاه می کنند، او خودش را جمع می کند. اصلاً خصیصه زن این است که خودآرایی کند، وقتی ببیند همه بینی شان را گرفتند، او خودش را جمع می کند، این حداقل نهی از منکر است نه اینکه نهی از منکر یعنی حجابت را رعایت بکن! آن انزجار قلبی هست؛ حالا آن فرصت ندارد که به او بگوید که حجابت را رعایت کن؛ ولی این نگاه که واجب است و این نهی از منکر است. آدم وقتی که چیز زشتی را می بیند، باید به عنوان یک امر منفور نگاه بکند. کدام زن بدحجابی است که وقتی از یک خیابانی دارد می گذرد، ده ها و صدها زن و مرد دارند بینی شان را می گیرند، او خودش را جمع می کند. او از تظاهر لذّت می برد، او از ارائه جمال لذّت می برد. وقتی ببیند که همه از او متنفّرند مثل اینکه دارند سطل زباله را نگاه می کنند، خودش را جمع می کنند، این می شود نهی از منکر، نه اینکه نهی از منکر این است که ما بایستیم و بگوییم که حجابت را حفظ بکن!

 

بنابراین روایتی که دارد این روستایی ها که می آیند «إِذَا نُهِیْنَ لایَنْتَهِین»، کشف از ضعف فرهنگی این ها می کند، این ها با همان دست کارگری شان می آیند، با همان لباس کارگری شان می آیند، با همان بدن کارگری شان می آیند، از زمین کشاورزی آمده، این دیگر ریبه و فتنه و این ها همراهش نیست.

 

پرسش: ...؟ پاسخ: اما این یک روایتی نیست که به آن فتوا داده باشند و بگویند به اینکه هر قسمت بدن زن را می شود نگاه کرد، این برای این است که حرمتی ندارد اگر نگاه شما افتاد؛ ولی جایی که لذّت هست، ریبه هست، در معرض فتنه هست، این هرگز این ها را شامل نمی شود. اگر چنانچه در معرض فتنه باشد این نگاه، اصلاً خطرش همین است که در معرض فتنه است و آلودگی است، آن مثالی که شما زدید این چنین نیست؛ اما جمال او منشأ فتنه است، منشأ فتنه را گفت نگاه نکنید، آلوده می شوید!

 

بنابراین از روایاتی که مربوط به روستایی هاست، نمی شود به نسای اهل ذمّه تعدّی کرد؛ اما نگاه به آنها و تکرار نگاه به آنها «لاریبة و لالضرورة» عیب ندارد. غرض این است که نساء اهل ذمّه و همچنین نساء کفار مثل زن مسلمان نیستند؛ برخی ها خواستند بگویند به اینکه این ها با زن های دیگر کاملاً فرق دارند و همه قسمت های بدن آنها را می شود دید، ما راهی برای اثبات این نداریم و چون نگاه به این ها خطر ریبه و مانند آن را به همراه دارد؛ لذا باید که نهایت احتیاط ملحوظ شود، ولی بدون ریبه و تلذّذ نگاه به آنها جایز است. بنابراین کفّاری که وارد ایران می شوند، نگاه به این ها جایز است، در صورتی که «لتلذّذ» نباشد، یک؛ در معرض فتنه نباشد، دو؛ نگاه به این ها جایز است، برخلاف نگاه به زن های مسلمان.

 

«فتحصّل» که نگاه به زن مسلمان در حکم بعدی خواهد آمد که نظر به این ها جایز نیست، حالا در خصوص وجه و کفّین بر زن واجب نیست که آن ها را بپوشاند؛ ولی از عدم وجوب سَتر وجه و کفّین برنمی آید که نظر هم جایز است. زن می تواند برای تأمین زندگی خودش تا «مِعصم» او باز باشد و صورتش باز باشد که حاجتش را برآورده کند. جواز کشف مستلزم جواز نظر نیست، اگر برای زن جایز بود که صورت را نپوشاند و دست را دستکش نگذارد، معنایش این نیست نگاه مرد هم جایز است، کما سیأتی؛ ولی نگاه مرد به زنی «یرید إزدواجها» حکم آن گذشت، نگاه مرد به أمه ای که «یرید شرائها» اشاره شد؛ منتها کتاب بیع عهده دار این کار است، نگاه مرد به نساء اهل ذمه دلیل روشنی بر جواز نیست، مگر از روایات «إِذَا نُهِیْنَ لایَنْتَهِین» کمک بگیریم، نگاه مرد به زن های روستایی که برای خرید و فروش به شهر می آیند و خیلی مقید نیستند جایز است، چون منصوص است؛ فرمود نگاه به این ها جایز است، چون «إِذَا نُهِیْنَ لایَنْتَهِین»، او عادت کرده به لباس کارگری؛ نه خودآرایی دارد و نه فتنه ای در کار است، با همان لباس کارگری می آید به شهر؛ همان طوری که در مزرعه خودش دست و بخشی از بدن او باز است، با همان وضع می آید به شهر. از نصوص «إِذَا نُهِیْنَ لایَنْتَهِین» می شود تعدّی کرد به نساء اهل ذمّه، مضافاً به بعضی از نصوصی که درباره خصوص نساء اهل ذمّه آمده است که مؤید مسئله است.

 

منابع:

[1]شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص 210 و 224.

[2]عروة الوثقی، (للسید)، ج2، ص 801 و 802.

[3]مهذب الاحکام، ج24، ص 32 و 33.

[4]عروة الوثقی، (المحشی)، ج5، ص 491 و 492.

[5]بقره/سوره2، آیه35.

[6]انعام/سوره6، آیه151.

[7]الاقبال بالاعمال(ط ـ الاحدیثة)، السیبن طاووس، ج2، ص74.

[8]الاقبال بالاعمال(ط ـ الاحدیثة)، السیبن طاووس، ج2، ص95.

[9]بحار الانوار-ط موسسه الوفاء، العلامه المجلسی، ج45، ص138.

[10]عروة الوثقی(للسید)، ج2، ص 801 و 802.

[11]مهذب الاحکام، ج24، ص 32 و 33.

[12]شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص273.

[13]شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص213.

[14]من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج3، ص 469 و 470.

[15]شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص213

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۱:۵۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۰۴
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۵۳