به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، در سالن اندیشه مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) روز شنبه 18 آبان نشستی با عنوان «معناشناسی مکتب، نظام و علم اقتصاد در اقتصاد اسلامی» و با حضور حجج اسلام: بیدار، دکتر خلیلیان و سید حمید جوشقانی و دیگر دانشپژوهان تشکیل شد.
در ابتدای جلسه حجت الاسلام بیدار به قرائت مقاله خود در موضوع «معناشناسی مکتب در اقتصاد اسلامی» پرداخت.
وی ضمن طرح یک سوال به امکان تقسیم پذیری و یا تقسیم ناپذیری دانش اقتصاد پرداخت و افزود: آیا ماهیت اقتصاد اسلامی نیز همانند ماهیت اقتصاد متعارف، هر سه بخش مکتب، نظام و علم را دربردارد یا تنها برخی از آنها را؟
حجت الاسلام بیداردر پاسخ به این سوال با اشاره به متن رساله گفت:به همین منظور، در فصل اول رساله درباره واژگانی همچون مکتب، نظام، علم، مکتب اقتصادی، نظام اقتصادی، علم اقتصاد، ماهیت، اقتصاد اثباتی، اقتصاد دستوری و ...، بحث و رابطه آنها با یکدیگر و با برخی دیگر از واژگان مرتبط بیان شده است.
وی در ادامه بحث خود با اشاره به موضوع اشتراک لفظی درباره اقتصاد اسلامی، این مساله را زمینه ساز مشکلات زبان شناختی در این حوزه دانست و بیان داشت: متاثر از فضای این مساله بسیاری از محققان اقتصاد اسلامی بر این باورند که اسلام نظام اقتصادی ثابتی دارد اما در مقابل، برخی از محققان اقتصاد اسلامی همچون محمد شوقی الفنجری و جنیدل معتقدند که اسلام نظام اقتصادی ثابتی ندارد. چنانکه واژههای مکتب و علم نیز تقریباً وضعیتی مشابه با واژه نظام اقتصادی دارند.
حجت الاسلام بیدار سپس برای تبیین بهتر مساله علم اقتصاد به تعریف ماهیت و چیستی این علم پرداخت و افزود: بحث از ماهیت اقتصاد اسلامی با بحث درباره «مای حقیقیه» رابطه دارد؛ زیرا اقتصاد اسلامی پدیدهای است که با ظهور اسلام ایجاد شده و گزارههای آن در قالب آموزههای نقلی و عقلی بیان شده است.علاوه بر آن پاسخی که برای بیان ماهیت (مای حقیقیه) یک شیء بیان میشود، باید سودمند نیز باشد؛ یعنی پاسخدهنده باید به گونهای به سؤال از چیستی یک شیء پاسخ دهد که جملات وی به شناخت سائل از مورد پرسش بیفزاید.
وی در ادامه با اشاره به تعریف ماهیت علم افزود: هسته اصلی و حقیقی ماهیت هر علم همان نظریاتی هستند که در قالب گزارههای علمی مطرح میشوند؛ اما علاوه بر گزارهها، مباحث دیگری نیز در یک رشته علمی وجود دارند که هرچند با ماهیت علم ارتباط دارند، ولی جزء حقیقت آن به شمار نمیروند.
نویسنده رساله ی «معناشناسی مکتب در اقتصاد اسلامی» با اشاره به تفاوت ماهیت علم با ماهیت اعیان خارجی گفت: اشیاء خارجی میتوانند به صورتهای چهارگانه منطقی (حدتام، حدناقص، رسم تام و رسم ناقص) تعریف شوند و در بیان ماهیت آنها از جنس و فصل منطقی حقیقی استفاده شود، اما در تعریف یک علم نباید کاربرد جنس و فصل حقیقی را انتظار داشت؛ زیرا گزارههای یک علم وجود خارجی حقیقی ندارند، بنابراین، امکان تعریف آنها به صورت واقعی وجود ندارد. علاوه برآن در بیان ماهیت گزارههای یک علم مناسبت دارد که مواردی مانند موضوع، مبانی، روش، هدف و ساختار گزارهها توضیح داده شوند که چه بسا ممکن است برخی از این مواردی در بیان ماهیت اشیاء خارجی، بیمعنی و بیفایده باشند.
وی در توضیح تفاوتی دیگر گفت: اعیان خارجی معمولا وجود ساده، محدود و مشخصی دارند و با همه یا برخی از حواس پنجگانه درک میشوند. به همین دلیل، تعریف جامع و مانع آنها ممکن است، ولی گزارههای یک علم معمولا زیاد بوده، پیچیدگی خاصی دارند.
حجت الاسلام بیدار با اشاره به تعریف لغوی و اصطلاحی واژه ی مکتب گفت: مکتب، تئوری کلی و طرح جامع و منسجمی است که مبانی(هستها و نیستها)، اصول(بایدها و نبایدها)، روشها، اهداف، وسایل، نیازها، راهکارها و مسئولیتهای مشخصرا دربردارد و با تکیه بر تفکر خاصی از زندگی، هستی، انسان و آفریدگار اهداف معینی را برای تامین سعادت همگانی مانند آسایش، رفاه، امنیت، ثبات، رفع مشکلات اجتماعی، رشد وتکامل تمدن انسانی پی میگیرد تا اینکه با آسانترین راه و بهترین شیوه، یا کمترین زحمت و بیشترین سود، آن اهداف را محقق سازد.
وی درادامه به چند ویژگی گزاره های مکتب پرداخت و گفت:
1. به صورت مجموعه باشند؛ یعنی تکگزاره نباشد؛
2. بین گزارهها نظم و ارتباط منطقی حاکم باشد؛ یعنی گزارههای یک مکتب نباید از یکدیگر بیگانه باشند، بلکه باید روشمند و منظم بوده، هر کدام از آنها خلائی را پر بکنند؛
3. کلی باشند؛گزارههای جزئی هویت مکتبی ندارند؛
4. هدف اصلی آنها وصول انسان به سعادت باشد؛
5. گزارههای مکتب میتوانند ما
هیت اخباری (اعم از حملی و شرطی و نیز اعم از ایجابی و سلبی) یا دستوری داشته باشند.
203/323/ع