vasael.ir

کد خبر: ۱۳۸۸
تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۹ - 24 November 2015
در جلسه هشتم درس خارج نکاح آیت الله جوادی آملی عنوان شد؛

‌نفسِ مادر، مجرای فیض أحسن‌المخلوقین شدن مولود است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- حضرت آیت الله جوادی آملی در جلسه هشتم درس خارج نکاح با اشاره به اهمیت رعایت آداب لیله‌الزفاف گفت: رعایت آداب و احکام لیله‌الزفاف، مانع شرکت شیطان می شود.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله عبد الله جوادی آملی در جلسه هشتم درس خارج نکاح در تاریخ 94/07/14 در مسجد اعظم قم با اشاره به مستحبات آداب نکاح از جمله آداب‌الخلوه فرمود: در باب آداب الخلوه که زن و شوهر در یک اتاق «لیلة الزفاف» کنار هم هستند «یستحبّ» برای مرد «ان یصلی رکعتین و یدعو بعدهما»؛ دو رکعت نماز بخواند، بعد دعای بعد از نماز، «و إذا أمر المرأة بالانتقال إلیه أمرها أن تصلی أیضا رکعتین و تدعو»؛ همسر او هم دو رکعت نماز بخواند و دعای بعد از نماز فراموشش نشود، «و أن یکونا علی طُهر»؛ هر دو پاک باشند و در حالی که وضو دارند کنار هم قرار بگیرند که﴿وَ شَارِکْهُمْ فِی الأمْوَالِ وَ الأوْلاَدِ﴾ دامنگیرمان نشود و اینکه فرزند صالح عطا کند.

وی با اشاره به جایگاه انسان در نسبت با حیوانات و فرشته‌ها گفت: تمام این سنن در مسئلهٴ نکاح و آمیزش هست، برای اینکه انسان یک سلسله مشترکاتی با حیوان دارد و یک سلسله مشترکاتی با فرشته دارد.

وی با بیان این‌که ‌نفس مادر مجرای فیض احسن‌المخلوقین شدن مولود می‌باشد اظهار داشت: تمام کارهایی که ذات اقدس الهی درباره این نطفه می‌کند به وسیله نفس مادر است؟ یعنی از راه روح مادر است که نطفه، مُضغه می‌شود، علقه می‌شود، جنین می‌شود، ﴿فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾ می‌شود، ﴿ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ﴾ می‌شود؛ لذا تمام اوصاف مادر در فرزند ظهور دارد، این نفس مادر است که مجرای فیضی است که بشود «احسن المخلوقین»، تا ذات اقدس الهی خود را به عنوان ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾ وصف کند؛ البته سبقهٴ فاعل مقدم بر فعل است.

این مرجع تقلید در ادامۀ درس خارج نکاح با بیان این‌که رعایت آداب و احکام لیله‌الزفاف، مانع شرکت شیطان می گردد فرمود: مبادا کاری انجام بدهید که شیطان شرکت کند! شیطان جن است و حضور پیدا می‌کند طوری که انسان او را نمی‌بیند، او انسان را می‌بیند و خیلی‌ها هم متأسفانه گرفتار همین این اوضاع هستند، چون جن هم مسلمان دارد، هم کافر دارد، هم منافق دارد، مزاحم دارد، غیر مزاحم دارد. فرمود﴿وَ شَارِکْهُمْ فِی الأمْوَالِ وَ الأوْلاَدِ﴾[15] این است.

رییس مؤسسه اسراء با اشاره به اهمیت رعایت احکام لیلة ‌الزفاف فرمود: اصرار در احکام «لیلة الزفاف» که با وضو باشید، تقریباً شبیه این است که انسان می‌خواهد وارد حرم بشود، چه خبر است؟ آدم وقتی وارد حرم می‌شود دستور دارد که با طهارت باشید، اذن دخول داشته باشید، دعا بخوانید، زیارت بخوانید. غالب فقها (رضوان الله علیهم) این مسائل «لیلة الزفاف» را مطرح کردند؛ مثل اینکه انسان می‌خواهد وارد حرم بشود، این همه دستور؟! اولش وضو بگیر، نماز بخوان، دعا بکن، همسرت را دستور بده یا از او بخواه، دست به پیشانی او بگذار، تو دعا بکن، او دعا بکند مثل اینکه انسان بخواهد وارد حرم بشود؛ چون فرزند می‌خواهد به دنیا بیاید! این ﴿ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ﴾ می‌خواهد متولّد بشود!

وی با  بیان روایات اهمیت امر نکاح و تشکیل خانواده افزود: بخشی از روایاتش را هم بخوانیم تا روشن بشود به اینکه جامعه انسانی، جامعه اسلامی از کجا ساخته می‌شود و چگونه ساخته می‌شود؟ یک چنین خانواده‌ای در روایات ما هست که اگر کسی ـ خدایی ناکرده ـ گرفتار طلاق شد، باید حواس او جمع باشد! که کسی‌که -خدایی ناکرده ـ گرفتار طلاق می‌شود باید بداند، کمتر خانه‌ای با طلاق خراب شده است که بعد بشود درست بازسازی کرد!

در ادامه مشروح جلسه هشتم درس نکاح ایشان را مرور می کنیم.

 

اشاره به مباحث گذشته

مرحوم محقق در شرایع کتاب نکاح را در طی چند فصل به پایان رساندند: فصل اول در آداب عقد است،[1] فصل دوم در خود عقد نکاح است که چه صیغه‌ای باید باشد، ترتیب یا موالات باشد و مانند آن،[2] فصل سوم در اولیای عقد است[3] و فصل چهارم در آثار عقد، پیامد عقد، احکام مترتب بر عقد[4]

در فصل اول که آداب عقد است، مستحبّات فراوانی را ذکر می‌کنند که بخشی از آن مستحبّات و سنن، مربوط به استحباب خود نکاح است، بخشی از آن مستحبّات مربوط به آن منکوحه است، همسری که می‌خواهد انتخاب بکند که باید کرامت داشته باشد، اصالت داشته باشد، عفّت داشته باشد، وَلود باشد و مانند آن. این احکام فراوانی که در مستحبّات ذکر می‌کنند که هنگام ارتباط زن و شوهر باهم هر دو طاهر باشند، هر دو دو رکعت نماز بخوانند، هر دو بعد از نماز دعا بکنند و نیّت هر دو طیب و طاهر باشد، به فکر هیچ نامحرمی نباشند، اینها برای چیست؟ گوشه‌ای از اینها را عنایت بفرمایید تا وارد آن مطلب اصلی بشویم. مرحوم محقق کتاب نکاح را فرمودکتاب نکاح چند قسم است: نکاح دائم،[5] نکاح منقطع و نکاح تحلیل،[6] نکاح مِلک یمین،[7] اینها همه نکاح است. قسم اول که نکاح دائم است چند فصل دارد: فصل اول در آداب عقد است، فصل دوم در احکام عقد است، فصل سوم در اولیای عقد است، فصل چهارم در آثار عقد که حرمت‌ها و محرمیت‌ها و اینها را می‌آورد.

 

بیان آداب لیله‌الزفاف

فصل اول که در آداب عقد بود فرمودند: نکاح مستحب است که بحث استحبابِ نکاح گذشت، بعد به «آداب الخلوه» که زن و شوهر در یک اتاق «لیلة الزفاف» کنار هم هستند ذکر می‌کنند، آداب این «لیلة الزفاف» و مانند آن را ذکر می‌کنند. فرمود اول «یستحبّ» برای مرد «ان یصلی رکعتین و یدعو بعدهما»؛ دو رکعت نماز بخواند، بعد دعای بعد از نماز، «و إذا أمر المرأة بالانتقال إلیه أمرها أن تصلی أیضا رکعتین و تدعو»؛ همسر او هم دو رکعت نماز بخواند و دعای بعد از نماز فراموشش نشود، «و أن یکونا علی طُهر»؛ هر دو پاک باشند و در حالی که وضو دارند کنار هم قرار بگیرند، «و أن یضع یده علی ناصیتها إذا دخلت علیه و یقول: اللهم علی کتابک تزوجتها و فی أمانتک أخذتها و بکلماتک استحللت فرجها فإن قضیت لی فی رحمها شیئا فاجعله مسلما سویّا و لاتجعله شرک شیطان» که﴿وَ شَارِکْهُمْ فِی الأمْوَالِ وَ الأوْلاَدِ﴾ دامنگیرمان نشود، «و أن یکون الدخول لیلاً و أن یسمّی عند الجماع و یسئل الله سبحانه تعالی» اینکه فرزند صالح عطا کند.[8]

 

جایگاه انسان در نسبت با حیوانات و فرشته‌ها

تمام این سنن در مسئلهٴ نکاح و آمیزش هست، چرا؟ برای اینکه در بحث‌های قبل داشتیم انسان یک سلسله مشترکاتی با حیوان دارد و یک سلسله مشترکاتی با فرشته دارد. در سوره مبارکه «مؤمنون» فرمود به اینکه: ما انسان را آفریدیم، انسان را خلق کردیم ﴿خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِینٍ﴾،[9] اصلش تراب و طین بود؛ بعد ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ﴾[10] نطفه بود، ﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً﴾ و این مُضغه را کم‌کم جنین قرار دادیم، ﴿فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾؛ آن‌گاه تا اینجا مشترک بین انسان و دام است؛ یعنی یک بچه گوسفند، بچه گاو، بچه حیوان دیگر در رحم مادرش همین اطوار را دارد: اول نطفه است، بعد عَلَقه است، بعد مُضغه است، بعد جنین است، بعد عِظام است و بعد ﴿فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾ است؛ تا اینجا مشترک بین انسان و دام است و این همایش‌هایی که سالانه بهداشت و غیر بهداشت برای تشخیص بیماری‌های مشترک بین انسان و دام قرار می‌دهند و منتظرهستند که ببینند از آزمایشگاه موش چه جوابی می‌آید، یک کار علمی خوبی است، تا این محدوده ﴿فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾؛ امّا ﴿ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾،[11] این بخش دوم مشترک بین انسان و فرشته است که فرمود: من یک چیزی را به او دادم که این از سنخ این عَلَقه و مُضغه و ماده و اینها نیست ﴿فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾؛ البته مشترک با برخی از فرشتگان خیلی عالی است، نه هر فرشته‌ای، چون درباره آفرینش فرشته‌ها یک‌چنین﴿فَتَبَارَکَ اللَّهُ﴾ گفته نشده. این بخش دوم، مشترک بین انسان و فرشته است که جای کنگره و همایش‌های این بخش در کشور ما خالی است. ما باید باور کنیم که با ملائکه مشترکات فراوانی داریم، آن مشترکات را قرآن کریم بیان کرده، روایات بیان کرده؛ وصفی که برای ملائکه قائل شده برای انسان قائل شده، وصفی که برای انسان قائل شده برای ملائکه قائل شده، خیلی از کمالاتی است که در قرآن و روایات؛ هم برای انسان آمده و هم برای ملائکه، این می‌شود مشترک بین انسان و ملائکه؛ این چیز روشنی است.

 

نفس مادر مجرای فیض احسن‌المخلوقین شدن مولود

امّا آیا این کارگاهی که ذات اقدس الهی در سوره مبارکه «مؤمنون» بیان می‌کند، این نظیر همان سلول‌های بنیادی است که دارند درست می‌کنند که در یک ظرفی مثل شیشه یا غیر شیشه، یک شرایط طبّی و هوایی و فضایی و امثال آن قرار می‌دهند تا در آن ظرف این نطفه بشود یک گوسفند، رحم زن این جور است؟ مثل آن قفسه است، مثل آن شیشه است؟ یا تمام کارهایی که ذات اقدس الهی درباره این نطفه می‌کند به وسیله نفس مادر است؟ یعنی از راه روح مادر است که نطفه، مُضغه می‌شود، علقه می‌شود، جنین می‌شود، ﴿فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾ می‌شود، ﴿ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ﴾ می‌شود. آیا دستگاه رحم مثل همین دستگاه سلول‌های بنیادی است که خود این مادر هیچ اطلاعی ندارد و هیچ نقشی ندارد، ذات اقدس الهی این کار را انجام می‌دهد یا همه اینها از راه نفسِ مادر انجام می‌گیرد؟ همه اینها از راه نفس مادر انجام می‌گیرد؛ لذا تمام اوصاف مادر در فرزند ظهور دارد، این نفس مادر است که مجرای فیض خالقیت است، این ﴿أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ﴾[12] که قبلاً اشاره شد برای همین است، فرمود درست است که خدای سبحان ﴿خَالِقُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ﴾[13] است؛ ولی مجرای این خلقت نفس مادر است، از این راه فیض می‌رساند، از این راه این تحوّلات پیدا می‌شود. دربارهٴ نفس گاو و گوسفند و دام‌های دیگر، آنها تا مرز ﴿فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾ مشترک هستند، دیگر ﴿ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾ نیست؛ اما درباره نفس مادر، آن جهت مشترک بین انسان و فرشته مطرح است، این نفس مادر است که مجرای فیضی است که بشود «احسن المخلوقین»، تا ذات اقدس الهی خود را به عنوان ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾ وصف کند؛ البته سبقهٴ فاعل مقدم بر فعل است.

بنابراین نفس مادر نظیر آن قفسه کارگاه سلول بنیادی نیست که یک کارهایی در آن قفسه انجام بشود و خود آن شیشه خبر ندارد، خود آن دستگاه خبر ندارد، این طور نیست؛ لذا فرمود نکاح سنّت است؛ لذا فرمود مادر دو رکعت نماز بخواند، پدر دو رکعت نماز بخواند، دعا بخواند «عَلَی طُهْرٍ» باشند، یک چنین چیزی می‌خواهد به دنیا بیاید. اگر انسان به وسیله پدر و مادر باید ساخته بشود و نفس مادر تعیین‌کننده است در کیفیت اوصاف این کودک، این می‌شود «النِّکَاحُ سُنَّتِی»؛[14] یعنی ما این را آوردیم، وگرنه صرف ازدواج و اجتماع نر و ماده در همه اقوام و ملل هست. آن مسئله ﴿فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾ هم در همه هست که مشترک بین انسان و دام است؛ اما﴿ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ﴾ مهم است، گرچه آن قسمت‌ها را هم با دعا باید رعایت کرد که بدن هم سالم باشد؛ اما قسمت مهم این است که از راه نفس مادر این فیض نصیب کودک می‌شود؛ لذا اوصاف مادر اثر دارد، کمالات مادر اثر است؛ چه اینکه نقص‌های مادر هم بی‌اثر نیست. این است که فرمود ما نکاح آوردیم «النِّکَاحُ سُنَّتِی»، وگرنه این همه دستور جزء مستحبّات است، نماز بخوانند، دعا بعد از نماز باشد، «عَلَی طُهْرٍ» باشد.

 

رعایت آداب و احکام لیله‌الزفاف، مانع شرکت شیطان

بعد فرمودند مبادا کاری انجام بدهید که شیطان شرکت کند! شیطان جن است و حضور پیدا می‌کند طوری که انسان او را نمی‌بیند، او انسان را می‌بیند و خیلی‌ها هم متأسفانه گرفتار همین این اوضاع هستند، چون جن هم مسلمان دارد، هم کافر دارد، هم منافق دارد، مزاحم دارد، غیر مزاحم دارد. فرمود﴿وَ شَارِکْهُمْ فِی الأمْوَالِ وَ الأوْلاَدِ﴾[15] این است. به ائمه(علیهم السلام) عرض کردند که نشانه اینکه شیطان شرکت کرده است چیست؟ فرمود نشانه‌اش بغض ماست، اگر یک کسی دشمن ما درآمد معلوم می‌شود جزء شرکهٴ شیطان است.[16] پرسش: ...؟ پاسخ: در همه حالات می‌تواند اثر کند و یک موجود خارجی است مثل موجودات دیگر، این طور نیست که یک امر مجرّد محض باشد؛ منتها طوری است که ما آنها را نمی‌بینیم، ولی آنها ما را می‌بینند ﴿إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَتَرَوْنَهُمْ﴾،[17] این طور نیست که تنها خصوص ابلیس باشد، جن این طور است. مؤمنین کاری به انسان ندارند، در خدمت انسان‌ هستند؛ مثل انسانِ مؤمن مزاحم دیگری نیست؛ ولی انسان کافر و منافق است که مزاحم است. مؤمنین‌ آنها کاری با انسان ندارند، بلکه خدمت‌گذار هستند. جریان سلیمان (سلام الله علیه) خیلی از اینها را به خدمت گرفته بود ﴿وَ الشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ﴾؛[18] کارهای دریایی را، کارهای خشکی را همین‌ها انجام می‌دادند. خدمات فراوانی برای حکومت سلیمان (سلام الله علیه) انجام می‌دادند؛ اما وقتی کافر باشند یا منافق باشند، موذی و مزاحم‌ هستند﴿وَ شَارِکْهُمْ فِی الأمْوَالِ وَ الأوْلاَدِ﴾، اینها تعجب می‌کردند که آیا چگونه می‌شود که شیطان شریک نطفه باشد؟! فرمودند شیطان موجودی است که حضور پیدا می‌کند، عرض کردند علامتی هم دارد؟ فرمودند علامتش بغض ماست؛ اگر این بچه دشمن ما اهل بیت درآمد، معلوم می‌شود که با شرکت شیطان به دنیا آمده است.

 

اهمیت رعایت احکام لیلة ‌الزفاف

پس این همه اصرار در احکام «لیلة الزفاف» که با وضو باشید، تقریباً شبیه این است که انسان می‌خواهد وارد حرم بشود، چه خبر است؟ آدم وقتی وارد حرم می‌شود دستور دارد که با طهارت باشید، اذن دخول داشته باشید، دعا بخوانید، زیارت بخوانید. غالب فقها (رضوان الله علیهم) این مسائل «لیلة الزفاف» را مطرح کردند؛ مثل اینکه انسان می‌خواهد وارد حرم بشود، این همه دستور؟! اولش وضو بگیر، نماز بخوان، دعا بکن، همسرت را دستور بده یا از او بخواه، دست به پیشانی او بگذار، تو دعا بکن، او دعا بکند مثل اینکه انسان بخواهد وارد حرم بشود؛ چون فرزند می‌خواهد به دنیا بیاید! این ﴿ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ﴾ می‌خواهد متولّد بشود! و این دستگاه رحم هم دستگاه سلول‌های بنیادی نیست که هیچ خبری نداشته باشد مثل شیشه و امثال شیشه، همه اوصافی که به این کودک می‌رسد از راه نفسِ مادر است، این مسیر فیض خداست، این مجرای فیض خداست.

حالا معلوم می‌شود که چرا حضرت فرمود ما نکاح آوردیم، «النِّکَاحُ سُنَّتِی»؛ وگرنه ازدواج مذکر و مؤنّث در همه اقوام و ملل هم بود. فرمودند به بعضی از اعضا با اینکه حلال هست نگاه نکنید! وجود مبارک حضرت امیر داشتند می‌رفتند بعد حمار مذکری با حمار مؤنثی در کنار هم داشتند جمع می‌شدند، فوراً حضرت صورت را برگرداند، عرض کردند یا امیرالمؤمنین، چرا؟ فرمود نباید این را نگاه بکنید، این چه منظره‌ای است که شما نگاه می‌کنید؟! بعد فرمود از غُراب، از کلاغ اینها را یاد بگیرید. چند تا فضیلت است که غُراب دارد: یکی‌اش این است که «اسْتِتَارَهُ‌ بِالسِّفَادِ» هرگز ندیدند که کلاغ نر و ماده کنار هم جمع بشوند، اینها مخفیانه کارشان را انجام می‌دهند. فرمود چند چیز است شما از این کلاغ‌ها یاد بگیرید: یکی «اسْتِتَارَهُ‌ بِالسِّفَادِ»، یکی «بُکُورَهُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ» صبح زود به طرف کار می‌روند.[19] این همه دستور! اگر کسی بخواهد حرم مشرّف بشود مگر چند تا دستور دارد؟ با طهارت باید باشد، اذن دخول بگیرد، دعا بخواند همین است! این «لیلة الزفاف» را مثل حرم می‌دانند؛ آن وقت ما دلمان می‌خواهد فرزند صالح داشته باشیم و همین طور کار، کار حیوانی باشد، این نیست! بخش مشترک بین انسان و فرشته باید یادمان نرود، ما در خیلی از امور مشترک با ملائکه هستیم. ما می‌خواهیم یک کسی به دنیا بیاید از خانوادهٴ ما که بخشی مشترک با دام باشد و بخشی مشترک با ملائکه؛ شما بررسی کنید این چند تا حکم که تنها در شرایع که نیست، بلکه در غالب کتاب‌های فقهی هست. برای «لیلة الزفاف» ذکر می‌کنند، مثل اینکه کسی می‌خواهد وارد حرم بشود، چرا؟ برای اینکه نفس مادر مثل آن شیشه و سلول بنیادی نیست که در درون او یک سلسله کارهایی انجام بگیرد و او بی‌خبر باشد؛ برای اینکه از راه نفس مادر به این کودک این همه کمالات می‌رسد، حیات می‌رسد.

 

بیان روایات اهمیت امر نکاح و تشکیل خانواده

حالا بخشی از روایاتش را هم بخوانیم تا روشن بشود به اینکه جامعه انسانی، جامعه اسلامی از کجا ساخته می‌شود و چگونه ساخته می‌شود؟ یک چنین خانواده‌ای در روایات ما هست که اگر کسی ـ خدایی ناکرده ـ گرفتار طلاق شد، باید حواس او جمع باشد! یک وقت است یک خانه‌ عادی هست آن را خراب می‌کنند و بعد بازسازی می‌کنند؛ اما بعضی از خانه‌هایی است که هنرمندانه ساخته شد، جزء آثار باستانی است، آن خانه اگر خراب بشود به آسانی و به این زودی ساخته نمی‌شود. در بخشی از روایاتی که قبلاً خواندیم این است که کسی که ـ خدایی ناکرده ـ گرفتار طلاق می‌شود باید بداند، کمتر خانه‌ای با طلاق خراب شده است که بعد بشود درست بازسازی کرد! بنابراین الآن بسیاری از عزیزان ما متأسفانه تجربه تلخی کردند، از سنّ 20 تا سنّ 30 مدام ازدواج را تأخیر انداختند، بعد چه چیزی می‌خواهند درست کنند؟! کجا می‌خواهند بنای اساس بکنند؟! فرمود مبادا ـ خدایی ناکرده ـ به فکر فقر باشید! هر دو خودتان را گرفتار می‌کنید. هر دو که علاقمند به ازدواج هستید به قناعت بسازید.

غرض این است که یک بار این روایات را مرور بفرمایید! ما بخشی از اینها را به طور گذرا ذکر می‌کنیم. در وسایل جلد بیستم، صفحه 113، باب 53، «اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ رَکْعَتَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ التَّزْوِیجَ»، یک؛ «وَ الدُّعَاءِ بِالْمَأْثُورِ»، دو؛ این دعاها را که در همین روایت اول، مرحوم شیخ طوسی نقل می‌کند،[20] مرحوم کلینی(رضوان الله تعالی علیه) هم نقل می‌کند،[21] مرحوم صدوق هم نقل می‌کند؛[22] مشایخ ثلاثه(رضوان الله علیهم) این روایت را نقل می‌کنند. وقتی راوی سؤال می‌کند که ما از کجا بفهمیم که شیطان در فرزند ما شریک شده است یا نه؟ «قُلْتُ فَبِأَیِّ شَیْ‌ءٍ یُعْرَفُ هَذَا جُعِلْتُ فِدَاکَ»؟ ابی بصیر به وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) عرض می‌کند که «جُعِلْتُ فِدَاکَ» ما از کجا بفهمیم که شیطان شریک در کار و در تولید می‌شود؟ ﴿وَ شَارِکْهُمْ فِی الأمْوَالِ وَ الأوْلاَدِ﴾، فرمود: «بِحُبِّنَا وَ بُغْضِنَا»؛[23] اگر جزء دوستان ما بود، معلوم می‌شود که از گزند شرکت شیطان مصون است و اگر ـ خدایی ناکرده ـ از دشمنان ما بود معلوم می‌شود گرفتار شرکت شیطان است.

 

اهمیت استتار و پوشانندگی در نزدیکی

حالا آن مسئلهٴ قمر در عقرب و مانند آن آثار برتر و بالاتر سمائی را اشاره می‌کند؛ اما آن‌های که مربوط به اخلاقیات است، در این روایات دعا و نماز و اینها ذکر می‌شود. در باب 67؛ یعنی صفحه 133 چند تا روایت است که مبادا وقتی زن و شوهر در اتاق خودشان هستند، حتی کودکی هم آنجا حضور داشته باشد.[24]فرمودند به اینکه «تَعَلَّمُوا مِنَ الغُرَابِ ثَلاثَ خِصَالٍ»؛ سه صفت را از این غُراب، کلاغ‌ها یاد بگیرید: «اسْتِتَارَهُ‌ بِالسِّفَادِ»، هرگز اجتماع مذکر و مؤنّث آنها را کسی ندید، «وَ بُکُورَهُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ»[25] و تیزهوشی آنها؛ صبح زود به دنبال کار هستند و تیزهوش‌ هستند.

روایت پنجم این باب که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) داشت عبور می‌کرد، دید که یک بهیمه‌ای مذکر و مؤنّث کنار هم جمع شدند، حضرت فوراً «فَأَعْرَضَ عَنْهُ بِوَجْهِهِ فَقِیلَ لَهُ لِمَ فَعَلْتَ ذَلِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی أَنْ تَصْنَعُوا مَا یَصْنَعُونَ وَ هُوَ مِنَ الْمُنْکَرِ»؛[26] مبادا یک کاری بکنید که این حیوانات می‌کنند! در تمام موارد طرفین در یک مکان محفوظی که هیچ کس آنها را نمی‌بیند کنار هم جمع بشوند؛ بعد در روایت ششم این باب همان سفارش قبلی که از کلاغ چند چیز را یاد بگیرید، اینجا آمده است یکی‌اش «اسْتِتَارَهُ‌ بِالسِّفَادِ» است.[27] باب 68 «بَابُ تَأَکُّدِ اسْتِحْبَابِ التَّسْمِیَةِ وَ الِاسْتِعَاذَةِ وَ طَلَبِ الْوَلَدِ الصَّالِحِ السَّوِیِّ وَ الدُّعَاءِ بِالْمَأْثُورِ» در این روایت که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) از وجود مبارک امام صادق به وسیله حلبی نقل می‌کند این است که فرمود: اگر چنانچه این مذکر و مؤنّث کنار هم جمع شدند و کسی ترسید که «أَنْ یُشَارِکَهُ الشَّیْطَانُ» بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ وَ یَتَعَوَّذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ»،[28]  «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»؛ این مثل اینکه دارد سخنرانی می‌کند، مثل اینکه دارد موعظه می‌کند، پیداست که انسان نمی‌خواهد نظیر حیوانات، فرزند داشته باشد، بلکه می‌خواهد ولد صالح داشته باشد و ولد صالح باید از نفسِ مادر صالحه عبور بکند و آن راهش هم همین است. خب هم استغاذه، هم تسمیه، هم دعاء، هم «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ» گفتن، هم «بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم» گفتن و هم دعای بعد از نماز، همه اینها سهم تعیین کننده دارد.

روایت دوم این باب که آن را هم باز مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) نقل کرده است، ابی بصیر از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) سؤال می‌کند که «أَیَّ شَیْ‌ءٍ یَقُولُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَیْهِ امْرَأَتُهُ»، حضرت دستوراتی می‌دهد، بعد ابی بصیر می‌گوید: «وَ بِأَیِّ شَیْ‌ءٍ یُعْرَفُ ذَلِکَ»؛ اینکه شما می‌فرمایید شیطان شرکت می‌کند یعنی چه؟ از کجا معلوم می‌شود؟ به چه دلیل؟ حضرت فرمود که: «أَمَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللَّهِ سُبحَانَهُ تَعَالَی» که فرمود ﴿وَ شَارِکْهُمْ فِی الأمْوَالِ وَ الأوْلاَدِ﴾؛ مگر در قرآن نمی‌خوانید که گاهی شیطان شریک پیدایش فرزند می‌شود«قَالَ أَمَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللَّهِ ثُمَّ ابْتَدَأَ هُوَ وَ شارِکْهُمْ فِی‌ الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجِی‌ءُ فَیَقْعُدُ کَمَا یَقْعُدُ الرَّجُلُ مِنْهَا»[29] همین کار مادی را هم انجام می‌دهد. البته راه‌های دیگری که اگر مَهریه زن از راه حرام باشد، عین مَهر می‌باشد نه ذمه؛ یعنی اگر عین مال محرّمی را مهریه زن قرار بدهند، آن هم گرفتار همین ﴿وَ شَارِکْهُمْ فِی الأمْوَالِ وَ الأوْلاَدِ﴾ می‌شود.

روایت چهارم دارد که وقتی زن و شوهر کنار هم جمع شدند بگو: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ اللَّهُمَّ إِنْ قَضَیْتَ مِنِّی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ خَلِیفَةً فَلَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شِرْکاً وَ لَا نَصِیباً وَ لَا حَظّاً وَ اجْعَلْهُ مُؤْمِناً مُخْلِصاً مُصَفًّی مِنَ الشَّیْطَانِ وَ رِجْزِهِ»[30] او از پلیدی‌های شیطان بچه‌هایم را حفظ بکنی. بنابراین اینکه فرمود ما نکاح آوردیم یعنی این، وگرنه هر ملتی یک ازدواجی دارد، «النِّکَاحُ سُنَّتِی»؛ ما نکاح آوردیم، نه صِرف اجتماع مذکر و مؤنّث.

روایت ششم این باب که مرحوم صدوق نقل کرده است می‌گوید که «قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام إِذَا أَتَی أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ (فَلَمْ یَذْکُرِ) اللَّهَ عِنْدَ الْجِمَاعِ وَ کَانَ مِنْهُ وَلَدٌ کَانَ شِرْکَ شَیْطَانٍ وَ یُعْرَفُ ذَلِکَ بِحُبِّنَا وَ بُغْضِنَا»؛[31] فرمود اگر کسی خواست با همسرش کنار هم جمع بشوند و «بسم الله» را نگفت و نام خدا را نبرد، اگر فرزند او گرفتار شرکت شیطان شد، کسی را ملامت نکند! علامت شرکت شیطان هم بغض ماست، مسیر ما را نمی‌رود. این هم باب 68.

در باب 150 که صفحه 252 همین جلد بیستم هست، عنوان باب این است که مبادا یک وقتی کسی در کوی و بَرزن یک نامحرمی را دید، به علاقه آن نامحرم و به اشتیاق آن نامحرم در کنار بستر محرم خودش جمع بشود! «بَابُ کَرَاهَةِ جِمَاعِ الزَّوْجَةِ بِشَهْوَةِ امْرَأَةِ الْغَیْرِ»، این عنوان باب است. اولین روایت را مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) نقل کرد، آن روایت این است که ابی سعید خُدری در وصیت پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت امیر این است که «یَا عَلِیُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَکَ بِشَهْوَةِ امْرَأَةِ غَیْرِکَ فَإِنِّی أَخْشَی إِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ أَنْ یَکُونَ (مُخَنَّثاً مُخَبَّلًا) یَا عَلِیُّ مَنْ کَانَ جُنُباً فِی الْفِرَاشِ مَعَ امْرَأَتِهِ فَلَا یَقْرَأِ الْقُرْآنَ»؛[32] دیگر حالا کراهت قرائت قرآن در حال جنابت مطلب دیگر است؛ عمده آن است که اگر کسی یک نامحرمی را دید، برابر لذّتی که لذّت خیالی به آن نامحرم دارد در کنار بسترش حضور پیدا کند، این همان خطر شرکت شیطان است.

 

لزوم رعایت اصل احتیاط در مسئلۀ نکاح

در باب 157 صفحه 258 آنجا این است که مسئله نکاح نظیر مسئله مال نیست. در امور دیگر اگر چیزی شبهه‌ناک بود اصل برائت است؛ اما در مسئله ناموس و امور نساء، اصل گفتند احتیاط است. باب 157 همین ابواب مقدمات نکاح ـ مرحوم شیخ طوسی این را نقل کرد، مرحوم کلینی هم این را نقل کرد ـ که شعیب به وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) می‌گوید: «رَجُلٌ مِنْ مَوَالِیکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ»، یکی از دوستان شما سلام خدمت شما رساند، «وَ قَدْ أَرَادَ أَنْ یَتَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ قَدْ وَافَقَتْهُ وَ أَعْجَبَهُ بَعْضُ شَأْنِهَا وَ قَدْ کَانَ لَهَا زَوْجٌ فَطَلَّقَهَا عَلَی غَیْرِ السُّنَّةِ»، با یک کسی می‌خواهد ازدواج بکند او قبلاً همسر داشت و همسر او هم او را طلاق داد؛ منتها به روش ما نبود «وَ قَدْ کَرِهَ أَنْ یُقْدِمَ عَلَى تَزْوِیجِهَا حَتَّى یَسْتَأْمِرَکَ فَتَکُونَ أَنْتَ تَأْمُرُهُ» این چون چنین سابقه‌ای این زن داشت و این مرد جزء دوستان شماست، نمی‌خواهد بدون دستور شما ازدواج کند، نظر شریف شما چیست؟ فتوای شما چیست؟ «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام»، این مسئله نکاح است و امر نکاح شدید است «و فرض مِنْهُ یَکُونُ الْوَلَدُ وَ نَحْنُ نَحْتَاطُ فَلَا یَتَزَوَّجْهَا»[33] این مسئله نکاح است، مسئله مال نیست که ما بگوییم که «کُلُّ شَیءٍ هُوَ لَکَ حَلالٌ».[34] اینکه می‌گویند در نفوس و در فروج، دماء احتیاط است از همین روایات است. این روایت اول را که مرحوم شیخ طوسی نقل می‌کند[35] مرحوم کلینی هم نقل می‌کند.[36]

روایت دوم هم مشابه همین استروایت سوم که باز مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) نقل کرده است،[37] مرحوم شیخ طوسی هم نقل می‌کند،[38] این است که علاء از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) روایت می‌کند که حضرت فرمود: «إِنَّ النِّکَاحَ أَحْرَی وَ أَحْرَی أَنْ یُحْتَاطَ فِیهِ»،[39] تکرار کرد کلمهٴ «أَحْرَی» را، نکاح شایسته‌تر است، شایسته‌تر است که مورد احتیاط قرار بگیرد. پرسش: ...؟ پاسخ: چرا! این معلوم می‌شود طلاق «عَلَی غَیرِ السُّنّة»،[40] وظیفه‌اش این بود، اگر از طریق خودش قرار داده بود که دیگر حضرت احتیاط نمی‌کرد، اینجا معلوم می‌شود که جا، جای احتیاط بود که فرمود: «عَلَی غَیرِ السُّنّة»، باید «علی طریق السنه» باشد؛ ولی«عَلَی غَیرِ السُّنّة» شد. اینجا فرمود «إِنَّ النِّکَاحَ أَحْرَی وَ أَحْرَی أَنْ یُحْتَاطَ فِیهِ . . . وَ مِنْهُ یَکُونُ الْوَلَدُ»[41] فرزند می‌خواهد از این به دنیا بیاید.

بنابراین از مجموع این روایات بر می‌آید که انسان دو بخش دارد: یک بخشش مورد توجّه مسئولین کشورمان هست که بخش علمی خوبی هم هست، آن بخش تبیین مشترکات بین انسان و دام است و جواب را هم از آزمایشگاه موش خواستن، این هم کار علمی است و هم کار بسیار خوبی است؛ امّا بخش دیگری که از سوره مبارکه «مؤمنون» برمی‌آید، مشترکات بین انسان و فرشته است و این مشترکات بین انسان و فرشته در رحم مادر سامان می‌پذیرد و رحم مادر مثل آن شیشه یا قفسه‌ای نیست که سلول بنیادی در آن سامان می‌پذیرد. همه فیوضاتی که به این کودک می‌رسد از راه نفسِ مادر است، اوصاف مادر در او اثر دارد، چون این چنین است، می‌شود مجرای فیض خدا. اگر فرمود﴿أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ﴾[42] برای اینکه مجرای فیض خالقیت است؛ آن وقت نکاح به این معنا جزء سنّت پیغمبر است، این نکاح را آورده است. شما حالا بررسی کنید ببینید حرم رفتن یک آدابی دارد، این نکاح هم یک آدابی دارد، این کمتر از آن نیست. وضو بگیر دو رکعت نماز بخوان، دعا بخوان، به طرفت هم بگو این کارها را انجام بدهد، خب چه خبر است؟! برای اینکه مشترکات بین انسان و فرشته می‌خواهد سامان بپذیرد، آن هم به وسیلهٴ شما! خوب اگر این است پس می‌شود «النِّکَاحُ سُنَّتِی»، فرمود: من نکاح آوردم «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدأَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ».[43] فرمود این نکاحی که ما آوردیم، اگر کسی با این وضع بخواهد زندگی کند، سعادت دارین را دارد و اگر کسی ـ خدایی ناکرده ـ گرفتار طلاق بشود، خانهٴ ویران شده به آسانی ساخته نمی‌شود! این جوان‌های ما این جامعهٴ ما! از علی و اولاد عاقل‌تر دیگر چه کسانی هستند؟! آنها خیرخواه ما هستند. یک کسی می‌گوید که هر چه می‌خواهید از من بپرسید! یک چنین کسی در عالَم پیدا می‌شود غیر از وجود مبارک حضرت امیر؟«سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» آدم مبهوت می‌شود که یک انسان این جور حرف می‌زند! می‌گوید هر چه بخواهید از من بپرسید، نه علوم زمینی «فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ الْأَرْض»[44] علوم آسمانی را هم بپرسید. اینها که از خودشان نمی‌گویند، خیرخواه ما هم هستند، ما هم می‌خواهیم زندگی خوب داشته باشیم. فرمود زندگی تنهایی در آن سعادت نیست، زندگی با طلاق در آن سعادت نیست. تا کی تجربه بکنیم و سرمان به سنگ بخورد، بعد هم گرفتار دردهای بی‌درمان بشویم؟! این «إِبتَلَاهُ اللهُ بِبَلاءٍ لادَوَاءَ لَهُ»[45] تنها غدهٴ سرطان نیست، فرمود اگر کسی فلان کار را کرد ««إِبتَلَاهُ اللهُ بِبَلاءٍ لادَوَاءَ لَهُ»ما در آن بخش مشترک بین انسان و دام بله، «إِبتَلَاهُ اللهُ بِبَلاءٍ لادَوَاءَ لَهُ» می‌شود غدّه سرطان مثلاً؛ اما آن بخشی که مشترک بین انسان و فرشته‌هاست «إِبتَلَاهُ اللهُ بِبَلاءٍ لادَوَاءَ لَهُ» چیست؟ جامعه اگر بخواهد صحیح زندگی کند تنها راه همین است که امیدواریم ـ إن شاء الله ـ همه ما به آن راه برسیم.201/422/ص

 

پاورقی

 

[1] شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص210.

[2] شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص217.

[3] شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص220.

[4] شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص224.

[5] شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص209.

[6] شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص246.

[7] شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص252.

[8] شرائع الاسلام فی المسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص211.

[9] مؤمنون/سوره23، آیه12.

[10] مؤمنون/سوره23، آیه13.

[11] مؤمنون/سوره23، آیه14.

[12] لقمان/سوره31، آیه14.

[13] زمر/سوره39، آیه62.

[14] جامع الأخبار(للشعیری)، محمدالشعیری، ص101.

[15] اسراء/سوره17، آیه64.

[16] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص113، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب53، ط آل البیت.

[17] اعراف/سوره7، آیه27.

[18] ص/سوره38، آیه37.

[19] من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج1، ص482.

[20] تهذیب الاحکام، الشیخ الطوسی، ج7، ص407.

[21] الکافی، الشیخ الکلینی، ج5، ص501، ط اسلامی.

[22] من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج3، ص394.

[23] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص113، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب53، ط آل البیت.

[24] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص132، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب67، ط آل البیت.

[25] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص133، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب67، ط آل البیت.

[26] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص133، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب67، ط آل البیت.

[27] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص133 و 134، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب67، ط آل البیت.

[28] الکافی، الشیخ الکلینی، ج5، ص502، ط اسلامی.

[29] الکافی، الشیخ الکلینی، ج5، ص502، ط اسلامی.

[30] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص136، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب68، ط آل البیت.

[31] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص137، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب69، ط آل البیت.

[32] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص252، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب150، ط آل البیت.

[33] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص258، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب157، ط آل البیت.

[34] الکافی، الشیخ الکلینی، ج5، ص313، ط اسلامی.

[35] تهذیب الاحکام، الشیخ الطوسی، ج7، ص470.

[36] الکافی، الشیخ الکلینی، ج5، ص423، ط اسلامی.

[37] من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج3، ص84.

[38] تهذیب الاحکام، الشیخ الطوسی، ج6، ص215.

[39] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص259، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب157، ط آل البیت.

[40] الکافی، الشیخ الکلینی، ج5، ص423، ط اسلامی.

[41] وسائل الشیعة، الشیخ الحرالعاملی، ج‌20، ص259، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب157، ط آل البیت.

[42] لقمان/سوره31، آیه14.

[43] الأمالی، ابی جعفرمحمدبن الحسن بن علی بن الحسن الطوسی(الشیخ الطائفه)، 518.

[44] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج13، ص101.

[45] روح و ریحان، ص34.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶