vasael.ir

کد خبر: ۱۳۶۴
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۱ - 21 November 2015
درس خارج ولایت فقیه آیت الله نوری همدانی/ جلسه 22

اشکال به شیخ انصاری درباره عدم اعتقاد به ولایت فقیه

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – حضرت آیت الله نوری همدانی در جلسه 22 درس خارج ولایت فقیه، با اشاره به روایت تحف العقول منقول در ابتدای کتاب مکاسب شیخ انصاری، عدم اعتقاد وی به ولایت فقیه را با این روایت ناسازگار ارزیابی کرد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله حسین نوری همدانی، از مراجع تقلید، صبح شنبه 23 آبان  1394 در بیستمین جلسه درس خارج ولایت فقیه (کتاب البیع) که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با اشاره به روایت تحف العقول درباره معاش عباد که شیخ انصاری در اول مکاسب نقل کرده است گفت: شیخ انصاری این خبر را در اول کتاب مکاسب ذکر کرده است که در آن معایش (وسائل و ابعاد زندگی مردم) عباد را به چهار قسمت تقسیم کرده؛ ولایت، تجارات، صناعات و اجارات. سپس گفته هر چهار قسمی که ذکر کردیم هم جهت حلال و هم جهت حرام دارند.

وی افزود: در ولایت گفته آنچه که صحیح و حلال و جائز است، ولایت پیغمبر و اهل بیت علیهم السلام و نواب آنها (فقیه جامع الشرائط) و وُلاتی که آنها نصب کنند می باشد، اما غیر از اینها ولایت وُلاة جائر و حرام می باشد.

این مرجع تقلید در ادامه بیان شیخ انصاری بیان داشت: اما همین شیخ در بحث ولایت فقیه دوبار گفته اثبات ولایت فقیه "خرط القتاد" است و کلاً ولایت فقیه را انکار کرده است. جالب اینکه شراح و محشین مکاسب نیز با شیخ انصاری هم نظر شده اند.

وی ادامه داد: سوال ما از شیخ انصاری این است که شما در اول کتاب در بیان  خبر مذکور، ولایت جائر را آن طور معرفی کردید و بعد ولایت فقیه را اینطور انکار کردید. لازمه ی این مطلب اثبات ولایت ولاة جائر می باشد، این اشکال ما به شیخ انصاری بود.


تقریر این جلسه درس خارج فقه حضرت آیت الله نوری همدانی:

بحثمان با توفیق پروردگار در خطوط اصلی سیاست های اسلامی بود که به بحث جهاد رسیدیم.

ارتبارط سوره کافرون با جهاد

یکی از عزیزان سوالی کردند و گفتند آیات سوره کافرون با جهاد اسلامی چطور سازگار است؟ احکام و قوانین اسلام به تدریج بوجود آمده اند. استاد بزرگوار ما آیت الله طباطبائی اعلی الله مقامه در تفسیر المیزان بحثی درباره تدریج دارند که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مأمور بود به تدریج تبلیغ کند. هم تبیلغ و هم احکام تدریجی بودند. در تبلیغ مرحله اول:﴿وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ﴾[1] بود و مرحله دوم:﴿وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها﴾[2]بود و مرحله سوم:﴿قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعاً﴾[3] بود واما احکام نیز تدریجی بوده و یکدفعه نیامده اند. این سوره (کافرون) نیز همینطور است. وقتی نازل شد پیغمبر خدا پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله در مکه بودند و هنوز آیات جهاد و تأکید به جهاد نازل نشده بودند. الف لام "الکافرون" عهد حضوری است، سوره کافرون مربوط به این است که کفار می خواستند با پیغمبرخدا پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله سازش کاری کنند؛ لذا چند نفر نه، تمام کفار مثل ولیدبن مغیره و پدر عمرو عاص نزد پیغمبر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله آمدند به حضرت گفتند حالا بیا باهم سازش و مصالحه داشته باشیم ما یکسال خدای شما را عبادت می کنیم و شما نیز یکسال بت های ما را عبادت کنید، شما مظهر توحید و عدالت خدا و ما مظهر شرک و جهل هستیم. خلاصه یک پیشنهاد سازش از طرف کفار معیَّن مطرح شد. پیغمبر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله از طرف خداوند مأمور است تا بگوید حق و باطل و کفر و ایمان ضد و نقیض هستند و هرگز سازش کاری باهم ندارند. اینکه شما می گوئید یک مطلب سازش کارانه است. هرگز نمی توانیم چنین کاری کنیم. فلذا سوره کافرون نازل شد، در این سوره دو جمله یعنی یک فعلیه و یک اسمیه تکرار شده، ابتدا در جمله فعلیه می گوید:﴿لا أعبد ما تعبدون﴾[4] فعل مضارع نوعاً افاده استقبال می کند یعنی عبادت نمی کنم، بعد در دو جمله اسمیه ابتدا می گوید:﴿ولا أنتم عابدون ما أعبد﴾[5] یعنی هیچوقت شما چند نفر از کفر به سوی توحید بر نخواهید گشت و بعد در جمله اسمیه دیگر می گوید:﴿ولا أنا عابدٌ ما عبدتم﴾[6] و بعد ادامه ی آیات ذکر می شود، علی أیِّ حال این سوره و آیاتش قبل از آیات مربوط به جهاد نازل شده اند و منافاتی با جهاد و تأکید بر آن ندارند، بلکه مربوط به سازش کاری با تعدادی از کفار معیَّن می باشد و می خواهد بیان کند که سازشکاری با کفر و ایمان و حق و باطل محال است و صورت نخواهد گرفت.

آیت الله طباطبائی اعلی الله مقامه در مورد سوره کافرون مطلب دیگری دارد (تفسیر المیزان بسیار بزرگ است و واقعا یک تحول و حماسه می باشد. آیت الله العظمی آقای خوئی بعد از اینکه تفسیر المیزان به دستش رسید، فرمود نویسنده این تفسیر بخاطر تلاش و زحمت فراوان در نوشتن چنین کتابی قاعدتاً باید یکی از حواسش را از دست داده باشد، آقای طباطبائی اعلی الله مقامه خودش را قربانی تفسیر قران کرد).

 

کلام علامه طباطبایی

ایشان در اینجا یک روایتی را از امالی شیخ طوسی نقل می کند و می فرماید أبوشاکر دیصانی که از زنادقه بوده و هیچوقت اسلام نیاورده از أباجعفر أحول که همان محمدبن نعمان است و از شاگردان مبرَّز امام صادق علیه السلام است سوال می کند (قبلا نیز سوالاتی از امام صادق علیه السلام پرسیده بوده مثلا یک بار گفته بوده از امام صادق علیه السلام بپرسید آیا خدا قادر است تمام دنیا را در یک تخم مرغ قرار دهد به صورتی که تخم مرغ بزرگ نشود و دنیا نیز کوچک نشود؟! امام صادق علیه السلام در جواب فرمودند اگر خدا را می خواهی ببینی همان چشم را ببین عدسی چشم خیلی کوچک است اما موجودات بسیار بزرگی در آن قرار می گیرد)، این چه خدائی است که در سوره کافرون جملات را تکرار کرده؟! أبو جعفر أحول از او مهلت خواست و خدمت امام صادق علیه السلام رسید و گفت أبوشاکر دیصانی چنین سوالی از من کرده، حضرت فرمودند به ایشان بگوئید پیشنهاد کفار تکرار شده، زیرا آن چند نفر کافر گفتند ما یکسال خدای شما را عبادت می کنیم و شما نیز یکسال خدای ما را عبادت کن و باز دوباره ما یکسال خدای شما را عبادت می کنیم و شما نیز دوباره خدای مارا یکسال عبادت کن. اگر ما برحق هستیم شما نیز در حق و خیر ما سهم می برید و اگر شما برحق باشید و درست بگوئید ما نیز از حق و خیر شما سهم می بریم. درواقع چونکه آنها پیشنهادشان را دو بار تکرار کرده بودند خداوند نیز خواسته عین عبارت آنها ذکر کند. لذا آیات تکرار شده اند و این هیچ اشکالی ندارد، أبو شاکر گفت این کلام تو نیست، بلکه این حرف را از حجاز آورده ای. یعنی از امام صادق علیه السلام پرسیده ای. این روایت را آیت الله طباطبائی در تفسیر سوره کافرون نقل کرده است، این جواب بنده بود در مورد سوالی که درباره این سوره و عدم سازگاریش با آیات جهاد شده بود.

روایت تحف العقول درباره معاش عباد

شیخ اعظم انصاری که خیلی عظمت دارد و ما نیز با دید عظمت به ایشان نگاه می کنیم، در اول مکاسب محرمه روایتی از تحف العقول نقل کرده که شما نیز با آن آشنا هستید. همچینین فرموده صاحب وسائل و صاحب حدائق این روایت را از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند.

کلام شیخ این است:« فنقول - مستعینا بالله تعالى-: روی فی الوسائل والحدائق عن الحسن بن علی بن شعبة - فی کتاب تحف العقول -عن مولانا الصادق صلوات الله وسلامه علیه حیث سئل عن معایش العباد، فقال: " جمیع المعایش کلها من وجوه المعاملات فیما بینهم مما یکون لهم فیه المکاسب أربع جهات، ویکون فیها حلال من جهة وحرام من جهة: فأول هذه الجهات الأربع الولایة، ثم التجارة، ثم الصناعات، ثم الإجارات.

والفرض من الله تعالى على العباد فی هذه المعاملات الدخول فی جهات الحلال، والعمل بذلک، واجتناب جهات الحرام منها.

فإحدى الجهتین من الولایة:ولایة ولاة العدل الذین أمر الله بولایتهم على الناس، والجهة الأخرى: ولایة ولاة الجور.

فوجه الحلال من الولایة، ولایة الوالی العادل،وولایة ولاته بجهة ما أمر به الوالی العادل بلا زیادة ونقیصة،فالولایة له،والعمل معه،ومعونته،وتقویته،حلال محلل.

وأما وجه الحرام من الولایة: فولایة الوالی الجائر، وولایة ولاته، فالعمل لهم، والکسب لهم بجهة الولایة معهم حرام محرم معذب فاعل ذلک على قلیل من فعله أو کثیر، لأن کل شئ من جهة المعونة له، معصیة کبیرة من الکبائر.

وذلک أن فی ولایة الوالی الجائر دروس الحق کله، وإحیاء الباطل کله، وإظهار الظلم والجور والفساد، وإبطال الکتب، وقتل الأنبیاء، وهدم المساجد، وتبدیل سنة الله وشرائعه، فلذلک حرم العمل معهم ومعونتهم، والکسب معهم إلا بجهة الضرورة نظیر الضرورة إلى الدم والمیتة»[7].

 

عدم اعتقاد شیخ انصاری به ولایت فقیه

شیخ انصاری این خبر را در اول کتاب مکاسب ذکر کرده است. اما همین شیخ در بحث ولایت فقیه دوبار گفته اثبات ولایت فقیه "خرط القتاد" است و کلاً ولایت فقیه را انکار کرده است. جالب اینکه تمام شراح و محشین مکاسب نیز با شیخ انصاری هم نظر شده اند. حالا سوال ما از شیخ انصاری این است که شما در اول کتاب در غالب خبر مذکور، ولایت جائر را آن طور معرفی کردید و بعد ولایت فقیه را اینطور انکار کردید. خب لازمه ی این مطلب اثبات ولایت ولاة جائر می باشد، این اشکال ما به شیخ انصاری بود.203/122/ش

پاورقی:

[1]شعراء/سوره26، آیه215.
[2]انعام/سوره6، آیه92.
[3]اعراف/سوره7، آیه158.
[4]کافرون/سوره109، آیه2.
[5]کافرون/سوره109، آیه3.
[6]کافرون/سوره109، آیه4.
[7] کتاب المکاسب، شیخ مرتضی انصاری، ج1، ص6
 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳