vasael.ir

کد خبر: ۱۳۳۰۲
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۸ - 22 May 2019
۱ / در گفت‌وگو با دکتر لک‌زایی تبیین شد؛

فلسفه سیاسی ملاصدرا

وسائل ـ دکتر لک زایی گفت: فلسفه‌ سیاسی در معنای عام به بحث‌های عقلی و برهانی‌ اطلاق می‌شود که در باب سیاست اتفاق می‌افتد. روش، عقلی و موضوع، سیاسی است. فلسفه از باب روش و سیاست از باب موضوع است. بنابراین وقتی از فلسفه‌ سیاسی صحبت می‌کنیم، یک صورت خاصی از اندیشه‌ سیاسی مدنظر ما است.

به گزارش خبرنگار وسائل، امکان یا امتناع فلسفه‌ سیاسی گفت‌و‌گو| فلسفه سیاسی ملاصدرا در گفت و گو با دکتر شریف لک زاییملاصدرا یکی از بحث‌های داغ حوزه‌ فلسفه و اندیشه‌ سیاسی در سالیان اخیر بوده است. برخی معتقدند که اساسا فلسفه‌ صدرالمتالهین شیرازی فاقد سویه‌های سیاسی است و اگر رگه‌هایی از مباحث سیاسی هم در آثار این فیلسوف اسلامی مشاهده می‌شود، بیشتر تکرار مطالب شیخ‌الرئیس و فارابی است و افزون بر آن، نوآوری خاصی در نظام اندیشه‌ صدرا دیده نمی‌شود.


از طرف دیگر قائلین به فلسفه‌ سیاسی ملاصدرا مدعی هستند که ملاصدرا از تامل درباره‌ سیاست غافل نبوده و شمای کلی فلسفه‌ سیاسی صدرالمتالهین از لا‌به‌لای آثار او قابل جستجو و دستیابی است. به بهانه روز بزرگداشت ملاصدرا، با دکتر شریف لک‌زایی استادیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، در مورد فلسفه سیاسی صدرا گفت‌و‌گویی انجام دادیم که از محضرتان می‌گذرد:

 

فلسفه سیاسی متعالی

وسائل ـ به عنوان سوال اول بفرمایید که تعریف شما از فلسفه‌ سیاسی چیست؟
با این‌که تعاریف مختلفی از فلسفه‌ سیاسی وجود دارد و به نظر می‌رسد با توجه به دیدگاه‌های متفاوت از اقصی نقاط جهان، بالاخره یک اجماعی در باب تعریف فلسفه‌ سیاسی وجود ندارد اما یک کلیت و برداشت کلی از این مفهوم می‌توان ارائه داد و آن فلسفیدن در باب سیاست است.

فلسفه‌ سیاسی در معنای عام به بحث‌های عقلی و برهانی‌ اطلاق می‌شود که در باب سیاست اتفاق می‌افتد. روش، عقلی و موضوع، سیاسی است. فلسفه از باب روش و سیاست از باب موضوع است. بنابراین وقتی از فلسفه‌ سیاسی صحبت می‌کنیم، یک صورت خاصی از اندیشه‌ سیاسی مدنظر ما است.

همان‌طور که اشتراوس تعریف و ترسیم می‌کند، حوزه‌های فلسفی، کلامی و فقهی در اندیشه‌ سیاسی داریم. طبیعتاً اندیشه‌ سیاسی فلسفی متفاوت از جنس اندیشه‌ سیاسی فقهی و اندیشه‌ سیاسی کلامی خواهد بود. بنابراین این چیزی که گفته می‌شود، معنا و صورت خاصی از اندیشه‌ سیاسی است که به صورت خلاصه همین چیزی است که خدمت شما عرض کردم؛ یعنی فلسفیدن در باب سیاست.

خود اشتراوس هم البته یک تعریفی دارد که من، تقریبا آن را تلقی به قبول کردم و از منظر ملاصدرا این را بازسازی نمودم؛ این‌که چطور می‌توان فلسفه‌ سیاسی را از منظر ملاصدرا تعریف کرد. اشتراوس می‌گوید فلسفه‌ سیاسی یک تلاش آگاهانه، منسجم و خستگی‌ناپذیر برای نشاندن معرفت به اصول سیاسی، به جای گمان درباره‌ آن‌هاست.

در واقع در فلسفه‌ سیاسی در پی این هستیم که به حقایق سیاسی و حقیقت سیاست پی ببریم. مفاهیم، مسائل و پدیده‌های سیاسی را دست یابیم. من این برداشت را بیشتر می‌پسندم و مجموع مواردی که ذکر شد را می‌توان اجمالی از مفهوم فلسفه‌ سیاسی دانست.

 

وسائل ـ آیا فلسفه‌ سیاسی در رویکرد صدرا، دانش درجه‌ دوم تلقی می‌شود؟

خیر، این را اشاره کنم که «فلسفه‌ سیاسی» با «فلسفه‌ سیاست» متفاوت است. تلقی ما از «فلسفه‌ سیاسی» دانش درجه‌ یک است و لیکن «فلسفه‌ سیاست» دانش درجه‌ دو و یک دانش مضاف تلقی می‌شود. برداشت بنده از این مباحث، فلسفه‌ مضاف نیست بلکه فلسفه‌ سیاسی به عنوان دانش درجه‌ یک است. همان‌طور که فلسفه‌ سیاسی افلاطون یک دانش درجه‌ یک محسوب می‌شود، بحث‌هایی که در ادامه‌ آن تا زمان معاصر ادامه می‌یابد را به عنوان یک دانش درجه‌ یک در نظر می‌گیریم.

فلسفه‌ سیاسی خود استقلال دارد و یک دانش تلقی می‌شود؛ برخلاف فلسفه‌ سیاست، فلسفه‌ اخلاق، فلسفه‌ فقه و امثالهم که دانشی درجه‌ دو هستند و به عنوان فلسفه‌ مضاف تلقی می‌شوند. تعریفی هم که در کتاب صورت می‌گیرد، یک تعریف مضاف و مضاف‌الیه نیست، بلکه یک تعریف وصفی است. تعریف وصفی، دانش درجه‌ یک را معرفی می‌کند.

این وجه تمایز بین این دو وجود دارد. خیلی‌ها زمانی که فلسفه‌ سیاسی را مطرح می‌کنند، منظورشان فلسفه‌ سیاست است و فلسفه سیاسی را فلسفه‌ مضاف می‌دانند. بنابراین ابتدا باید در مورد این مسئله اتخاذ موضع شود. همان‌طور که درباره‌ مفهوم این دانش اتخاذ موضع می‌شود، موضع بحث درباره‌ سنخ آن هم باید مشخص شود، چراکه حوزه‌ این دو و مسائل و موضوعات این دو می‌تواند متفاوت باشد.

 

وسائل ـ چه اهمیتی دارد که این موضع اتخاذ شود و به بیان دیگر در ادامه‌ بحث چه تمایزی میان این دو نوع نگاه به وجود می‌آید؟

وقتی یک دانش درجه‌ یک و دانشی دیگر درجه‌ دو تلقی می‌شود، طبیعتاً این دو باهم متفاوت هستند. دانش درجه یک درباره یک موضوع خاص شکل می‌گیرد و دانش درجه دو حول یک علم خاص پدید می‌آید. فلسفه‌ سیاسی خود دارای اصالت است و موضوعیت دارد اما وقتی می‌گویید فلسفه‌ سیاست، در واقع می‌خواهید سیاست را با یک نگاه فلسفی و درجه‌ دو بررسی کنید.

از افلاطون به این سمت تا کنون دانشی در طول تاریخ به عنوان دانش فلسفه‌ سیاست به رسمیت شناخته نشده است، در صورتی که فلسفه‌ سیاسی خود یک دانش است و موضوع، روش و هدف دارد و باید مورد توجه قرار گیرد. در حالی که در دانش درجه‌ دو و فلسفه‌ مضاف این بحث‌ها وجود ندارند. دانش درجه‌ یک، همه‌ الزاماتی که یک دانش خواهد داشت و همه‌ عناصری که یک دانش درپی خواهد داشت را در خود دارد.

در صورتی که دانش درجه‌ دو این چنین نیست. در رابطه با دانش درجه‌ دو از منظر درجه‌ دوم به این دانش نظر می‌کنید که ایده‌هایی را در داخل خود ممکن است مطرح کند و طبیعتاً به آن جایگاه و اهمیت دانش درجه‌ یک هیچ‌گاه نمی‌رسید.

به تعبیر یکی از صاحب نظران دانش درجه اول دانشى است كه به يک واقعيت عينى طبيعى و يا انسانى می ‏پردازد، و دانش درجه دوم دانشى است كه موضوع آن نفس واقعيت خارجى نيست بلکه علم و آگاهى بشرى است. در این تعبیر، اصطلاح دانش درجه دوم نظير اصطلاح معقولات ثانيه است. معقولات ثانيه در قبال معقولات اوليه است. معقولات اوليه حقايق عينى هستند، و معقولات ثانيه مفاهيم ذهنى و انتزاعى مىی باشند كه خارج ظرف عروض آنها نيست، اعم از اينكه اين معقولات از معقولات اوليه و يا از معقولات ثانيه ديگرى انتزاع شده باشند.

 

وسائل ـ آیا خود صدرا هم در مباحث با همین دید وارد شده است؟

بحث‌های صدرا را شاید بتوان تفسیر کرد. من در  کتاب خودم در ابتدا که بحث مفهوم‌شناسی را آوردم، از همان تعریفی که برای فلسفه ارائه می‌کند، تعریفی برای فلسفه‌ سیاسی یا فلسفه‌ سیاسی متعالی استخراج و استنباط کردیم. خود ملاصدرا بحثی در مفهوم فلسفه‌ سیاسی را ندارد.

اگر بر قیاس فلسفه‌ ایشان بخواهیم فلسفه‌ سیاسی را از منظر ایشان تعریف کنیم، آن زمان تعریف چنین می‌شود که: حکمت یا فلسفه همانندی به خداوند به اندازه‌ طاقت بشری است. یا در واقع فلسفه عبارت از کمال‌یابی نفس با معرفت حقایق موجودات، آن‌چنان که هستند و حکم به وجود آن‌ها با تحقیق برهانی و نه با گمان و تقلید، به قدر وسع انسانی است.

البته صدرا چند تعریف متفاوت درباره‌ فلسفه دارد. در قیاس با این تعریفی که از فلسفه و حکمت ارائه می‌کند، فلسفه‌ سیاسی متعالیه ساماندهی حیات سیاسی در مفاهیم بنیادی به سامان عقلی به اندازه‌ توان بشری است تا حیات سیاسی آن سامان‌یابی مظهر عالم ربوبی شود. این در واقع بر قیاس همان تعریفی است که از مفهوم فلسفه در مقدمه‌ جلد اول اسفار ارائه می‌شود.

ایشان آن‌جا این‌گونه تعریف می‌کند که فلسفه ساماندهی عالم به سامان عقلی به اندازه‌ توان بشری است تا بدان همانندی به باری‌تعالی حاصل شود. این چیزی است که در خصوص فلسفه‌ سیاسی متعالیه هم گفتم. آن‌جا ساماندهی عالم به سامان عقلی است و این‌جا ساماندهی حیات سیاسی در پرتو مفاهیم بنیادی به سامان عقلی به اندازه‌ وسع و توان بشری است.

خود ایشان فلسفه‌ سیاسی را تعریف نکرده است و لیکن اگر بخواهیم چیزی مشابه یا نزدیک به دیدگاه ایشان از فلسفه‌ سیاسی ارائه کنیم، قدری خاص می‌شود و در بحث حیات سیاسی باید قید بخورد.

 

وسائل ـ الان  در کارشناسی ارشد فلسفه‌ اسلامی که شواهد الربوبیه‌ صدرا تدریس می‌شود، اصلا مشهد پنجم مورد بررسی قرار نمی‌گیرد. به نظر شما آیا لازم نیست چنین موادی از فلسفه‌ صدرا در محتوای آموزشی‌ که در رشته‌ فلسفه و اندیشه‌ سیاسی و علوم سیاسی تدریس می‌شود وارد شود؟

نیاز هست. در علوم سیاسی مباحث عقلی در اندیشه‌ سیاسی اسلام داریم، این‌ها مواد است. اگر بگویید مواد مباحث عقلی چیست، این‌ها است. هم مشهد پنجم و هم مقاله‌ چهارم چنین است. البته بقیه‌ مباحث ایشان هم هست و شخصا معتقدم رساله‌ کسر اصنام جاهلیه‌ ایشان یک اثر تماماً سیاسی ـ اجتماعی است. من مفصلا در جلد چهارم مقالات «سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه» این موضوع را تحلیل کرده و فشرده‌ای از مباحث این کتاب را آورده‌ام.

اگر ملاصدرا هیچ کتاب دیگری نداشت، همان یک کتاب، نگاه سیاسی ایشان را نشان می‌داد. رساله‌‌ سه اصل و سایر آثار ایشان هم چنین است. نیاز داریم که این منابع و متون را ابتدا ارائه کنیم. نیاز هست ملاصدرا و بحث‌های آن را بیاوریم و بگوییم خالص بحث‌های سیاسی ملاصدرا این 100 صفحه است. این در یک جلد چاپ ‌شود و بعد بر مبنای آثار او تحلیل شود. در حال انجام این کار هستیم.

مشهد پنجم و مقاله‌ چهارم نسبت به دیگر آثار، مواد سیاسی بیشتری دارد. شاید نود درصد نسبت به جاهای دیگر بیشتر است. این‌ها را یکجا و با ترجمه‌ فارسی خوبی چاپ می‌کنیم تا دانشجویان استفاده کنند. از طرف دیگر نیاز به شرح و بحث و خوانش‌های جدیدی دارد که با توجه به نیازهای روز و پرسش‌هایی که وجود دارد، باید با این‌ها وارد گفت‌وگو شویم و بحث‌های جدیدتری مطرح شود.

 

وسائل ـ مشخصاً در بحث فلسفه‌ سیاسی نوآوری خاصی از سوی صدرا وجود دارد؟

بله، در بحث اختیار و نگاهی که صدرا به انسان دارد؛ از انسان مختار و انسانی که در حال شدن است صحبت می‌کند، بحث اوصاف و ویژگی‌هایی که رهبران باید داشته باشند، بحث رابطه‌ شریعت و سیاست که اشاره شد، بحث عدالت و مباحثی از این دست و بحث سعادت که در بحث سعادت معتقد است هم بحث علمی و هم بحث عملی و هم دنیوی و هم اخروی است. 

مبحث محبت، موضوع قدرت و سازوکار ایجاد قدرت، تبیین و تمایز روشن میان مقام نبی و فیلسوف، مدینه فاضله متعالی و مباحثی از این دست در حوزه فلسفه سیاسی قابل اشاره است. یعنی همه‌ جهات دنیوی و اخروی به معنای متعالی را در نظر می‌گیرد و توضیح می‌دهد. این‌ها جنبه‌های ابتکاری است و سابقه ندارد.

بحث رابطه‌ شریعت با سیاست و اینکه شما چگونه این را ترسیم کنید، در فلسفه‌های قبلی ما سابقه ندارد. البته خود او به نقل از افلاطون بحث می‌کند ولی بحث جدیدی است و با تلقی خود صدرا باید تقریر می‌شود. کما این‌که من در این کتاب این کار را انجام دادم.


وسائل ـ بحث حرکت جوهری هم همین است. آن تصور و نگاه سنتی از بحث حرکت جوهری این است که این بحث، فلسفی محض است. چه ربطی به سیاست و اجتماع دارد؟

در صورتی که ملاصدرا و در دوره‌ اخیر، حضرت امام (ره) از دو حرکت جوهری یاد می‌کنند. یک حرکت جوهری ارادی و یک حرکت جوهری غیر ارادی. حرکت جوهری غیر ارادی دست من نیست. دست انسان و اجتماع نیست. ولی حرکت ارادی جوهری دست ما است. تاثیر این در تحولات اجتماعی و سیاسی مشهود است.

 

وسائل ـ یعنی انقلاب از این درمی‌آید؟

بله. حتما درمی‌آید.

 

ادامه این گفت‌وگو در شماره‌های بعدی تقدیم خوانندگان می شود./403/241/ح



تهیه و تنظیم: کاظم محدثی

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۱۲ /۱۴۰۲
قم
اذان صبح
۰۴:۴۷:۰۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۱:۰۴
اذان ظهر
۱۲:۱۴:۴۰
غروب آفتاب
۱۸:۱۷:۳۷
اذان مغرب
۱۸:۳۴:۲۹