به گزارش وسائل، برخی از جامعهشناسان، از خواص، تحت عنوان «نخبگان، گروههای مرجع و یا صاحبان پایگاههای اجتماعی» بحث میکنند. اگرچه نخبگان، گروههای مرجع یا افراد دارای پایگاه اجتماعی در علم جامعهشناسی با خواص مورد نظر ما تفاوتهایی دارند، اما از آن رو که در نفوذ اجتماعی و یا تاثیر در شکلگیری مواضع و ذهنیت تودهها همانند خواصاند، با بحث خواص در ارتباطاند.
از این رو، بررسی نقش آنان در تحولات اجتماعی میتواند به تبیین و اهمیت نقش خواص در تحولات جامعه کمک کند. بعضی از جامعهشناسان به خواص متدین تحت عنوان «نخبگان سنتی و مذهبی یا ایدئولوژیکی» اشاره میکنند. گیروشه مینویسد: «نخبگان سنتی و مذهبی از حاکمیت و یا نفوذی برخوردارند که ناشی از ساختهای اجتماعی، ایدهها و اعتقاداتی است که ریشه در گذشتهای دور دارند و بر راه و رسم طولانیاند.»
برخی از جامعهشناسان برای این گروهها اهمیت بسزایی قائلاند و هرگونه تغییر اجتماعی و تحول تاریخی اعم از تغییر دینی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را بدون حمایت متنفذان اجتماع ناشدنی میشمارند.
بروس کوئن در کتاب مبانی جامعهشناسی درباره متنفذین اجتماع مینویسد: «متنفذان افرادیاند که در زمینه رشد، برنامهریزی و توسعه در اجتماع، بیشترین نفوذ را اعمال میکنند و تصمیمگیریهای مهم بدون راهنمایی و حمایت این گروه مهم، محال است.»
همچنین گیروشه به نقل از یکی از جامعهشناسان به نام موسکا مینویسد: «حرکت تاریخ اساس تحت تاثیر منافع و ایدههای گروه نخبگان بر سریر قدرت انجام میگیرد.»
به نظر میرسد این دیدگاه تا حدی افراطی است؛ زیرا بسیاری از پیامبران و اولیای الهی و جریانهای اهل حق در طول تاریخ بدون کمک خواص و نخبگان زر و زور و تزویر و حتی با وجود مخالفت آنان در پرتو مجاهده و صبر و استقامت در راه خدا به پیروزیهای بزرگی در عرصه جامعه و تاریخ دست یافته اند. حضرت محمد (ص) در حالی در جزیرةالعرب پیروز شد که رجال سیاسی و نظامی زمانهاش مانند ابوسفیان، ابوجهل، ابولهب، امیة بن خلف و بسیاری از رؤسای قبایل عرب با آن حضرت مبارزه میکردند.
حضرت محمد (ص) توانست با امداد الهی و مجاهدتهای یاران وفادارش اعتقادات، ارزشها و سنتهای جاهلی را متحول و نظام فکری و فرهنگی و سیاسی الهی را پایهگذاری کند. دیگر پیامبران، هریک در عصر خویش بدون یاری نخبگان و صاحبان قدرت به پیروزی در عرصههای فکری و فرهنگی دست یافتند؛ اما با وجود این نمیتوان نقش مهم و تاثیر شگرف نخبگان و خواص در تکوین و تغییر افکار عمومی و تقویت یا تضعیف حرکتهای فکری، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را انکار کرد.
بروس کوئن درباره نقشآفرینی گروههای مرجع مینویسد: «افرادی که سعی دارند به ارزیابی شیوههای ایفای نقش بپردازند، گروههای مرجع را الگوی کاری خود میگیرند. گروههای مرجع، یکی از معیارها و الگوهاست که هرکس هنگام ارزیابی نقش خود در یک موقعیت معین، از آن استفاده میکند.»
با توجه به این سخن، گروههای مرجع مقیاس سنجش و ارزیابی افراد جامعهاند و رأی و نظر مردم بر اساس خط مشی و موضعگیریهای این گروهها تنظیم میشود و عوام به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه قطار ذهن خود را بر ریلی که خواص جهت آن را معین کردهاند، به حرکت در میآورند. بروس کوئن درباره اهمیت گروههای مرجع میگوید: «گروههای مرجع برای افراد از این لحاظ اهمیت دارند که الگوهایی را برای داوری و ارزیابی او از خود تشکیل میدهند. ما برای آنکه رفتار، ارزشها و اموری از این قبیل را در مورد خود بیازماییم و ارزیابی کنیم به معیارهایی رجوع میکنیم که گروههای مرجع در اختیار ما قرار میدهند.»
خواص به علت قدرت تحلیل و تشخیص ویژه خود به مرور زمان در جامعه پایگاه اجتماعی پیدا میکنند. بروس کوئن در تعریف پایگاه اجتماعی مینویسد: «پایگاه به موقعیت اجتماعی و جایگاهی اطلاق میشود که فرد در گروه یا در مرتبه اجتماعی یک گروه در مقایسه با گروههای دیگر احراز میکند.»
همین امر سبب میشود که دیگران تحت تأثیر آنان قرار گرفته و زمینه نفوذشان در مراکز تصمیمسازی و اجرایی و تصاحب پستهای کلیدی فراهم آید.
نخبگان شامل گروه کوچک و بستهای است که از تواناییها یا مهارتهای برتری برخوردار است. در بسیاری از جوامع، نخبگان حکومتی همه تصمیمات مهم را میگیرند. نخبگان به علت دارا بودن ثروت و تسلط بر رسانههای همگانی میتوانند از این قدرت استفاده کنند.
افراد بانفوذ، نوعا مقامهای مهمی را در سازمانهای اجتماعی اشغال میکنند، مورد احترام افراد اجتماعاند، سمتهای حرفهای رادر اختیار دارند؛ رایجترین روش شناخت متنفذین اجتماع، رهیافت اشتهاری است./908/241/ح
منبع: فارس