نویسنده در این سلسله بحثها به مبانی، اصول و روشهای تربیت دینی و قواعد رابطه بین مربی و متربی میپردازد و با ژرفنگری منحصر به فردی دُرَر گرانبهایی را از قرآن و روایات عرضه مینماید که در نوع خود بدیع و از مصادیق تولید علم در حوزه علوم انسانی و علوم تربیتی به حساب میآید آن هم در زمانی که محیط دانشگاهها دستخوش انقلاب فرهنگی و ذهن اساتید و دانشجویان درصدد بازیافتن نقاط اساسی جدایی فرهنگ اسلامی از فرهنگ غربی بود از اینرو ترجیعبند و تکیهگاه کلام، انقلاب فرهنگی و مقدمات، اسباب، نتایج و آثار آن بوده است.
این کتاب در 5 بخش تنظیم شده است:
بخش اول جهان بینی تربیتی
بخش دوم دین و تعلیم و تربیت
بخش سوم تربیت بر مبنای فطرت
بخش چهارم عوامل تربیت
بخش پنجم روش های سوء تربیتی
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
پدر، مجری و واسطه امرالهی در خانواده است. او از قِبَل خدای تعالی به کودکش نان می دهد. او از باب اینکه واسطه بین خدا و طفل است، باید مواظب باشد که کودک به رازق کنونی اش یعنی پدر,جسور نشود، زیرا در صورت جسارت، این خطر در آینده به وجود می آید که به رازق اصلی اش، یعنی خدا جسور شود.
در طفولیت، پدر باید چنان با کودک رفتار کند که دوست دارد فرزندش در آینده با خدا چنین کند. روایتی نقل شده است که این مطلب را با ظرافت بیان می کند؛ می فرماید: « وقتی به بچه وعده ای دادید، به آن وفا کنید.» چرا؟ چون در طفولیت در حد فکر و درک خودش، به جای خدا پدر را رازق می داند. پدر اگر بتواند اعتماد فرزند را جلب کند، فرزندش را برای اعتماد به خدا آماده کرده است.
کودک چون پدر را رازق می داند، خشیت و حرمت و جدی گرفتن پدر در این سن، خشیت و حرمت و جدی گرفتن خداست. پدر به امر خدا محترم می شود؛ پس سلب احترام از او هم سلب حرمت از خداست. شخصیت و ارزش و اعتبار پدر در ذهن طفل باید به نحوی پایه ریزی شود که برای طفل اطاعت کردن از او روان و سهل باشد.
برخی از موضوعات دیگر این کتاب عبارت است از: تربیت و علوم انسانی، اصالت ما فیالانسان نسبت به ما فیالشرایط، تربیت و انقلابهای اجتماعی، مربی و تدبیر دو جنبه درونی شاگرد، تربیت و تلقی صحیح از حیات و مرگ، تربیت و آرزوی انسان، تربیت استعماری، تربیت و تعلیم، فلسفه و روش تنبیه./908/422/ح
منبع: مهر با اضافات