به گزارش خبرنگار وسائل، نشست تخصصی «فمینیسم، فمینیسم اسلامی و اسناد بین المللی مرتبط با زنان» از سلسله نشستهای به رنگ یاس با موضوع «بازیابی هویت زن براساس نگرش اسلام» با حضور فریبا علاسوند، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده پنجشنبه ۱۶ اسفند در دو نشست جداگانه صبح و بعد از ظهر در محل حسینیه امام جواد (ع) برگزار شد.علاسوند، در ابتدا به بررسی و بیان ساختارهای فمینیسم اسلامی و ریشههای شکل گیری آن پرداخت، گفت: فمینیسم اسلامی مثل فمینیسم شاخههای متعددی دارد و افرادی که درباره فمینیسم اسلامی صحبت کرده اند متنوع هستند و اگر کسی بخواهد متوجه منظور فمینیسم اسلامی شود باید افراد این گروه را بشناسد و بفهمد.در واقع آنها خواستند که بحث اسلام و فمینیسم را به یکدیگر پیوند بزنند؛ از طرفی مسلمانها را همیشه شرق شناسان برای غرب معرفی کرده اند و این یک مسأله است و این پرسش مطرح میشود که آیا همه کسانی که درباره زنان در بحث دین و اسلام حرف زده اند آیا فمینیست اسلامی هستند؟ و بر چه اهدافی این نامگذاری صورت گرفته است؟
رویکردهای فمینیست اسلامی / فمینیست اسلامی یک استراتژی سیاسی
فمینیست اسلامی دو رویکرد دارد که یکی متعلق به افرادی است که به خوبی فمینیست اسلامی را در ایران و کشورهای مشابه ایران شناخته اند و در عین حال فمینیست اسلامی را تشدید کرده اند و در واقع برای آنها فمینیست اسلامی یک استراتژی سیاسی است و گروه دیگر کسانی هستند که فمینیست اسلامی را به عنوان یک جریان مخالف حکومت نشناخته اند و به عنوان یک جریان فکری میشناسند و دو تحلیل دارند.
گروه اول که با نگاه به ایران بحث کرده اند بخشی از فعالان مباحث زنان در آمریکا و اروپا هستند که ایرانی ساکن غرب هستند مثل افسانه نجم آبادی و نیره توحیدی و زیبا حسینی که درباره فمینیست اسلامی در ایران به خوبی فهمیده اند و میدانند که ایجاد تغییر در کشورهای اسلامی به آسانی مقدور نیست چراکه در کشورهای اسلامی چیزی به نام دین و اسلام بسیار مهمتر از مسیحیت است؛ در آنجا دین به معنای باور است و به معنای دستوارالعمل برای زندگی نیست که برای ریز و درشت رفتارها حرف داشته باشد.
فمینیست اسلامی با ادبیات، کلمات و سازوکارهای دینی به دنبال تغییر است
در عین حال این گروه میدانند که در این کشورها تغییر بدون توجه به ضلع دینی و اسلامی ممکن نیست؛ نیره توحیدی از طرفداران فمینیست اسلامی میگوید فمینیست اسلامی یک ابتکار عمل است که میخواهد در کشوری تغییر ایجاد کند که یک ضلع مهم آن دین است و دین طرفدارانی دارد.
بخشی از این افراد سیاسی هستند به عنوان نمونه حجاب برای آنها یک رویه سیاسی و دینی دارد و خانواده اسلامی دارای دو رویه است و وقتی میخواهید تغییر ایجاد کنید با مقاومت جدی مواجه میشوید و اگر میخواهید تغییر ایجاد کنید باید با ادبیات، کلمات و سازوکارهای دینی تغییر ایجاد کنید.
فمینیست اسلامی با کلید واژههای فقه پویا، اجتهاد نوین، مصلحت، عرف
لذا فمینیستهای اسلامی در ایران کسانی هستند که با واژه هائی مثل فقه پویا، اجتهاد نوین، مصلحت، عرف و با ادبیات واژه دینی کار میکنند و در ظاهر با دین نمیجنگد بلکه فمنیست اسلامی در ایران راهی است برای تغییر که با ادبیات دینی انجام میشود و از آنجا که میدانند تغییر بدون توجه به ادبیات دینی ممکن نیست بنابراین کسانی را در حوزه پیدا میکنند تا بتوانند حجیت و اعتبار خودشان را و فتوا را از آنها بگیرند و در مجلس پیشنهاد داشته باشند.
رویکرد دیگر فمینیست اسلامی که ربطی به ایران ندارد آن جریان خودجوش در کشورهای سنی و بافت فقهی اهل سنت است که در شرایطی که به وجود آمد در واقع واکنش و عکس العمل به موجودیت مسأله زن و خانواده در آن قلمروی فقه سنی و کلام و تفسیر سنی است.
بعد از اینکه جریان فمینیست در غرب راه افتاد و مسأله حقوق زنان در جهان مطرح شد دستهای از افراد در کشورهای عربی و قبل از اینکه اصلاحات در ایران صورت بگیرد در اثر مراوده هائی که با غربی ها داشتند و تفاوت زن غربی را با زن مسلمان میدیدند و فضای پیشرفت را با کشورهای اسلامی مقایسه کردند به فکر اصلاحات افتادند.
سیر فمینیست اهل سنت
این سیر با درخواست اصلاحات شروع شد و برای نخستین مرتبه به وسیله طاهره حداد، مصلح تونسی مطرح شد و در آن زمان ناهنجاریها و از هم گسیختگی غربیها نبود و طاهره حداد در کتاب خود وضعیت خانوادهها و تعدد زوجات، حجاب و سواد زنان را گزارش میکند و هنوز زنان عربی در سطح پیشرفت ایرانیها نیستند و زمانی که طاهره حداد درباره حجاب مینویسد از حبس زن صحبت میکند که منجر به بی سوادی میشود و فقط برای مرد است.
از طرفی به تعدد زوجات و مشکلات به وجود آمده و ستم بر این زنان میپردازد و تصویری ارائه میدهد که میگوید باید به وضعیت زنان در اجتماع برسیم و به عنوان مصلح میگوید تا وضع زن اصلاح نشود وضعیت جامعه اصلاح نخواهد شد و بیشترین دغدغه او در کتابش آموزش است و در عین حال نقد دینی دارد.
بازسازی عرف و سنت
اهل سنت درباره زنان مسائلی دارند که به گوش شیعیان نخورده است و روایات عجیبی در تفاسیر سنتها وجود دارد که به پیامبر (ص) هم نمیرسد و به صحابه میرسد؛ سلایق، عرف و تشخیص این افراد به عنوان اسلام در ذیل آیات قرار گرفته است و در هر زمان مفسری بنا به سلیقه مطلبی را افزوده است و این نشان میدهد که عرف و سنت در این گروه بازسازی شده است.
زنها در صدر اسلام در زمان پیامبر (ص) با یک فرهنگ سنگینی مواجه بودند که به عنوان انسان شناخته شوند و پیامبر (ص) در این زمینه بسیار کار کردند و حکومتها در این مسیر مانع پیامبر (ص) شدند و اهل سنت روایات زن ستیزانه فراوانی دارند.
سلیقه و عرف به تدریج تا ۱۵۰ سال اخیر بازسازی شد؛ طاهره حداد و طیف گستردهای از شاگردان عبدو آمدند و در این زمان ۱۸۰ درجه تفاسیر متفاوت شد که در آن از حقوق زن و تکریم او صحبت شده است و یک بازخوانی مجدد از همه این مفاهیم صورت گرفت.
اسلام اولین مسأله اش مسأله زن بود که به فراموشی سپرده شد
در عین حال حجم سنگین احادیث که به پیامبر (ص) نمیرسد در برابر قرآن اعتباری ندارد و فاصله بین حقوقی انسان و آنچه که در قرآن وجود دارد فرق دارد که این افراد نگاه قرآنی دارند و براساس سنت مستمر پیامبر (ص) درباره آیات قرآن تفاسیر مختلف ارائه دادند و برخی از تفاسیر زودتر از المیزان نوشته شده است، از طرفی فمینیستها تمکین را مصداق ستم میدانند و در قانون خودشان نوشته اند که تجاوز به عنف است.
ما این را مصداق ستم نمیدانیم و درباره مصداقیت ستم و آزادی اختلافهای بسیاری است، اما فمینیست خدمتی کرد که قابل انکار نیست و آن مسألهمند کردن موضوع زنان در ذهن سیاستمداران و برنامه ریزان و دانشمندان است؛ در عین حال اسلام اولین مسأله اش مسأله زن بود که به فراموشی سپرده شد.
اینکه ما درباره زنان چه میدانیم ممکن است همه آن مواردی که یک زن آمریکائی میگوید درباره ما هم درست باشد و مسائل مشترک زنان بسیار است، اما آنان مسائل بومی هم دارند و در تبیینها اشتراکاتی وجود دارد و مسلمانها وقتی درباره زنها میخواهند صحبت کننند فمینسیت اسلامی شکل میگیرد که عدهای آن را بدخوانی دین و توراث تلقی میکنند و برخی علت را فقه مردانه میدانند.
ممانعت فمینیست اسلامی از سلطه توراث
کسانی که نخستین مرتبه بحث زنان را مطرح کردند در آن زمان خبری از فمینیست اسلامی نبوده است؛ سید قطب میگوید میگوید وقتی زن کریم نباشد و بخواهد نسل را تربیت کند آدم غیر کریم فرد کریم تربیت نمیکند و این سخن درستی است و این گروه فمینیست اسلامی خواستند از سلطه توراث یعنی سنتی که سینه به سینه آمده است از آن جلوگیری کنند و این افراد طیفی در مقابل الازهر مصر بودند و اخوانیها را درست کردند.
در سال ۱۹۶۷ فرار عربی در جهان عرب اتفاق افتاد بود؛ علت آن شکست آنها در جنگ شش روزه با اسرائیل بود. برای دانشمندان جهان عربی این امر بسیار مهم بود که چرا ما عقب مانده هستیم و شکست خوردیم. گروهی پیدا شدند که تمایل داشتند متفاوت فکر کنند و عمل کنند و جریانهای داخلی کشور خود را نقد کردند.
در این طیف جدید برخی فیلسوف، دانشمند و قرآن پژوه بودند و اکثر آنها در دانشگاههای آمریکا و اروپا تحصیل کرده بودند و میخواستند علل عقب ماندگیهای خودشان را کشف کنند و وقتی این اتفاق افتاد اینها چند گروه شدند.
برخی براساس رویکرد جامعه شناسی به نقد جامعه زنان در کشورهای عربی پرداختند و در این وضعیت برخی از سخنان جامعه شناسان عرب، کپی برداری از فمینیست مسیحی است، اما کتابهای آنان موثر است که از آن جمله مرنیسی است که فمینیست اسلامی نیست مرنیسی کتاب خود را با نگاه سکولار نوشت و معاصر او افراد دیگری بودند و مرنیسی از موضوع مخالفت با دین و یا اینکه دین فعلی را قبول ندارند موضع خود را بیان میکند.
برخی از این افراد کسانی هستند که روش آنها روش عبدو رشید رضا است و اینها با مطالعه درون دینی و تمرکز بر قرآن آمدند که بگویند که خدا و قرآن درباره زن چه گفته است و اینها میگویند ما فمینیست اسلامی نیستیم و دیگران این افراد را دسته بندی کرده اند. آمنه ودود نویسنده کتاب قرآن و زن است که آفریقائی تبار است و در آمریکا تحصیل کرده است و میگوید نظرات و تحلیلهای من از قرآن است.
فمینیستهای ایرانی حرفهای عمیق ندارند / در ایران مرز فمینستها با سکولارها حفظ نمیشود
از طرفی در بحث فمینیستهای ایرانی این حرفها نیست بلکه در سخنان فمینیستهای ایرانی یکسری کلیات است که با این کلیات میخواهند سر حکومت را کلاه بگذارند و حرفهای عمیق ندارند؛ نجم آبادی و میرحسینی استفاده از این اصطلاح را در مجله زنان آغاز کردند.
نجم آبادی در ۱۹۹۴ در یک سخنرانی در دانشگاه لندن گفت برای اینکه بخواهند در ایران تغییر ایجاد کنند فمینیست سکولار نمیتواند کاری کند، ولی اگر ائتلاف با کسانی داشته باشند که دسترسی به قدرت دارند و با اینکه چادری و نماینده مجلس هستند اگر یک میز مشترک بگذارند و از سکولار سنتی و مذهبی خارج شوند و بر روی مسائل مشترک ائتلاف کنند بسیار مهم است.
در ایران مرز فمینستها با سکولارها حفظ نمیشود درحالی که در کشورهای دیگر فمینیستها مرز خودشان را با سکولارها حفظ میکنند. درباره فمینیست اسلامی برخی میگویند یک گفتمان است و این درحالی است که چیزی گفتمان و قالب نمیشود مگر اینکه با منابع قدرت وصل شود.
آیا فمینیست اسلامی گفتمان است؟
از آنجا که از فمینیست اسلامی متفاوت تعبیر میشود و برخی میگویند ما فمینست اسلامی نیستیم نمیتوان گفت که فمینیست اسلامی یک گفتمان است، اما میتوان گفت که تحلیل جنسیتی است و تحلیل جنسیتی مبتنی بر دین است.
آیا فمینیست اسلامی ایدئولوژی و یا هویت است؟ و برخی از آنها به صراحت میگویند ما با فمینیست مخالف هستیم و ما در واقع کنشها و انگیزههای خود را از قرآن گرفته ایم و در عین حال آنها از فمینیست هم استفاده کردند و برخی میگویند فمینست اسلامی یک کنش ورزی است که اگر براساس قرآن باشد، فمینسیت اسلامی است.
ادبیات دینی بستر طرح مباحث فمینیست اسلامی
فمینیست اسلامی که فهم و کنشها را از قرآن میگیرد به دنبال حقوق و عدالت برای زنان و مردان در تمامیت هستی است و آنان با مردان جنگ ندارند و میخواهند تفسیرهای زن بیزارانهای که در اسلام از زن شده است از بین ببرند فمینیست اسلامی به دنبال اهداف خود از زاویه درون دینی است و ادبیات دینی بستر طرح مباحث هستند نه اینکه تفکر دینی منشأ حرکت دفاع از حقوق زنان باشد که تفکر آنان غربی است.
فمینیست غربی اصرار دارد که بگوید زن مسلمان آزاد نیست
فمینیستهای اسلامی بیشتر از روش فمینیستی برای کارهای خودشان بهره برداری کردند؛ فمینیست به فراوانی درباره مسائل جنسی صحبت کرده است و فمینیستهای اسلامی این روشها را از فمینیستهای غربی گرفته اند. فمینیست غربی اصرار دارد که بگوید زن مسلمان آزاد نیست چراکه تصویری از آزادی دارد و فقط همان آزادی میداند و درکی از این واقعیت ندارد که زن مسلمان با حجاب میتواند آزاد باشد.
آنان حجاب و مذهب را مغایر آزادی میداند و براساس تعریف آنها اگر زن مسلمان تحصیل کرده و شاغل باشد، ولی حجاب داشته باشد این را خلاف آزادی میدانند چراکه در ساختار مردانه در حال حرکت است و با آزادی مغایر میداند.
ظرفیتی که در دین برای اعتلای زنان وجود دارد ذبح شده است
در فضای پست مدرنیته برخی فمینیستها معتقدند که یکی از عوامل پست رفت زنان مذهب است و در عین حال تفکر و قرائتی از اسلام وجود دارد که این قرائت فاجعه آمیز است و در کشورهای خلیج فارس و سعودی وجود دارد. عقب ماندگی زن مسلمان در کشورهای اروپایی و آفریقائی عجیب و قریب است و اینها به اسلام انگ زده شده است در حالی که زن مسلمان شیعه در بستر انقلاب اسلامی به شکوفائی رسیده است.
ظرفیتی که در دین برای اعتلای زنان وجود دارد ذبح شده است و آن دسته از احکامی که ظرفیت سوء استفاده از زنان را دارد مطرح میشود و با وجود این قرائتها ما نمیتوانیم دنیا را متقاعد کنیم که مذهب برای پیشرفت زنان عالی است چراکه آنان قرائتهای زنانه خودشان را از قرآن بیان کردند و همه این قرائتها براساس تجربه زیست آنها در «context» اهل سنت است؛ ما هیچ کتابی درباره زن در اسلام از طرف شیعه نداریم.
گفتنی است، این نشست به همت موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی، موسسه فرهنگی تحقیقاتی صدف عفاف نور و معاونت پژوهش حوزه علمیه خراسان برگزار شد./200/241/ح
ادامه دارد...