vasael.ir

کد خبر: ۱۲۷۵
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۷ - 06 November 2015
درس خارج ولایت فقیه آیت الله نوری همدانی/ جلسه 13

سیاستمداران ماکیاولی از دین به عنوان ابزار استفاده می کنند- در رساله های عملیه، هیچ صحبتی از سیاست نیست

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – حضرت آیت الله نوری همدانی در سیزدهمین جلسه درس خارج ولایت فقیه، با اشاره به معنای لغوی سیاست، آن را به تدبیر و مدیریت کلانِ جامعه تعریف کرد و گفت: سیاست ذاتاً بار منفی ندارد؛ اما در تاریخ، سیاستمدارانی سرکار آمده اند که با شیطنت، ظلم و استکبار جامعه را اداره کردند؛ در نتیجه سیاست شیطانی بوجود آمده است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله حسین نوری همدانی، از مراجع تقلید، صبح شنبه 9 آبان  1394 در سیزدهمین جلسه درس خارج ولایت فقیه (کتاب البیع) که در مسجد اعظم قم برگزار شد، سیاست را تدبیر و مدیریت کلانِ جامعه تعریف کرد و گغت: . سیاست لغتاً بار منفی ندارد؛ ولی چون که در تاریخ، سیاستمدارانی بوجود آمدند که با ظلم و استکبار جامعه را اداره کردند، کم کم سیاست معنای منفی پیدا کرد.

وی افزود: ماکیاولی، سیاستمدار مشهور ایتالیایی در قرن 15 و 16 میلادی است و کتابی در باب سیاست نوشته که چند پایه برای سیاست مشخص کرده است؛ اول اینکه مردم ذاتاً شریر هستند و باید با فشار مردم را اداره کرد. دوم اینکه سیاستمدار باید از دین و مذهب به عنوان ابزار استفاده کند و إلا خواسته ی خودش در مدیریت میزان است و مردم را جز با زور و فشار نمی توان اداره کرد. به این روش "سیاست ماکیاولی" گفته می شود.

این مرجع تقلید به تبیین نظر امام خمینی (ره) درباره همراهی دین و سیاست اشاره کرد و بیان داشت: دشمنان سعی کرده اند و خود مردم مسلمان نیز کمک کرده اند تا اینکه بگویند دین از سیاست جداست.

وی ادامه  داد: در رساله ها فقط عبادات و معاملات بیان شده اند و هیچ صحبتی از سیاست نیست؛ درحالی که یک در صد دین عبادات هستند و دروس حوزه ها نیز نوعاً مربوط به عبادات و معاملات بود؛ درحالی که مباحث سیاسی نیز باید در حوزه ها مطرح و بحث شوند.

در ادامه، مهم ترین فرازهای بیانات و استدلال های حضرت آیت الله نوری همدانی در این جلسه درس خارج فقه را مرور می کنیم.

معنای لغوی سیاست


بحثمان در ولایت فقیه ارتباط شدیدی با شناخت اسلام و اینکه اسلام دینی است که با سیاست توأم است دارد؛ از این جهت ما چند جلسه ای باید درباره سیاست بحث کنیم.


سیاست یعنی تدبیر و اداره و مدیریت کلانِ جامعه. سیاست لغتاً بار منفی ندارد؛ ساس یسوس اجوف واوی مثل قال یقول است؛ منتهی مصدرش که سیاست می شود سماعی است و مصدر قال یقول نیز قول است، و یا مصدر کتب یکتب می شود کتابت و مصدر نصر ینصر می شود نصر. خلاصه مصادر سماعی هستند اما خود ماده اجوف واوی است، وقتی به لغت مراجعه می کنیم می بینم که سیاست در لغت عرب به معنای تدبیر و اداره جامه است و ذاتاً بار منفی هم ندارد بلکه بار مثبت نیز دارد. فلذا به ائمه علیهم السلام اطلاق شده است و در زیارت جامعه کبیره می خوانیم "و ساسة العباد" که ساس جمع سائس است مثل باع جمع بایع، به اهل بیت علیهم السلام نیز سائس اطلاق شده است. ذاتاً لغتی است که بار منفی ندارد ولی چون که سیاستمدارانی بوجود آمدند که با ظلم و استکبار و امثال ذلک جامعه را اداره کردند کم کم سیاست به اقسامی منقسم شد و معنای منفی پیدا کرد.


اسلام با سیاست همراه است


گاهی سیاست معنای مصدری دارد به معنای طراحی برای اداره کردن و گاهی سیاست به آن سیاستمداری که عملاً در پرتوی سیاست کارهائی انجام بدهد اطلاق می شود. بالاخره ما می خواهیم بگوئیم که هم اسلام با سیاست توأم است و طراحی قوانین اسلام طوری است که با اداره جامعه توأم است و هم اسلام سیاستمدار لازم دارد تا آن طرح و برنامه را اجراء کند.


چند بحث در اینجا بوجود می آید؛ اول اینکه بعد از فهمیدن معنای سیاست باید توجه داشته باشیم که از طرفی در دنیا سیاستمدارانی سرکار آمده اند که با شیطنت و ظلم و استکبار و امثال ذلک اداره جامعه را به عهده گرفته اند و در نتیجه سیاست شیطانی بوجود آمده است. کتابی هست بنام "مکاتب سیاسی" که در آن یکی از کسانی که در سیاستمداری مشهور است؛ ماکیاولی می باشد که اهل ایتالیا بوده و در قرن 15 و 16 میلادی کتابی در باب سیاست نوشته و چند پایه برای سیاست مشخص کرده است؛ اول اینکه مردم ذاتاً شریر هستند و باید با فشار مردم را اداره کرد. دوم اینکه سیاستمدار باید از دین و مذهب به عنوان ابزار استفاده کند و إلا خواسته ی خودش در مدیریت میزان است و مردم را جز با زور و فشار نمی توان اداره کرد که به این روش "سیاست ماکیاولی" گفته می شود که معاویه و کلاً جباران روزگار همین سیاست را دارند. مثلاً شما ملاحظه می کنید که در جریان سوریه آمریکا خودش داعش را به نفع اسرائیل بوجود آورده و مخالفین را تحریک می کند و از طرفی عربستان سعودی نیز پول خرج می کند و ترکیه نیز با اینها هماهنگ شده حالا همه اینها با این همه جنایات جمع شده اند تا مشکل سوریه را برطرف کنند؛ در حالی که خودشان مشکل را بوجود آورده اند! سازمان ملل و دبیر کل او نیز هیچوقت مثلا حمله ی عربستان به یمن را محکوم نمی کند ولی اگر ما در ایران بخواهیم یک قاچاقچی مواد مخدر و یا یک قاتل را اعدام کنیم به ما حمله می کنند که حقوق بشر را پایمال کرده اید! خلاصه این همان سیاست ماکیاولی می باشد.

 


نظر ابن سینا درباره حاکم


حضرت امیر علیه السلام در خطبه 191 از نهج البلاغه می فرماید:﴿وَاللهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی، وَلکِنَّهُ یَغْدِرُ وَیَفْجُرُ. وَلَوْلاَ کَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَلکِنْ کُلُّ غُدَرَة فُجَرَة، وَکُلُّ فُجَرَة کُفَرَةٌ. «وَلِکُلِّ غَادِر لِوَاءٌ یُعْرَفُ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ». وَاللهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَکِیدَةِ، وَلاَ أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِیدَةِ﴾[1] ، ابن ابی الحدید برای شرح این خطبه می گوید علی بن أبی طالب علیهما السلام اینجور فرموده ولیکن بسیاری گمان کرده اند که معاویه سیاستمدار تر بوده همان طور که بسیاری گمان کرده اند عمر از علی علیه السلام سیاستمدار تر بوده و ابن سینا نیز در شفاء اشتبه الامر علیه و گفته عمر أعقل (سیاستمدارتر) از علی علیه السلام بوده و علی علیه السلام أعلم بوده است! بنده نیز خودم مراجعه کردم و کلام ابن سینا را دیدم، این یکی از لغزش های ابن سینا می باشد که می گوید اگر یک نفر اعلم و اعقل بود، باید حاکم باشد؛ اما اگر یک نفر اعلم و دیگری اعقل بود خوب است که حکومت را به اعقل بدهند و اعلم به او کمک کند؛ کما کانا یفعلان علیٌ و عمر! این حرف بسیار عجیب است! کسانی که از فرهنگ اهل بیت علیهم السلام دور بیافتند این چنین می شوند. شیخ مفید با ابن سینا هم عصر هستند ولی چون شیخ مفید با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام گام برداشت به قدری عظمت پیدا کرد که امام زمان علیه السلام در وفات او فرمودند: "یومٌ علی آل الرسول عظیمٌ" اما ابن سینا چنین کلامی دارد، خب اگر ابن سینا به کلام خود امیرالمومنین علیه السلام در خطبه شقشقیه در مورد خلفاء سه گانه مراجعه می کرد اینطور نمی گفت، حضرت در خطبه شقشقیه اینطور می فرماید:﴿فَیَا عَجَباً!! بَیْنَا هُوَ یَسْتَقِیلُهَا فِی حَیَاتِهِ إذْ عَقَدَهَا لاِخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَیْهَا!.فَصَیَّرَهَا فِی حَوْزَة خَشْنَاءَ یَغْلُظُ کَلْمُهَا (کلامها)، وَیَخْشُنُ مَسُّهَا، وَیَکْثُرُ الْعِثَارُ فِیهَا، وَالإعْتِذَارُ مِنْهَا، فَصَاحِبُهَا کَرَاکِبِ الصَّعْبَةِ إنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ، وَإنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ. فَمُنِیَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللهِ بِخَبْط وَشِمَاس، وَتَلَوُّن وَاعْتِرَاض; فَصَبَرْتُ عَلَى طُولِ الْمُدَّةِ، وَشِدَّةِ الْمحْنَةِ; حَتَّى إذَا مَضَى لِسَبِیلِهِ.جَعَلَهَا فِی جَمَاعَة زَعَمَ أَنِّی أَحَدُهُمْ، فَیَالَلّهِ وَلِلشُّورَى! مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِیَّ مَعَ الأوَّلِ مِنْهُمْ، حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إلَى هذِهِ النَّظَائِرِ! لکنِّى اَسْفَفْتُ إِذْاَ سَفُّوا، وَطِرْتُ إِذْ طَارُوا; فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَمَالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَهَن﴾[2] ، همین ابابکر عمر را جانشین خودش کرد و بعد از عمر نیز شوری باعث شد که عثمان سرکار بیاید.


پاسخ ابن ابی الحدید به شبهات درباره سیاست حکومتداری امام علی (ع)


ابن أبی الحدید در ادامه خواسته به علی علیه السلام کمک کند؛ لذا گفته 15 مورد به سیاستهای علی علیه السلام اشکال و ایراد گرفته اند و گفته اند چنین سیاستهایی باعث بروز مشکلات شده و بعد خودش از تمام 15 ایراد جواب داده است. مثلا یکی از ایرادها این است که امیرالمومنین علیه السلام وقتی که به خلافت رسید معاویه را در همان لحظه اول از حکومت شام عزل کرد؛ درحالی که معاویه در شام ریشه دوانده بود. لذا اگر حضرت علی صبر می کرد تا حکومتش مستحکم شود و بعد او را عزل می کرد بهتر بود، و یا مثلا در جریان خوارج و صفین و قبول کردن حکمین و قبول کردن أبو موسی أشعری به عنوان حکم و از این قبیل ایرادات را ذکر و یک به یک جواب داده است.


کلام علامه امینی درباره خلیفه دوم


علامه امینی رضوان الله علیه در جلد 6 کتاب شریف و با عظمت الغدیر (230 نفر در مدرسه وهابیت در عربستان علیه شیعه پایان نامه نوشته اند و کلاً کارشان فعالیت بر علیه شیعه می باشد) 100 مورد از لغزشهای عمر را از کتب خود آنها ذکر کرده است. مثلا عمر گفته عجم نباید از عرب ارث ببرد! که خب این برخلاف موازین و قوانین اسلامی است، و یا مثلاً در مورد بلوغ گفته هرکس قامتش به شش وجب برسد بالغ است! خلاصه علامه امینی رضوان الله علیه 100 مورد تحت عنوان نوادر الأثر فی علم عمر ذکر کرده است.

کلام امام راحل درباره سیاست


امام رضوان الله علیه در جلد 45 از دفتر تبیان فرموده مع الأسف دشمنان سعی کرده اند و خود مردم مسلمان نیز کمک کرده اند تا اینکه بگویند دین از سیاست جداست. برای نمونه به رساله ها نگاه کنید در رساله ها فقط عبادات و معاملات بیان شده اند و هیچ صحبتی از سیاست نیست؛ درحالی که یک در صد دین عبادات هستند و دروس حوزه ها نیز نوعاً مربوط به عبادات و معاملات بود؛ درحالی که مباحث سیاسی نیز باید در حوزه ها مطرح و بحث شوند، امام رضوان الله علیه می فرمایند وقتی که من را از حبس به حصر آوردند رئیس ساواک آن وقت پیش من آمد و گفت شما تشریف ببرید قم و مشغول درس و بحث خودتان باشید و با سیاست کاری نداشته باشید؛ سیاست یعنی پدرسوخته بازی و دروغ و تقلب؛ این را به ما بدهید. امام رضوان الله علیه فرموده بودند چنین سیاستی اصلاً مال شماست، مراد ما سیاست اسلامی می باشد.103/122/ق


پاورقی:


[1] نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، خطبه 200، ص214.
[2] نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، خطبه 3، ص9.
 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۳:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۷:۲۱
اذان مغرب
۲۰:۱۵:۴۳