vasael.ir

کد خبر: ۱۲۶۸
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۹ - 04 November 2015
یادداشت:

چیستی رابطه فقه و فرهنگ

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – اگر تعریف فرهنگ به «شیوه و روش زندگی» را قبول کنیم، آن گاه نسبت وثیق فرهنگ و فقه هویدا خواهد شد؛ زیرا فقه اسلامی، از ابتدا تا انتها و از طهارت تا دیات، آموزگار شیوه زندگی است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل به نقل از پایگاه اینترنتی  وابسته به پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق (علیه السلام)، در جواب به این پرسش اساسی که رابطه بین فقه و فرهنگ چیست؟ باید به تحلیل حقیقت و ماهیت فرهنگ پرداخته و آن را واکاوی نمود تا جایگاه و رابطه فقه با آن آشکار گردد؛

لذا پاسخ تفصیلی محققین مرکز جوابگویی به پرسشها و شبهات دینی(جوابگو) به این پرسش را در ذیل بیان می کنیم:
فرهنگ را می توان مشتمل بر سه نظام کلی دانست:  1- نظام باورها و اعتقادات  2- نظام ارزش ها و گرایش ها  3- نظام رفتار و کردارها ؛ اسلام و تمدن اسلامی یک نظام کامل و فوق تصور بشری است که سه نطام یاد شده زیر نظام های آن را تشکیل می دهند، هریک ازاین نظامات در رفتار افراد جامعه ظهور و بروز می یابند و همه اعمال و رفتار فردی بشر در نظام جامع دین اسلام از احکام ویژه ای برخوردار است .بنابراین نظام فرهنگی جامعه رابطه زیادی با فقه دارد و نتیجه تعامل فقه و فرهنگ تنظیم روابط بین انسان ها با همدیگر و عالم هستی و خالق هستی است
جایگاه فرهنگ در جغرافیای تمدنی چنان رفیع است که اگر تمدنی نتواند تولید فرهنگی داشته و فرهنگ اصیل خود را حفظ نماید، هستی و چیستی خود را در معرض نیستی و فنا قرار داده است. در تمدن اسلامی، یکی از مهم ترین عواملی که تاکنون توانسته است هویت مستقل فرهنگی به آن بدهد، فقه و قوانین فقهی است و اگر تعریف فرهنگ به «شیوه و روش زندگی»  را قبول کنیم،   آن گاه نسبت وثیق فرهنگ و فقه هویدا خواهد شد. چه اینکه فقه اسلامی، از ابتدا تا انتها و از طهارت تا دیات، آموزگار شیوه زندگی است. از این رو تعالیم فقه، نسبت به نحوه برخورد با دیگران، رعایت نظم و انضباط، رعایت حقوق دیگران، داد و ستد، آداب معاشرت، ازدواج و طلاق، هم نوع گرایی، سیاست، حکومت، مدیریت، تدبیر منزل، نظافت، بهداشت، علم و صنعت و... مطالب فراوانی دارد. فقه اسلامی، در تمامی زمینه های طهارات، عبادات، سیاسات، اجتماعیات، تجارات، حقوق (حدود، دیات، قصاص، تعزیرات، شهادت، وصیت، ارث، قرض، دین، تعاون، احسان، اتفاق) و تمامی احکام و مسائل امور زندگی و شیوه های برخورد اجتماعی، دستورات و آئین نامه های خاص خود را داراست. براساس پذیرش تعریف پیشین برای فرهنگ، فرهنگ اسلامی عبارت است از «شیوه زندگی مستخرج از متون دینی به واسطه علم فقه». به عبارت دیگر احکام و قوانینی که به واسطه علم فقه از متون دینی استنباط می شود، عاملی شده تا جامعه و تمدن اسلامی شیوه زندگی مستقل را دارا باشد و از فرهنگی پویا برخوردارگردد.
فقه و سطوح مختلف فرهنگ
پس از تبیین نسبت فقه و فرهنگ، اینک لازم است تا سطوح و انواع مختلف فرهنگ از یکدیگر متمایز شده و تاثیر فقه بر هر یک از این بخش ها مورد بررسی قرار گیرد.
برای فرهنگ تقسیمات مختلفی ارائه شده است. از جمله این تقسیمات، تفکیک سطوح یا انواع فرهنگ به دو بخش است: 1- فرهنگ عمومی؛ 2- فرهنگ تخصصی.  
الف: فرهنگ عمومی و فقه
فرهنگ عمومی به معنای مجموعه نیازهای فرهنگی است که آحاد جامعه با آن روبرو بوده و مبتلا به آن می باشند. آداب و معاشرات، مراعات حقوق دیگران، نظم، وجدان کاری، انضباط اجتماعی و مسایلی از این قبیل دراین مجموعه می گنجد. مروری بر عناوین ابواب و احکام فقه موجود، تاثیر بی بدیل فقه بر عرصه فرهنگ عمومی را قطعی می سازد. معارف فقهی، چه به صورت غیرمستقیم از طریق تقویت ایمان، تقوا و یقین برای آحاد جامعه و چه به صورت مستقیم از طریق تعیین رویه معاشرت و برخورد با دیگران و مسائل و حوادث پیرامونی زندگی، توان ساختن فرهنگ عمومی جامع و نورانی را فراهم نموده است.
ب) فرهنگ تخصصی و فقه
پس از فرهنگ عمومی، سطح دوم فرهنگ را فرهنگ تخصصی جامعه تشکیل می دهد. فرهنگ تخصصی عبارت است از ارتکازات و پذیرش های اجتماعی که برخلاف فرهنگ عمومی، محدود به معدودی از افراد جامعه است که دارای سطح تحصیلات و سواد بالاتری می باشند. اطلاعات تخصصی، اطلاعاتی است که هم افراد کمتری به آن محتاجند و هم افراد محدودتری به آن امکان دسترسی دارند. مجموعه اطلاعات تخصصی بر روی هم رفته، فرهنگ تخصصی جامعه را تشکیل می دهد و در مجموع امکان پاسخگویی به مشکلات و معضلات و ناهنجاری های پیچیده تر جامعه را فراهم می سازد. تاثیر فقه در فرهنگ تخصصی به واسطه علم صورت می پذیرد. بدین معنا که آنچه فرهنگ تخصصی را می سازد علم است و به اصطلاح علم، فرهنگ ساز است، زیرا ارتکاز می آفریند و معیار ارزش گذاری و تعیین هنجار و ناهنجار در جامعه قرار می گیرد. با این حساب بررسی نسبت فقه و فرهنگ تخصصی، نیازمند تبیین نسبت فقه و علم می باشد. نسبت علم و فقه در چند سطح قابل ارائه و بررسی است.
در یک نگاه تاثیر فقه در علم، از طریق ترغیب به علم اندوزی و توصیه برای کسب و نشر علم به وجود می آید. از نظر فقه اسلامی، برای فراگیرنده علم و پیشه، هیچ گونه محدودیت زمانی و مکانی قابل تصور نیست و قلمرو موضوعی وجوب تعلم نیز مختص به دانش ها و پیشه های دینی نیست، بلکه هر دانش و پیشه ای که حفظ نظام جامعه مسلمان نبر آن متوقف باشد، از باب وجود حفظ نظام، واجب می باشد.  
با نگاهی دیگر، شاید بتوان تاثیرگذاری فقه بر علم را از زاویه جامعه شناسی علم به دست آورد. از زاویه جامعه شناسی علم، فقه از طریق باید و نبایدها و نیز حدود و شعور و شیوه ای که برای زندگی آدمی ارائه می دهد، در اهداف، انگیزه ها و مقاصد اندیشمندان و دانش وران مسلمان، تصرف نموده، می تواند در تعیین سرنوشت علم اثر بگذارد. به عبارت دیگر تولید علم از انگیزه ها و نیازهایی پیروی می کند که اگر آنها را با یکدیگر پیوند بزنیم، نظام انگیزه ها و نیازمندی ها مقابل ما قرار خواهند گرفت. از طرف دیگر منشأ این انگیزه ها و نیازها نیز بایدها نبایدها و حدود و شعور احکام اسلامی می باشد .
نگاه اول بیانگر تأثیر حداقلی فقه در فرهنگ تخصصی است و نگاه دوم، نشانگر تأثیر حداکثری فقه در این حوزه فرهنگ می باشد.
با توجه به تعاریف و مصادیقی که برای فرهنگ عمومی و تخصصی بیان شد، ارتباط بین این دو فرهنگ نیز روشن می شود. همچنین با تبیین نسبت هر کدام از این دو با فقه، میزان تأثیرگذاری فقه بر هر یک و بالتبع مقدار تأثیرپذیری آنها از فقه نیز مشخص می شود.
فقه موجود با ابواب و احکام مختلف خود، آینه تمام نمای فرهنگ عمومی و تخصصی می باشد، اگر چه در کلیت خود، از نگاه فردی حاکم بر خود رنج می برد و این نگاه فردی سدی در برابر تأسیس نظام فرهنگی تمام عیار و درخور، از مجموعه فقه اسلامی می باشد. 202/922/ض
 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰