به گزارش خبرنگار وسائل، نشست چهارم از سلسله نشستهای مطالعات اسلامی علوم انسانی با عنوان «مبانی و رویکردها در تعلیم و تربیت اسلامی، روش شناسی پژوهش در تعلیم و تربیت اسلامی» با حضور حجت الاسلام سعید بهشتی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی پنجشنبه ۲۰ دی ماه در مرکز تخصصی طوبی برگزار شد.
در بخش نخست این گزارش تبیین روش شناسی پژوهش در تعلیم و تربیت مبتنی برقرآن و در بخش دوم به بررسی ماهیت گزارههای انشائی و تجویزی تربیتی در قرآن پرداخته شد آنچه درادامه میخوانید مشروح نشست سوم از این سلسله نشستها است که به تبیین هویت گزارههای فلسفی تعلیم و تربیت پرداخته شد.
با توجه به اینکه در حال حاضر روشمند در عرصه علوم انسانی عمل نمیشود، سعی شده است که این مباحث روشمند شوند چراکه نگاه دوگرا به گزارههای قرآنی یک نگاه فلسفی است؛ از دیرباز در جهان فلسفه، فیلسوفان بزرگی همچون تالیس در تقسیم دانش، به فلسفی و غیر فلسفی و پس از آن، تقسیم فلسفی بهعلمی و نظری، یک نگاه فیلسوفانه وارد شده است.
در روش شناسی با رویکرد دوگرا و قالبهای زبانی مخصوصا براساس نگاه دوگرا میتوان گفت که ماهیت فلسفی دارد و یک بحث فلسفی و عقلی است؛ به همین دلیل میگوییم اطلاق روش شناسی در این برنامه درسی و پژوهشی میتواند پذیرفتنی باشد.
دو واژه کلیدی در روش شناسی وجود دارد که یکی رویکرد دوگرا است چراکه گزارههای قرآن از دو حال خارج نیست و شاید بتوان گفت بهگونهای حصر عقلی است؛ در حصر عقلی، علمای فلسفه و علوم عقلی وقتی میگویند حصر عقلی؛ یعنی دَوَران وجود دارد، مثلا وقتی میگوییم «الموجود إِما واجبٌ و إما ممکنٌ» حصر عقلی است؛ گزارها و جملههای قرآن کریم هم از این دو حال خارج نیستند یا اخبار است و یا انشاء وگزاره فارسی قضیه یا حکم است.
علمای علم منطق، قضیه را به اخبار منحصر میکنند و قضیه به دو قسم حملیه و شرطیه تقسیم میشود که هر دو قسم این قضیه اخباریه هستند. چنانچه بخواهیم قدری از اصطلاح فهمی «قضیه» یا به فارسی «گزاره»، پایینتر بیاییم میتوانیم بگوییم جملاتی که در قرآن وجود دارند اینگونه هستند.
شهید مطهری عنوان میکند «لفظ یا بسیط است و یا مرکب». لفظ بسیط آنجایی است که حکمی وجود ندارد؛ اما لفظ مرکب آنجایی است که حکمی وجود دارد؛ لفظ مرکب یا ناقص است و یا تام و لفظ مرکبِ تام «قضیه» است و لفظ تام یا اخبار است و یا انشاء ومنطقیین لفظ مرکبِ تامِ خبری را «قضیه» گویند.
در برابر پیش فرض هیومنیستها ما معتقدیم که با الهام از قرآن کریم و در پرتو آموزههای این کتاب آسمانی میتوان ثابت کرد که مبنای هیوم و هیومنیستها مردود و مطرود است وغیر از مباحث عقلی که میتوان اشاره کرد در واقع ظاهر قرآن با این دیدگاه سازگار نیست.
در دو بخشِ اخبار قبل و بعد از انشاء با قالبهای زبانی مختلف که در قرآن آمده است، وجود نسبت میان دو قسم گزارهها بیان شده و در مواردی در قرآن مشاهده میکنیم ؛ خداوند در آیه ۱۲۳ سوره هود می فرماید «وَلِلّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ».
در قرآن کریم در مواردی رویکرد یک طرفه است که از اخبار به انشاء و یا از انشاء به اخبار است، اما در برخی موارد مثل آیه ۱۲۳ سوره هود دیده میشو د که دو تا انشاء آمده است و دو تا انشاء میان دو تا اخبار قرار گرفته است که این، دو طرفه است.
گزارههای اخباری در قرآن مبنا، زیرساخت و دلیل است، چه قبل و چه بعد از انشاء قرار گیرد، دلیل آن انشائی است که در همسایگی آن آمده است؛ اینجا این پرسش پیش میآید که اگر این گزارههای اخباری و انشائی را ملزوم و لازم در نظر بگیریم آیا لازمه گزارههای اخباری انشاء میشود و گزارههای اخباری زیر بنا برای گزارههای انشائی هستند؟
در واقع باید از این زاویه دیده شود که اینها اعتبار ذهنی است و اگر فقط از این منظر دیده شود جنبه تربیتی نخواهد داشت، چراکه با این اعتبار ذهنی، اینها بخش زیرساختی را فراهم میکنند و پایه هستند و نقش و کارکرد و فایده آن فقط همین است. به هر چیزی میتوان با اعتبارات مختلف نگاه کرد؛ گزارههای اخباری در قرآن وجود دارد و با این کارکرد تربیتی است.
فلسفه تعلیم و تربیت در بخش مبانی فلسفی جزئی نیست
قرآن وقتی با حضرت موسی صحبت میکند در واقع حاوی پیام است و قرآن زبان کلی دارد؛ وقتی گفته میشود گزاره فلسفی، در واقع این گزاره کلی است و جزئی نیست چراکه جزئیات مربوط به فلسفه نیست و مربوط به علوم دیگر میشود و فلسفه تعلیم و تربیت در بخش مبانی فلسفی جزئی نیست وکلی است.
از طرفی در غرب نحلههایی وجود دارد که قبول ندارد فلسفه میتواند مبنا فراهم کند و در عین حال گزارههای اخباری از این منظر که زیر بنا هستند بار تربیتی ندارند.
البته از یک منظر دیگر اینها میتوانند جنبه تربیتی یابند چراکه در تربیت اسلامی به چهار بُعد شخصیت انسان یعنی ادراکات، تمایلات، تصمیمات و اقدامات توجه میشود و عنوان میشود که علم منجر به میل و میل منجر به اراده و اراده در نهایت بهعَمل میانجامد.
اگر این گزارههای اخباری قرآن جدا از جنبه زیربنائی نگاه کنیم که گزارههای اخباری قرآن، دایره آگاهی انسان را توسعه و تعمیق میبخشد و این تربیتی است.
تعلیم و تربیت اسلامی میخواهد چهار بعد انسان را تربیت کند
از شیخالرئیس است که «علم الهی برترین علم و برترین معلوم است»، ارزش هر علمی به معلوم آن است و باتوجه به اینکه بالاتر از خداوند نداریم، بنابراین این علم میشود «افضل علوم» و حکمت الهی است وعروس همه علوم این موضوع است.
از طرفی این گزارههای اخباری در منظر دیگر میتوانند جنبه تربیتی داشته باشند، همان گونه که در تعریف تعلیم و تربیت اسلامی گفته شد که چهار بعد وجودی انسان را میخواهد تربیت کند که در گام نخست ادراکات است.
باتوجه به اینکه همه گزارههای مندرج در قرآن کریم، از یک منظرموجبات کمال و ترقی را فراهم میکنند و این کمال و تعالی میتواند مصداقی از تربیت باشد، بنابراین آموزش و یادهی این نوع از گزارهها گونهای از تربیت است.
همه اخباریات قرآن، فلسفی نیستند، بلکه اخباریات تجربی هم داریم و وقتی قرآن درباره هستی صحبت میکند و اینجا نگاه هستی شناسی نیست.
قرآن کتاب فیزیک و شیمی نیست، اما در برخی موارد به صورت استثنائات به یک قاعده علمی مثل جاذبه اشاره کرده است و یا حقایقی که درباره جسم و بدن انسان که در قرآن آمده است چراکه شاخصهای گزارههای فلسفی کلی بودن و عقلی بودن آن است و به آن معنا تجربی و حسی نیست و گزارههای فلسفی و غیر فلسفی قرآن کریم دانش مترقی را ارتقاء میهد و بینش را عوض میکنند.
سوالی که مطرح است این است که آیا گزارههای اخباری قرآن کریم در همه موارد و مصادیق اخباری محض است و آیا جز اخبار نیست؟ زمانی که بیشتر در قرآن و در قضایای توصیفی و وصفی و اخباری عمیق میشویم درمییابیم که قرآن کتاب عجیبی است بهطوری در قسمتهایی از این کتاب اخبار بهکار رفته است؛ اما در ظاهر اخبار است و در واقع انشاء است و مصالح تربیتی دارد به جای اینکه مستقیم وارد قضایا شود از این روش برای فراهم کردن زمینه تربیت بهره میبرد.
بهطور مثال در خصوص شیردهی مادر به فرزندش میگوید «وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ» که ظاهرش اخبار است؛ اما در دل خود انشاء دارد که به این امر گویند «اخبار در مقام انشاء» مقام، مقامِ انشاء است؛ اما شارع مقدس بنا بر مصالحی از زبان اخبار بهره میبرد و در واقع فهمیدن این نکته نیازمند توجه و عمیق شدن در قرآن است و این نکته عاملی در جهت تربیت است.
خروجی دستگاه تعلیم و تربیت اسلامی انسان مطلوب است
در سوره مومنون ابتدا گزاره و یا جمله کلی را در خصوص مومنون مطرح میکند و میگوید «قد افلح المومنون» که مربوط بهگذشته است که درآینده استمرار دارد و به معنی «مومنون اهل رستگاری اند» میباشد؛ خروجی اصلی دستگاه تربیت اسلامی با یک عنوان و آن هم «مومنون» مطرح میشود.
زمانی که میگوید «مومن»، تمام ارزشها و حتی عمل صالح در آن وجود دارد و بعد با شش شاخص، مومنان را معرفی میکند و با توجه به اینکه در خصوص همه انسانها سخن نمیگوید، بلکه نظر بهگروهی از انسانها که مومن و خروجی مطلوب دستگاه تربیت اسلامی هستند دارد.
میگوید مومن اهل نجات است و چنانچه ارتباط او با خداوند اصلاح شود همه چیز از جمله ارتباط با دیگران هم اصلاح خواهد شد ومهمترین قالب ارتباطی با خداوند نماز خواندن است و ارتباط با خداوند مهترین قالب ارتباطی آن با عنوان صلاه است و به همین دلیل در گام نخست ابتدا به سراغ نماز آمده است.
روش تشخیص اخبار در مقام انشاء
در واقع این موضوع سازو کار دارد که یکی از این موارد قالبهای زبانی است زمانی که موضوع اخبار انسان نباشد و یا یک انسان خاص باشد و یا موضوع آن عناوینی در خصوص انسان باشد، آنگاه آن اخبار، اخبار در مقام انشاء است.
بنابراین برای تشخیص این مقوله باید دید آیا موضوع قضیه، بار ارزشی دارد یا ندارد و اینجا این پرسش مطرح میشود که در تقسیم گزارههای اخباری و انشائی چرا انسان شناسی اول آمده است؟ از لحاظ بحث فلسفی، هیچ دانشی به گرد «هستی شناسی» نمیرسد، منتها با توجه به اینکه موضوع، تربیت انسان است، بنابراین به گزارههای انسانی معطوف میشویم.
از این جهت گزارههای انسان شناسی مهمترین گزارهها رای تولید فلسفه تربیت انسان است بههمین دلیل وارد گزارههای انسان شناسی میشویم.
انواع گزارههای انسان شناسی
کل گزارههایی که در قرآن، انسان را موضوع قرار داده است به سه دسته تقسیم میشوند؛ که دسته نخست شامل گزارههایی است که ناظر بر خودِ انسان است و ماهیت انسان را در نظر دارد و مطلق انسان است دسته دوم گزارههایی که در آن انسان به شرط شیء است یعنی انسان به شرط داشتن ویژگیهای مثبت و دسته سوم انسان به شرط «لا» مانند منافق و کافر و انسان نامطلوب است.
تربیت اسلامی به فطرت الهی انسان فعلیت میبخشد
در دسته نخست گزارههایی که موضوعش خودِ انسان است و هیچ گونه جهت گیری ارزشی ندارد بار تربیتی هم ندارد و این گزارهها تنها مبنا است و جنبه اخبار دارد، چراکه ذات و طبیعت انسان را مطرح میکند که به لحاظ فطرت انسانها الهی هستند و نیاز است تا این موضوع به فعلیت برسد وتربیت به این امر فعلیت میبخشد.
اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا تربیت اسلامی میخواهد این تربیت اولیه را به تربیت ثانویه تبدیل کند و یا عوض کند؟ در واقع تعلیم و تربیت اسلامی میخواهد انسان مطلوب را بسازد.
استخدام بایدهای تربیتی الزاما بایدهای شرعی نیستند
«إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ» که این طبیعت انسان را بیان میکند و «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» اینجا جدا میکند و استثناء دارد و این خمیر مایه بالقوه انسانی در دستگاه تربیت تبدیل به خروجی میشود که این خروجی با اعتبارات مخالف، اسامی و عناوین مختلف پیدا میکند که جامعترین عنوان برای آن مومن است که عناوین ارزشی مطلوب است.
از این گزارهها میتوان «باید» در آورد که اخباردر مقام انشاء است و موضوع دارای اهمیت است و بایدهای تربیتی را میتوان استخراج کرد که الزاما بایدهای شرعیه نیست؛ در دسته دوم که انسان را به شرط شیء مطرح کرده است و مفاهیم منفی است مثل کافر، ظالم و فاسد که باید بررسی کرد و از اینها اخبار در مقام انشاء می شود و نباید را باید از اینها استخراج کرد.
همه گزارههای انشائی قرآن کریم تربیتی هستند
دسته سوم که بهشرط «لا» و منفی است؛ اخبار در مقام انشاء هستند که برای تربیت هم باید دید شاخصههای منفی آن را چه میزان میتوان کاهش داد، چراکه منفی هستند در عین حال همه گزارههای انشائی قرآن کریم تربیتی هستند و درباره دلایل این موضوع میتوان گفت که تربیت حرکت است.
در نظامهای تربیتی بشری بحث باید و نباید در تربیت است و این حرکت کمک کردن به مُتِربی برای رفتن به سوی کمال و یا کمک کردن به او برای نرفتن به سوی کمال است؛ این کمک کردن برای رفتن و یا نرفتن به سوی کمال در فارسی با دو لفظ «باید» و «نباید» بیان میشود.
بنابراین همه گزارههای انشائی قرآن کریم یا تحریک است و یا عاملی است برای مانع شدن. برای اینکه ضرری متوجه انسان نشود؛ چراکه معتقدیم گناه سبب ضایع شدن انسان میشود بهطوری که امام علی (ع) در این خصوص میفرمایند انسان باید خودش را از هر کاری که خودش را ذلیل و خوار میکند، نگاه دارد.
در تربیت انسان از نقطه موجود به سمت نقطه مطلوب میرسد
بنابراین انشائیات قرآن کریم یا انسان را بهسمت مطلوب سوق میدهد و یا انسان را از گناه برحذر میدارد که این برحذر داشتن همان کلمه «نباید» در فارسی است و بایدها یا انشائیات ایجابی حاوی معانی رفتن مُتِربی بهسوی کمال و نبایدها یا انشائیات سلبی بهمعنی نرفتن مُتِربی به سوی ضد کمال است.
گناه بخشی از هستی انسان را از بین میبرد و در تربیت انسان از نقطه موجود به سمت نقطه مطلوب میرسد درنامه ۳۱ نهج البلاغه بیان میکند که نباید هر مسیری را رفت و انشائیات یا به سمت وضع مطلوب و یا مانع برای وضعیت نامطلوب است.
دستاوردهای تحقیقات بشری را نباید در علوم انسانی کنار گذاشت
کل قرآن برای تربیت نازل شده است واسلام برای عقل حجیت قائل است و دین بیان میکند که بشر باید تحقیق کند و از عقل خود استفاده کند و دستاوردهای تحقیقات بشری را نباید در علوم انسانی کنار گذاشت.
تربیت اسلامی بهجامعه شناسی، روان شناسی و یافتههای زیست شناسی و بیولوژی و دیگر علوم نیاز دارد چراکه دین برای تحقیقات بشری ارزش قائل است، اما این علوم در مواقعی پیش فرضهایی دارند که در تباین صریح اسلام است که نباید آنان را پذیرفت.
امکان دسته بندی گزارههای تربیتی قرآن کریم با رویکرد قالبهای زبانی
ملاک در این دسته بندی تشخیص موضوع است و اینجا این پرسش مطرح میشود که گزارههای انشائی که تربیتی است با رویکرد قالبهای زبانی چطور میتوان طبقه بندی کرد؟ یک نوع دسته بندی در این مقوله بر اساس هدف یعنی وضع مطلوب است.
وقتی میخواهید برای تحقیق در متون وارد شوید، یکی از ابزارهای شما تدوین تعاریف پیشینی است و تبیین چارچوبهای مفهومی است؛ با نگاه قیاسی میتوان بررسی کرد و در اینجا تعریف هدف باید مشخص باشد و به تعریف عملیاتی معتقد نیستم که به سمت تکلفات میرود./200/241/ح
تهیه و تنظیم: ترزفان و حسینی