vasael.ir

کد خبر: ۱۲۳۴۰
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۶ - 09 December 2018
بخش اول گزارش؛

ضرورت مدیریت دانش و ارائه الگو برای تحول علوم انسانی

وسائل ـ قائم مقام فرهنگستان علوم و معارف اسلامی پیرامون اهمیت، آثار و کارکرد‌های الگو در تحول علوم انسانی در مسیر تولید علم دینی گفت: در تولید علم دینی باید وضعیت موجود، مطلوب و انتقالی را شناخت و محتوا و سازمان تحول را مشخص کرد؛ در تحول محتوا و تحول نظریه‌های علمی برنامه می‌خواهد و اجرای برنامه نیز سازمان می‌خواهد.
به گزارش خبرنگار وسائل، حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، ضرورت مدیریت دانش و ارائه الگو برای تحول علوم انسانیقائم مقام فرهنگستان علوم و معارف اسلامی در سلسله نشست‌های مطالعات اسلامی علوم انسانی با عنوان«گام‌های تولید علم دینی» که ۱۵ آذر در مرکز تخصصی طوبی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد، به جایگاه علوم انسانی در تمدن سازی علوم اسلامی و مفهوم شناسی بحث اشاره کرد و در ادامه به تفاوت طیف اسلامی خواهان و اسلامی گرایان در علوم انسانی اسلامی پرداخت که مشروح سخنان ایشان در ذیل تقدیم خوانندگان محترم می‌شود:

در جبهه قائلین به اسلامی سازی علوم انسانی طیف حداقلی و حداکثری وجود دارد نخستین گروه کسانی هستند که اسلامی ساز‌ی را به خود علم وارد نمی‌کنند و به کاربرد علم وارد می‌کنند و می‌گویند که متناسب با نیاز جامعه اسلامی باید اقدام کرد و گروه دوم کسانی هستند که اسلامی سازی را به درون علم وارد می‌کنند ولیکن حد اسلامی سازی را در حد رفع مواردی که با اسلام مخالفت قطعی دارد می‌بینند.


نگاه بخشی و موردی به اسلامی سازی علوم انسانی

اما اصل بر این است که این علوم محصول عقل و پژوهش بشری است ولیکن تعارض با منابع و منافع دینی دارد که باید به این تعارضات توجه شود و آن‌ها را از بین برد و گروه سوم معتقدند که علاوه بر اینکه باید نظریات معارض را خارج کنیم و نظریات دیگری را جایگزین آن‌ها کرد و به صورت بخشی و موردی به اسلامی سازی علوم انسانی بپردازیم.

برای اسلامی سازی علوم انسانی با وجود طیف‌های چندگانه نسبت به این علوم نخستین قدم این است که یک نگاه یکپارچه به علوم انسانی پدید می‌آید و به همین دلیل می‌گویند باید مبانی و فلسفه‌های مضاف متحول شوند و معتقدند که باید نگاه فراگیرتری نسبت به علم داشت و تحول را باید از جائی شروع کرد و لذا توجه می‌کنند که این علوم مبانی دارد که شامل مبانی انسان شناسی وهستی و ارزش شناسی متفاوت است که باید این مبانی متحول شود تا تأثیر در بدنه علم بگذارد و این گام دیگری است که برداشته می‌شود.

گام بعدی این است که علاوه بر آیات و مبانی در علوم انسانی و علاوه بر اینکه باید به مجموعه علوم انسانی نگاه پیوستاری کرد و این‌ها را از هم تفکیک و تجزیه نکرد؛ اقتصاد را از مدیریت و جامعه شناسی را از علوم تربیتی نباید جدا کرد بلکه مجموعه علوم را باید نظام‌مند دید و در درون هم، علم نظام نظریه را تعریف کرد و علم را به صورت یک سیستم مورد مطالعه و توجه قرار داد و مبانی و آیات آن را تغییر داد و رکن سوم روش علم است که می‌تواند مورد توجه باشد.
 

پرداختن به بحث فرآیند تولید علم دینی مبتنی بر یک الگو چه ضرورتی دارد؟

عدم توجه لازم به لایه‌های عمیق در تحول علوم انسانی که این لایه‌های های عمیق به معنای مبانی، روش‌ها، فلسفه و فلسفه روش‌ها است که لایه‌های عمیق در تحول علوم انسانی است بدین معنا که وابستگی علوم انسانی به علوم اسلامی و حوزوی لایه‌های عمیق تری است؛ توجه نداشتن به شبکه علوم انسانی که وقتی صحبت از علم اسلامی است در واقع منظور همان ترسیم گام‌ها می‌شود.


حلقه اتصال و ارتباط و تأثیرگذاری علوم انسانی بر علوم اسلامی چیست؟

جامعه از فقدان روش‌مندی در علوم انسانی رنج می‌برد؛ اگر می‌خواهیم علوم اسلامی را در علوم انسانی وارد کنیم چطور باید این کار را کرد؟ و علوم اسلامی این علم را به چه طریقی تحت تأثیر خودش قرار دهد؟ حلقه اتصال و ارتباط و تأثیرگذاری علوم انسانی بر علوم اسلامی چیست؟
 
در واقع علوم انسانی، اسلامی است و علوم اسلامی هم فقط منحصر به علوم انسانی نیست و در اینجا علوم اسلامی را به علوم حوزوی و علومی که ریشه در کلام وحی دارد اطلاق می‌شود و علوم انسانی را به علوم جدیدی که ابزار زندگی فرد و اجتماعی است اطلاق می‌شود.


علوم انسانی چگونه در الگو نقش آفرینی می‌کنند 

در فقدان تعامل ارتباط با علوم انسانی با ابعاد مختلف الگوی اسلامی ایرانی و آن چیزی که برای تمدن اسلامی نیاز است احتیاج به الگوی اسلامی است. اینکه علوم انسانی چگونه در الگو نقش آفرینی می‌کنند خلأ دیگری است؛ از طرفی فراگیر نشدن حرکت تولید علم در دانشگاه که به دلیل نداشتن برنامه جامع و منسجم است و هم افزا نبودن فعالیت‌ها در حوزه علوم انسانی و حتی در جبهه‌ای که در اسلامی سازی همگرا هستند بعضی از غفلت‌ها را باعث می‌شود که نیرو‌های خودشان را به فرسایش بازدارندگی یکدیگر صرف کنند و این غفلتی است.
 
 
ضرورت مدیریت دانش و ارائه الگو برای تحول علوم انسانی
 
 
رسیدن به گام‌ها و نقش راه تولید علم دینی یکباره اتفاق نمی‌افتد

حوزه علمیه در مسأله تولید علوم انسانی مواجه جدی ندارد؛ براین اساس مسأله ما بازنگری جدی در منطق هم افزا در نقشه راه تحول در علوم انسانی و گام‌های تولید علم دینی است که همان نقشه راه تعریف می‌شود؛ رسیدن به گام‌ها و نقشه راه یک باره اتفاق نمی‌افتد و منطق می‌خواهد که در ابتدا باید منطق آن را توجه کرد.

معمولا این اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه ابتدا منطق خودمان را در این مسیر پیشنهاد کنیم؛ بهتر است که منطق‌های خودمان را در گام نخست به عرضه و مقایسه بگذاریم و به تضارب آراء گذاشته شود تا به تفاهم حداکثری رسید که اگر در منطق تدوین گام‌ها و نقشه راه با آن هم ذهن شویم در برداشتن گام‌ها راحت‌تر به تفاهم می‌توان رسید. بر این اساس چشم انداز، برنامه و سازمان تحول گرا باید مشخص شود تا بتوان تحولی عمیق و فراگیر در محتوا و ساختار نظام علمی ایجاد کرد.


جایگاه الگوی تحول در اسلامی سازی

مدیریت تحول و مهندسی علوم انسانی از این فرآیند باید پیروی کند که گام نخست، نظریه شناسی تحول است بدان معنا که شناخت نظریه و تعاریف پایه حاکم بر علوم انسانی مبتنی بر فلسفه الهی و نظریه و تعاریف پایه چیست؟ باید اول مشخص کنیم که تلقی ما از اسلامی سازی علوم انسانی چیست؟ چرا؟ این نظریات پایه است.
 
دیدگاهی که معتقد است عقل با روش مستقل می‌تواند به نتایج تجربی و انسانی برسد و این هم مورد تأیید شارع مقدس است و بدون اینکه وابستگی به وحی داشته باشد اسلامی محسوب می‌شود.

دیدگاه دیگر معتقد است که اگر نسبت به وحی پیدا نکند هیچ دلیلی بر اسلامیت آن وجود ندارد و این چالش‌ها را باید تکلیف آن مشخص شود و بعد از این مسأله باید به سراغ مدل تحول بیاییم که در مدل تحول شناخت ابعاد و مولفه‌های آن است که بعد از این مرحله باید شاخص شناسی تحول صورت بگیرد.

بر اساس این مدل و شاخص، محیط شناسی انجام شود و بعد باید نقشه نگاری کرد. نقشه نگاری عملیاتی، قابل تحقق، عینی و جزئی وقتی اتفاق می‌افتد که بتوان بر اساس شاخص‌ها محیط و محصولات را شناخت و براساس آن گفت چه فرآیندی را باید طی کرد.
 
 
ترسیم گام‌های تحول علوم انسانی به معنای مدیریت دانش است

با وجود اینکه شاخص شناسی و محیط شناسی به صورت کامل انجام نگرفته است، ولی آن دو را تخمینی عبور می‌کنیم و نقشه راه به صورت تخمینی ارائه می‌شود و فرآیند تحقیق و تحول علوم انسانی اینگونه می‌شود که باید به الگوی مدیریت دانش دست پیدا کرد و ترسیم گام‌های تحول علوم انسانی به معنای مدیریت دانش است.

یعنی دانشی وجود دارد که ما از آن راضی نیستیم و می‌خواهیم به وضعیت دانشی جدید برسیم و خود دانش و تحول دانش می‌تواند موضوع مدیریت قرار بگیرد و این گام‌ها، گام‌هایی است که امکان مدیریت را می‌دهد و مدیریت دانش الگو می‌خواهد.
 
 
الگوی مدیریت دانش

بر اساس این الگو باید مدیریت دانش داشته باشیم که ارزیابی وضعیت صورت گیرد و برای مدیریت دانش پیشنهاد‌هایی وجود دارد از آنجا که موضوع علوم انسانی و تحول آن موضوعی ملی است.

یک موضوع اجتماعی است که اجتماع جامعه علمی باید به آن بپردازد و در عین حال توجه داریم که شرایط علمی جامعه ما فعال نیست؛ بخشی از تحولات را افراد رقم می‌زنند و حرکات خودجوش، ایضایی و پارتیزنی رقم می‌زند به همین دلیل ما باید عقبه علمی برای اینگونه تحرکات را فراهم کنیم.
 
 
ضرورت مدیریت دانش و ارائه الگو برای تحول علوم انسانی
 
 
فرآیند الگونگاری و مولفه‌های آن

اگر بتوانیم به الگوی تحول دست پیدا کنیم این الگوی تحول منطق عامی را به ما می‌دهد که به کمک آن به تدوین نقشه راه بپردازیم و فرآیند‌های موثر در اسلامی سازی را بشناسیم و بینش و روش هماهنگ کننده به ما می‌دهد که کارکرد‌های مورد انتظار از الگوی پیشنهادی تفاهم سازی و بسترسازی و ساده سازی است.

به دلیل پیچیدگی روابطی که در تحول وجود دارد ما باید بتوانیم عوامل را در مراحل ساده کرد و بر موضوع احاطه بیشتر‌ی پیدا کرد و بتوان انسجام بخشی و جامع نگری داشت. این‌ها ویژگی‌هایی است که ما را به الگو پردازی وارد و اهتمام به الگو پردازی را برای ما لازم می‌کند.


مدیریت تحول علوم انسانی درون و بیرون دارد و ما وقتی می‌خواهیم از تحول علوم انسانی سخن بگوییم بدون توجه به عوامل و محیط بیرونی نمی‌توانیم توفیق کامل داشته باشیم و در درون خود علوم انسانی سه لایه وجود دارد که علوم نزدیک هستند که علوم انسانی و اجتماعی و هنر را شامل می‌شوند که محوریت بحث است.

علوم میانی که نزدیک‌ترین علوم برای تحول بخشی هستند وعلوم انسانی و علوم حوزوی را در برمی گیرد و علوم دور که باید مورد توجه باشند شامل علوم فنی، تجربی و طبیعی هستند که این‌ها عوامل درونی و درون علم است.


محیط حاکم بر علم

محیط حاکم بر علم به عنوان عوامل بیرون زا در سه لایه تفکیک می‌شود که این محیط نزدیک شامل جامعه علوم انسانی هستند که عالمان علوم انسانی شناخته می‌شوند وآنان جامعه علوم انسانی را تشکیل می‌دهند که محیط نزدیک هستند.

یک محیط میانی است که کل جامعه علمی دارد و محیط دورتر کل جامعه بشری در مقیاس ملی و بین المللی است و به دلیل اتفاقاتی که در مقیاس جهانی و ملی می‌افتد نمی‌توان آن‌ها را در تأثیرگذاری برای این موضوع نادیده گرفت.


الگوسازی چیست؟

الگوی پیشنهادی ما سه رکن دارد که رکن اول محتوای علوم انسانی است و رکن دوم برنامه تحول علوم انسانی و رکن سوم سازمان تحول علوم انسانی است که هر کدام از این‌ها باید در سه گام برداشته شود. گام اول این است که بتوانیم ابعاد و مولفه‌های تحول را مشخص کرد؛ گام دوم اینکه بتوان از دل ابعاد و مولفه‌ها به موضوعاتی برسیم؛ گام سوم اینکه براساس آن موضوعات به سوالاتی برسیم و چرا سوالات مهم است؟

در همه جهان گفته می‌شود که پژوهش از سوال و مسأله شروع می‌شود که اگر صورت مسأله فهمیده شود دارای اهمیت است و مسأله شناسی حائز اهمیت است. ضمانت مسیر صحیح در فرآیند تحول و پژوهش، مسأله شناسی درست است و این الگو پشتوانه‌ای برای مسأاله شناسی صحیح است.

قدم دوم ابعاد و مولفه‌ها را بیان می‌کنیم و ارائه الگوی تحول در دو لایه است که شامل الگوی پایه و الگوی تفصیلی است که الگوی تفصیلی ما از سه زیر الگو تشکیل خواهد شد که این سه زیر الگو ناظر به سه رکن تحول است که محتوا و برنامه و سازمان است.

الگوی پایه ما متشکل از ارکان و لایه‌ها و مراحل است که ارکان آن محتوا و برنامه و سازمان هستند و لایه‌های آن درون و بیرون و میانی و مراحل تحول شامل مطلوب، انتقال و موجود است که از ارتباط برقرار کردن این ۹ کلید واژه به یک الگو می‌رسید.

گام‌های تولید علم دینی از سه زاویه است که باید وضعیت موجود و مطلوب و انتقالی را شناخت و جواب دوم این است که محتوا و سازمان تحول را مشخص کرد و در تحول محتوا و تحول نظریه‌های علمی برنامه می‌خواهد و اجرای برنامه سازمان می‌خواهد و محتوا و برنامه و سازمان که محتوا شامل موضوعات نظریه‌ها و معادلات و احکام علمی نظام‌مند هستند.

منظور از برنامه فعالیت‌های متوازی و متواری که در فرآیند مدیریت دانش نیاز است و برنامه ریزی ابزار تنظیم فعالیت‌ها است، در یک الگوی جامع باید به ارتباط درون و بیرون علم توجه کرد.


اگرمی خواهیم عنصر تأثیرگذار و کنشگر فعال در این میدان باشیم باید باور کنیم که تحول علم یک امر اجتماعی و جمعی است و با حرکت جمعی امکان‌پذیر است و باید تلاش کرد این جمع منسجم‌تر و موثرتر شود./504/241/ح
ادامه دارد...



تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۷:۴۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۹:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۳۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۸:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۰۶:۲۶