به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد حوزه علمیه قم در جلسه هشتاد و هفتم درس خارج فقه «امر به معروف و نهی از منکر» که روز یک شنبه 11 مهرماه 1394 در مدرس ساحلی مدرسه فیضیه قم برگزار شد، با تبیین دو تفسیر شیخ طوسی از مرتبه عملی امر به معروف و نهی از منکر، گفت: تفسیر اول این است که شخص آمر یا ناهی به گونهای عمل کند که تارک معروف و عامل منکر از او الگو گرفته، اتیان واجب کند و دست از ارتکاب معصیت الهی بردارد.
وی افزود: تفسیر دوم از امر به معروف و نهی از منکر عملی، اقدام عملی است؛ مانند این که شخصی را که در حال انجام منکری است، تهدید به برخورد کند یا اینکه مأموران، زنی را در خیابان بگمارند تا به اجبار حجاب زنان بدحجاب را اصلاح کند.
حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب دیدگاه عده ای از فقیهان شیعه را مبنی بر این که مراتب این وظیفه الهی برعکس است ابراز داشت: بعضی گفتهاند از همان اول باید به صورت عملی برخورد کنید؛ اگر توان برای انجام مرتبه عملی ندارید، به مرتبه قولی بروید و همینطور اگر توان برای انجام مرتبه قولی ندارید، به مرتبه لسانی بروید.
وی ادامه داد: صاحبان این قول به روایتی تمسک کردهاند که در تفسیر منسوب به امام حسن عسگری(ع) آمده است که این وظیفه الهی از بالاترین مرتبه شروع میشود و در صورت عدم توانایی، به پایینترین مرتبه می رسد.
استاد حوزه علمیه قم در پاسخ به این دیدگاه فقهی اظهار داشت: اگر سند این روایت را هم بپذیریم، پاسخ ما به این مطلب این است که در روایات باب، هدف از امر و نهی، ایجاد اثر است، یعنی در جامعه، معروف برپا و جلوی منکر گرفته شود.
وی افزود: امر به معروف و نهی از منکر، یک امر تعبدی محض مانند نماز نیست.
حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب با بیان این که ملاک در امر به معروف و نهی از منکر، اثر است، ادامه داد: وقتی اثر به ادنی مراتب تحقق پیدا میکند، استفاده از مرتبه عالیه خلاف عقل است.
اهم مطالب این جلسه درس خارج استاد مهدی طائب از این قرار است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برای امر به معروف و نهی از منکر، سه مرتبه قائل شدهاند.
مرتبه اول قلبی، مرتبه دوم لسانی و مرتبه سوم، عملی است. در تفسیر مرتبه عملی، دو دیدگاه و تفسیر ارائه شده است و اولین کسی هم که این دو تفسیر را ارائه کرد، مرحوم شیخ طوسی است که این مطلب را در کتاب نهایه[1]، توضیح میدهد.
دو تفسیر از مرتبه عملی امر به معروف و نهی از منکر
ایشان در آنجا دو تفسیر برای مرتبه عملی ارائه میکند؛ تفسیر اول این است که شخص آمر و یا ناهی به گونهای عمل کند که تارک معروف و عامل منکر از او الگو بگیرد. به عنوان مثال، شخصی نماز خود را ترک میکند. آمر به معروف در برابر او نماز بخواند که شخص تارک نماز متوجه شود که باید نماز بخواند و یا شخص ناهی منکر، درباره فاعل منکر به گونهای عمل کند که فاعل المنکر، ترکالمنکر را متوجه شود.
به عنوان مثال، طلبهها و روحانیون یک جامعه که درون جامعه به انجام اعمال عبادی متظاهر هستند، وقتی در خیابان راه میروند، از نامحرم غض العین میکنند؛ مرحوم شیخ طوسی میفرماید که این امر به معروف عملی است؛ به این معنا که به معروف عمل کنید تا دیگران نیز به معروف عمل کنند. این یک تفسیر از امر به معروف عملی است که شیخ طوسی میفرمایند.
تفسیر دوم از امر به معروف و نهی از منکر عملی، اقدام عملی است؛ یعنی به عنوان مثال شخصی را که در حال انجام منکری است، تهدید به برخورد کند و یا اینکه به عنوان مثال مأموران، زنی در خیابان بگمارند تا به اجبار حجاب زنان بدحجاب را اصلاح کنند.
این دو تفسیر از مرتبه عملی، صورت گرفته است.[2]
ترتیب مراحل امر به معروف و نهی از منکر
در اینجا چند بحث وجود دارد؛ اول اینکه بعضی گفتهاند این مراتبی که شما در امر به معروف و نهی از منکر بیان کردید، شامل مراتب قلبی، لسانی و یدی میشود. آنجا گفتید این مراتب باید از مرتبه قلبی شروع شود و اگر موثر نیفتاد، به مراتب بعدی، یعنی مراتب لسانی و یدی برود. این مراتب بر خلاف نظر شما، برعکس است؛ یعنی از همان اول باید در امر به معروف و نهی از منکر، به صورت عملی برخورد کنید و اگر توان برای انجام مرتبه عملی ندارید، به مرتبه قولی بروید و همینطور اگر توان برای انجام مرتبه قولی ندارید، به مرتبه لسانی بروید.
این یک نظر و ادعا درباره امر به معروف و نهی از منکر است. صاحبان این قول به روایتی تمسک کردهاند که در تفسیر منسوب به امام حسن عسگری(ع) آمده است.
دلیل قائلان به ترتیب نزولی مراحل امر به معروف و نهی از منکر
قصد داریم امشب، این روایت را مطرح و بررسی کنیم. اگر سند این روایت محکم بود، در باب امر به معروف و نهی از منکر، هم تکاندهنده بود و هم تکلیفی اشد از آن چیزی که انسان احساس میکند در این زمینه بر دوش اوست، بر انسان تکلیف میکرد.
سند این روایت ضعیف است، اما این نکته را دقت داشته باشید که هر روایتی که ضعف سند داشته باشد را ما دور نمیریزیم. روایات ضعیف میتواند به عنوان شاهد و یا تقویت دلیل، مورد استفاده قرار بگیرند.
مواجهه اصحاب با روایات غیر معتبر
کسانی که در مورد امر به معروف و نهی از منکر، این نظر را ارائه کردهاند، به این روایت استناد کردهاند.از طرفی بعضی از کسانی که در باب امر به معروف و نهی از منکر چنین ادعایی کردهاند، معتقدند هر روایتی که در کتب معتبره شیعه آمده، حجت است. ایشان معتقدند در باب روایاتی که در کتب معتبر شیعه آمده است و در ظاهر با هم تناقض دارند، باید در ابتدا سعی کرد که بین این روایات جمع شود و اگر هم وجه جمع یافت نشد، باید علم آن را به خدا واگذار کرد.آنها معتقدند که در این شرایط، این روایات قابل عمل نبوده، ولی معتبرند. ولی ما میگوییم روایتی که ضعف سند داشته باشد، اساسا اعتبار ندارد.
روایت مورد بحث این است: «الامام الحسن بن علی العسکری علیه السلام فیتفسیره عن آبائه عن النبی صلى الله علیه و آله ـ فی حدیث ـ قال: لقد أوحى الله إلى جبرئیل و أمره أن یخسف ببلد یشتمل على الکفار و الفجار. فقال جبرئیل: یا رب أخسف بهم إلا بفلان الزاهد لیعرف ماذا یأمره الله فیه. فقال: اخسف بفلان قبلهم. فسأل ربه فقال: یا رب عرفنی لم ذلک و هو زاهد عابد. قال: مکنت له و أقدرته فهو لا یأمر بالمعروف و لا ینهى عن المنکر و کان یتوفر على حبهم فی غضبی. فقالوا: یا رسول الله فکیف بنا و نحن لا نقدر على انکار ما نشاهده من منکرکم. فقال رسول الله صلى الله علیه و آله:لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر، أو لیعمنکم عذاب الله. ثمّ: قال:من رأى منکم منکرا فلینکر بیده إن استطاع، فإن لم یستطع فبلسانه، فإن لم یستطع فبقلبه فحسبه أن یعلم الله من قلبه أنه لذلک کاره.[3]»
توضیح روایت
خدای متعال به جبرئیل دستور داد که شهری را واژگون کند؛ به دلیل اینکه این شهر، تبدیل به شهر کفار و فجار شده است. جبرئیل به خدای متعال عرض کرد که در این شهر زاهدی زندگی میکند، آیا باید آن زاهد را از عذاب، استثناء کنم؟ پس خدای متعال به جبرئیل فرمود که قبل از اینکه شهر را نابود کنی، آن زاهد را نابود کن!
جبرئیل از خدای متعال پرسید که دلیل این امر چیست؟ خدای متعال فرمود: من به این زاهد قدرت، چشم، گوش و عقل داده بودم، ولی او هرگز امر به معروف و نهی از منکر نکرد و از طرفی هم با این کفار و فاسقین رفاقت و دوستی میکند.
تا اینجای روایت، فرمایش پیامبر(ص) در گزارش این واقعه تمام شد. سپس طبق این روایت، اصحاب پیامبر از ایشان سوال کردند که یا رسول الله، اوضاع ما چطور است در حالی که ما منکرات را میبینیم، ولی نمیتوانیم از منکر جلوگیری کنیم؟ حضرت در پاسخ به آنها فرمود که شما یا امر به معروف و نهی از منکر میکنید و یا مانند آن قوم، توسط عذاب الهی نابود میشوید.
بعد پیامبر(ص) فرمود: کسی که منکری را میبیند، اگر توانایی دارد، باید در ابتدا به صورت یدی و عملی جلوی منکر را بگیرد و اگر نمیتواند به صورت یدی و عملی جلوی منکر را بگیرد، باید با زبان جلوی منکر را بگیرد و اگر استطاعت این کار را هم ندارد، باید با قلب خود، منکر را انکار کند.
آقایان به این روایت استناد کرده و نتیجه گرفتهاند که امر به معروف و نهی از منکر از بالاترین مرتبه شروع میشود و در صورت عدم توانایی، به پایینترین مرتبه ختم میشود.
هدف از امر به معروف و نهی از منکر
اگر ما سند این روایت را هم بپذیریم، پاسخ ما به این مطلب این است که در امر به معروف و نهی از منکر و در روایات مربوط به این مسئله، هدف از امر و نهی، ایجاد اثر است؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر برای این انجام میشود که در جامعه، معروف برپا و جلوی منکر گرفته شود.
امر به معروف و نهی از منکر، یک امر تعبدی محض مانند نماز نیست. نماز برای شما واجب است و خدای متعال میفرماید: «اقم الصلاة لذکری» حالا اگر من در این نماز به ذکرالله نمیرسم، تکلیف من چیست؟ آیا من باید نماز را ترک کنم؟ دراویش درباره نماز میگویند تا زمانی که با نماز نمیتوانید به مقام ذکر برسید، نماز را ترک کنید!
البته این حرف آنها یک کلام باطلی است. نماز از امور تعبدی است که در هر شرایطی باید خوانده شود؛ چه انسان با این نماز به مقام ذکر برسد و چه نرسد. آیا امر به معروف و نهی از منکر هم مانند نماز است؟ به این معنا که شما باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، چه اثر داشته باشد و چه نداشته باشد؟ اثر برای امر به معروف و نهی از منکر مانند ذکر برای نماز است یا نه اثر برای امر به معروف و نهی از منکر، معلول است از برای علت؟
یعنی اگر امر و نهی، صاحب الاثر بود، لازم است. اگر صاحب الاثر نبود، لازم نیست.ما این را از ادله فهمیدیم. وقتی این را فهمیدیم، آن که مورد توجه قرار میگیرد، اثر است. اگر این اثر با مرتبه ادنی تحقق پیدا میکند و مرتبه اعلی مستلزم زحمت بیشتری است، آیا این دلیل میگوید به سراغ مرتبه اعلی برو؟
ملاک ما در امر به معروف و نهی از منکر، اثر است و وقتی اثر به ادنی مراتب تحقق پیدا میکند، استفاده از مرتبه عالیه خلاف عقل است. عقل میگوید این کار را نکن.
جایگاه عقلانیت در اوامر شارع
شما میخواهید در خانه فرزندتان را تربیت کنید. اگر به فرزندتان بگویید این کار را نکن، گوش میکند. او را تنبیه بدنی هم بکنید، او گوش میکند. عقل میگوید که از کدام استفاده کن؟ شارع محترم خلاف عقل حرف نمیزند.
شما وقتی در جامعه به فرد بیحجاب بگویید حجابت را رعایت کن و او هم گوش کند، اگر یک چوب بردارید و بر سرش بزنید هم حجاب را رعایت میکند، اما این خلاف آن عقلی است که خود شارع داده و خلاف سایر ادله است.بنابراین درست همان است که امر و نهی را باید از مرتبه ادنی شروع کرد.
مسئلهای که جلسه بعد مطرح میکنیم، این مسئله است؛ یک، آیا مرحله یدی از مراتب امر و نهی است یا خیر؟ اصلاً آیا مرتبه یدی، مرتبه امر و نهی هست؟ آیا مطلقات ادله شاملش میشود یا خیر؟ ادعای ما این است که مطلقات امر و نهی شامل یدی نمیشوند. این را مطالعه کنید. 103/122/ش