به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد حوزه علمیه قم در جلسه هشتاد و ششم درس خارج فقه «امر به معروف و نهی از منکر» که روز شنبه 11 مهرماه 1394 در مدرس ساحلی مدرسه فیضیه قم برگزار شد، مراحل سه گانه مرتبه لسانی امر به معروف و نهی از منکر را مد نظر قرار داد و گفت: در مرتبه لسانی، اول باید به موعظه باشد؛ در مرحله بعد تبیین و ارشاد است و سپس وارد قول اغلظ می شود.
وی افزود: در دستور هم از آرام شروع کند تا به شدید برسد.
استاد حوزه علمیه قم مراعات مراحل اقدام را لازم دانست و گفت: اگر در موردی برای نهی از منکر اجمالاً بین مرتبه اول و مرتبه دوم دارای علم اجمالی بودیم، ابتدا واجب است به مرحله اول اقدام کنیم و ورود به مرحله دوم جایز نیست.
وی با بیان این که هنگام وجوب امر به معروف و نهی از منکر، اگر اقدام اول مؤثر باشد، اقدام دوم حرام است ادامه داد: اما اگر اقدام اول ممکن نباشد، اقدام دوم واجب است. پس الآن آن که به حلیت آن یقین است، مرتبه اولی می باشد.
مطالب مهم این جلسه درس خارج استاد مهدی طائب از این قرار است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مسائل مربوط به امر به معروف و نهی از منکر در رابطه با رعایت مراتب، مطرح است.
امام(ره) فرمودند امر و نهی، سه مرتبه دارد؛ قلبی، لسانی و یدی.
مراحل مرتبه لسانی امر به معروف و نهی از منکر
در بیان لسانی و مراتب لسانی فرمودند که در مرتبه لسانی، اول باید به موعظه باشد. در مرحله بعد به تبیین و ارشاد و در مرحله بعد وارد قول اغلظ شود.
یعنی اول باید موعظه کند؛ اگر مؤثر افتاد، در همین حد کافی است. اگر موعظه مؤثر نیفتاد، شروع به تبیین کند. تبیین هم مؤثر نیفتاد، شروع به دستور دادن کند. اینها مراتب است. در دستور هم از آرام شروع کند تا به شدید برسد. حضرت امام(ره) در ادامه، فروعات این مراتب را بیان میفرماید.
حضور دو ناهی در مقابل یک منکر
به مسئله 11 می رسیم. ایشان در این مسئله می فرمایند: «لو کان إنکار شخص مؤثرا فی تقلیل المنکر و إنکار آخر مؤثرا فی دفعه، وجب على کل منهما القیام بتکلیفه، لکن لو قام الثانی بتکلیفه و قلع المنکر سقط عن الآخر، بخلاف قیام الأول الموجب للتقلیل فإنه لا یسقط بفعله تکلیف الثانی.»
ایشان در این مسئله در موردی صحبت میکند که منکری در حال اتفاق بود و دو نفر حضور داشتند؛ یکی از این دو نفر میتواند 50 درصد جلوی منکر را بگیرد، اما دیگری میتواند 100 درصد جلوی منکر را بگیرد.
برای مثال یک نفر مشغول زدن دیگری است. من اگر بگویم نزن و چنین نکن، این فرد100 ضربه را به 50 ضربه تبدیل میکند؛ اما اگر شخص دیگری بگوید، این فرد100 ضربه را قطع میکند. نهی من منکر را کم میکند و نهی از منکر دیگری جلوی منکر را میگیرد. در اینجا امام(ره) میفرماید هر دو باید اقدام کنند؛ هم آن کسی که نهی از منکر او در تقلیل منکر مؤثر است باید بگوید و هم آن کسی که نهی از منکر او در جلوگیری مطلق منکر مؤثر است.منتهی اگر کسی که نهی او در جلوگیری مطلق مؤثر است گفت و اثر کرد، دیگر از فردی که گفتارش 50 درصد اثر دارد، رفع تکلیف شده است. چون دیگر موضوعی باقی نمانده است. نهی از منکر برای این است که منکر واقع نشود. همین که از منکر جلوگیری شد، دیگر موضوعی برای وجوب نیست.
پس مسئله این شد که اولاً هر دو باید اقدام کنند؛ اما اگر کسی که نهی از منکر او به طور کامل مانع از منکر می شود اقدام کرد و اثر کرد، دیگر بر صاحب النقص اقدام لازم نیست. این مسئلهای است که امام(ره) مطرح میکند.
وجوه مسئله
برای این مسئله میتوان چند وجه تصویر کرد؛ یک، این که این دو نفر از حال هم بیخبر هستند. در مکانهای عمومی، دو نفر میبینند که فردی، دیگری را میزند. دو نفر منکر را میبینند که هر کدام گوشهای هستند و از حال یکدیگر هیچ اطلاعی ندارند. هیچ کدام نمیدانند که دیگری چه قدر توان دارد. هر دو باید اقدام کنند. این فرد حرفش را میزند و آن فرد 50 درصدش را گوش میکند. بیش از این زورش نمیرسد. نفر دوم میتواند به طور کامل مانع نهی از منکر شود، پس باید ادامه دهد. باید بگوید تا آن فرد ضارب دیگر نزند. پس یک وجه مسئله موردی است که دو ناهی از حال هم بیخبر هستند.
وجه دوم این مسئله این است که دو ناهی از حال هم با خبر هستند. مثل این که این افراد هر دو برای این محله هستند. این فرد در این محله مقبولیتش 50 درصد است و دیگری مقبولیتش 100 درصد. ناگهان هر دو اینها وارد کوچهای میشوند و میبینند که دعوایی است و فردی دیگری را میزند. هر دو هم میدانند که اگر این فرد بگوید، جلوی منکر به طور کامل گرفته میشود؛ولی دیگری بگوید 50 درصد اثر میکند.
در اینجا دو صورت دارد؛ یک، این که گفتار هر دو محذور جانبی ندارد و حرامی اتفاق نمیافتد. مثلاً این فرد باید برای نهی از منکر فریاد بزند، دیگری هم باید فریاد بزند. وقتی فریاد میزنند، کسانی که در خانههای اطراف زندگی میکنند، از فریاد اینها میترسند. در خانهها از فریاد هر دو خوفی ایجاد میشود. پس نهی اینها با یک مفسده همراه است.
در این صورت صاحب النقصان نباید اقدام کند؛ به دلیل این که اگر صاحب التمام اقدام کند، جلوی منکر با یک مفسده گرفته میشود؛ اما اگر صاحب النقصان اقدام کند، جلوی منکر گرفته میشود، اما با دو مفسده. لذا صاحب النقص نباید اقدام کند.
فرع دیگری در مسئله
از این مسئله یک فرعی متولد میشود. اگر صاحب التمام اقدام نکرد و در نهی از منکر تعلل کرد، بر صاحب النقص اولاً واجب است فاعل منکر را نهی کند یا اولاً واجب است به تارک نهی بگوید که نهی کن؟ چون آن کسی که گفتارش اثر 100 درصدی دارد، بر او نهی از منکر واجب است. الآن که نمیگوید، واجبش را ترک میکند؛ یعنی خود دچار منکر شده است. بر این فرد نهی از منکر واجب است که به این فرد بگوید به وظیفهات عمل کن. اولاً این واجب است.
اگر عمل کرد، تکلیف از او ساقط است، اما اگر عمل نکرد، آن زمان است که صاحب النقص میتواند وارد شود.
بنابراین مسئله این شد که شخصی منکری را در حالی میبیند که دیگری هم هست. در نهی از منکر این شخص 50 درصد تاثیر وجود دارد و در امر و نهی دیگری 100 درصد اثر وجود دارد. در قول هر دو هم یک مفسدهای وجود دارد. در اینجا آن کسی که قول او 100 درصد اثر میکند، باید بگوید. پس این مسئله صاحب الفروع است.
در مسئله امر به معروف و نهی از منکر، چون حقوق الناس مطرح است، فروعات کثیره متولد میشود. حقوق الناس مثل ایذاء، بردن آبرو و... که از اینها فروعات متولد میشود.
ترک منکر با دو طریق نهی
مسئله آخری که امام(ره) در مراتب بیان میفرماید، این مسئله است: «لو علم إجمالا بأن الانکار بإحدى المرتبتین مؤثر یجب بالمرتبة الدانیة، فلو لم یحصل بها المطلوب انتقل إلى العالیة. المرتبة الثالثة الانکار بالید.»
در این مسئله مرحوم امام(ره) میفرماید اگر در جایی من با منکری روبه رو شدم و اجمالاً میدانم که اگر نصیحت کنم یا فریاد بزنم، این فرد منکر را ترک میکند، ولی نمیدانم با نصیحت ترک میکند یا با فریاد زدن، در اینجا تکلیف من چیست؟ ایشان میفرماید واجب است به مرتبه اول شروع کنید؛ اگر اثر نکرد، به سراغ مرتبه بعدی بروید.
دلیل مسئله
مسئله همانی است که ایشان میفرمایند؛ اما دلیل این مسئله چیست؟ اشتغال یقینی، برائت یقینی میخواهد. در اینجا وقتی منکر موجود است، یقیناً دلیل نهی از منکر شامل من شده است. منکر هست، پس اشتغال یقینی دارم. در اجرا باید برائت یقینی پیدا کنم. منتهی وقتی شارع محترم برای ادای تکلیف مراتب معینه گذاشته و فرموده اگر این حالت بود، در این مرتبه جلو برو؛ اگر این اثر نکرد، حق داری به مرحله دومی بروی.
اشتغال یقینی من در ابتدای کار به امر به معروف به صورت مطلق است؛اما امر به معروف مراتب دارد. تا مرتبه اول باشد، حق ورود به مرتبه دوم ندارم؛ یعنی مرتبه دوم حرام است. همه اینها در فرض مؤثر بودن و احتمال الاثر است. علم به اثر لازم نیست.
لزوم مراعات مراحل اقدام
من یقین دارم نهی از این منکر بر من واجب شده است؛ پس باید اقدام کنم. حالا سر مسئله اقدام میرویم. اگر اقدام اول مؤثر باشد، اقدام دوم حرام است. اما اگر اقدام اول ممکن نباشد، اقدام دوم واجب است. پس الآن آن که به حلیت آن یقین دارم، مرتبه اولی است.
الآن فرض این است که از افرادی مثل خودمان که بحث را میدانیم و در یک جایی هستیم که وقتی وارد میشویم میبینیم که مجلس شراب است و وظیفه ما هم بود که برویم. احتمال میدهیم که اگر ناگهان سرمان را زیر بیاندازیم و از مجلس بیرون برویم، این افراد بساط را جمع میکنند. اگر فریاد بزنیم که این چه کاری است هم بساط را جمع میکنند. ولی نمیدانیم بین این دو کدام مؤثر است.
ایشان میفرماید که اول بیرون برو. اگر جمع نکردند، دوباره به داخل بیا و فریاد بزن. صورت مسئله برای آنجایی است که قابل عمل است. اما در فرضی که اگر من به مرحله اول اقدام کنم، برای مرحله دوم اصلاً فرصت باقی نمیماند، در اینجا از همان آغاز باید به سراغ مرحله دوم برویم.
خلاصه کلام این شد که اگر در موردی برای نهی از منکر اجمالاً بین مرتبه اول و مرتبه دوم دارای علم اجمالی بودیم، ابتدا واجب است به مرحله اول اقدام کنیم. در چنین جایی ورود به مرحله دوم جایز نیست.103/122/ش