به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد حوزه علمیه قم در هشتادمین جلسه درس خارج فقه امر به معروف و نهی از منکر که روز دوشنبه 6 مهر 1394 در مدرس ساحلی مدرسه فیضیه قم برگزار شد، با اشاره به حکم حرمت ایذاء مؤمن گفت: اگر میخواهید مسلمانی را نهی از منکر کنید و با این نهی از منکر، او اذیت می شود و ایذاء مؤمن حرام است، اما در مقام نهی از منکر، حکم حرمت می رود.
وی افزود: حکم حرمت ایذای مومن، شامل شخص فاسق هم میشود؛ چون فاسق از ایمان بیرون نمیرود.
استاد حوزه علمیه قم با بیان این که در امر به معروف و نهی از منکر، ایذای حاصله مأذون است ابراز کرد: البته اگر آن اذن از بین برود، حق اقدام ندارید. چگونه حق اذن از بین میرود؟ این که مرتبه دیگر بلااذیت وجود داشته باشد.
اهم مطالب استاد طائب در این جلسه بدین قرار است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله بعدی را که امام رضوان الله تعالی علیه در بیان فروعات مراتب بیان میفرمایند، مسئله دهم می باشد. ایشان در این مسئله میفرمایند: «لو حصل المطلوب بالمرتبة الدانیة من شخص و بالمرتبة التی فوقها من آخر فالظاهر وجوب ما هو تکلیف کل منهما کفائیا و لا یجب الایکال على من حصل المطلوب منه بالمرتبة الدانیة.»
دو مکلف در مقابل یک منکر
ایشان در این مسئله میفرمایند اگر در موردی، منکری در حال تحقق است و دو شخص هم آنجا هستند، اما یکی قادر به انجام مرتبه ضعیف نهی است و دیگری قادر به مرتبه قوی آن، یعنی حد یکی این است که نصیحت کند و بالاتر از نصیحت نمیتواند، ولی حد یکی از این دو این است که فریاد بزند؛ یا حد یکی این است که فقط رو ترش کند، ولی دیگری میتواند دستوری بگوید،ایشان میفرمایند در اینجا هر دو باید اقدام کنند؛ هم قادر بر مرتبه ضعیفه و هم قادر بر مرتبه قویه. به عبارت دیگر هم قادر بر مرتبه ادنی و هم قادر بر مرتبه اعلی، هر دو باید اقدام کنند. این که احدهما بر اقوا قادر است، موجب نمیشود که تکلیف از قادر بر ادنی سلب شود و بالعکس، این که قادر بر ادنی وجود دارد، سبب نمیشود که تکلیف از قادر بر اعلی سلب شود.
در اینجا دو مطلب وجود دارد. مطلب اول این است که اصلاً چرا ایشان این فرع را مطرح کرده است؟ مطلب دوم این که آیا میشود به صورت علی اطلاق با این فتوا همراهی کرد و یا باید تبصره زد؟
دلیل طرح این موضوع
اما این که چرا مطرح فرمودهاند؛ ما یک تکلیف کفایی داریم و یک تکلیف عینی. تکلیف عینی آن است که بر آحاد افراد، معیناً و مشخصاً واجب است.دیگری انجام دهد یا ندهد. مانند نماز در اوقات پنجگانه که بر همه واجب است وهر کسی خودش تکلیف صلاتی دارد.این تکلیف مراتبی دارد. صلاة، مراتبی دارد.
برای مثال یک صلاة با طهارت ترابیه داریم و صلاتی هم با طهارت مائیه. دو مکلف هستند که یکی قادر به طهارت ترابیه است و دیگری طهارت مائیه. این که احدهما قادر بر مائیه است، سبب نمیشود که تکلیف از دیگری که قادر بر مائیه نیست، سلب شود. بلکه او باید ترابیه را انجام دهد.
این فرد دستش زخمی ندارد که بخواهد وضوی جبیره بگیرد و جبیره بیش از اندازه نیست که ترابیه هم لازم باشد؛ ولی دیگری زخمی است و باید ترابیه انجام دهد.این تکلیف خودش را انجام میدهد و دیگری هم تکلیف خودش را.
پس در تکالیف عینیه، اگر تکلیفی در مرتبهای بر مکلفی واجب است، باعث نمیشود تکلیف از مکلف دیگری که در این مرتبه قدرت ندارد سلب شود؛ بلکه تکلیف او به مرتبه مقدوره منتقل میشود.
تکلیف امر به معروف و نهی از منکر بر افراد کفاییاً واجب است. یعنی بر من واجب است، بر دیگری هم واجب است؛ اما اگر احدهما اقدام کردند و موضوع تحقق عینی یافت، تکلیف از دیگری ساقط میشود.
آیا تکالیف کفاییه هم مانند تکالیف عینیه است؟ یعنی یک موضوع است؛ مانند اینکه یک حرام تحقق پیدا میکند و دو نفر اینجا هست. یک نفر به مرحله امر و نهی ادنی قادر است و دیگری به مرتبه اعلی. آیا مانند تکالیف عینیه، هر دو باید اقدام کنند و تفاوت قدرت هیچ دخالتی ندارد؟ یا تکالیف کفاییه متفاوت است؟
ظاهر بیان امام(ره) این است که هیچ فرقی بین تکالیف کفاییه و تکالیف عینیه نیست. شرایط اگر تفاوت کند، فرقی ندارد. هر کسی باید تکلیف خودش را انجام دهد. علت این که ایشان این مسئله را مطرح کردهاند، این است؛ چون شبهه است و آن این که در تکالیف کفاییه، فرق میکند. در تکالیف کفاییه اگر کسی قدرت بر مرتبه ادنی دارد و دیگری قدرت بر مرتبه اعلی، نمیتوانید علی الاطلاق بفرمایید که هر دو باید اقدام کنند؛ بلکه باید ببینید آیا در اقدام این دو محذور شرعی وجود دارد یا نه؟ اگر محذور شرعی وجود دارد، تکلیف بر کسی واجب است که محذور شرعی ندارد یا محذور شرعی او کمتر است.
مرتبه ادنی این بود که شما جلسه را ترک کنید. مرتبه اعلی هم این بود که به فاعل المنکر تذکر دهید. ما دو نفر هستیم؛ یکی از ما میتواند مجلس را ترک کند و دیگری میتواند تذکر لسانی بدهد. تک تک ما هم اگر اقدام کنیم، این فرد از منکر دست برمیدارد و نهی از منکر ما مؤثر میشود.
اینجا دو صورت دارد؛ یک، این که نه اقدام اولی که ترک مجلس بود و نه اقدام دوم که گفتن بود، مستلزم هیچ حرامی نیست. حرام در این است که آبروی این فرد برود و این فرد اذیت بشود. ما گفتیم امر به معروف در بسیاری از موارد باعث ایذاء فرد مورد نهی میشود.شخصی به نامحرم نگاه میکند، ناگهان شما میگویید آقا نگاه نکن. خجالت میکشد و به او برمیخورد. یا شما به یک مجلس عروسی دعوت شدهاید که در آنجا موسیقی گذاشتهاند. شما از مجلس بیرون میروید. او میفهمد که شما مجلس را ترک کردهاید، خاموش میکند؛ اما به هر تقدیر باعث میشود که جلوی افراد کمی خجالت بکشد.
استثنا امر به معروف و نهی از منکر از ایذا مؤمن
ایذاء مؤمن حرام است. امر به معروف و نهی از منکر برای کفار نیست. شما میخواهید یک مسلمانی را نهی از منکر کنید و با این نهی از منکر، شخص اذیت شده است و ایذاء مؤمن حرام است؛ اما در نهی از منکر گفتند عیبی ندارد. خدای متعال گفته این کار را بکن.
حالا فرض کنیم اگر من از جلسه بیرون بروم، این فرد اذیت نمیشود؛ اما اگر دیگری به او تذکر لسانی دهد، این فرد اذیت میشود. پس مرتبه ادنی موجب اذیت نیست و مرتبه اعلی موجب اذیت است. یعنی مرتبه ادنی محذور شرعی ندارد، اما مرتبه اعلی محذور شرعی دارد. آیا اینجا شما میتوانید مطلقا بگویید که هر دو باید اقدام کنند؟
برای تقریب در ذهن، یک مثالی بزنیم؛ یک غریقی در دریا افتاده است و در حال غرق شدن است. دو نفر هم این غریق را میبینند. یک نفر در نقطهای ایستاده است که اگر بخواهد این غریق را نجات دهد، باید شیشههای یک خانه را بشکند و یا یک قفلی را بشکند تا به این غریق برسد.
جواز اقدام در صورت عدم وجود مندوحه
اما دیگری که غریق را در حال غرق شدن میبیند، در جایی قرار دارد که مسیرش راه باز است؛ نه نیاز به شکستن شیشه دارد و نه قفل. بر هر دوی اینها کفایتاً انقاذ غریق واجب است. اینجا نمیتوانیم بگوییم که هر دو باید اقدام کنند؛بلکه در اینجا تکلیف بر کسی باقی میماند که محذور شرعی ندارد. چون محذور شرعی برای این فرد در صورتی حلال میشود که مندوحه نباشد؛ اما اگر مندوحه باشد، جایز نخواهد بود. در اینجا مندوحه وجود دارد و آن اقدام شخص دیگر است. اگر یقین کنیم که او اقدام نمیکند و تکلیف انجام نمیشود، مسئله دیگری است.
شمول حرمت ایذا به فاسق
من در اینجا باید به یک نکته اشاره کنم. دقت داشته باشید اینکه ما میگوییم ایذاء مومن حرام است، این قانون شامل شخص فاسق هم میشود؛ چون فاسق از ایمان بیرون نمیرود.
فردی دارید که اگر به او تذکر دهید، این قدر لاابالی است که اصلا برایش این نهی از منکر شما، ایذاء محسوب نمی شود. این فرد محذور ندارد، چون اصلاً آبرو ندارد. اما یک فردی است که آن قدر لاابالی نیست؛ مرتکب گناه میشود و اولین بار او هم هست. ایذاء او حرام است. فرقی نمیکند در کجا باشد؛ الا این که شرعاً به شما اجازه داده باشند.
لزوم رعایت مراتب امر به معروف و نهی ار منکر
در امر به معروف و نهی از منکر، ایذاء حاصله مأذون است؛ اما اگر آن اذن از بین برود، حق اقدام ندارید. چگونه حق اذن از بین میرود؟ این که مرتبه دیگر بلااذیت وجود داشته باشد.
به عبارت دیگر مراتب برای جلوگیری از وقوع محذور اکثر است؛ یعنی به شما گفت، اگر میشود با نصیحت او را امر و نهی کنید، دستور به او ندهید. چرا این را گفت؟ دلیل داریم؛ ما قبلاً مراتب را اثبات کردیم. «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ»[1] خدای متعال اینها را فرمود، چون این مراتب پله پله و اقل محذوراً است.
به همین جهت در مسائل سابقه عرض کردیم که اگر محذور مرتبه اعلی کمتر از محذور مرتبه ادنی بود، واجب است که مرتبه اعلی را عمل کند. مرتبه ادنی، مرتبه قلبی بود. مرتبه اعلی هم لسانی بود. گفتیم اگر شما مرتبه عملی، یعنی قلبی را اقدام کنید و مثلا مجلس گناه را ترک کنید، اگر آن طرف از این بیشتر اذیت میشود، این کار را نکن و قولی بگو؛ به دلیل این که مراتب برای فرار از محذور است.
وقتی اینگونه شد، دو نفر هستند؛ یکی فعلش محذور دارد و دیگری فعلش محذور ندارد.صاحب المحذور حق اقدام ندارد و نباید اقدام کند. به دلیل این که آن حرمت، جلوی وجوب را میگیرد؛ چون مندوحه است.مندوحه هم فعل الآخر است. حالا اگر فرد توجه و اقدام نمیکند، اینجا باید به آن فرد بگوید که بلند شو و اقدام کن. اگر او اقدام نکرد، واجب است خودش اقدام کند.
محصل الکلام مسئله این طور شد: حضرت امام(ره) فرمود: «لو حصل المطلوب بالمرتبة الدانیة من شخص وبالمرتبة التی فوقها من آخر فالظاهر وجوب ما هو تکلیف کل منهما کفائیا، ولا یجب الایکال على من حصل المطلوب منه بالمرتبة الدانیة.»ایشان میفرماید ظاهر این است که هر کدام باید کفایتاً به تکلیف خودشان عمل کنند. دلیل وجوب امر به معروف و دلیل وجوب رعایت مراتب، بر من واجب ساخته که مرتبه ادنی را اقدام کنم. مکلف دیگری هم اینجا هست. دلیل وجوب امر به معروف و دلیل رعایت مراتب بر او هم واجب ساخته که اقدام کند و آن مرتبه اعلی را میتواند.
حاشیهای بر کلام امام(ره)
امام(ره) میفرماید که به شما گفته صلِّ، به من هم گفته صلِّ. در اینجا مطلب ما به ایشان این است که در اینجا به من مطلق مطلق نفرموده صلِ. به من فرمود «صل اذا لم یکن محذور» اما اگر «اذا کان محذور» فرمود اگر محذور دارد و راه فرار از محذور داری، فرار کن. اما اگر راه فرار نداری، با محذور بخوان.
به عنوان مثال شما در جایی مجبورید نمازتان را در دار غصبی بخوانید. با چتر شما را به پائین انداختهاند و شما در خانه مردم افتادهاید. وقتی هم برای بیرون رفتن ندارید. در محذور هستید، میگوید بخوان. اما اگر محذوری ندارید و میتوانید بیرون بروید، حق خواندن ندارید.
خدمت ایشان عرض میکنیم در اینجا واجب، واجب کفایی است و عینی نیست. من اگر بخواهم مرحله ادنی را انجام دهم، مستلزم حرام است؛ ولی آن فرد بخواهد مرتبه اعلی را انجام دهد، مستلزم حرام نیست. پس این تکلیف متوجه من نمیشود؛ چون محذور دارد و قابل عمل به غیر محذور هست. بنابراین این اطلاق که «لو حصل المطلوب بالمرتبة الدانیة من شخص و بالمرتبة التی فوقها من آخر فالظاهر وجوب ما هو تکلیف کل منهما کفائیا» این به صورت علی اطلاق صحیح نیست.103/122/ق
تقریر: روح الله رهبری
پاورقی:
نحل/125