vasael.ir

کد خبر: ۱۲۰۲
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۶ - 10 October 2015
درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام استاد اراکی/ جلسه 6

پیروی از حاکم عادل، واجب است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله محسن اراکی در جلسه ششم درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام، درباره استدلال قرآنی مبنی بر شرط عدالت در منصب حاکم اسلامی، با اشاره به آیه 113 سوره هود، رکون بر حاکم را به معنی اعتماد، تکیه و پیروی کردن به او دانست و گفت: با نهی از پذیرش و رکون به حاکم ظالم، وجوب رکون به حاکم عادل فهمیده می شود.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی، صبح سه شنبه، 14 مهر 1394 در ششمین جلسه درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام که در مدرَس 2 مدرسه عالی دار الشفای قم برگزار شد، با اشاره به آیه مبارکه 113 سوره هود و اینکه ظالم در شریعت اسلام صلاحیت حکومت ندارد و برای حکومت حاکم، عدم ظلم شخص باید احراز شود، گفت: حاکم یا عادل است یا ظالم و شق سومی برای حاکم متصور نیست، بنابراین با نهی از پذیرش و رکون به حاکم ظالم؛ وجوب رکون به حاکم عادل فهمیده می شود؛ به بیان دیگر بین عدل و ظلم حاکم رابطه مانع الخلو برقرار است.

وی افزود: از امور عجیب و غریب فقه اهل سنت این است که در منابع روایی اهل سنت، شرط عدل در حاکم الغا شده ولی عمل به عدل برای حاکم واجب است.
دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب افزود: از امور دیگر دارای تناقض فقه اهل سنت این است که با وجود آن که عدالت حاکم شرط نیست، اما اطاعت او واجب است.

اهم سخنان و استدلال های آیت الله محسن اراکی در جلسه ششم درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام بدین شرح است:


رکون بر حاکم به معنی اعتماد و تکیه کردن بر حاکم


بحث ما درباره شرطیت جامع عدالت در حاکم بود؛ عرض شد که رکون در این آیه به معنی اعتماد و تکیه کردن است؛ و تمام کلمات اهل لغت شاهد بر این مطلب است که یکی از موارد رکون، پذیرش فرمانروایی حاکم است. هم چنین عرض شد رکن به معنی محدوده جامع قوت هر چیزی است مثلا ستون، رکن یک ساختمان است.


استدلال به آیه پنجم:
"ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله من اولیاء ثم لا تنصرون/وتکیه بر ظالمان نکنید که موجب می شود آتش شما را فرا بگیرد و در آن حال جز خدا هیچ ولی و سرپرستی نخواهید داشت و یاری نمی شوید" سوره هود، آیه113


مقدمه اول: در این آیه کریمه نفی رکون به ظالم شده است که حرمت رکون به ظالم را می رساند؛
مقدمه دوم: پذیرفتن حکومت رکون و تکیه کردن به حاکم است؛ هر فرمانروایی را که انسان بپذیرد، در حقیقت به او اعتماد کرده و از او اطاعت می کند و رکون به حاکم روشن ترین مصداق رکون است؛
مقدمه سوم: نهی از پذیرش رکون از ظالم به معنی نفی حکومت و عدم جواز، عدم صلاحیت و عدم اهلیت حکومت برای ظالم است؛
نتیجه: ظالم در شریعت اسلام صلاحیت حکومت ندارد و برای حکومت حاکم عدم ظلم شخص باید احراز شود.


حاکم یا عادل است یا ظالم و شق سوم ندارد
حاکم یا عادل است یا ظالم و شق سومی برای حاکم متصور نیست، بنابراین با نهی از پذیرش و رکون به حاکم ظالم؛ وجوب رکون به حاکم عادل فهمیده می شود؛ به بیان دیگر بین عدل و ظلم حاکم رابطه مانع الخلو برقرار است.


استدلال به روایات بر شرطیت عدالت در حاکم
تاکنون درباره آیات دلالت کننده بر شرطیت عدالت در حاکم بحث می کردیم، حال از روایت دلالت کننده بر این مطلب بحث خواهیم کرد.


دو مطلب عجیب از فقه و منابع روایی اهل سنت
از امور عجیب و غریب فقه اهل سنت این است که در منابع روایی اهل سنت شرط عدل در حاکم الغا شده ولی عمل به عدل برای حاکم واجب است.
از امور دیگر دارای تناقض فقه اهل سنت این است که با وجود آن که عدالت حاکم شرط نیست، اما اطاعت او واجب است.
ان شاء الله در آینده توضیح خواهیم داد که چرا علمای اهل سنت برای توجیه حکومت جائران این مطالب را گفته اند و به رسول خدا (ص) نسبت داده اند.


روایت اول دال بر شرطیت عدالت در حاکم
روایت مرحوم کلینی در کتاب کافی ج1 ص 375
این روایت صحیح السند است و هیچ خدشه ای بر آن وارد نیست.
متن روایت:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ کُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ یُجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیُهُ غَیْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَیِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِیهَا وَ قَطِیعِهَا فَهَجَمَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِیَةً یَوْمَهَا فَلَمَّا جَنَّهَا اللَّیْلُ بَصُرَتْ بِقَطِیعٍ مَعَ غَیْرِ رَاعِیهَا فَحَنَّتْ إِلَیْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِی رَبَضَتِهَا فَلَمَّا أَنْ سَاقَ الرَّاعِی قَطِیعَهُ أَنْکَرَتْ رَاعِیَهَا وَ قَطِیعَهَا فَهَجَمَتْ مُتَحَیِّرَةً تَطْلُبُ رَاعِیَهَا وَ قَطِیعَهَا فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِیهَا فَحَنَّتْ إِلَیْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَصَاحَ بِهَا الرَّاعِی الْحَقِی بِرَاعِیکِ وَ قَطِیعِکِ فَإِنَّکِ تَائِهَةٌ مُتَحَیِّرَةٌ عَنْ رَاعِیکِ وَ قَطِیعِکِ فَهَجَمَتْ ذَعِرَةً مُتَحَیِّرَةً نَادَّةً لَا رَاعِیَ لَهَا یُرْشِدُهَا إِلَى مَرْعَاهَا أَوْ یَرُدُّهَا فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذَا اغْتَنَمَ الذِّئْبُ ضَیْعَتَهَا فَأَکَلَهَا وَ کَذَلِکَ وَ اللَّهِ یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ظَاهِراً عَادِلًا أَصْبَحَ ضَالًّا تَائِهاً وَ إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِیتَةَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اعْلَمْ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِینِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِی یَعْمَلُونَهَا کَرَمٰادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عٰاصِفٍ لٰا یَقْدِرُونَ مِمّٰا کَسَبُوا عَلىٰ شَیْ‌ءٍ ذٰلِکَ هُوَ الضَّلٰالُ الْبَعِیدُ.
ترجمه روایت:
هر کس دینداری خدای عزوجل را بکند به وسیله عبادتی که خود را در آن به زحمت افکند، اما امام و پیشوایی که خدا معین کرده نداشته باشد، زحماتش بیفایده است و خودش گمراه و سرگردان است و خدا هم دشمن اعمالش است. و داستان او داستان گوسفندی است که چوپان و گله خود را گم کرده و تمام روز را سرگردان این طرف و آن طرف می زند. پس چون شب فرا می رسد، یک گله گوسفند همراه با چوپان می بیند و به سوی آن متمایل می شود و فریب خورده آن را گله خود می پندارد. شب را در خوابگاه آن گله سپری می کند و (صبح) وقتی چوپان گله خود را حرکت می دهد، او گله اش را ناآشنا می بیند. پس سرگردان به دنبال چوپان و گله خود می گردد؛ تا اینکه چشمش به یک گله گوسفند که چوپان دارند می افتد و به سوی آن متمایل می شود و فریب خورده آن را گله خود می پندارد. (همینکه به آن گله می رسد) آن چوپان بر سرش فریاد می زند: برو سراغ چوپان و گله خودت! تو چوپان و گله خود را گم کرده ای و سرگردانی! پس وحشت زده و سرگردان و گمگشته به راه می افتد، هیچ چوپانی که او را به چراگاه خود هدایت کند یا اینکه به جای قبلی اش برگرداند، پیدا نمی کند. در این میان، ناگهان گرگ فرصت را غنیمت شمرده، او را می دزدy و به خدا قسم – ای محمد – هر کس از امت اسلام امامت امام منصوب از طرف خدای عزوجل را که آشکار و عادل است نپذیرفته باشد، گمگشته و گمراه است. و اگر به همین حال بمیرد، با حال کفر و نفاق از دنیا رفته است.
عدل در مشروعیت حاکم کفایت نمی کند و او باید منصوب از سوی خدای متعال باشد؛ توضیح این مطلب و روایت ذکر شده را ان شا الله در جلسه بعدی درسی پی خواهیم گرفت.


گریه حقیقی بر ابا عبد الله همراه با توبه است که گناهان را می شوید
گریه ای که تمام گناهان را پاک می کند که واقعا برای سید الشهدا علیه السلام باشد؛ در واقع گریه واقعی برای سید الشهدا علیه السلام تلازم اجباری با تقوا و توبه حقیقی دارد چرا که حقیقت ولایت امام حسین علیه السلام تقوا و دوری از گناه است.
گناه انسان را در زمره دشمنان سید الشهدا قرار می دهد، چرا که حسین علیه السلام پاره ای از نور و اطاعت محض از پروردگار است؛ پس معصیت با حقیقت البکا جمع نمی شود.
باید توجه داشت که بسیاری از این بکاء ها تصنعی است و یا بعضا فرد در حقیقت برای خود گریه می کند اما توجه ندارد. 302/929/ق


تقریر: احمد قرقانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰