vasael.ir

کد خبر: ۱۱۶۸
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۴ - 04 October 2015
درس خارج فقه امر به معروف استاد مهدی طائب، جلسه 80

امر به معروف و نهی از منکر باید با موعظه و جدال احسن انجام شود

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب در هشتادمین جلسه درس خارج فقه امر به معروف و نهی از منکر، مرتبه دوم این وظیفه الهی را زبانی عنوان کرد و گفت: اگر امر به معروف و نهی از منکر در جایی با وعظ و ارشاد حاصل می‌شود، مکلف اجازه ندارد به مرحله سخت‌تر گذر کند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد حوزه علمیه قم در هشتادمین جلسه درس خارج فقه امر به معروف و نهی از منکر که روز دوشنبه 23 شهریور 1394 در مدرس ساحلی مدرسه فیضیه قم برگزار شد، مرتبه دوم این واجب را امر و نهی زبانی عنوان کرد و گفت: هنگام احتمال تاثیر، امر به معروف و نهی از منکر باید با حکمت، موعظه و جدال احسن صورت بگیرد.

اهم مطالب استاد طائب در این جلسه بدین شرح است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در گذشته بیان کردیم که مرحوم امام(ره) فرمودند که امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتبی است.

 

مرتبه اول امر و نهی قلبی بود که این مسئله را قبلاً با فروعاتش متعرض شدیم. ماحصل قول در امر و نهی قلبی این بود که اگر امر و نهی قلبی همراه با نوعی اقدام عملی نباشد، اطلاق امر و نهی بر آن‌ها مسامحه است.

 

شما اگر در قلبت نسبت به معروف راضی هستی، این رضایت به معروف و ناراضی بودن به منکر، هنگامی که در خارج یک معروفی ترک می‌شود و یا منکری تحقق پیدا می‌کند، مرتبه قلبی امر به معروف و نهی از منکر نامیده می‌شود.

 

ما نسبت به آن‌چه در خارج اتفاق می‌افتد، در قلب خودمان موضع داریم. یعنی از این که معروف را ترک می‌کنند، ناراضی هستیم. از این که منکر را انجام می‌دهند، ناراضی هستیم؛ ولی هیچ بروز و ظهوری از ما نیست که فاعلشان متوجه شود. امر و نهی گفتن به این،‌ تسامح است. و الا اگر این امر و نهی، مُبرز داشته باشد، کاملاً درست است.

 

یعنی یک کسی معروفی را ترک می‌کند؛ ما هیچ چیزی به او نمی‌گوییم، اما ابرو در هم می‌کشیم و او از این ابرو در هم کشیدن ما، از غفلت درمی‌آید و نماز می‌خواند. ما با این کار، امر به معروف کردیم و دیگر حق نداریم به مرحله گفتاری برویم. این مسئله قبلا بررسی شد و دلایل آن هم ارائه شد.

 

مرتبه دوم امر به معروف و نهی از منکر

 

ایشان وارد مسئله دوم می‌شود. در این مسئله ایشان می‌فرماید: «المرتبة الثانیة الأمر و النهی لسانا» مرتبه دوم امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی زبانی است.

 

مسئله اولی که ایشان ذیل این عنوان مطرح می‌کنند، این است: «لو علم أن المقصود لا یحصل بالمرتبة الأولى، یجب الانتقال إلى الثانیة مع احتمال التأثیر.»

 

در این مسئله ایشان بیان می‌کنند که شخص در جایی می‌داند که در این‌جا امر به معروف و نهی از منکر با مرتبه اول حاصل نمی‌شود. هر چه قدر هم که شما اخم در هم بکشید،‌ این فرد نماز نمی‌خواند. هر چه قدر هم که رو ترش کنید، او دروغ را ترک نمی‌کند. الآن در حال دروغ گفتن و غیبت است. بر فرض شما از این‌جا بلند می‌شوید و به آن طرف می‌روید، او متوجه می‌شود که این کار بد است، ولی ترک نمی‌کند. شما آن حالت قلبت را نشان داده‌ای، ولی بدون استفاده از لسان.

 

امام(ره) می‌فرمایند اگر این اقدام، فایده نکرد، باید به سراغ مرحله گفتار بروید. «لو علم أن المقصود لا یحصل بالمرتبة الأولى یجب الانتقال إلى الثانیة مع احتمال التأثیر.»

 

موقع لزوم استفاده از مرتبه لسانی

 

این مسئله این را می‌گوید که اگر امر به معروف و نهی از منکر به مرتبی اولی حاصل نمی‌شود، شما باید به سراغ مرتبه دوم بروید که گفتار به زبان است؛ البته مع احتمال التأثیر. تمام مراتب امر به معروف و نهی از منکر، وجوبش به احتمال تأثیر مشروط است. این را در مسئله سوم که گذشت، بیان کردیم که امر به معروف و نهی از منکر زمانی واجب است که احتمال اثر داشته باشد.

 

به چه دلیل اگر مرحله اول اثر نکرد، واجب است که ما به سراغ مرحله دوم برویم؟ لبقاء التکلیف، لبقاء‌ الموضوع. آن چیزی که بر ما واجب بود، این بود که اقدامی بکنیم که طرف مقابل دست از حرام بردارد یا اقدام به واجب کند. امر به معروف و نهی از منکر یعنی اقدام در جهت این که تارک معروف، عامل به معروف شود. عامل به منکر، تارک منکر شود. این هدف بود.

 

شما وقتی قیافه در هم کشیدید و به هدف نرسیدید و اگر بگویید، به هدف می‌رسید، باید بگویید؛ چون آیه فرمود: «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ»[1] بر طبق این آیه، هنوز موضوع امر به معروف واجب است؛ چون هنوز معروف را انجام نمی‌دهد و باید به او بگویید تا انجام دهد.

 

پس این که ایشان فرمود اگر مرحله اول اثر نکرد و شما می‌دانید که مرحله دوم اثر می‌کند واجب است اقدام کنید، به این دلیل است که تکلیف همچنان باقی است. این نیاز به استدلال زیادی ندارد.

 

اکتفا به ارشاد هنگام احتمال تأثیر

 

مسئله دوم از مسائل لزوم قول بالسان را امام(ره) به این صورت بیان می‌کنند: «لو احتمل حصول المطلوب بالوعظ و الارشاد و القول اللیّن یجب ذلک و لا یجوز التعدی عنه.» این مسئله این را می‌گوید که اگر امر به معروف و نهی از منکر در جایی با وعظ و ارشاد حاصل می‌شود، شما حق ندارید به مرحله سخت‌تر گذر کنید.

 

من با کسی که نماز نمی‌خواند مواجه می‌شوم. اگر به او موعظه کنم، یعنی به عنوان مثال به او بگویم که آتش جهنم خیلی سوزان است، نمی‌ارزد که انسان اوقاتش را طوری صرف کند که موجب جهنم شود. خدای متعال فرموده است که اگر نماز نخوانیم به جهنم می‌رویم. اصلاً به این نمی‌گویم که بلند شو و نماز بخوان. این‌ها را که می‌گویم، بلند می‌شود و نماز می‌خواند. ایشان می‌فرماید که واجب است همین‌ها را بگویید؛ اصلاً هیچ امری هم در آن نیست. ارشادش کنید.

 

دلیل اکتفا به ارشاد

 

حال سوال این است که چرا این واجب است؟ مگر صریح آیه، تأمرونَ نبود؟ «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» مؤعظه و ارشاد که امر نیست. قول نرم در کجای این آیه هست؟ از چه دلیلی ما وجوب این‌ها را استفاده می‌کنیم؟

 

اگر یادتان باشد در مسئله سوم از مسائل احتمال تأثیر، گفتیم که در امر به معروف و نهی از منکر، صیغه امر و نهی، طریقی است و موضوعیت ندارد. آن چیزی که در باب امر به معروف و نهی از منکر موضوعیت دارد، تحقق المعروف و ترک المنکر است. خدای متعال می‌خواهد این تحقق پیدا کند؛ چون نوعاً طریق تحقق به گفتار و قول هست، کلمه امر و نهی را آورده است.

 

به عبارت دیگر تأمرونَ بالمعروف، یعنی یک کاری می‌کنید که این معروف در عالم خارج تحقق پیدا کند. طریق معمولیش دستور است؛ ولی موضوعیتی ندارد. دلیل ما بر این مطلب چیست؟

 

یکی از ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر این بود: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[2] این آیه فرمود باید از شما امتی باشد که دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر می‌کند. یعنی این آیه امر به معروف و نهی از منکر را از مصادیق دعوت الی الخیر شمرد. از شما، امتی باشد که دعوت به خیر می‌کنید و امر به معروف می‌کند. این عطف، عطف تفسیر است. این دعوت الی الخیر هم در این آیه، امر به معروف و نهی از منکر است.

 

پس آن چه که مطلوب خدای متعال است، دعوت الی الخیر است. در آیه سوره نحل خدای متعال فرمود: «ادعُ إِلىٰ سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبیلِهِ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدینَ»[3] خدای متعال در این آیه فرمود آن دعوت الی الخیری که در آیه گفتیم امر به معروف و نهی از منکر هست، باید با حکمت، موعظه و جدال احسن انجام بدهی. یعنی ببین دعوت الی الخیر با کدام یک از این‌ها میسور است، با آن انجام بده.

 

بنابراین خود ادله امر به معروف و نهی از منکر که در قرآن آمده است، حتی اگر امر و نهی را طریقی نگیریم، خود اقتضاء ظهور ادله این است که اگر امر به معروف و نهی از منکر با موعظه امکان پذیر است، باید با موعظه انجام بگیرد. حالا اگر با موعظه نمی‌شود و با جدال احسن می‌شود، فرمود که باید جدال احسن کنید.

 

پس بنابراین امام(ره) فرمود اگر تحقق اثر با موعظه هست، موعظه واجب است. بعد فرمودند: «و لا یجوز التعدی عنه» روی این می‌خواهیم مقداری حاشیه بگذاریم. جایز نیست از این عبور کنید، یعنی اگر با موعظه و ارشاد اثر کرد، حق دستور ندارید.

 

لزوم تقیید فتوای امام(ره)

 

با این فتوا نمی‌شود علی الاطلاق همراه بود. این لایجوزُ را باید مقیدش کنیم به «و لا یجوز التعدی اذا کان ملازما للحرام». حق ندارید عبور کنید به امر و نهی، اگر ملازم با یک حرامی است.

 

به عنوان مثال اگر دستور دهید، طرف مقابل ایذاء می‌شود. ایذاء مؤمن هم حرام است. ایذاء به این معنا است که ناگهان جلوی جمعیت به او بگویید که بلند شو و نمازت را بخوان. همه نظرها به او برمی‌گردد و او اذیت می‌شود. در یک مجلس عادی اگر دوستت را طوری صدا کنی و همه برگردند و او را ببینند، این ایذاء و حرام است.

 

این فرد این‌جا نشسته و شما شروع به موعظه می‌کنید و هیچ کس نمی‌فهمد که شما به او می‌گویید نماز بخوان. می‌گویید این‌هایی که نماز می‌خوانند، چه قدر ثواب می‌برند. او متوجه می‌شود که باید نماز بخواند. ایشان می‌فرماید که حق ندارید به او بگویید بلند شو و نمازت را بخوان؛ حرام است.

 

سؤال است که آیا این علی اطلاقه‌ حرام است؟ ولو این که نه او اذیت می‌شود، نه موجب بی‌آبرویی او می‌شود و نه موجب وهن او می‌شود؟ هنگامی این امر لایجوزُ می‌شود که این امر با یک حرامی ملازم باشد؛ مثلا این کار موجب وهن و اذیت این فرد شود یا موجب سلب آبروی او شود؛ اما اگر به این فرد که نماز نمی‌خواند، دستور دهم که نمازت را بخوان، نمازش را می‌خواند. اگر موعظه‌اش هم بکنم، نمازش را می‌خواند و دستور من نه موجب وهن اوست و نه بی‌آبرویی. در این‌جا هر دو کار، یعنی موعظه و دستور برای امر به معروف و نهی از منکر مجاز است. قدر مشترکش واجب است؛ یعنی اگر کسی که نماز نمی‌خواند را موعظه‌ کنم، نماز می‌خواند. دستور هم بدهم، نماز می‌خواند. هر دو هم علی السواء است؛ قدر مشترک می‌شود واجب. دیگر خود شما باید انتخاب کنید.

  

مواقع لزوم امر و نهی

 

بعضی مواقع هست که اگر خیلی در مسئله دقیق شویم، موعظه شاید بحث شرعی نداشته باشد؛ چون شما اگر موعظه را شروع کنید، باید چند دقیقه حرف بزنید. اما اگر یک بار به او بگویید نمازت را بخوان، او نمازش را می‌خواند. بنابراین شما چند دقیقه وقتت را صرف این کرده‌اید که این فرد نماز بخواند. آن اسراف و اتلاف عمر است و شاید هم جایز نباشد. پس مسئله را این طور مطرح می‌کنیم «لو احتمل حصول المطلوب بالوعظ و الارشاد و القول اللین، یجب ذلک و لا یجوز التعدی الی الامر و النهی الصریح اذا کان ملازما للحرام مع عدم ذلک یجوز تعدی بل قد یجب اذا کان الاول ملازما للحرام.»122/102/ق

 

پاورقی:

آل عمران/110

آل عمران/104

نحل/125

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰