گزارش اتاق فکر فلسفه علم
اتاق فکر فلسفه علم مؤسسه اشراق از مهرماه 1392 ذیل مجموعه کارگروههای علوم انسانی شروع به فعالیت کرده است. هدف از راهاندازی این اتاق فکر بهطور عمده، بررسی وضع علم و پیگیری بحرانهای ذاتی علم - که همان بازتولید علم است – میباشد که برای این منظور باید نسبت زبان و جهان و دو مسئله مهم مدنظر قرار گیرد: 1- توجه به اتفاقات رویداده در نیمه اول قرن 19 و نیمه دوم قرن بیستم درباره علم و 2- توجه به تمام کسانی که نسبت بین آگاهی و اسطوره را کار کردن (نئوکانتیها) مخصوصاً کاسیرر.
فعالیتهای انجامشده
اتاق فکر فلسفه علم، در راستای نقش کلی خویش و با نظر به هر یک از مأموریتهای کلان تعریفشده، فعالیتهایی انجام داده است که ذیلاً تصویری کلی از آنها ارائه میشود.
تشکیل گروه
شاید تشکیل گروه اولین گام برای پیشبرد اهداف کارگروه فلسفه بود که به بهانهی خواندن جلد دوم مجموعه آثار کاسیرر این گروه با حضور پنج نفر تشکیل شد.
برگزاری جلسات مستمر در پنج ماه
برگزاری جلسات گروه باید خمیرمایهی اصلی کارگروه فلسفهی علم باشد تا از این طریق به همصحبتی و زبان واحدی رسید و فضای گفتگو فراهم شود. ازاینرو، در اولین تلاش جلسات مذکور با حضور پنج نغر بهصورت مداوم برگزار شد که در این میان، بحثهای زیادی انجام شد که میتوان به این موارد اشاره کرد که همگی ذیل زبان و آگاهی و در نسبت با آگاهی تعریف میشوند.
پژوهشهای اتاق فکر فلسفه علم
قطعاً در هر فعالیت علمی پژوهش جایگاه ویژهای دارد و اتاق فکر فلسفه علم طرحهای زیادی برای تحقق این مسئله داشته و دارد که مواردی مانند حمایت از پایاننامههای مربوطه، سفارش مقاله به اساتید این حوزه، کمک به فعالیتهای پژوهشی مستقل و وابسته (همفکری و ایده دادن و برگزاری جلسات مشترک) و همکلامی با اساتید این حوزه بوده است.
البته حمایت از پایاننامهها به دلایل مختلف هنوز میسر نشده است. ولی در مواردی مانند مراجعه به اساتید و کمک به فعالیتهای پژوهشی کارهای قابلذکری انجامگرفته است. از آن جمله پرونده ریشههای فلسفه تحلیلی برای موسسه ترجمان است که در خلال صحبتهای جلسه گروهی در رابطه با پیگیریهای نسبت زبان و جهان در قرن 19 مطرح گردیده است. نوشتن تاریخ علم و تکنولوژی در ایران معاصر تا دوران صفویه نیز از دیگر مواردی است که در گروه فلسفه علم دنبال میگردد.
جلسات متنخوانی
1- برگزاری جلسات متنخوانی کتاب ویتکنشتاین اول
پس از بررسیهای کارشناسی کارگروه به این نتیجه رسید که در ارتباط با بحران علم در قرن 19 و زبان و آگاهی، باید ویتکنشتاین اول را موردپژوهش قرار دهد. ویتکنشتاین در اوایل قرن 20 ظهور کرده است و مطالعات وی، منجر به ظهور مکتبهای بسیار مهمی درصحنهی قلم شده است که در این زمینه میتوان ظهور پوزیتیویست منطقی و تأثیرات گسترده آن اشاره کرد. پس مطالعهی ویتنکنشتاین میتواند بحثهای مربوط به این موضوع در مکتب کمبریج مانند راسل و مور و درگیریهای بین آنها در تقابل با نوهگلیهایی مثل برادلی را بررسی کرد. درواقع، متنخوانی ویتکنشتاین در پی همان نسبت زبان و جهان است. خروجیهای این جلسات را میتوان در «سایت کارگاه» دریافت کرد که تحت عنوان «درآمدی بر خواندن تراکتاتوس» منتشر گردیده است. در قسمتی از این متن آمده است: «اولین جملههای ویتگنشتاین در پیشگفتار رساله برای ما که قصد کردهایم کتاب او را بخوانیم بسیار بااهمیت است: «شاید این کتاب را تنها کسی فهم کند که اندیشههایی را که در آن بیانشدهاند - یا دستکم اندیشههایی همانند را – خود شخصاً یکبار اندیشیده باشد. بدین روی، این کتاب یک کتاب درسی نیست. هدف آن هنگامی برآورده خواهد شد که برای کسی که آن را با تفاهم میخواند، رامش بخش باشد.» نکتة بسیار عجیب این ادعاست که هدف کتاب وابسته به لذتبخش بودن آن برای کسی است که آن را فهمیده باشد. چگونه ممکن است کتابی فلسفی چنین هدفی را دنبال کند. آنهم کتابی با این صورتِ بینهایت منطقی و عجیب. آیا میتوان این رساله را طوری خواند که فهم آن لذتبخش باشد؟»
2- برگزاری جلسات متنخوانی کاسیرر
پیگیری اتفاقات رخداده برای علم و آگاهی در قرن 19 و نسبت زبان و جهان در این دوره ازنظر اتاق فکر فلسفه علم بسیار مهم بوده و هست و از خلل همین توجه، توجه به نئوکانتیها و مخصوصاً کاسیرر که بسیار خوب درباره علم بحث کرده است را میطلبد. تمایز کاسیرر با دیگران در این است که وی زبان را در چهارچوب مفاهیم محدود نمیکرد. بلکه به آگاهی به نحو موسعتری توجه داشت. بهطوریکه زبان و آگاهی اسطورهای در کار میآمد.
این موضوع چه اهمیتی دارد؟ اهمیت این موضوع ازآنجهت هست که اتفاق خاصی برای آگاهی و زبان افتاده است و زبان بهصورت زبان مفهومی درآمده و ریاضیوارتر شده است. هر چه به دوره جدید نزدیکتر شدهایم، مشخصاً برای زبان اتفاقاتی افتاده است و همچنین برای آگاهی و علم. در یک مرحله از تاریخ به علم تبدیلشده است و در مرحلهای دیگر به فلسفه تبدیلشده است. بنابراین به نظر میرسد مسئله و مشکل ما بسیار مرتبط با این تغییر زبان است. در این رویداد ماده قضایا فراموش میشدند و همهچیز تبدیل بهصورت فرمال و زبان تبدیل بهصورت فرمال خودش میشد و هرروز شدت این اتفاق بیشتر میشد. ماده قضایا ربط به معنا و راز زبان دارد و این توجه به معنا و راز بوده که فراموششده است. بنابرای با توجه به کتابشناسی که انجام گرفت، تصمیم برآن شد که جلد دوم فلسفه صورتهای سمبلیک مجموعه آثار کاسیرر مطالعه گردد.
سایت کارگاه
یکی از مهمترین اقدامات اتاق فکر فلسفه غرب راهاندازی سایت «کارگاه»، در راستای ارائه نتایج کار خود و ارتباط تعریفشده با مجموعههای دیگر است. این سایت که با همکاری جدی اتاق فکر «فلسفه علم» و بعضی دیگر از همکاران مجموعه راهاندازی شده است، هماکنون با آدرس www.kaargaah.ir قابلاستفاده است.
کتابشناسی
انجام یک کار کتابشناسی درباره همه کسانی که بر روی موضوع آگاهی اسطورهای کارکردهاند که این کار بر روی سایت www.kaargaah.ir منتشرشده است.
دیگر فعالیتها
شرکت در جلسهی شورای دبیران و طرح بحث فعال، برگزاری پنج جلسه مباحثه فلسفه سینما با همکاری کارگروه فرهنگ و تمدن، مباحثه و همفکری فعال با اتاق فکر مدیریت در مورد فلسفهی سازمان، و مشاوره و مشارکت فعال در کارگروه فلسفه غرب نیز از دیگر فعالیتهای اتاق فکر فسلفه علم بوده است.
برنامههای آینده اتاق فکر
همانطور که ذکر شد، اتاق فکر فلسفه علم، وظیفهی ذاتی این گروه را نهفقط شناختن چیستی علم، بلکه سعی در زنده کردن و به قدرت رسیدن آن در فضای ایران جدید میداند. از این رو، برنامههای آینده این اتاق فکر را میتوان شامل موارد ذیل دانست:
· پیگیری اهداف قبلی
· پرورش گفتار موجود در اتاق فکر فلسفه علم
· زنده کردن علم در خلال شناسایی علم
· برقراری ارتباط با اساتید
· حمایت از پایاننامههای موجود در راستای اهداف کارگاه
· پیگیری وضع علم در قرونوسطی، اروپای جدید، آمریکا
· مطالعهی وضع (تاریخ) علم در ایران معاصر مخصوصاً جریانات فلسفهی علم
· مطالعهی وضع برخورد ایران و غرب در تاریخ معاصر