vasael.ir

کد خبر: ۱۰۴۹
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۷ - 20 April 2015

معرفی اتاق فکر علوم سیاسی

کارگروه علوم سیاسی با حضور اعضاء (شش عضو اصلی) جلسات هفتگی را برای همفکری در رابطه با مسیر کارگروه تشکیل می‌دهد. این جلسات به فراخور موضوعات و نیاز به همفکری میان اعضاء به‌صورت هفتگی یا ماهانه تشکیل می‌شود.

 

دغدغه علوم انسانی‌ای که با حیات جامعه ایرانی تناسب داشته باشد چندی است که در میان اصحاب علوم انسانی کشور مطرح‌شده است. گروه علوم سیاسی موسسه اشراق نیز همراه با چنین دغدغه‌ای تلاش خود برای اندیشیدن به علوم انسانی را آغاز نمود؛ اما در این مسیر، ممکن است این سؤال مطرح گردد که جهت ما در این کوشش نظری چه باید باشد؟ در نظر ما جهتی که ممکن است ما را به علوم انسانی ایرانی رهنمون شود، اندیشیدن به وضعیت پیچیده جامعه ایرانی است. ما بدون اندیشیدن به وضعیت پیچیده و پرتناقضمان نمی‌توانیم به امکان‌هایی که پیشرویمان وجود دارد آگاه شویم. درواقع ما تنها زمانی می‌توانیم شرایط کنونی خود را به فهم آوریم که آن را در پیچیدگی و دشواری‌اش در نظر آوریم.

اما طرح پیچیده شرایط کنونی جامعه ایرانی و فهم آنچه کمکی به ما خواهد کرد؟ شاید مهم‌ترین ره‌آورد فهم وضعیت بحران‌زده و دشوار ما، طرح درست پرسش‌ها و مسائلمان باشد. ما تا زمانی که پرسش‌ها و مسائل-مان را درست طرح نکنیم امکانی جدید به روی‌مان گشوده نخواهد شد. پرسش سرآغاز تفکر پیچیده نسبت به وضعیت جامعه ایرانی است. پرسش مایه خودآگاهی و رافع حجاب غفلت است. ازاین‌رو شاید طرح پرسش‌های مناسب در شرایط کنونی مهم‌ترین ضرورت پیشروی ما در مسیر تأمل بر علوم انسانی ایرانی باشد.

کارگروه علوم سیاسی موسسه اشراق، فعالیت‌های خود را در راستای توجه به این مسئله دنبال نموده است.

 

گزارش فعالیت‌ها

پروژه پرسش از وضع سیاست در جامعه ایرانی

تلاش ما در مسیری که آغاز نمودیم این است که با توجه عمیق به متفکرانِ وضعمان، به مبادی و پرسش-هایشان نزدیک شویم تا بفهمیم که آن‌ها درباره وضعمان به ما چه می‌گویند و ما چگونه می‌توانیم از مسیر و مجرای آن‌ها به وضعی که در آن بسر می‌بریم، نزدیک شویم. برای همین منظور پژوهش‌هایی برای فهم وضعیتمان از مجرای متفکران علوم انسانی در کارگروه علوم سیاسی انجام پذیرفت. این پژوهش‌ها عبارت‌اند از:

o          دکتر دهقانی فیروزآبادی و پرسش از سیاست خارجی دولت اسلامی

o          دکتر سریع القلم و پرسش از سیاست خارجی توسعه‌گرا

o          پرسش از حکومت اسلامی- امکان فقه سیاسی

o          دکتر سریع القلم و مواجهه با مسئله توسعه در ایران معاصر

o          داوری اردکانی و مواجهه سنت و تجدد

متن‌خوانی شهر خدا

کارگروه علوم سیاسی متن‌خوانی کتاب شهر خدای آگوستین را موردتوجه قرار داده و تاکنون شش بخش از این کتاب با حضور دکتر مرادی خوانده‌شده و مورد مباحثه قرارگرفته است. یادداشت‌های نیز برای هر جلسه تهیه‌شده که محورهای اصلی آن بخش را به همراه تحشیه‌های تبیین توضیح داده است. جلسه متن‌خوانی کتاب همچنان ادامه خواهد داشت و تلاش بر آن است در پایان هر یک از اعضاء مقاله‌ای را در رابطه با بحث‌های صورت گرفته تهیه نماید.

نشست گفتگو با سنت

برای تأمل در رابطه با پرسش‌های پیرامون سنت و تجدد کارگروه علوم سیاسی سلسله جلساتی (سه جلسه) را پیرامون گفتگو با سنت برگزار نمود و ابعاد مختلف موضوع را موردبحث و بررسی قرارداد. گزارش تبیینی نیز در رابطه با مباحث انجام‌شده در نشست‌ها تهیه گردیده است.

برگزاری سلسله نشست‌های «درنگی بر شرایط امکان گروه‌های تکفیری»

کارگروه علوم سیاسی در راستای تفکر به وضع سیاسی ایران برخی مسائل سیاسی روز را از این زاویه مورد تأمل قرار می‌دهد. در همین زمینه دو نشست در رابطه با تکفیری‌ها برگزار شد. تلاش ما در این نشست‌ها بر آن بود تا چهار محور زیر را پیگیری کنیم:

o          معنای خشونت تکفیری‌ها

o          تکفیری‌ها و جهان مدرن

o          تکفیری‌‌ها و تاریخ

o          تکفیری‌ها و اسلام

جلسات کارگروه

کارگروه علوم سیاسی با حضور اعضاء (شش عضو اصلی) جلسات هفتگی را برای همفکری در رابطه با مسیر کارگروه تشکیل می‌دهد. این جلسات به فراخور موضوعات و نیاز به همفکری میان اعضاء به‌صورت هفتگی یا ماهانه تشکیل می‌شود.

جلسات گزارش دهی اعضاء

با توجه به پروژه‌های تعریف‌شده در کارگروه علوم سیاسی جلساتی برای گزارش دهی هر یک از اعضاء از پیشرفت پروژه و همفکری با دیگر اعضاء کارگروه تشکیل می‌گردد. در این جلسات فرایند پروژه‌ها موردبررسی و نقد و نظر قرار می‌گیرد که برای پیشبرد صحیح پروژه‌ها بسیار مؤثر است.

جلسات مباحثه تاریخ تفکر

این برنامه در راستای همکاری با دوره عهد و بخش آموزش اشراق انجام می‌گیرد. در این جلسات هفتگی تلاش بر این است تا با مراجعه به متون تفکر فلسفی غرب، تأملی دوباره بر پرسش‌هایمان صورت گیرد.

 

برنامه‌های آینده اتاق فکر علوم سیاسی

در ادامه فعالیت‌های صورت گرفته در کارگروه علوم سیاسی ذیل پروژه اصلی پرسش از وضع سیاست در ایران معاصر، کارگروه علوم سیاسی گام‌های دیگری را برای تحقق این پروژه در آینده مدنظر قرار داده است که به برخی از این موارد اشاره می‌شود.

•              پروژه‌های تعریف‌شده

الف) معنای علم در علوم اجتماعی

ب) پدیدارشناسی معنای توسعه سیاسی در رشته علوم سیاسی در ایران

ج) امکان توسعه سیاسی در ایران

د) امکان یا امتناع فقه سیاسی

ه) پرسش از رمز سیاست

و) تأمل در پرسش‌های بنیادین تفکر سیاسی در روسیه

ز) پرسش از زبان علوم اجتماعی (علوم سیاسی)

ح) روایت خودباوری و ازخودبیگانگی ایرانیان

•              ادامه جلسات متن‌خوانی شهر خدا و شروع متن‌خوانی کتاب‌های دیگر

یکی از متن‌هایی که توافق در رابطه با آن انجام‌شده است، لویاتان توماس هابز است. این کتاب، آغاز تفکر مدرن در باب اقتصاد، اجتماع، مدیریت، سیاست و حقوق است. در رابطه با این متن‌خوانی تلاش شده است تا هماهنگی با دیگر گروه‌های اشراق نیز صورت گیرد. درواقع این متن‌خوانی بین گروهی خواهد بود.

•              تشکیل حلقاتی با دانشگاهیان

یکی از برنامه‌های ما که در حال حاضر زمینه‌های آن نیز ایجادشده است، آگاهی بیشتر از فضای دانشگاهی و کمک و یاری به آنانی است که در دانشگاه‌ها پی جوی تفکرند. این هم برای ما مفید است که با زبان و وضع امروزین دانشگاه آشنا می‌شویم و هم برای آنانی که به اینجا می‌آیند، چراکه ما در کنارشان می‌ایستیم و از تنهایی درشان می‌آوریم.

•              برگزاری نشست‌های جدید

برگزاری نشست بیشتر به آن دلیل است که پرسش‌های ما نیرومند شده و باب‌های جدیدی به روی ما و گروه‌های دیگر گشوده شود. مثلاً ما باید پیرامون نسبت ایدئولوژی و سیاست فکر کنیم.

•              هدایت پژوهشی

 از دیگر برنامه‌هایی که می‌تواند به ما در شکل‌دهی به شبکه‌های فکری در کارگروه‌های مختلف کمک کند هدایت پژوهشی دانشجویان در مقاطع مختلف است. دادن ایده در مورد موضوعات پایان-نامه‌ها،‌ مشاوره در تهیه پروپوزال،‌ مشورت‌های مداوم در مراحل مختلف تدوین پژوهش، نقد و بررسی نتایج پژوهش‌های دانشگاهی دانشجویان و ... ازجمله کمک‌ها و هدایت‌های پژوهشی است که می‌تواند در کارگروه‌ها دنبال شود.

• هدایت آموزشی

عدم هدایت آموزشی صحیح دانشجویان یکی از ضعف‌های عمده دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی کشور است. این ضعف باعث می‌شود که دانشجویان رشته‌های گوناگون علوم انسانی فاقد آشنایی دقیق با مباحث و نظریات رشته خود باشند. هدایت آموزشی دانشجویان مانند معرفی سیر مطالعاتی و مشورت‌های مستمر می‌تواند به‌عنوان فعالیت موازی به پرورش دانشجویان در حوزه علوم انسانی به‌طور عام و علوم سیاسی به‌صورت خاص کمک نماید. هدایت آموزشی دانشجویان ضمن توانمندسازی نظری آن‌ها،‌ منجر به شکل‌گیری شبکه‌های دانشجویی حول کارگروه‌ها خواهد شد.

کمک به صاحبان اندیشه جهت تدوین و طرح ایده‌هایشان از طریق کارگروه‌ها به گسترده شدن شبکه‌های ارتباطی در اطراف کارگروه‌ها منجر خواهد شد. ما می‌توانیم بر اساس اهداف پژوهشی در کارگروه‌ها به پژوهشگرانی که ایده‌ها و دغدغه‌های نظری‌شان با اهداف پژوهشی ما هم‌افق است کمک کنیم تا آن ایده‌ها را به سرانجام برسانند.

 

گزارش متن‌خوانی

کتاب شهر خدا

کتاب شهر خدا نوشته آگوستین یکی از مهم‌ترین آثار کلاسیک فلسفی در مغرب زمین است که منشأ بسیاری از بحث‌ها و مفاهیم فلسفه مدرن غرب را می‌تواند در آن جستجو کرد. اگرچه آگوستین کتاب شهر خدا را در پاسخ به عیب‌جویی کافران از نقش مسیحیت در سقوط امپراتوری روم توسط بربرها نوشته است اما جدا از این زمینه اجتماعی مباحثی که آگوستین در رابطه با الهیات سیاسی، تاریخ، ایمان و ... در کتابش مطرح می‌کند زمینه‌های مباحثی بنیادین در فلسفه مدرن را فراهم می‌آورد که در دوره مدرن اساس تمدن غربی را شکل می‌دهد؛ بنابراین ازآنجاکه کتاب شهر خدا سرآغاز بسیاری از مفاهیم فلسفی در دوره مدرن است اثری مهم به شمار می‌رود که برای فهم عمیق این مفاهیم باید به این کتاب مراجعه نمود.

 با خواندن کتاب شهر خدای آگوستین، ریشه تئولوژیک جهان مدرن و مفاهیم آن آشکار می‌شود. اینکه چگونه مباحثی چون تاریخ، اندیشه پیشرفت و سیاست در دوره مدرن و در اندیشه فیلسوفانی چون دکارت، هابز، کانت و هگل ریشه در مباحث الهیاتی دارد که آگوستین به بحث در رابطه با آن‌ها پرداخته است. آگوستین با بحث از تاریخ و تبدیل تاریخ دوری یونانیان به تاریخ خطی در اندیشه مسیحی امکان اندیشه پیشرفت و الهیات تاریخی را فراهم می‌آورد. درواقع آگوستین تاریخ قدسی را به تاریخ جهانی بدل می‌نماید و هگل بر بنیاد همین سرآغاز است که اندیشه تاریخی خود را سامان می‌دهد. همچنین بحث سوژه و شکل‌گیری آن را نیز می‌توان در اندیشه‌های آگوستین پی گرفت. آگوستین با تمایز گذاری میان درون و بیرون و اینکه ایمان امری درونی است و حقیقت را باید در درون جستجو کرد تمایز گذاری میان من و جهان را ممکن می‌سازد و این جداسازی خود با جهان، بنیاد شکل‌گیری سوژه در دکارت و فلسفه مدرن را فراهم می‌آورد.

با توجه به آنچه گفته شد کتاب شهر خدا سرآغاز بسیاری از مفاهیم اندیشه فلسفی در مغرب زمین است و ازاین‌جهت کتاب آگوستین برای ما بسیار مهم است. چراکه وضعیت سیاست ما بی‌نسبت با آنچه آگوستین می‌گوید نیست. اینکه پیشرفت کردن به سرنوشت محتوم ما بدل شده است؛ اینکه نسبت آرمان و واقعیت برای ما مسئله شده است؛ اینکه تاریخ برای ما مهم شده و ما نسبت خود را با گذشته و آینده جستجو می‌کنیم و ... نشان می‌دهد که ما برای فهم وضعمان نیازمند فهم بنیادهای آن هستیم. برای این کار باید به کسانی چون آگوستین مراجعه کنیم تا از زبان آن‌ها و دریچه‌ای که گشوده‌اند امکان فهم وضعیت امروزمان را فراهم آوریم.

 

گزارش نشست‌‌

«درنگی بر شرایط امکان گروه‌‌های تکفیری»

کفیری‌‌ها گروه‌‌هایی هستند که در جهان امروز ما را متوجه خود کرده‌‌اند و ما ازآن‌جهت متوجه آن‌ها شده‌ایم که آن‌ها را به‌گونه‌ای دیگر یافته‌‌ایم. تکفیری‌‌ها خود را موظف می‌‌دانند و در جهت وظیفه‌‌ی خود هر کاری می‌‌کنند. این هر کاری، اشاره به عدم انتباه‌‌شان به مرسومات و مقبولات دارد. مثلاً برایشان جا و مکان بی‌‌اهمیت است؛ هم خودشان از همه‌جا هستند و کاری به زبان و نژاد و تابعیت ندارند و هم در همه‌جا عمل می‌‌کنند و کاری به مرز و قلمرو ندارند. می‌‌گویند در شام فعالیت می‌‌کنیم و دیگر برایشان مهم نیست که امروز شامی وجود ندارد و به‌جایش کشورهای دیگری به وجود آمده ‌‌است. این گروه‌‌ها باوجود تمام کثرتی که دارند، گویا به یک‌شکل جهان‌‌ ما را به چالش کشیده‌‌اند و همه می‌‌دانند که تکفیری-ها چگونه عمل می‌‌کنند. اما این صورت واحد از چه حقیقتی برآمده است؟ یعنی چه چیزی گروهی را گروهی تکفیری می‌‌کند؟ توجه به این پرسش ما را به حقیقت این گروه نزدیک می‌‌کند به‌جای آنکه حقیقتش را در حجاب بعضی تاریخ‌‌نگاری‌‌ها پنهان کند. با این پرسش، ما از تحلیل‌‌های اقتصادی و سیاست خارجی و امنیتی می‌‌گذریم و به سطحی از آشنایی با پدیدار تکفیری می‌‌رسیم که همه‌‌ی آن تحلیل‌‌ها در ذیل آن دوباره می‌‌آید. در اینجا ما معنای گروه‌‌های تکفیری را در شرایط امکان ظهورش می-جوییم و به این شکل با یافتن حقیقت این گروه‌‌ها، چیزی از زمانه‌‌ی خود نیز می‌‌فهمیم و مهم‌تر از همه درک حقیقی از نسبت خود با آن‌ها پیدا می‌‌کنیم. تلاش ما در این سلسله نشست‌‌ها آن بود که این پرسش را در چهار صورت پیگیری کنیم:

1.         معنای خشونت تکفیری‌‌ها

نکته مهم در این بحث این است که ما از زاویه‌‌ی خشونتی که تکفیری‌‌ها بروز می‌‌دهند، درکی از آن‌ها به دست آوریم. آیا این خشونت، خشونتی تهی، یعنی خشونت برای خشونت است، آن‌طور که در فیلم قاتلین بالفطره می‌‌بینیم؟ آیا این خشونت، خشونتی نازیستی است که آرنت آن را ابتذال بشر، به جهت نقصان در فکر کردن می‌‌داند؟ اینکه برای این گروه نمایش خشونت اهمیت دارد به چه معناست؟

خشونت تکفیری‌‌ها چه نسبتی با نفی نظم امور در نگاهشان دارد؟ آیا می‌‌توان نسبتی میان تکفیری-ها و همه آن‌هایی که با عالم کنونی سر جنگ دارند، یافت؟ آیا آن‌ها همچون امکانی زنده در درون همه آن‌ها که منتقدین نظم عالم‌‌اند حضور ندارند؟

2.         تکفیری‌‌ها و جهان مدرن

تکفیری‌‌ها چه جایی در جهان ما دارند؟ آیا گروهی بیرون مانده از عالم مدرن‌‌اند که هنوز شهروند جامعه‌‌ی جهانی نشده‌‌اند و یا اتفاقاً در همین جهان، جا و مکانی مشخص دارند و از همین عالم معنای خود را اخذ می‌‌کنند؟

3.         تکفیری‌‌‌‌ها و تاریخ

اینکه تکفیری‌‌ها ملیت ندارند و شناسنامه‌‌ی خود را پاره می‌‌کنند به چه معناست؟ آن‌ها چه درکی از گذشته‌‌ی تاریخی دارند که بازگشت به آن را طالب‌اند؟ این گروه وضع کنونی جهان را چگونه می-بینند و چه فهمی از آینده دارند؟ برای آن‌ها زمان چه معنی می‌‌دهد؟

4.         تکفیری‌‌ها و اسلام

نسبت تکفیری‌‌ها با اسلام چیست؟ چگونه ظهور تکفیری‌‌ها در سنت اندیشه اسلامی ممکن شده است؟

 

گزارش نشست

«گفتگو با سنت»

یکی از مسائل و موضوعاتی که پرسش از وضعیت پیچیده جامعه ایرانی، ما را با آن روبرو می‌‌کند نسبت سنت و تجدد است. اینکه جامعه امروز ایرانی چه نسبتی با گذشته خود دارد؟ و چگونه گفتگو میان ما و سنتمان در وضعیت پیچیده امروزین‌‌مان ممکن می‌‌گردد؟ وضعیت امروز ما در تداوم سنت است یا در گسست از آن؟ ما چگونه با سنتی که در ما حضور دارد مواجه شویم؟ و چگونه می‌‌شود از سنت به تجدد رفت؟ چگونه می‌‌توان در این وضعیت پیچیده امکان گفتگو با سنت را گشود؟ آیا تنها راه برای تأسیس اندیشه جدید و به تعبیری امکان گشایی تفکر فراهم نمودن بنیادی جدید برای گذر از سنت است یا اینکه می‌‌توان بر بنیاد سنت ایستاد و آن را به اقتضای جدید بارور نمود؟ این سؤالات ازجمله پرسش‌‌های بنیادینی هستند که اندیشیدن به وضعیت پیچیده جامعه ایرانی ما را با آن‌ها روبه‌رو می‌‌سازد.

انتباه به گذشته در شرایط فعلی، به این جهت اهمیت دارد که امکان بازسازی نمودن «خود» در پیوستار با گذشته را می‌‌دهد. منظور از پیوستار با گذشته این نیست که نفهمیم دوران جدیدی سر برآورده است، بلکه منظور آن است که فهمی تاریخی از خویش به دست آوریم. اگر چنین نکنیم و این‌گونه، به گذشته توجه نکنیم، قطعاً در خیابان‌‌های دوران مدرن گم خواهیم شد. ما برای آنکه بتوانیم وضعیت امروزین خود را به فهم آوریم به‌ناچار باید نسبتمان را با گذشته خویش مورد تأمل قرار دهیم. ما برای بازسازی خویش در دنیای امروز نیاز داریم تا به گذشته خویش و مأثوراتمان رجوع کنیم و ظرفیت‌‌هایی بیابیم. چراکه ما هنوز نسبتی با آن‌ها در وجودمان داریم؛ و البته این بازگشت از جنس توجه است و الا ما باید ازآن‌جهت که در اینجا و اکنون هستیم به تفکر بنشینیم.

اما سخن از بازگشت به سنت چه وجوهی خواهد داشت؟ به‌طورکلی آنان که به نسبت سنت و تجدد در ایران اندیشده‌‌اند دو پاسخ متفاوت به این پرسش داده‌‌اند. عده‌‌ای چون سید جواد طباطبایی با قائل شدن به تصلب سنت و ظهور دوران جدید معتقد به نسخ سنت هستند. در نظر او سنت، «تصلب» یافته است و به این جهت هرگونه زایندگی خویش را ازدست‌داده است. به همین جهت از خروج از سنت به‌واسطه بهره‌گیری از بنیاد تجدد دفاع می‌‌کند. به‌عبارت‌دیگر بر بنیاد تجدد باید سنت را نسخ نمود و از آن گذشت. او معتقد است «تا زمانی که سنت، عنصر بنیادینی از حیات معنوی یک قوم باشد، پرسش فلسفی از آن امکان‌پذیر نمی‌‌شود و امکان پرسش فلسفی، درواقع، به معنای آغاز دوره گذار- اگرنه خروج کامل- از قلمرو سنت است» (ابن خلدون و علوم اجتماعی جدید، 1392، ص 61).

بر این اساس بنیاد اندیشه را نه در سنت، بل در تجدد باید قرارداد و البته گریزی از انتخاب این راه نیست. یا باید به این درک رسید که دورانی جدید آغاز گشته و ما به‌ناچار درآنیم، یا اینکه باید گرفتار بی‌بنیادی اندیشه و وضع فلاکت باری شد که در آن وضعیت نه درک سنت ممکن است و نه فهم دوران تجدد به‌صورت بنیادین. در نظر طباطبایی حتی نظر به سنت نیز به‌ناچار باید از زاویه تجدد امکان‌پذیر شود. بنابراین باید با مبانی تجدد و پرسش‌‌های دوران جدید به سنت نگاه انداخت و از آن میراث در این سامان بهره جست.

در مقابل این دیدگاه برخی دیگر چون داوری اردکانی، تلاش دارند تا از درون سنت امکانی برای گشوده شدن به دوران جدید فراهم آورند. در نظر داوری درست است که دوران تغییر کرده، اما این دقیقاً به این معنا نیست که ما به‌عنوان یک مسلمان یا ایرانی دقیقاً شهروندان این دوران جدید شده‌‌ایم. گشودگی ما به تجدید از زاویه تجربه تاریخی‌‌مان است. برای داوری مسئله مهم این است که ما تکیه‌گاه خود را در این گشودگی، سنت خویش در معنای حیات معنوی‌‌مان (و نه میراثی درگذشته مانده) قرار می‌‌دهیم یا در تجدد؟ تلاش امثال داوری این است که به ما بگویند باید با ایستادن در بنیادهای سنت، پرسش‌‌های جدید را بپرسیم و به این واسطه سنت را که درگذر زمان قدرت تولید اندیشه خود را (و نه قدرت تأثیرگذاری‌اش را) در مواجهه با پرسش‌‌ها و مسائل نو ازدست‌داده است دوباره بارور نماییم؛ به‌جای آنکه سنت را رها کنیم و از بنیادی متجدد، با پرسش‌‌های جدید، این سنت را ساختارشکنی (یا به تعبیر طباطبایی نسخ) کنیم.

شرط گفتگو باسنت آن است که ما به سخنگو بودن هر دو طرف معتقد باشیم نه اینکه سنت را ساختار متافیزیکی متعلق به قرن‌‌های پیش بدانیم که به ما به ارث رسیده است. در چنین نگاهی گفتگویی میان ما و سنت شکل نخواهد گرفت بلکه ما صرفاً به دنبال آن هستیم که سنت را تفسیر کرده و مورد خوانش قرار دهیم. در این نوع مواجهه ابژکتیو ما به دنبال آن هستیم که چگونه سنت را با شرایط امروز منطبق کنیم و آن را احیاء کنیم. اشکال عمده ما در مواجه با سنت در همین‌جاست که ما سنت را ایستا فرض می‌‌کنیم و به دنبال استخراج چیزی از آن هستیم که برای امروز ما به کار آید.

گفتگو با سنت نیازمند کنش متقابل و همدلانه میان ما و سنت است. در گفتگو با سنت باید سنت را پویا در نظر گرفت و این امکان را به سنت داد تا با ما سخن بگوید و حقیقت خود را نشان دهد نه اینکه ما خوانش خود از آن را اصل قرار دهیم. نکته مهم در گفتگو این است که ما بیش از آنکه به دنبال سخن گفتن باشیم گوش شنوا داشته باشیم. درواقع زمانی گفتگو میان ما و سنت محقق می‌‌شود که گوش شنوایی برای شنیدن سنت داشته باشیم. در این گفتگو با سنت ما بیش از آنکه به دنبال حمله کردن و به چالش کشیدن و استنطاق کردن از سنت باشم باید به سنت مجال سخن گفتن بدهیم. اما ازآنجاکه ما با ساختار متافیزیکی مدرن سنت را موردنقد قرار می‌‌دهیم، آن را ایستا می‌‌پنداریم و به آن گوش نمی‌‌دهیم. از همین زاویه سنت را موردنقد قرار می‌‌دهیم که چرا جواب‌‌گوی نیازهای دوران ما نیست. برای گفتگو با سنت باید سخن گفتن یک‌طرفه خود را در تعلیق قرار دهیم و به سنت اجازه دهیم تا حقیقت خود را نشان دهد و با ما سخن بگوید.

 به‌طورمعمول وقتی بحث از گفتگو با سنت می‌‌شود، ویژگی‌‌ها و خصایص سنت و ماهیت آن موردتوجه قرار می‌‌گیرد درحالی‌که ما نیازمند آنیم که به خود گفتگو و اقتضائات آن توجه کنیم. امکان گفتگو همواره برای ما وجود دارد اما این امکان برای تحقق نیازمند یکسری شروط است. بنابراین وقتی ما از گفتگو با سنت صحبت می‌‌کنیم باید «شرایط امکان گفتگو» با سنت را مورد تأمل قرار دهیم. یکی از شروط اصلی برای گفتگو زبان است. ما باید زبان گفتگو با سنت را داشته باشیم. اما زبان نسبت وثیقی با دوران دارد. هر زبانی متناسب با دوران خود است. بنابراین این سؤال پیش خواهد آمد که دوران ما چه نسبتی با دوران ملاصدرا دارد؟ با توجه به شکاف و گسستی که میان دوران ما و دوران ملاصدرا افتاده چگونه امکان هم‌زبانی و گفتگو میان ما و سنت وجود دارد؟

امکان گفتگو با سنت منوط به پویا و زنده دانستن سنت است. اینکه سنت را پویا در نظر بگیریم یا ایستا به «جایگاهی» که ما در آن ایستاده‌‌ایم برمی‌گردد. از جایگاه یک انسان مدرن که از زاویه پیشرفت به سنت نگاه می‌‌کند، سنت مرده و ایستا است. بنابراین موضع ما برای قضاوت در مورد اینکه سنت پویا یا ایستا است بسیار مهم است. نوع نسبت ما با سنت است که آن را ایستا یا پویا می‌‌کند. از این منظر سنت وقتی می‌‌تواند پویا باشد که پیش‌فرض ایستا بودن آن را کنار بگذاریم. اگر از زاویه مدرن به سنت بنگریم، سنت پیشاپیش مرده است و در این شرایط گفتگو با سنت در امتناع قرار دارد.

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۱:۵۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۰۴
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۵۳