همایش حکمت هنر انقلاب
همهساله در سالگرد شهادت شهید آوینی همایشها و نشستهایی با محوریت بیان کلی افکار شهید و ذکر خاطراتی از ایشان و پخش برخی آثار مرتبط برگزار میشود که در این برنامهها کمتر به وجوه تحلیلی اندیشه آن شهید پرداخته میشود و درنهایت با سخنرانی و میزگردی، برخی از نظرات ایشان موردبحث و گفتگو قرار میگیرد.
ولی به نظر میرسد جای خالی بحثهای تخصصی از منظر اندیشهای و تحلیلی پیرامون برخی مباحث مطروحه توسط شهید آوینی همراه با تحلیل و نقد آنکه موجب اقبال اندیشمندان علوم انسانی و هنرمندان عرصه هنر متعهد و انقلابی میگردد، همچنان احساس میشود.
ازاینرو کارگروه فرهنگ و تمدن موسسه اشراق بر آن شد تا همایشی با محوریت برخی از مسائل و مباحث فکری و تحلیلی که آن شهید بزرگوار دغدغه طرح آن را در فضای هنری و رسانهای کشور در سر داشته و در آثارش بدان پرداخته برگزار نموده و موجبات تفکر، تأمل و بحث و گفتگو پیرامون آنها را فراهم آوریم تا بتوانیم به همافزایی صاحبنظران و نخبگان این عرصه کمک کرده و به رهیافتی بر افقگشایی و تولید آثار متناسب با حقیقت و عینیت انقلاب اسلامی دستیابیم.
این همایش با همکاری حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و با همراهی برخی از دانشگاههای هنری تهران و برخی نهادهای مرتبط در روزهای دوم و سوم اردیبهشتماه 93 در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.
ضمناً در بخش پایانی و حسن ختام اولین همایش حکمت هنر انقلاب اسلامی، از هنرمندان شاخص انقلاب تجلیل شد. در این راستا از هنرمندانی همچون؛ محمدعلی رجبی هنرمند نگارگر و نظریهپرداز هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی، شهریار بحرانی کارگردان سینمای انقلاب و عبدالحمید قدیریان نقاش، نظریهپرداز و طراح صحنه سینما تقدیر گردید.
ضرورت یونانی زدایی از هنر دینی (تیتر)
چکیدهای از گفتار دکتر مجید شاهحسینی در همایش حکمت هنر انقلاب (زیرتیتر)
بنیادهای تئوریک تدریس هنر ما الحادی است و به همین سبب است که از ریشههای هنر دینی غافل شدهایم. یونان زدگی باعث شده است که قطار انقلاب در زمینه فرهنگ و هنر سرعتی کمتر از حد انتظار داشته باشد. مبانی تئوریک آنها را تدریس میکنیم و بعد در عجبیم که چرا هنرهای ما ظرف مناسبی برای هنر دینی نیستند.
چرا باید از ضرورت یونان زدایی از هنر امروز سخن بگوییم؟ یونان در فضای دانشکدههای ما، مفهوم و مقدس شده است؛ نیاز داریم که از تابوشکنی آن شروع کنیم. امروز هر دانشجوی رشته هنر که مبانی حکمی ـ فلسفی هنر را میکاود، نقش یونان را برجسته میبیند، مگر یونان کجاست و اساتید آن چقدر مهم هستند که بنیان هنر امروز جهان غرب است؟
هیچگاه فرصت نشده است که در یک بحث مقایسهای، دلایل این شکایات و ناخرسندی را به شیوه مبسوط ابراز کنیم. امروز در ایران بیشتر یونان را بهواسطه فلسفه آن میشناسند. همینطور بسیاری مفاهیم اولیه هنر را معطوف یونان میبینند.
مجموعه کلی از باورها، اصول و مبانی ارزشی و هنجاری هنر یونانی، تا به امروز در ساحت هنر جهان فرمانروایی کرده است. بعد از انقلاب اسلامی ایران نیز با هنر رفتاری مشابه سایر رشتههای تخصصی شده است و مبانی و تئوری یونانی را در دانشگاه تدریس کردیم و بهتبع آن تبارشناسی هنر غربی را در ساحت هنر خود پذیرفتیم.
«جرج فریزر» تبارشناس و ریشهشناس ادیان که نتیجه مطالعاتش درباره شاخه زرین را در قالب یک پژوهش 13 جلدی ارائه کرده، معتقد است که دین همان باور قرین جهل بشر است که از جادو برخاسته است. این بدان معناست که وی کاملاً از دین تقدسزدایی میکند. زمان طرح این تئوری درست زمانی است که انسان قرن نوزدهم، غره به علم اصول و جهانبینی علمی در عالم شده و حتی برخی فلاسفه، مرگ خدا را رسماً اعلام کردند. چراکه دانش بشری کافی میدانستند.
در آن دوره، فرضیه داروینی و جهان الحادی کارل مارکس هم مطرح میشود. کتاب فریزر، مانیفست چنین ادعایی است. سخن او تا به امروز، متأسفانه در ضمیر ناخودآگاه گروهی از هنرمندان کشور ما نیز وجود دارد. آیا فریزر انسان مغرض و بیانصافی بود؟ پاسخ این است که ما نمیخواهیم با سوبژکتیویته ادعای فریزر را بررسی کنیم. اگر او واقعاً منصفانه و پژوهشگرانه برخورد میکرد، علاوه بر ساحت جادو نسبت به ادیان ابراهیمی هم مطالعاتی داشت.
فریزر در این کتاب میگوید که توتم و جادوها، نهایتاً به دین رسیده است. اما ماجرا اینجاست که چرا در کشور ما این ریشههای هنر دینی مغفول مانده است. بنیان تئوریک تدریس ما یونانی است و این یونان زدگی است که موجب شده انقلاب ایران با همه ظرفیتها و پیشرفتهایش، کمتر در این ساحت مشاهده شود.
در این عرصه سادهانگارانه برخورده شده است. این مسائل در دانشگاه تدریس میشود و بعد میگوییم چرا وضع سینما، تئاتر، ادبیات و هنر هفتگانه ما اینطور است. بنابراین ما از همان گام نخست مشکل داریم. اگر در کشور کسانی به فلسفه یونانی میتازند، باید تنها به فلاسفه بعد از سقراط رجوع نکنند، بلکه فلاسفه پیش از سقراط معرفی نشدهاند و اینها افکار عجیب و غریبی داشتهاند.
آوینی؛ اندیشمند دوره گذار (تیتر)
چکیدهای از گفتار دکتر شهریار زرشناس در همایش حکمت هنر انقلاب (زیرتیتر)
کثرت وجوه شخصیتی شهید آوینی باعث شده است که یکی از ویژگیهای کانونی او مورد غفلت قرار بگیرد، این ویژگی از مهمترین وجوه شخصیت فکری آوینی بوده که به نظر من محور دیگر فعالیتهای این شهید بوده است.
دوران گذار در حوزه فلسفه و حکمت و تاریخ یک مفهوم کلاسیک و روشن است که هم در تاریخ شرق و هم در تاریخ غرب وجود داشت. در تاریخ غرب مدرن، بهروشنی نشانههای انحطاط و ورود به فاز خودویرانگری دیده میشود که یکی از نشانههای این بحران انحطاطی در غرب مدرن، ظهور انقلاب اسلامی در دهه 1380 میلادی است.
انقلاب اسلامی در پیچهای تاریخی به وقوع پیوسته که نشاندهنده طلیعهداری انقلاب اسلامی و خودآگاهی در زمان گذار است. ما در آغاز پایان تاریخ غرب به سر میبریم و به همین دلیل است که انقلاب اسلامی طلیعهدار میشود. آنچه آوینی را برجسته میکند این است که در سالهای دهه شصت - که فضای غربت انقلاب بود - درک کرد که انقلاب اسلامی آمده است تا ما را از سیطره غرب مدرن در مقیاس جهان و از سیطره غربزدگی شبهمدرن در مقیاس داخل جدا کند.
بعد اصلی اندیشه آوینی این است که چالشهای دوران گذار را درک میکند. چراکه همیشه احساس میکند که باید در شرایط نیاز کار را انجام دهد. وی در این دوران به گذشته نرفته و به تاریخ جدید هم نیامده است. بلکه در این راه، در کشمکش است. آوینی در نخستین نوشتههای خود به این امر توجه و به ماهیت سینما فکر میکند.
آوینی در زمره اولینها در دهه شصت بوده است که مسئله دوران گذار را مطرح و راجع به آن تفکر کرد. وی فهمید که جهان، کانون قلب تپنده نظام سرمایهداری است. اگر کشوری بخواهد در مقابل سرمایهداری جهان بایستد، باید خلاف جهت آن حرکت کند. باید سیستم فرهنگی طراحی میشد تا جایگزین سیستمهای غرب باشد. آوینی در زمره اشخاصی بود که به این مسائل فکر کرد.
از سوی دیگر، آوینی با جریان روشنفکری و تهاجم فرهنگی در ایران مقابله کرد. هرچند که آوینی امروز نیست، اما حساسیتهای دهه شصت حس میشود. اگر جنگ نرم را واگذار کنیم، مسئله فقط شکست سیاسی نیست. بلکه ضربه آن از همه گذشته بیشتر خواهد بود. اگر آوینی امروز حضور داشت، قلب فعالیتهای او، جنگ نرم بود.
امروز اگر میخواهیم برای اقتصاد مقاومتی تئوری دهیم، باید اقتصادی نئولیبرال را بشناسیم. دو مسئله اصلی در حوزه اندیشهپردازی برای ما وجود دارد: یکی اندیشیدن بهنوعی اقتصاد جایگزین که بهمنزله عبور از این مرحله است و دوم؛ اندیشیدن به مقوله جنگ نرم روشنفکران و اصحاب علوم انسانی و همچنین کاربران و مبلغان آن هستند.
متأسفانه مسئولان وزارت ارشاد، خودیها را تضعیف میکنند. این چالشهای ماست و عمدتاً جنبه تئوریک دارد و وقتی اجرا شد، وجه عملی پیدا میکند. آوینی اگر بود به این مسائل فکر میکرد. کنترل بازار نشر کتاب، در دست جریان معاند روشنفکری است و البته قوی هستند. فضای حاکم بر دانشگاهها نیز بر مبنای جهانبینی سکولاریسم است. در اینجا فقط بحث نوشتن و حرف زدن روشنفکری نیست، بلکه جریان نیرومندی وجود دارد که اغراض سیاسی را دنبال میکند.
باید توجه داشت که مسائل ما در عرصه فرهنگ و اقتصاد، مسائلی جدی و مهم است که اگر ناموفق باشیم، دستاوردهای سیاسی هم از بین میرود و در پی آن استقلال وحدت و تمامیت ارزی و هویت دینی مورد معرض خطر قرار میگیرد. روزی که آوینی مقالات خود را در غربت مینوشت، این موضوعات را میدید. اما گمان میکنم که اگر امروز آوینی حضور داشت، با حکیمی متفکر و مبارز در جنگ نرم روبرو بودیم.
گزارشی کوتاه از مناظره شهاب اسفندیاری و مسعود فراستی در نشست دانشگاه سوره (روتیتر)
فراستی: آوینی از لغت فرم استفاده نمیکند و معمولاً تکنیک را بهکار میبرد
اسفندیاری: آوینی برای فرم تعریف ارائه میدهد و ذوق هنری را هم بخشی از تکنیک میداند
در ادامه همایش حکمت هنر انقلاب، نشست «رهیافتی بر فرم هنر انقلاب»، هشتم اردیبهشت در سالن اجتماعات دانشگاه سوره برگزار شد. در این همایش که مسعود فراستی و شهاب اسفندیاری مهمانان آن بوده و سید مصطفی رضایی اجرای آن را بر عهده داشت در ابتدا بخشهایی از نظرات شهید آوینی در مورد قالبهای هنر جدید برگرفته از کتاب آیینهی جادو قرائت شد.
اما در ادامه و در آغاز بحث فراستی اشارهای به این موضوع کرد که آوینی از لغت فرم استفاده نمیکند و معمولاً تکنیک را به کار میبرد. او تکنیک و فرم را بیارتباط به هم خواند و تصریح کرد که هنر یعنی فرم و اگر فرم نباشد محتوایی نیز نخواهیم داشت.
شهاب اسفندیاری دیگر مهمان این برنامه دربارهی نظر شهید آوینی دربارهی مفاهیم مذکور گفت: «آوینی برای فرم تعریفی ارائه میدهد و آن را ربط میدهد به واژهی تخنه، ایشان ذوق هنری را هم بخشی از تکنیک میداند و تعریف فراتری از تعریف ما دارند». او اشارهای نیز به مفهوم عمومی فرم کرد و ادامه داد: «طبق این تعاریف و مثلاً آنچه در فرهنگ آکسفورد آمده به عناصر تشکیلدهندهی یک فیلم و رابطهای که بین این عناصر وجود دارد فرم گفته میشود.»
او در بخش دیگری از صحبتهای خود سبک را از همهی فرم جدا دانسته و افزود: «لزوماً به فیلمی که انسجام ندارد نمیتوانیم بگوییم فرم بدی دارد، شاید این سبک خاص آن فیلم باشد»
او همچنین در مورد جریانی صحبت کرد که بهصرف فرم یک فیلم و بدون بررسی ویژگیهای ایدئولوژیک در مورد یک فیلم قضاوت میکردند و با توضیحاتی، موضوع را بسیار پیچیده و بهنوعی غیرقابل نتیجهگیری دانست.
در ادامه فراستی عموم تعاریف ارائهشده توسط اسفندیاری را اشتباه دانسته و تکنیک را چیزی خواند که برای ورود به مدیوم احتیاج است. او گفت: «ما باید اول تکنیک را بفهمیم و ازآنپس امکان ورود به فرم وجود دارد»، فراستی همچنین با ارائهی چند مثال، مشکل اصلی سینمای ایران و حتی فیلمهای خارجی را محتوا زده بودن همهی فیلمها دانست.
نکات دیگر محوری صحبتهای فراستی این بود که سینمایی که نتواند شخصیت و فضا را توصیف کند، نمیتواند به فرم برسد و فیلم، اول باید فیلم باشد، یعنی فرم داشته باشد. وقتی به این مرحله برسد تازه میتوان در مورد محتوای آن صحبت کرد و محتوا باید مجرد از فرم بررسی شود.
او اضافه کرد: برخی آثار به اسم اثر دینی ساخته میشوند ولی نهایتاً به فیلم ضد دینی تبدیل میشوند چراکه فرم نگرفتهاند.
او همچنین در مورد تفاوت مضمون و محتوا و فرم گفت: مضمون با فرم ارتقا پیدا میکند و به محتوا تبدیل میشود، ما باید وارد بحث فرم و محتوا و بحث سینمای ملی شویم.
در ادامهی این نشست شهاب اسفندیاری رسیدن به فرم ملی در سینما و فرم هنر انقلاب نه ممکن است نه مطلوب. او در ضمن اضافه کرد: تمام تلاشها برای رسیدن به یک فرم ملی و یک فرم خاص شکستخورده بهعنوانمثال در ژاپن، اگر هم به یک فرم ملی برسیم نمیشود آن را اعمال کرد چراکه به مرگ هنر انقلاب تبدیل میشود، ما وقتی صحبت از سینمای انقلاب میکنیم باید یک حدی از تنوع را بپذیریم.
اسفندیاری در ضمن افزود: فرم را نباید یکچیز دوری تعریف کرد، در سینمای بعد از انقلاب ما به جیزهایی رسیدیم که تا قبل از آن نداشتیم. او همچنین بر عدم اشکال بررسی فرم و محتوا بهطور کاملاً جدا و منفک از هم تأکید کرد.
در ادامهی مبحث فرم ملی، فراستی فرم ملی را یک امر زیستی دانست و نه یک امر بخشنامهای و گفت: باید نشست و فرم ملی را استخراج کرد، فرمی که در خدمت سینمای ملی ایرانی باشد، تا بفهمیم اصلاً ریتم اصلی زندگی ما چیست.
او در مورد سینمای دینی نیز یک آن و لحظه دینی را بازتعریف کرده و افزود من دنبال آن، آن دینی هستم. او همچنین در بخش دیگری از سخنان خود بر ورود ویژگیهای ایرانی به فرم ملی تأکید کرد.
کتاب مقالات همایش حکمت هنر انقلاب
این کتاب، شامل 9 مقاله و 4 گفتار است که در همایش حکمت هنر انقلاب ارائه گردیده است. عناوین این مقالات شامل موارد ذیل است:
* صورت و سیرت در هنر دینی نوشته سیده راضیه یاسینی و عبدالله بیچرانلو
* واقعیت سینمایی و واقعیت خارجی نوشته فاطمه ترکاشوند
* بنای بیان نوشته صادق جمالی
* داستان بهمثابه جنس سینما نوشته سید مصطفی رضایی
* مقدمهای بر انسانشناسی دینی ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نوشته احمد شاکری
* مفهوم شناسی «سینمای دینی» با گذری بر آراء شهید سید مرتضی آوینی نوشته فاطمه ملک خانی
* شهید آوینی و پدیدارشناسی سینما نوشته سید مهدی ناظمی قرهباغ
* هنر متعهد٬ هنرمند متعهد٬ هنر تعهد نوشته مهدیه فردی
* از فرهنگ تا تلازمیابیهای سیاستی: تأملی در چرایی ضرورتیابی سیاست فرهنگی در ایران مابعد انقلابی نوشته حسین عبدالملکی و فاطمه شیخی
همچنین چهار گفتار ارائهشده در همایش بهصورت مکتوب در این کتاب منتشر گردیده است.