به گزارش وسائل، این اصل 13 قانون اساسی اقلیتهای دینی را به دو گروه تقسیم نموده است. یکی اقلیتهای شناخته شده و دیگری اقلیتهای شناخته نشده. بر این اساس این سؤال مطرح میشود که اقلیتهای شناخته نشده از چه حقوقی بهرهمند هستند؟ آیا اینها فقط مشمول فصل سوم قانون اساسی میباشند؟
اصولاً از حیث بهرهمندی از حقوق چه تفاوتی میان اقلیتهای شناخته شده و اقلیتهای شناخته نشده وجود دارد؟ آیا در قانون اساسی میتوان حقوق ویژهای را برای اقلیتهای دینی شناخته نشده استنباط کرد؟
49. سیاق و منطوق اصل 13 قانون اساسی به صراحت مؤیدِ حصری بودن اقلیتهای ذکر شده در این اصل از قانون اساسی است، لذا ادیان مسیحی، کلیمی و زرتشتی تنها اقلیتهای دینی شناخته شده هستند و سایر ادیان از نظر قانون اساسی شناسایی نشدهاند.
50. به نظر میرسد که این اصل را میتوان به نحو دیگری نیز تفسیر نمود، به این صورت که به رسمیت شناختن اقلیتها در اصل 13 قانون اساسی، در واقع حمایت تقنینی، اجرایی و قضایی ویژه از این قشر است و الا سایر اقلیتها نیز میتوانند مراسم دینی خود را به جا آورند و یا در احوال شخصیه و تعلیمات دینی از آئین خود پیروی کنند؛ اما از جانب حکومت هیچگونه حمایتی در هیچ یک از ابعاد تقنینی، اجرایی و قضایی از آنها به عمل نخواهد آمد.
51. طبق اصل 13 قانون اساسی میتوان گفت که در جمهوری اسلامی ایران آزادی دین، تنها برای مسلمانان و اشخاصی که دین آنها در این اصل نام برده شده، پذیرفته شده است. البته آزادی عقیده با آزادی انجام مراسم دینی متفاوت است. مثلاً برای اشخاصی که پیرو مکتب بودیسم باشند، علیرغم اعطاء آزادی عقیده، آزادی انجام مراسم دینی به رسمیت شناخته نمیشود.
صائبین را نمیتوان در زمره یهود و نصاری دانست
52. در مشروح مذاکرات اینگونه مطرح میشود که گروه صابئین جزء یهود و نصاری هستند؛ در حالیکه اینگونه نیست. صابئین طبق فرامین حضرت آدم (سلام الله علیه) زندگی میکردند. کتابی به نام «گنزا ربّا» دارند و حضرت یحیی را منجی خود و زنده کننده دین حضرت آدم میدانند.
پیروان این آئین خود را رهرو حضرت یحیی میدانند و از آنجا که توسط برخی پادشاهان مورد تعقیب و آزار و اذیت قرار می گرفتند، اغلب آئین خود را پنهان مینمودند و در قالب افراد مسیحی یا یهودی زندگی میکردند. این عده توسط رومیان یا یهودیان مورد ستم قرار گرفتند و از روم به سمت شرق زمین حرکت کردند.
پیش از انقلاب نماینده ای نداشتند تا از آنها دفاع کند، اما با پیروزی انقلاب اسلامی و رسمیت یافتن ادیان الهی امیدوار شدند که منزلت از دست رفته خود را بازیابند. حتی در برههای با ادعای دارا بودن جمعیتی بیش از 835 هزار نفر خواهان تصاحب یک کرسی از مجلس شورای اسلامی بودند. محل اقامت پیروان این آئین اغلب در اهواز بوده و در دهه های اخیر هویت خود را با نگارش کتب بروز دادهاند.
پیروان این آئین که در سراسر دنیا کم و بیش حضور دارند، اعتقاد ویژهای به آب به عنوان مظهر نورانیت و پاکی دارند و اغلب مراسم و مناجاتهای خود را در کنار رودخانه انجام میدهند. همچنین به آتش و نور نیز توجه و اعتقادی خاص دارند. خداوند در قرآن کریم تنها یکبار از مجوس نام برده است و قانونگذار اساسی آنها را جزء اقلیتهای رسمی یعنی زرتشتیان قرار داده است(در حالی که بین مجوس و زرتشتی اختلاف است).
بیتوجهی قانونگذار نسبت به صائبین با وجود تأکیدات قرآن
اما با وجود اینکه نام صابئین سه بار در قرآن تکرار شده است، قانونگذار اساسی چندان التفاتی به آنان نداشته است. خداوند در آیه 62 سوره بقره در خصوص صابئین میفرماید: «کسانی که ایمان میآورند و نیز یهودیان، نصاری و صابئین و هر که به خدا و روز جزا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهند، در نزد پروردگارشان پاداش و اجری دارند و هیچ بیم و حزنی نخواهند داشت» با این وجود در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی مدافعی نبوده که به خوبی از حقوق آنان دفاع کند و موضوع شناخته شدن آنها بیتوجه مانده است.
در این رابطه ابهامی که به نظر میرسد اینکه با توجه به حصری بودن اصل 13 قانون اساسی و غیر حصری بودن اصل 12 این قانون اگر فرقهای از مسلمانان بخواهند به اقامه حقوق خود بپردازند، به خاطر اطلاق اصل 12 قانون اساسی و عدم حصری بودن آن مجاز خواهند بود؛ اما چنانچه پیروان دینی غیر از ادیان برشمرده شده در اصل 13 (نظیر صابئین) بخواهد چنین کاری انجام دهند و مثلاً عبادتگاهی بنا کنند، به خاطر حصری بودن مصادیق ادیان با ممانعت روبرو خواهند شد.
53. صابئین حسب تعریف لغتنامه دهخدا مردمی را گویند که از دینی به دین دیگر میگروند و کلمه «مندائی» که بر آنان اطلاق میشود نیز به معنای شوینده است. زیرا این افراد همواره در کنار نهرها و رودها زندگی میکنند و مأکولات خود را همیشه آب میکشند. بسیار غسل و شستشو انجام میدهند و در حین انجام این امور لباس کامل بر تن دارند. در احکام این دین انواع مختلفی از غسل و شستشو وجود دارد.
اهل کتاب بودن صائبیها مورد اختلاف است
صابئیها بر خلاف ادیان و مذاهب دیگر چندان علاقهای به ترویج دین و آئین خود ندارند و اساساً در این آئین تبلیغ وجود ندارد. ورود در آئینشان ممنوع و خروج از آن آزاد است. از تمزیج و اختلاط با اقوام و ملل دیگر اجتناب میکنند. در خصوص اهل کتاب بودن آنها اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند صابئین اهل کتاب هستند و گنزا ربّا (گنج بزرگ) را کتاب آنها می دانند که تعالیم حضرت یحیی را در بر دارد.
شیخ طوسی این عده را کسانی میداند که از دین خود به دین دیگری متمایل شدهاند. در چندین سوره از قرآن یعنی حج، مائده و بقره به این دین اشاره شده است. در آیه 69 سوره مائده خداوند صابئین را در کنار سایر اهل ایمان قرار داده و میفرماید: «کسانی که ایمان آورده و کسانی که یهودی و صابئی و مسیحیاند هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند پس نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد».
برخی مفسرین از این آیه برای اثبات اهل کتاب بودن آنها بهره بردهاند و قائل به این هستند که توحیدی بودن این ادیان توسط قرآن تأیید شده است. در آیه 7 سوره مبارکه حج صابئین هم ردیف مسیحیان، یهودیان و مجوس قرار گرفته اند: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ الصَّابِئینَ وَ النَّصاری وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذینَ أَشْرَکوا إِنَّ اللَّه یفْصِلُ بَینَهمْ یوْمَ الْقِیامَه إِنَّ اللَّه عَلی کلِّ شَیءٍ شَهیدٌ».
در این آیه بیان گردیده است که خداوند متعال بین اقوام مذکور جدایی میافکند، چرا که میان آنها تفاوت هست. البته از این آیه نمیتوان دلیلی بر حقانیت مجوس یا صابئین یافت. اما از آنجا که صابئین هویت خود را به درستی تبیین نکرده بودند در قانون اساسی ایران هم نادیده گرفته شدند.
در طرف مقابل چنانچه این عده را به رسمیت بشناسیم میبایست حقِ داشتن معبد یا پرستشگاه را به آنها اعطا کنیم و این با اصل 13 قانون اساسی که تنها سه اقلیت دینی مسیحی، زرتشتی و یهودی را شناخته است سازگار نیست.
طبق فتوای رهبر انقلاب صائبین یکی از اقلیتهای دینی هستند
54. مطابق فتوای مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی)، صابئین نیز یکی از اقلیتهای دینی هستند که مستقلاً مانند سایر اقلیتهای دینی مورد احترامند. به تعبیر دیگر نظر فقهی ایشان برخلاف آن چیزی است که در این جلسه مجلس بررسی نهایی قانون اساسی مطرح شده و به موجب آن صابئین در متن اصل ذکر نمیگردند.
با این حال با توجه به تعداد محدود و چند هزار نفری آنها که عموماً در اطراف شهر اهواز ساکن هستند، ذکر آنها در قانون اساسی به عنوان اقلیت دینی معقول به نظر نمیرسید و از این رو در قانون اساسی نامی از آنها برده نشد.
55. نکته دیگر در خصوص این اصل این است که آیا فرقه ضاله بهائیت، مشمول اصول 20 و 26 قانون اساسی میشود؟ با توجه به الزاماتی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر وجود دارد، نحوه تعامل نظام جمهوری اسلامی در حیطه حقوق اجتماعی با این فرقه به چه شکل خواهد بود؟
لازم به ذکر است که این فرقه دارای تبلیغات گسترده ای در رسانههای عمومی بوده و از طرف کشورهای خارجی در خصوص این فرقه فشارهای سیاسی به نظام اسلامی وارد میشود.
56. در خصوص «اقلیت دینی»، واژه «دینی» محل اختلاف است. به عنوان مثال از منظر نظام جمهوری اسلامی ایران مسلک «بهائیت» دین محسوب نمیشود و در واقع یک عقیده انحرافی در اسلام است که بعد سیاسی آن غالب است.
بدون شک برای فهم صحیح این اصل نیازمند تعریف صحیح از دین خواهیم بود. به همین منظور این سؤال مطرح میشود که آیا مقصود از «دین»، ادیان توحیدی و ابراهیمی است یا دین هر نوع مکتب ایدئولوژیک را شامل میشود؟ در واقع بسیاری از ایرادات مطرح شده در این خصوص مبتنی بر تفسیر عام از دین است.
57. در مورد بهاییت، برخی علماء بر این عقیدهاند که به غیر از افرادی که برای نخستین بار به فرقه ضاله بهائیت روی میآورند و مرتد میشوند، به ارتداد افراد خانواده آنها نمیتوان حکم داد. در جامعه بهایی که هم اکنون وجود دارد اغلب افراد متولد از پدر و مادر بهایی هستند و لفظ ارتداد برای آنها صادق نیست؛ اما در خصوص والدین آنها که از دین روی گرداندهاند مسأله روشن است.
بهائیان در زمره کفار حربیاند
این افراد یا رأساً کافر حربی به حساب میآیند و یا در حکم آن هستند. البته این مسأله غیر از انجام فعالیت سیاسی توسط آنها است که اساساً به علت همسو شدن با دشمنان نظام بر اساس قوانین جزایی و جرایم مربوط به امنیت ملی با آنها برخورد شده و از قالب یک مسأله اعتقادی صرف خارج میشود.
58. اگر چه بهائیان از قوانین کشور تبعیت میکنند، اما با این حال دارای اعتقادات انحراف آمیز و شرک آلود هستند و در صورتی که دست به فعالیت سیاسی نزنند، نهایتاً مشمول حکم کفار حربی معاهد میشوند؛ البته میان فقها در این خصوص اختلاف نظر وجود دارد. حتی برخی از فقها برای اقسام مختلف آنها احکام متفاوتی قائلند؛ یعنی بعضی را حربی و برخی دیگر را غیرحربی فرض میکنند.
مثلاً بهائیان شیراز را که چندان رابطهای با گروههای معارض زیرزمینی و مخفی ندارند غیرحربی فرض میکنند. برخی دیگر از علما بر این عقیدهاند که بهائیان از آن جهت که با مسلمانان در معارضه و مبارزه هستند و مرکزشان در اسرائیل هست، حربی محسوب میشوند. اما در هر صورت به منظور تعریف و تنظیم روابط شهروندی، میبایست جایگاه این افراد در نظام سیاسی و اعتقادی کشور مشخص شود./908/241/ح