به گزارش وسائل، دکتر رضا عیسی نیا در یادداشتی به اندیشه سیاسی شهید مدرس پرداخته است که متن آن در ذیل تقدیم می شود.
از آن جایی که اندیشه ی سیاسی مبتنی بر بنیادهای فکری اندیشمند میباشد چنانکه حمید عنایت می نویسد” فلسفه سیاسی افلاطون را بدون فهم معنی مُثُل نمیتوان دریافت[1] به عبارت دیگر گفته شده است که «در این عالم محکمات و متشابهاتی هست که باید متشابهات را با محکمات حل کرد. در دستگاه هویت انسانی هم محکمات و متشابهاتی هست[2]. آقای جوادی در این باره میافزاید: ما یک محکماتی داریم که حاکم بر تفاسیر است در مسأله توحید آیهای داریم که گفته است«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»، از این رو اگر در روایت و آیات مطلبی هست که خداوند را شبیه کسی وصف کرده است، آن باید توجیه شود یا اشتباه است. در باره پیامبرص آیه محکم«وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»را داریم و اگر چیزی غیر از این مطلب بود باید توجیه شود[3].
بنظر میرسد ما مفاد و محتوای گزاره اول را بر شهید مدرس نیز میتوانیم حمل کنیم یعنی مدعی شویم که وی در زندگی فکری – سیاسی خود دارای محکماتی بود که متشابهات مطروحه در زندگیش را میتوان با آن محکمات تفسیر و تبیین نمود از باب مثال به چند نمونه از متشابهات در باره وی اشاره میکنیم که با محکمات اندیشهای و رفتاری وی قابل پاسخگویی و توجیه میباشد
1- آیا مدرس در سیاست خارجی متمایل به یکی از قدرتهای خارجی بود؟
2- آیا مدرس در سیاست داخلی به نظام پهلویسم باور داشت؟
3- دیدگاه مدرس نسبت به احزاب سیاسی چه بود آیا نفی و طرد میکرد وجود احزاب را و یا ...؟
4- .........
کلید فهم مفاهیم و یا محکمات اندیشه و رفتار شهید مدرس دو چیز میباشد که عبارتند از 1- نظریه سیاسی موازنه عدمی، 2- نظریه عینیت دیانت با سیاست. براساس محکم اول وی در برزخ میان قاجار و پهلوى و بخصوص در دوران پهلوی اول که، شاهد رویکرد انزواگرایانه روحانیان به سیاست و نیز سیطره دو قدرت انگلیس و روسیه بر ایران و گرایش بسیارى از نخبگان سیاسى کشور به این دو قدرت مىباشیم، در چنین فضایى، فقیه مجاهد و مجتهد طراز اوّل با ارائه نظریه «دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست» و نیز نظریه سیاست موازنه عدمى محکماتش را مطرح نموده و با این محکمات خود رویکرد جدیدى و نقطه عطفى را در میان نخبگان سیاسى اعم از حوزوى و دانشگاهى، در تاریخ اندیشه سیاسى و مبارزاتى ایجاد کرد.
از آنجایی که شهید مدرس اوضاع زمان خود را بسیار بد توصیف کرده و اعلام میدارد که از زمان دولت افشاریه تا بهحال مملکت ایران چنین وضعیت ناگوارى نداشته است[4]. وی علل بحرانها و بىثباتىها را ناشى از حضور بیگانگان در ایران و تأثیرشان بر مراکز تصمیمگیرى مىداند و راه درمان مشکلات ایران را نیز در دوچیز می داند یکی موازنه عدمی یا سلبی در سیاست داخلی وخارجی ( در تمامی ابعاد زندگی ایرانی) ودوم عینیت سیاست ودیانت .
برای فهمِ راه برون رفت از این مشکلات لازم است که محکماتش را بدانیم چون وی میگوید: فکر مىکردم چرا ممالک اسلامى روبه ضعف رفته و ممالک غیراسلامى روبه ترقى، چندین روز فکر مىکردم و بالاخره چنین فهمیدم که ممالک اسلامى، سیاست و دیانت را از هم جدا کردهاند، ولى ممالک دیگر سیاستشان عین دیانتشان، یا جزو آن است؛ لهذا در ممالک اسلامى اشخاصى که متدین هستند، دورى مىکنند از اشخاصى که داخل در سیاست هستند. آنها که دورى کردند، ناچار همه نوع اشخاص رشته امور سیاست را در دست گرفته لهذا روبه عقب مىرود[5]. نتیجه این که اولین محکم و فهم کلید اندیشه وی عینیت دین و سیاست است.
در بحث موازنه عدمی میگوید: من از هر دولتى که بخواهد دخالت در امور ما بکند، مىترسم و باید توازن عدمى را نسبت به همه مراعات کرد؛ نه توازن وجودى؛ یعنى شما براى خودتان، ما هم براى خودمان[6]. مدرس اصل موازنه عدمى و حفظ منافع ملى را فقط در حالت قوت و اقتدار دولت بیان نمىکند، بلکه در همه حال بر این اصل تأکید مىکند، اومی گوید: ما نسبتمان با تمام دول دنیا نسبت خوبى است، چه قوى باشیم و چه ضعیف باشیم. به واسطه یک اصلى که ما داریم یعنى آن اصلى که ایران دارد که اصل دیانت باشد مقتضى این است که هر کس کارى با ما نداشته باشد کارش نداریم؛ اما هر کس به ما کار داشته باشد کارش داریم.
به اعتقاد سید، دستیابى به خودکفایى سیاسى و استقلال فرهنگى و اقتصادى کشور، جز در سایه اعمال سیاست توازن عدمى و جلوگیرى از نفوذ قدرتهاى استعمارى شرق و غرب در ایران میسر نیست. او بارها تصریح و توصیه کرده که رعایت توازن عدمى در برابر همه دولتها ضرورى است، نه توازن وجودى. به نظر او از تمایل به هر سیاست خارجى، چه رنگ شمال داشته و چه جنوب و چه شرق و چه غرب، باید بپرهیزیم.
سید در روابط خارجى اعلام مىدارد که با حفظ رعایت اصل موازنه عدمى، با همه دنیا دوستیم، چرا که منشأ سیاست ما دیانت ماست، ما با تمام دنیا دوستیم مادامى که متعرض ما نشدهاند. هر کس متعرض ما بشود متعرض او خواهیم شد. همین مذاکره را با مرحوم صدراعظم عثمانى کردیم گفتم. اگر کسى بدون اجازه ما وارد سرحد ایران شود و قدرت داشته باشیم او را با تیر مىزنیم، خواه کلاهى باشد، خواه عمامهاى باشد، خواه شاپو بهسر داشته باشد. دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ما. ما با همه دوستیم و همینطور هم دستور داده شده است [7].
"من دوست ندارم یکى از دول نسبت به یکى از رجال ما اظهار تمایل نماید یا نسبت به دیگرى اظهار تمایل ننماید. من از هر کسى که بر ضدمان باشد مىترسم. از هر دولتى که بخواهد ذرهاى دخالت در امور ما بکند مىترسم، و باید توازن عدمى را نسبت به همه مراعات کرد نه توازن وجودى را [8]." ما را بهحال خودمان بگذارید. ما را بگذارید که صلاح و فساد خودمان را مىدانیم. من مناسب نمىبینم که دولتها دوستهاى خصوصى پیدا کنند. یکى تعریف ما را بکند و یکى مذمت. من اگر خوبم اگر بد، تو برو خود را باش. من که با همه خوبم، هیچ دوست ندارم که یک دولتى، چه در اینجا و چه در مرکز خود، تعریف مرا بکند. من اگر خوبم براى خودم و اگر بد براى خودم هستم [9].
از آنجا که ارکان اندیشه سیاسى شهید مدرس: 1 - عینیت دیانت و سیاست در حوزه سیاست داخلى و 2 - موازنه عدم در صحنه سیاست خارجى است. فلذا براساس این ارکان است که به دولتمردان سفارش مىکند که اگر در پى عزت و بقاء خود هستید سیاست موازنه عدمى را پیشه کنید در همین زمینه به سلطان محمدخان مىگوید: توجه داشته باشید همانطور که سید ضیاء تکیه خودش را به جاى دیگر داد و ملت ایران او را نابود ساخت، شما هم مثل همان اگر تکیهتان را جاى دیگر کردهاید إنشاءالله الرحمن این ملت و همین وکلایى که مىبینید که به نظر شما نمىآید إنشاءالله شما را هم نیست و نابود خواهند نمود[10].
منبع:پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی
[1] - حمید، عنایت، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب ، ص 28
[2]- عبدالله، جوادی آملی «انسان در سیر و سلوک همواره نیازمند استاد کامل و ماهر است» پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه قم، تاریخ انتشار ۱۹/۲/۱۳۹۱ http://www.hawzah.net/fa/news/view/92210
[3]- عبدالله، جوادی آملی، موسسه آموزشی ژوهشی مذاهب اسلامی . دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴ زمان بازدید. http://mazaheb.com
[4] - على مدرسى، مرد روزگاران، ج 1، ص 213؛ محمد ترکمان، مدرس در پنج دوره تقنینیه مجلس شوراى ملى، ج 2، ص 97.
[5] - محمد ترکمان، مدرس در پنج دوره تقنینیه مجلس شوراى ملى، ج 1، ص 232. همچنین ر . ک: موسى نجفى، تأملات سیاسى در تاریخ تفکر اسلامى، ج 2، ص 272 .
[6] - موسى نجفى، تأملات سیاسى در تاریخ تفکر اسلامى، ج 2، ص 270.
[7]- حسین مکى، مدرس قهرمان آزادى، ص 209.
[8] - محمد ترکمان، مدرس در پنج دوره تقنینیه مجلس شوراى ملى، ج 1، ص 433. همچنین ر . ک: حسین مکى، مدرس قهرمان آزادى، ص 212 و على مدرسى »نگاه مدرس به فرهنگ تمدن غرب«، کتاب سروش، »رویارویى فرهنگى ایران و غرب در دوره معاصر«، انتشارات صدا و سیماى جمهورى اسلامى، چاپ اوّل 1375 .
[9] - محمد ترکمان، مدرس در پنج دوره تقنینیه مجلس شوراى ملى، ج 1، ص 433. همچنین ر . ک: حسین مکى، مدرس قهرمان آزادى، ص 211.
[10] - محمد ترکمان، مدرس در پنج دوره تقنینیه مجلس شوراى ملى، ج 1، ص 193.