به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله احمد مبلغی، صبح شنبه 9 دیماه سال 1396 در جلسه هفتادم درس خارج فقه الاجتماع که در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی برگزار شد، کشف شریعت فوقانی و دستیابی به ارزشهای فوق دینی را دارای فوائد بسیاری دانست و گفت: به دست آمدن خطوط قرمز همه ادیان، به دست آمدن تصویری از حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)، تصحیح نگاههای تعصّبی گروههای افراطی و دستیابی به زیربنای ارزشهای دینی از فوائد کشف شریعت فوقانی محسوب میشوند.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم، تمرکز امام زمان در حکومت مهدوی را بر شریعت فوقانی و ارزشهای فوق دینی عنوان کرد و افزود: اگر بنا باشد روزی امام عصر از غیبت به در آیند اولین کار ایشان ارزش آن تقویتهاست چون وقتی این ارزشها تقویت شوند فضای شنیدن صدای اسلام و مسموع شدن ندای امام عصر بیشتر است.
وی بر طبق آیات 21 بقره، آیات اول و دوم سوره نساء و آیات سوم و پانزدهم فاطر به وجود ارزشهای فوق دینی در قرآن استدلال کرد و بیان داشت: ارزشهای مانند عبودیت، تقوا، احترام والدین، دوری از گناهان جنسی، بزرگداشت ایتام و توجه به یاد خداوند از ارزشهای فوق دینی هستند که در قرآن به فرادینی بودن آنها تصریح شده است.
عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه پس از اثبات وجود ارزشهای فرادینی در قرآن، اطلاق شریعت به این ارزشها را ناصواب دانست و گفت: شریعت از طرفی منوط به پیامبر خاصّ و از طرف دیگر منوط به امّت است و این دو عنصر در ارزشهای فوق دینی به صورت خاصّ وجود ندارد.
وی با تأکید بر جایگاه ارزشهای فوق دینی در گفتگوهای بینالادیانی، عنوان داشت: ما در خیلی از گفتگوهایی که با سایر ادیان داریم، آیاتی را که مربوط به این ارزشها ذکر میکنیم آنها تحمّل میکنند و استناد میجویند و این آیات توجّه آنها را جلب میکند.
متن تقریر:
آیت الله مبلغی در جلسه گذشته به تیین شریعت فوقانی و جایگاه آن در حکومت حضرت مهدی پرداخت و گفت: مستولی شدن دین در زمان حضرت مهدی دو تفسیر دارد: یکی این است که دین اسلام مستولی در همه مناطق میشود اما از برخی روایت این مطلب استخراج نمیشود. و یک تفسیر دیگر این است که دینی که در اینجا گفته میشود دین خاصّه اسلام نیست بلکه همان شریعت فوقانی است که در دنیا گسترده میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه تا به حال گفته شد مبنی بر اینکه فوق شرایع یک شریعت فوقانی وجود دارد، نیاز به تبیین و توضیح بیشتری دارد که در جلسه امروز به آن خواهیم پرداخت.
بیان چند نکته در این رابطه ضروری است:
نکته اول: ما دو سنخ از مشترکات بین ادیان داریم، یک سنخ مشترکاتی هستند که جنبه جعل مستقل برای مردم به آنها تعلّق پیدا نکرده است منتها اصحاب و اتباع شرائع وقتی که هماندیشی تشکیل میدهند میفهمند که مشترکاتی دارند ولی این مشترکات را از خاستگاه دین خود گرفتهاند و اگر شریعت خاصّ خودشان نبود به این اشتراکات نیز اعتقاد نداشتند. در اینصورت اطلاق شریعت فوقانی بر این مشترکات صحیح نیست بلکه سنخی از مشترکات است چون در هر شریعتی اکثر موضوعات نیاز به جعل مستقل دارد و امثال روزه که در امم سابقه هم بوده است یک جعل مستقلی بر آن قرار گرفته است و اگر این جعل وجود نداشت ما وجوبی نداشتیم هر چند در ادیان سابقه روزه واجب بوده باشد.
لذا کلام علماء بر اینکه یکی از منابع شریعت، شرع در امم گذشته است، حرف ثابت و صحیحی نیست چون با وجود یک شریعت جدید، نسخ شریعت سابقه بأجمعها میشود و شرایع گذشته را از بین میبرد و آنچه که در شریعت سابقه است بر امّت جدیده رعایتش واجب نیست مگر اینکه در چهارچوب شریعت یک جعل مستقلی بر موضوع تعلّق پیدا کند.
سنخ دیگری از مشترکات هست که فراتر از هر شریعتی جعل نسبت به آن صورت گرفته است و این بخش است که ما به آن شریعت فوقانی میگوییم که یک شریعتی برای همه مردم است بدون اختصاص به امّت و ملت خاصّی. آنچه این سنخ از مشترکات را از مشترکات نوع اول جدا میکند این است که سنخ اول از مشترکات نیاز به جعل در امم خاصّه دارند ولی مشترکات دوم یک جعل مستقل به آن تعلّق گرفته که آن جعل خارج از شرایع خاصه است.
اینکه ایا چنین جعلی واقع هم شده است یا نه، این محل بحث ما در این بخش است. از برخی از آیات برمیآید که چنین جعلی صورت گرفته است که ما در ادامه به بررسی این آیات با تمرکز بر این مطلب میپردازیم.
اگر ما شریعت فوقانی را کشف کنیم، خط قرمز تلقّی شده و همه شرایع باید پاسدار این حوزه باشند و نقطه اوج هر شریعتی هم این است که باید به شریعت فوقانی را نگه دارد و عمل به این شریعت فوقانی نگاه ما به خدا را در توجّه او به مردم و جامعه نشان میدهد و مایه الفت جامعه است.
همچنین ما که به سمت یک حکومت جهانی و امام عصری حرکت میکنیم یک تصویری به دست میآوریم که چون همه در آن حکومت مسلمان نیستند ولی در عین حال همه ادیان مورد رحمت و توجه آن حکومت خواهند بود و یک تصویری از آن حکومت به دست میآید.
و همچنین فوائد دیگری هم وجود دارد مثل اینکه نگاههای تعصّبی گروههای افراطی به سایر ادیان را تصحیح میکند به علاوه که ما بعداً که میخواهیم نظریه فقهی ارائه کنیم در آن نظریه حساب آن بخش مورد اهتمام که شارع به آن توجه کرده است روشن میشود و این بخش در نظریهپردازی فقهی جایگاه ویژهای دارد.
یک فایده دیگری هم که نسبت به ارزشهای فوقانی وجود دارد این است که این ارزشها زیربنای ادیان را تشکیل میدهند و اگر این ارزشها فروبریزد، شریعتها هم کم میشود و تقویت ارزشهای فرادینی به تقویت ارزشهای دینی منجر میشود و اگر بنا باشد روزی امام عصر از غیبت به در آیند اولین کار ایشان ارزش آن تقویتها چون وقتی این ارزشها تقویت شوند فضای شنیدن صدای اسلام و مسموع شدن ندای امام عصر بیشتر است و لذا اولویت کار امام زمان این است که زمین را پر از قسط و عدل کنند نه اینکه اول بیایند و دعوت به نماز و روزه و ... کنند.
انسان آرام و عادل به سمت دین بهتر میآید تا انسان گرفتار مشکلات و انسان گرفتار مشکلات وقت نمیکند که به سمت دینداری بیاید
آنطور که از آیات برمیآید این است که گاهی مقاصد الشریعه مربوط به یک شریعت خاصّ است گاهی مربوط به شریعت فوقانی است و گاهی از شریعت بالاتر و الهی است. در آیه 21 سوره بقره آمده است: «یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ»
این آیه خطابش به همه مردم است، اعم از امّت اسلام و أمم قبلی که دستور أعبدوا را متوجه الذی خلقکم کرده است به این معنا که عبادت یک دستور مشترک بر همه ادیان است و یک کلمه سواء است که خدا از همه مردم با قطع نظر از آیین و دین خاصّ خواسته است.
از متن این آیه پلورالیزم برداشت نمیشود، پلورالیزم نسبیت محض را دلالت دارد امّا این آیه با صرف نظر از برداشت دین حق است، یعنی ما موظّفیم که اسلام بیاوریم ولی وظایف بین دین ما و سایر ادیان را امثال این آیه روشن میکنند.
دستور دیگری که در این آیه متوجه همه ادیان میشود از عبارت لعلکم تتقون برداشت میشود. تقوا در هر دینی وجود دارد ولی یک تقوای اعمّی هم هست مثل جایی که میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ». در این آیه نمادهای به صورت بین الادیانی تصوّر شده و طبیعتاً مسلمانان اگر این نمادها را داشته باشند اتقی هستند ولی ممکن است ما عمل نکنیم و پیروان سایر ملل به آن عمل کنند و آنها مصداق این آیه باشند.
این آیات از حقّانیت و آخریّت اسلام چیزی کم نمیکند بلکه اینها یک امر فرادینی و فرا مللی است و ما موظّفیم که اسلام را قبول کنیم و این دستورات فرادینی را از باب تعامل بینالادیانی بررسی میکنیم. فعلاً در صدد این هستیم که ارزشهای فرادینی را روشن کنیم
در این آیه آمده است: «یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زوجها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کثیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیکمْ رَقیبا»
در اینجا نیز که خطاب به همه مردم است از آنها تقوا خواسته شده است.
در این آیه آمده است: «وَ آتُوا الْیتامی أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبیثَ بِالطَّیبِ وَ لا تَأْکلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کبیراً»
احتمالاً این آیه نیز که به دنبال آیه یک سوره نساء آمده که خطاب آن به همه مردم بوده در صدد امر به مفاهیم فوقدینی است و خطاب آن متوجه همه ادیان است.
در این آیه آمده است: «یا أَیهَا النَّاسُ اذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیرُ اللَّهِ یرْزُقُکمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکونَ» در این آیه از چند عنصر خطاب به مردم و همچنین دو صفت خلقت و رزق که به همه مردم برمیگردد، این نکته برمیآید که منظور خداوند از امرِ «یادآورد نعمتهای» خدا القاء یک دستور فرادینی است. درست است که عنصر «ذکر» در اسلام یک قالبهای خاصّی دارد امّا ذکر از مطلوبات فرادینی خداوند است.
آن کسی که در کشتی میخواهد غرق بشود و خداوند در وصف حال او، او را در آن حال اضطرار متوجّه حضرت حق میداند، آن شخص لزوماً مسلمان نیست و هر انسانی که در کشتی قرار بگیرد و در حال غرق شدن باشد متوجّه حضرت حق میشود و با خدا راز و نیازی میکند و این همان مصداق امرِ «به یاد آور» در این آیه است که مختص به دین و آیین خاصّی نیست.
در این آیه آمده است: «یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمید»
در این آیه هم که خطاب به همه مردم است توجه داده است انسانها را به اینکه خود را فقیر بدانید در مقابل خدا و این خطاب مخصوص ما مسلمانان نیست و در صدد این است که بیان کند دریافت اینکه انسان همیشه نسبت به خدا فقیر است یک ارزش فوقدینی است.
علاوه بر این آیات در آیات دیگری نظیر «وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ حُسْناً» و همچنین «استبقوا الخیرات» که خطاب آن به همه مردم و نوع انسان است، دلالت بر ارزشی بودن و فوقدینی بودن احترام به والدین و سبقت در خیرات دارد.
ما در یک بحثی که سابقاً داشتیم به این مطلب اشاره کردیم که آیاتی که در رابطه با انبیاء است، انبیاء دو سنخ دستور داشتند، یک سنخ اینکه بیاید و از شرک دست بکشید و یک سنخ هم که بیاید و عدالت داشته باشید و عدالت داشته باشید طبیعتاً اگر مؤمن میشدند عدالت را دنبال میکردند و دستور انبیاء به مردم که بیایید و عدالت داشته باشید یک دستورات فرادینی بود به مردم که حتّی اگر شما ایمان هم نمیآورید، عدالت را رعایت کنید.
حضرت لوط که به قومش دستور دوری از عمل همجنسبازی را میداد، روی دستورش با مؤمنین از قوم خودش نبود بلکه همه قوم را با این دستور خطاب قرار داده بود و منظورش این بود که حتّی اگر ایمان ندارید ولی از این کار دوری کنید و معلوم است که این کار یک ضد ارزش فوق شریعت است و از همین جهت تعبیر قرآن نسبت به آن عمل سوء و خبیث است که اشاره به فرادینی بودن آن دارد.
پس ما یک ارزشها و فوق ارزشهای فوقانی داریم که از آیات بدست میآید. با توجّه به این نتیجه سؤال این است که بر این مطلب چه فوائدی مترتّب است؟ این سؤال را تا حدودی قبلاً توضیح دادیم و گفتیم.
نکته سوم این است که آیا ما میتوانیم بر این ارزشهای فوقانی نام شریع فوقانی بگذاریم؟ به نظر ما این نامگذاری صحیح نیست چون شریعت بر اساس منطق قرآن با پیامبری گره خورده است و با امّت گره خورده است و هر پیامبری شریعت و امّت خاص داشتهاند و از طرفی شریعت نوعی الزام از خاستگاه دین در آن است، در حالیکه در اینجا نه پیامبر خاصّ آمده است برای تبیین خصوص این ارزشها.
هر چند این ارزشهای فوقانی توسط پیامبران ارائه شدهاند ولی این ارزشها به تنهایی پیامبر خاصّ نداشتهاند و همچنین اگر به پیامبر اسلام رحمةللعالمین اطلاق میشود به این دلیل است که پیامبر شریعتی را که آورده است به نفع همه است و فایدهاش به دیگر ادیان هم میرسد و معنای دیگرش این است که سایر ادیان هم بیایند و به او ایمان بیاورند و به این معنا نیست که ما دو سنخ پیامبری داریم، یک پیامبر مربوط به امّت و یک پیامبر مربوط به فوق أمم که مردم به او به عنوان پیامبر فوق الاممی ایمان بیاورند، چون ما چنین پیامبری نداریم.
پس به ارزشهای شریعت نمیتوان اطلاق شریعت کرد ولی میتوان با توجّه به واژه قرآنی که فرمود: «وصینا الانسان...»، نام این ارزشها را توصیههای فوقانی گذاشت و شاید روزی از روزگاران فرا برسد و گفتگوهای بین ادیان شکل بگیرد و عقول رشد کند این آیات یا أیهاالناس آشکارتر شود.
ما در خیلی از گفتگوهایی که با سایر ادیان داریم، آیاتی را که مربوط به این ارزشها ذکر میکنیم آنها تحمّل میکنند و استناد میجویند و چون رشد پیدا شده این آیات توجّه آنها را جلب میکند.
سؤال بعدی این است که آیا این توصیههای فوقانی از سنخ توصیههای فطری است به این معنا که در نهاد و فطرت ما این مطلب هر لحظه بازتولید میشود که انسان باید نسبت به پدر و مادرش احسان داشته باشد و فطرت انسان این مطلب را دریافت میکند.
یا اینکه به اینصورت است که افزون بر این توصیه یک توصیه به معنای جعلی هم وجود دارد که به نظر ما این توصیه جعلی هم وجود دارد و درخواست انبیاء را که کنار هم میگذاریم میبینیم که یک ارزشهای فوقانی است که آن ارزشها مهم هستند.
بحث ما در این زمینه تمام شد و این را هم نتیجه گرفتیم که ارزشهای فوقدینی جعل مستقل دارند و این مطلب در نظریات فقهی کاربرد دارد.
بحث بعدی ما که فردا است راجع به این مسئله است که ما چه تصویر نهایی داریم از اعتبارات شارع، آیا اعتبارات شارع در مرحله جعل هم وجود دارد یا ندارد؟ آخرین حرف را راجع به اعتبارات شارع در جلسه آینده بیان میکنیم و بازمیگردیم به اهتمامات و اعتنائات شارع و این بحث که تمام شد به نظریه فقهی خواهیم رسید و از نظریه فقهی که خارج شدیم به نظریه فقهی شأن (جایگاه اجتماعی) خواهیم رسید که کار دشواری است و در مرحله بعد به احکام فقهی شأن به شکل کلاسیک خواهیم پرداخت.
تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز