به گزارش خبرنگار سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، از آنجایی که تمدن شناسی گـامی مؤثر در جهت تمدن سـازی و خـروج از سلطة تمدنهای دیگر است و در راستای تشخیص کارامدی نظامهای اندیشهای مؤثر واقع میشود لذا چنین به نظر میرسد که ارائه بارزترین شاخصها و ویژگیهای تمدن اسلامی بتواند گامی مؤثر در راستای تـمدن سازی و خروج از سیطرة تمدن غربی و دیگر تمدنها باشد در همین راستا مقاله ای با عنوان «شـاخصههای تمدن اسلامی از منظر آیات و روایات» به بررسی مفهوم شناسی تمدن اسلامی و در ادامه به بازشناسی شـاخصهای تـئوری تـمدن اسلامی، از جمله داشتن جهانبینی پویا، مبارزه با سنتهای غلط اجتماعی و فرهنگی حـاکم بـر جـامعه، عدالت محوری، تأکید بر مدارا و بصیرت، اقتدارگرایی، مسؤولیت پذیری و... از منظر آیات و روایات پرداخته تا بـا تبیین این شاخصها گامی مؤثر در ارائة الگوی مناسب برای جوامع مختلف علاقهمند به اسلام و مـتمدن شـدن براساس حیات اسلامی و دینی برداشته شود.
شاخصهای تمدن اسلامی
تـمدن اسـلامی به عنوان نمونه کاملی از تـمدن دیـنی شـاخصههایی دارد که آن را از دیگر تـمدنها مـتمایز مینماید. این شاخصهها مـنبعث از قـرآن و سنت بوده و از این جهت میتواند پاسخگوی پرسشهای فراروی بشر باشد و الگو و نمونهای برای سـایرین مـحسوب شود. عمدهترین شاخصهای تمدن اسلامی عـبارتند از: خـدامحوری و الهی بـودن، عـدالت گـستری، اخلاق مداری، مدارا، تـعقل و اندیشهورزی.
1. داشتن جهانبینی پویا
زیربناییترین و اصلیترین شاخص تمدن اسلامی داشتن جهانبینی متعالی و همه جانبه گـرایانه اسـت و برای این که دین اسلام بـه هـمة عـوامل رشـد انـسانی، اعم از رشد مـعنوی و مـادی توجه دارد، اسلام مکتبی جامع است که هم برای بُعد عقلی و اعتقادی، هم برای بعد روحی و اخـلاقی و هـم بـرای بعد جسمی و رفتاری و ظاهری انسان برنامه دارد. لذا اگـر تـمدنی فـقط بـر مـبانی بـعد مادی انسان و پیشرفت مادی بنا شد و از ارزش و رشد معنوی غفلت ورزید، گرفتار تباهی و فساد خواهد شد. به تعبیر دیگر، تمسک به دین و لوازم آن، به ویژه اخلاق، عقل و عـلم، تمدنساز و وحدتافزا و عدالتآفرین است؛ فاصلهگرفتن از یک بعد یا پرداختن به بعدی از ابعاد وجودی بشر نیز تمدنبرافکن و فسادانگیز است. به همین دلیل، اگر امتی بخواهد قدرتمند و متحد باشد، زیر پرچم پرافـتخار اسـلام، آن را خواهد یافت.
2. مبارزه با سنتهای غلط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه
از جمله سنتهایی که در قرآن با آن و امـثال آن بـه مبارزه پرداخته شده است؛ حمی و استئثار است که به نفع جمعی و به ضـرر گـروهی از مردم است. این سنت کـه در زمـان جاهلیت مـرسوم و مـتداول بـوده است، بسیاری از امتیازات را به طبقه ثـروتمند جـامعه در آن زمان میداد و دیگران از حقوق اقتصادی، مالی و... خود محروم میماندند و از این رو اسـت کـه گفته میشود؛ این سنتهای غلط اجـتماعی مانعی برای عدم تـأمین رفـاه مطلوب به شمار میآید.
حـمی و اسـتئثار اموال و منابع طبیعی، از عوامل مهم تقسیم نابرابر و غیرعادلانة ثروت و پیدایش طبقه غنی مـترف و مـسرف و فقیر تهیدست و بینواست و این کـاری اسـت بـه خلاف سنت آفـرینش و هـدف از خلقت مواهب طبیعی؛ زیـرا کـه اصل در نظام آفرینش بر تعمیم نفع و بهرهبرداری عمومی است. در هر جای قرآن کریم سـخن از مـواهب طبیعی رفته است، تودههای ناس و جـامعة بـشری مخاطب قـرار گـرفته و بـهرهبرداری را از آن همگان دانسته است. در حـالی که استئثارگران خلاف این را عمل میکنند.
3. عدالت محوری و مساوات
ایمان عمیق قلبی و عملی به اصل عدالت وگام سپردن در شاهراه دادگری در میدانهای گوناگون زندگی از اساسیترین علل رشد و تـکامل جـوامع و پیدایش و شکوفایی تمدنهاست. به همین دلیل قرآن موضوع حیاتی عدالت و دادگری را طرح نموده و برای تحقق همه جانبه و حقیقی آن در زندگی جوامع، تمدنها و نظامها سخت میکوشد و در رابطه با ظلم و سـتم، انـحراف، انحصار، استبداد، فتنه، تباهی و دین گریزی سخت هشدار میدهد.
تأکید ویژه به آزادی، بـرابری و مـساوات از ویـژگیهای اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی است؛ زیرا اسلام هـمة افـراد بشر را برابر دانسته و عواملی مانند رنگ، نژاد، خون، ثروت و زبان، که جهات امتیاز طبقاتی و تبعیضات قومی و نژادی در دنیا شـناخته مـیشدند را بـه کلی مردود میداند. خداوند در قرآنمیفرمایند: (یا أیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خـَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أتْقاکُمْ إِنَّ اللهَ عَلیمٌ خَبیر) (حجرات/13)؛ ای مـردم! مـا شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تـا یـکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، خداوند دانا و آگاه اسـت.
۴. اخلاق گرایی
تأکید اسلام به اخلاق انسانی یکی دیـگر از شـاخصها و عوامل بقا، رشد و تعالی تمدن بشری به شمار میآید. از مجموع آیاتی که در این رابطه در قرآن وجـود دارد ایـن حقیقت دریافت میشود که سقوط اخلاقی و بحران معنویت مقدمه سقوط اجتماعی، فـرهنگی، سـیاسی و نظامی و عامل نابودی نظامها و تمدنهاست و این یـکی از سـنتهای حـاکم بر جامعه و تاریخ است؛ چون یک جـامعه و تـمدن هنگامی میتواند به حیات سعادتمند خود ادامه دهد و به پویایی و پایایی، رشد و تـکامل خـود امیدوار باشد که اصول، ارزشـها و اخـلاق را در جامعه رعـایت نـماید. در روایتی از پیامبر( نقل شده اسـت کـه ایشان در مورد فلسفة بعثت خویش چنین فرمودند: «بُعِثْتُ ِلاُتَمِّمَ مَکَارِمَ الأخْلاقِ» (مـجلسی، 1404ق، ج67، ص372)؛ بـرای اتمام مکارم و فضایل اخلاقی مبعوث شـدم. در حدیث دیگری از امام صـادق ایـن معنا با صراحت بیشتری آمـده اسـت: «ان البر وحسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار»؛ نیکوکاری و حسن اخلاق، خانهها (و شـهرها) را آبـاد و عمرها را زیاد میکند (مجلسی، 1404ق، جـ۶۸، صـ۳۹۵).
در تمدن اسلامی تا زمانی که اصول و اخلاق انسانی رعایت میشد، رشد و پیشرفت وجود داشت و زمانی که به ویژه در عـهد امویان و برخی ادوار بنی عباس اصول اخلاقی پایمال گردید، تمدن اسلامی نیز دچار ضعف و رکود شد.
. 5مدارا و رفق و سازش
یکی از مهمترین شاخصهای تمدن اسلامی و عامل رشد آن از بدو ظهور تا به امـروز مـدارا و رفق و سازش بوده است. سیر تاریخی اندیشه مدارا در اسلام به زمان ظهور این دین الهی بازمیگردد؛ به طوری که در سیره پیامبر اکرم و پیشوایان معصوم و روایات قرآن جلوهگری خاصی داشـت. زمـینه این تسامح، بلندنظری و عدم تعصب،آیات قرآن کریم و روایات معصومین بود که بر رفق و مدارا با اهل کتاب و دیگر مسلمانان و مشرکان بیآزار تـأکید داشـتند و به اصطلاح در مسلمانان روح تساهل و تـسامح در مـقام علم آموزی و فراگیری به وجود آورد. از این رو نسبت به تمدنهای پیشین موضع ویژهای را اتخاذ کرد؛ بدین صورت که نه در مقابل آنها صف آرایی نمود و نـه در بـرابر آن تمدنها منفعل شد، بـلکه بـه رفع نقاط منفی و جذب نقاط مثبت تمدنهای دیگر پرداخت.
6. تعقل و اندیشه ورزی
توجه خاص دین اسلام به تعلم و تعقل موجب شـد کـه بـعدها با دستیابی مسلمانان به منابع و مراکز علمی ملل مجاور و آشنایی علمی و عینی گستردة آنها بـا تمدنهای پیشین از طریق فتوحات، شرایط مناسبی برای شکلگیری مدنیت جدید فراهم شود. بـه این ترتیب پایه اصـلی عـلم و تمدن اسلامی در خود اسلام و در محیط مساعد و سفارش وتشویقی که اسلام بر آن داشت بود
7. علم و دانش اندوزی
یکی از شاخصهای تمدن اسلامی ارج نهادن بـه عـلمآموزی و عـالمان است. بر همین اساس مسلمانان از هر گوشه دنیا علم و حکمت را فراگرفتند و چون مقلد صـرف نـبودند، به تکمیل آن پرداختند و بر فرهنگ و آداب و رسوم بسیاری از جوامع دور و نزدیک تأثیرگذار شدند. همان طـور کـه آمـده است تمدن علمی و هنری و فرهنگی کشورهای اروپایی برگرفته از علم و دانش مسلمانهاست. مسلمانان متخصص در زمـینههای سـیاست، ادبیات، جغرافیا، ریاضیات، هیأت، شیمی، فلسفه، طب، معماری و نظامی و در واقع معلمان تمدن غـرب مـحسوب مـیشوند.
نتیجهگیری
از آنچه گذشت چنین به دست میآید که بدون تردید قرآن کریم و روایات ائمه معصومین نظام نامه تمدن اسلامی هستند و تمدن اسـلامی بـدون این ارکان اساسی، نمیتواند دوباره ظاهر شود. اگر بخواهیم اجزاء به هم پیوستة این تمدن را شناسایی کنیم، در همة تار و پود آن وجود گرانسنگ ثقلین اکبر و اصغر است که باعث بروز نـبوغ و ابـداع همة محققان و دانشمندان از همة ملتها و نژادها و زبانها شده است. هر چه حاصل شد همه از دولت قرآن و روایات است. اما میتوان چنین عنوان کرد که؛ امروزه این شاخصها آن چنان که باید و شـاید در طـول ادوار و اعـصار مختلف مورد توجه قرار نـگرفته انـد و اگـر در برنامهها و دستورات عملی به صورت نظاممند گنجانده شود و از غفلت نسبت به آنها خودداری شود تمدن اسلامی به معنای واقعی صورت مـیپذیرد و آثـارش در حـیات انسانی پدیدار خواهد شد. چنین تمدنی با مـجموعهای از قـوانین دینی که از قرآن و سنت اخذ کرده است، همه ابعاد زندگی و دقایق حیات فردی و اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه اسـلامی را شـامل مـیشود.
این مقاله به همت نصیرعلی صوفی، الهام تقی نیا و فرشته رستمی در مجله پژوهش های اجتماعی اسلامی پاییز 1393، سال بیستم- شماره 102 انتشار یافته است. /209/ف