به گزارش خبرنگار سرویس مکتب دفاعی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، مقصود فراستخواه استاد دانشگاه تهران، در نخستین همایش سالانه انجمن علمی مطالعات صلح ایران «چیستی صلح؛ مبانی مفهومی- نظری و چشم اندازهای راهبردی» که با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی و در سالن همایش حافظ برگزار شد، گفت: جنگ از واقعیترین واقعیتهای زندگی ما است اما از آن واقعیتر چیزهایی است که آتش جنگ را برافروخته می سازد.
فراستخواه عنوان کرد: ما به جای صلح و نه به جنگ باید بگوییم صلح و نه آپارتاید، صلح و نه آپارتاید مذهبی، جنسی، قومی، طبقاتی، صلح و نه تبعیض، صلح و نه نابرابری و نه انحصار، به جای صلح و نه جنگ صلح و نه دولتی سازی حقیقت بگوییم.
وی با بیان اینکه برای دستیابی به صلح باید از وقوع جنگهای بعدی پیشگیری کرد، اظهار داشت: برای رسیدن به این منظور باید حقیقت از قلمرو و مصادره دولت و تصاحب حکومتها خارج و به خود جامعه محول شود چراکه مخربترین و خانمان براندازترین جنگهای تاریخ بشر، جنگ میان رژیمهای حقیقت مانند جنگهای صلیبی، عثمانی، فاشیسم، نازیسم بوده است.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: جهانی سازی سبک زندگی آمریکایی حقیقتی به نام پیشرفت، توسعه و ایدئولوژگی آمریکاییسازی را به دنیا تحمیل کرد، در همین راستا دولت اسرائیل رژیم حقیقت ساز شد که حتی قراردادهایی را نپذیرفته و خود را بیش از شهروندان، ملت و دولت حامل حقیقت تاریخی دیدند؛ وقتی حقیقت در تصاحب دولتی درآمد اینجا آغاز جنگ صورت میگیرد.
فراستخواه با بیان اینکه در عربستان و ایران قبل از انقلاب رژیم حقیقت ساخته شد؛ عنوان کرد: در این حال محمد بن عبدالوهاب و عبدالوهاب سعود با یکدیگر بیعت کردند که برای اعتلای کلمه الله به زور هم متوسل شوند که به دنبال آن جهادی و اخوان به وجود آمدند.
وی با اشاره به اینکه جنگها بیش از آنچه علتهایی داشته باشند دلایل داشتهاند که مهمتر از علت است، بیان داشت: منافع شرکتها یا کمپانیهای بزرگ، توسعهطلبی قدرتها میتواند تنها بخشی از این دلایل باشد که جنگ ها را برپا ساختند؛ دلایل متقاطعی که هریک از طرفین جنگ بر آن اساس استدلال کرده و میکنند.
وی افزود: آن جوان صربی که قبل از جنگ جهانی ترور را انجام داد دلیلی برای این کار خود داشت، حتی بوداییها که در دین آنها صلح و سلم زیاد مطرح شده برای کشتن دلیل میآورند، و این به دلیل آن است که پدیده حقیقت در تصاحب یک دولت قرار می گیرد.
این استاد دانشگاه گفت: زمانی که دلایل از هم وامیگراید و درکها و عقاید بیش از اندازه نامتقارن میشوند، شاید امکان مذاکره درباره مسائلی مثل خاک، پول یا امتیازات مادی وجود داشته باشد اما بر سر معانی و عقاید فرهنگی به راحتی نمیتوان مذاکره کرد، امروز دنیای ما دنیای منافع، ارزشهای متقاطع و بیگانه از هم است بنابراین، چگونه میتوان در چنین دنیای صلح داشت.
فراستخواه اظهار داشت: در قرون اخیر مدرنتیه نه تنها نتوانست جنگ را رفع و رجوع کند بلکه جهانی بحرانیتر از گذشته ایجاد کرد که حتی خود غرب هم دچار جنگ است، امروز زندگی صلح آمیز دشوار شده است.
وی با بیان اینکه هگل و کانت نظامهای معرفتی جهان گرا ایجاد کردند، گفت: امروزه پیشرفت و عقل روایت بزرگ بشری شده و اروپا نقطه صفر تاریخ گردید چنین دنیایی آبستن انواع نفرتها، ستیزهها و جنگها است.
این استاد دانشگاه بیان داشت: امروز اندیشمندان نتوانستند نظام معرفتی صلح را توسعه دهند، اما با وجود این وسوسه زیاد برای تولید گفتار برای دیگری دارند، انسان از صلح آمیز کردن زندگی درمانده شده است چراکه دیگرانی هستند که نمی شنوند.
وی تاکید کرد: جهان ما برای صلح نیازمند تغییر در شرایط عینی و ذهنی است، ساختارهای دیپلماتیک و پارادایمهای زمانه ما قادر به ایجاد شرایط مناسب برای دستیابی به صلح پایدار نیستند، قراردادها و پیمانهای مختلف در قرنهای اخیر همه فرسوده شدند، همین طور منشورهای معرفتی زمانه توانایی توزیع و تولید صلح را ندارند، همانطور که برای صلح به کنشهای دیپلماتیک و ارتقای پرتکلهای حقوق بینالملل نیاز داریم محتاج کنشهای معرفتی هم هستیم.
فراستخواه گفت: صلح به ایدهها، بنیانها و سرمشقهای معرفتی نیاز دارد، صلح به یک منطقه بینا و جهانی میانه نیاز دارد، ما برای صلح به بینانیت نیاز داریم، حوزه میانی شرایط امکانی را ایجاد می کند که امر واقع حضور پیدا میکند.
120/د