به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه هشتاد و یکمین درس خارج ولایت فقیه که شنبه 7 اسفند 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بررسی شرطیت علم، فقاهت و توانایی ولی فقیه پرداخت.
خلاصه درس گذشته
آیت الله مقتدایی به ادامه بحث سبک زندگی اسلامی پرداخت و گفت: مردم دو دسته هستند. گروهی ثروتمندان هستند و دسته دیگر فقراء و تهیدستان هستند. برخورد با هر کدام باید مطابق شؤون آنها باشد اگر فردی غنی است به گونه ای باید برخورد شود و اگر فقیر و تهیدست بود باید احترام خاصی و با رعایت شئون بیشتری با آنها برخورد شود چنانچه در اسلام برای فقراء شؤون بالایی قرار داده شد.
این استاد حوزه در بررسی شرط فقاهت برای ولی فقیه بیان داشت: شرط ولایت فقیه علم است و در تمام شئونی که در آن اعمال ولایت لازم است باید عالم باشد و نباید مقلد باشد بلکه به حق هدایت نماید منتهی با این تفاوت که فقیه کسی است که درس خوانده و هدایتگر شد اما امامان معصوم علیهم السلام علم لدنی داشتند و اکتسابی نبود.
وی در مورد دلیل قرآنی اثبات شرط علم و فقاهت گفت: در آیه 35 سوره یونس خداوند می فرماید«آیا آن کسی که میتواند به حق هدایت نماید سزاوار پرستش است یا خدایانی که توان هدایت ندارد؟» با توجه به این آیه میتوانیم تمسک کنیم که علم در ولی فقیه شرط است.
آیت الله مقتدایی افزود: این آیه در مورد جریان مشرکین بود و حضرت علی علیه السلام درقضیه اولین قضاوتشان بعد از پیامبر(ص) در زمان خلافت ابوبکر برای اثبات خلافت خودشان مورد استناد قرار دادند، به این مضمون که من میخواستم آیه را برای آنان تأکید کنم شخصی که عالم است سزاوار خلافت است نه شخصی که جاهل است. ما نیز نظیر همین را در ولی فقیه پیاده میکنیم که فقیه عالم، یهدی الی الحق است نه کسی که جاهل باشد.
خلاصه درس حاضر
آیت الله مقتدایی در بررسی شرطیت علم برای ولی فقیه به بیان ادله قرآنی در اثبات آن پرداخت و گفت: با توجه به آیات سوره بقره به خواست بنی اسرائیل خداوند طالوت را برای پادشاهی آنان انتخاب کرد زیرا او دارای علم و توانایی جسمی بود. استدلال ما به همین جمله است که در مقابل ضعفهایی که بنی اسرائیل برای طالوت برشمردند، خداوند توانایی جسمی و علم او را ملاک برتری دانست، پس میزان در اعطاء ملک، علم است و اساس حکومت داشتن بر مردم آگاهی و علم است.
وی افزود: حضرت علی علیه السلام با تمسک به آیات سوره بقره و یادآور شدن جریان طالوت فرمودند: خداوند با انتخاب و برگزیدن طالوت و زیادی علم و قدرت و توانایی جسمی که به او داد، او را بر آن جماعت برتری داد و مقدم داشت. اکنون از شما میپرسم آیا چنین مییابید که خداوند بنیامیه را بر بنیهاشم و معاویه را بر من برتری داده است؟
این استاد حوزه گفت: امیرالمؤمنین علیه السلام به چند نکته اساسی اشاره کردند اینکه ایشان برگزیده خدا به عنوان خلیفه است و بسط در علم و قدرت جسمی دارد، پس کسی که شایسته زعامت امور مسلمین است حضرت علی علیه السلام است نه معاویه و بنی امیه.
تقریر درس
شرطیت علم
بحث در آیات داله بر شرطیت علم برای کسی است که متصدی ولایت امر میشود و گفتیم که ولی امر باید عالم فقیه و مجتهد باشد.
1- ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدی لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ﴾ سوره مبارکه یونس آیه 35
در استفاده از این آیه بیان شد کسی که قصد راهنمایی به حق دارد باید عالم باشد و این شخص سزاوار است که تبعیت شود و از او اطاعت شود. در مقابل کسی که راهنمایی به حق ندارد سزاوار ولایت نیست و برای شاهد سخن روایتی بیان شد که امیرالمؤمنین علیه السلام خودشان را مصداق أحق أن یتّبع در این آیه معرفی کردند و مستوفی بحث کردیم.
2- ﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنی إِسْرائیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِالظَّالِمینَ وَ قَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً قَالُواْ أَنىَ یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَ نحَْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَئهُ عَلَیْکُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فىِ الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتىِ مُلْکَهُ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ﴾ سوره مبارکه بقره آیه246و247
ملأ گروهی منسجم از یک قوم با هدف معینی را میگویند.
گروهی از بنیاسرائیل بعد از حضرت موسی علیه السلام نزد پیامبر بعدی آمدند و از او خواستند که پادشاه و فرماندهی برایشان معرفی کند که به همراه او در راه خدا با جالوت بجنگند چون جالوت ستمگری میکرد و همواره به شهرهای بنیاسرائیل حمله میکرد و آنان را آواره کرده بود و فراوان از بنیاسرائیل کشته بود.
آن پیامبر نبی طی اتمام حجتی خطاب به آن قوم بیان کرد و گفت: اگر از خدا خواستم و خدا کسی را تعیین کرد آیا با ترک قتال او را عصیان نمیکنید و از او پیروی میکنید؟
گفتند: چگونه ترک قتال کنیم در حالی که دشمن، ما را آواره کرده و از فرزندان و خانههایمان دور کرده است؟
پیامبرشان گفت: خداوند طالوت را به عنوان ملک و پادشاه برایتان برگزید که تحت فرمان او باشید.
در عین حال که از آنان اقرار گرفت و تعهد کردند که عصیان نمیکنند با این حال مخالفت کردند زیرا طالوت فردی روستایی بود و در روستا زندگی میکرد و کشاورزی میکرد لذا آنان خودشان را احق به فرماندهی دانستند و گفتند این شخص مال، ثروت و پشتوانهای ندارد یعنی دو جهت را ملاک برتری خودشان دانستند:
1- او فامیل ندارد و دارای شخصیت اجتماعی و قبیله بزرگ نیست.
2- پادشاه باید دارای مال و ثروت باشد و او ثروتمند نیست.
بنابراین خواستند از بین خودشان شخصی انتخاب شود. اما پیامبرشان فرمود شما حق ندارید بعد از اینکه خدا انتخاب کرد در مقابل خداوند مخالفت کنید و چون این برگزیده خداست باید اطاعت کنید و خداوند توسعه علم و توانایی جسمی به او داده است که در شما نیست و شخصی که توسط خدا انتخاب شود قطعاً ترجیح دارد و در اراده خداوند است که به هر کسی خواست، پادشاهی و فرمانروایی دهد. به خواست بنی اسرائیل خداوند طالوت را برای پادشاهی آنان انتخاب کرد زیرا او دارای علم و توانایی جسمی بود
کیفیت استدلال
استدلال ما به همین جمله است که در مقابل ضعفهایی که آنان برشمردند، خداوند به او توانایی و توسعه در علم داده است پس میزان در اعطاء ملک علم است و اساس حکومت داشتن بر مردم آگاهی و علم است. ملاک دانستن علومی است که مسئولیت آن را می خواهد بپذیرد. در زمان ما تخصص های لازم در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز وجود دارد که برای مشاوره به رهبری کمک های لازم را ابراز می دارند. البته از ابتدا مقام معظم رهبری شایستگی های بالایی داشتند و تا به امروز نیز اضافه شده است. بعدها بهتر روشن شد که انتخاب ایشان بسیار به جا بوده است. یک مرتبه که خدمت ایشان رسیدم بیان کردم تنها نگرانی ما این است که دعا می کنیم خداوند وجود شما را تا زمان ظهور امام زمان(عج) حفظ بفرماید.
کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در تفسیر و استدلال به آیات
یکی از علما در مشهد علاوه بر نهجالبلاغه فعلی که موجود است؛ کلماتی که سید رضی نیاورده را جمع آوری کرده است و بعد از ضمیمه به نهجالبلاغه فعلی نام آن را «تمام نهجالبلاغه» گذاشته است. البته دلیل نیامدن برخی کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام در نهجالبلاغه فعلی این است که سید رضی آن کلماتی که در نظر خودش سرآمد در فصاحت و بلاغت بود انتخاب کرد اما در کتاب «تمام نهج البلاغة» همه آنچه که در کتب حدیثی از فرمایشات امیرالمؤمنین علیه السلام بود جمعآوری شد.
کتاب تمام نهجالبلاغة در خطبه 61 که متن آن در کتاب احتجاج طبرسی نیز موجود است آمده است:
«اسْمَعُوا مَا أَتْلُو عَلَیْکُمْ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ عَلَى نَبِیِّهِ الْمُرْسَلِ لِتَتَّعِظُوا فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ أَبْلَغُ عِظَةً لَکُمْ فَانْتَفِعُوا بِمَوْعِظَةِ اللَّهِ وَ ازْدَجِرُوا عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَقَدْ وَعَظَکُمُ اللَّهُ بِغَیْرِکُمْ فَقَالَ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله و سلم ﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاّ تُقاتِلُوا؟ قالُوا وَ ما لَنا أَلاّ نُقاتِلَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاّ قَلِیلًا مِنْهُمْ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِالظّالِمِینَ. وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لَکُمْ فِی هَذِهِ الْآیَاتِ عِبْرَةً لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْخِلَافَةَ وَ الْإِمْرَةَ مِنْ بَعْدِ الْأَنْبِیَاءِ فِی أَعْقَابِهِمْ وَ أَنَّهُ فَضَّلَ طَالُوتَ وَ قَدَّمَهُ عَلَى الْجَمَاعَةِ بِاصْطِفَائِهِ إِیَّاهُ وَ زِیَادَةِ بَسْطَةٍ فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ﴾ فَهَلْ تَجِدُونَ أَنَّ اللَّهَ اصْطَفَى بَنِی أُمَیَّةَ عَلَى بَنِی هَاشِمٍ وَ زَادَ مُعَاوِیَةَ عَلَیَّ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ جَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ قَبْلَ أَنْ یَنَالَکُمْ سَخَطُهُ بِعِصْیَانِکُمْ لَهُ» الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص173
این آیه را که برایتان میخوانم توجه کنید و از آن موعظه بگیرید زیرا به خدا قسم این آیه برای شما پند و نصیحت است. پس از موعظه خدا بهره ببرید و از معاصی کنارهگیری کنید خداوند به وسیله عملی که در دیگران واقع شده است شما را پند میدهد.
آن حضرت در ادامه آیه 246 و 247 سوره بقره را خواندند و جریان جالوت و طالوت را یادآور شدند و بعد فرمودند:
ایها الناس! برای شما در این آیات پندی است و از آن موعظه بگیرید تا بدانید که خداوند جان هر پیامبری را که میگرفت برای ادامه پیامبری و حکومت از اعقاب آن پیامبر جانشین میگذاشت و از این آیه به دست میآورید که خداوند با انتخاب و برگزیدن طالوت و آن زیادی علم و قدرت و توانایی جسم که به او داد او را بر آن جماعت برتری داد و مقدم داشت. اکنون از شما میپرسم آیا چنین مییابید که خداوند بنیامیه را بر بنیهاشم برتری داده است؟
آیا خداوند به معاویه از علم و قدرت جسمی بر من برتری داده است؟ پس آن که خداوند به او در علم و توانایی بسط داده من هستم.»
کیفیت استدلال به روایت
امیرالمؤمنین علیه السلام به چند نکته اساسی اشاره کردند:
1. علی علیه السلام برگزیده خدا به عنوان خلیفه است.
2. علی علیه السلام بسط در علم دارد.
3. علی علیه السلام بسط در قدرت جسمی دارد.
پس به دست میآوریم که بنیامیه هرگز برگزیده از طرف خداوند نیست. ملاک در فرمانروایی و ولایت امر علم و توانایی است.
تذکر
آیات دیگری نیز غیر از این آیه تمسک شده ولی استدلالشان خیلی محکم نیست، مثلاً در دراسات به آیه شریفه تمسک کرده است: ﴿قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون إنما یتذکر اولوا الالباب﴾ سوره مبارکه زمر آیه 9
آیه به صورت استفهام انکاری است یعنی آیا شخص عالم با غیر عالم مساوی است؟
پاسخ این سوال به قدری روشن است که اگر کسی کوچکترین مرحله عقل را دارا باشد میگوید که عالم مقدم است بنابراین خود قرآن در ذیل میفرماید: صاحبان عقل به راحتی میفهمند که عالم مقدم است. پس در جایی که ولی فقیه تعیین میکنیم باید عالم باشد.
نظر استاد
گرچه این آیه ترجیح عالم بر جاهل را میرساند ولی این آیه شرطیت را نمیرساند و فقط ترجیح را میرساند. و ما میخواهیم اثبات کنیم عالم بودن ولی امر مسلمین شرطیت دارد. بنابراین به آیه شریفه سوره مبارکه زمر نمیتوانیم استدلال کنیم.
بحث بعدی بررسی شرطیت علم در ولی امر مسلمین از روایات است که بعضی از روایات فقط علم را مطرح میکند و بعضی اعلم بودن را هم مطرح میکند که در جلسه آتی بدان می پردازیم.
تقریر: محسن جوادی صدر