vasael.ir

کد خبر: ۷۱۲۵
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۸ - 17 December 2017
گزارش مقاله؛

سیاست‌گذاری فرهنگی در دولت دینی

وسائل ـ در این مقاله بر اساس مدل ۳مرحله‌ای سیاستگذاری(تدوین، اجراء و ارزیابی)، مطالعات کتابخانه‌ای و گفتگو با صاحبنظران حوزه فرهنگ و سیاستگذاری فرهنگی، به تبیین صورت مسأله در مرحله اول؛ یعنی مرحله تدوین و سؤالی که باید بدان پاسخ گفت، پرداخته می‌شود. در پاسخ به سؤال طرح­شده، استعاره «شیب اجتماعی» به عنوان راهبرد دولت در سیاستگذاری فرهنگی معرفی می‌گردد.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاست پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل؛ مقاله سیاستگذاری فرهنگی در دولت دینی نوشته محمدحسین باقری­فرد، عبدالله توکلی و سیدمهدی الوانی سعی در بررسی رابطه این دو و نقش دولت در سیاستگذاری های فرهنگی دارد.

 مولفین در مقدمه، با بیان اینکه، یکی از موضوعاتی که همواره در زمینه مدیریت فرهنگی و سیاستگذاری به عنوان پرسشی جدی در برابر دستگاه‌های مربوط مطرح شده است، بحث اختیارات و مسؤولیت‌های دولت اسلامی است که نظریاتی متعددی مطرح شده است که قائل به تصدی­گری حداکثری و دخالت حداقلی و نظارتی و حمایتی معتقد می‌باشند.

به اعتقاد مولفین، لازم است که در ابتدا باید به صورت دقیق، صورت مسأله را مشخص کرد و لذا در ابتدا منظور و مفهوم مورد نظر خود از دو مقولة فرهنگ و دولت را بیان کرده و سپس به بیان نظریات مختلف در باب نسبت دولت و فرهنگ پرداخته و پس از آن به تبیین مسألة دولت و فرهنگ واردشدند.

مولفین با بیان اینکه، مقوله و مفهوم فرهنگ یکی از پرکاربردترین واژه‌ها در زندگی اجتماعی انسان‌هاست و نمی‌توان حد و حدود مشخصی برای کاربرد این مفهوم قائل شد، به تعاریف متعدد این واژه که بیش از 164 مورد می باشد، اشاره کرده و در مجموع فرهنگ را به مجموعه­ای از علایق (گرایش) آگاهی­ها (دانش) و رفتارهای جمعی تعریف می کنند.

مولفین معتقدند مفهوم فرهنگ را از دو جهت نیز می­توان تحلیل نمود؛ در حقیقت دو رویکرد به تعریف فرهنگ وجود دارد: 1. فرهنگ به معنای عام و کلان. 2. فرهنگ به معنای خاص و خرد که فرهنگ در معنای عام و کلان، رفتار اجتماعی و ارتباط متقابل افراد و گروه‏ها، بهداشت، مصرف، تغذیه و بسیاری امور از این قبیل را در بر می‏گیرد، اما فرهنگ به معنای خاص و خرد، با هنر آمیخته شده و محدود به حوزه‏های پیرامونی آن؛ اعم از تولید و مصرف هنری می‏باشد.

مولفین معتقدند توجه به فرهنگ در معنای خاص و خرد آن باعث فروکاست ارزش فرهنگ شده و در نتیجه اموری؛ مانند خط‌ مشی‌گذاری و برنامه­ریزی و حتی شاخص­گذاری به منظور سنجش فرهنگ جامعه را محدود و سخیف می‌کند و به همین دلیل، عمده مواردی که امروزه به عنوان شاخص­های فرهنگی میان کشورها متداول است، شاخص‌های کمی؛ مانند تعداد سالن­های نمایش فیلم، تعداد عنوانهای کتاب چاپ ­شده و.... می‌باشد که نمی‌تواند پهنه ساخت فرهنگ را در بر بگیرد و محاسبه و ‌اندازه‌گیری این شاخص‌ها نمی‌تواند کل وضعیت فرهنگ جامعه را معرفی کند.

چرا که اساساً افزایش در شاخص‌هایی؛ مثل صندلی سینما، گیرنده تلویزیون و رادیو، تعداد مطبوعات، خانه‌های فرهنگ، جهانگردی، موزه، خبرگزاری، کانون و... اگر در جهت خلاف اهداف فرهنگی جامعه اسلامی باشد، نه تنها نشانه پیشرفت فرهنگی نیست، بلکه نشان­دهنده انحطاط نیز هست.

اما هنگامی که مفهوم کلان فرهنگ، موضوع بحث باشد در حقیقت نوع نگاه به فرهنگ، نگاه بُعدی خواهد بود و در این نگاه، فرهنگ تنها به بخشی از جامعه اطلاق نمی‌شود، بلکه با رویکردهای اجتماعی نسبت به آن، مفهوم فرهنگ در سطح کلان مطرح شده است که محیط‌ها و ساختارهای اجتماعی، علم و تکنیک هم فرهنگ­ساز هستند.

تعریف مفهوم دولت از دیگر بخش های این مقاله می باشد که به در این مقاله منظور از دولت، حاکمیت می‌باشد و لذا، هنگامی که از نسبت دولت و فرهنگ سخن به میان می‌آید، منظور صرفاً قوة مجریه نیست، بلکه تمام ارکان نظام مد نظر می‌باشد.

مولفین در ادامه به اهداف تشکیل دولت از دیدگاه اسلام پرداختند. به اعتقاد مولفین، حضرت نوح(ع) نخستین کسی است که دولت دینی را پس از طوفان در میان مؤمنان برپاکرده است؛ به اعتقاد مولفین، بر فرض قبول این فرضیه که فرهنگ مطلوب و متعالی، همان فرهنگ دینی و تحقق مدینة فاضله دین است می‌توان گفت اساساً دولت و حکومت از نگاه معارف اسلامی ماهیتی فرهنگی دارد و حکومت در دیدگاه مکتب اسلام و فرهنگ حکومت علوی، مهمترین ابزارهای نیل جامعه به کمال و تعالی است. بنابراین، مهمترین هدف حکومت، در دیدگاه فرهنگ اسلامی، تربیت می‌باشد.

 هرچند هدف اصلی از تشکیل دولت دینی، اقامه دین است، اما دولت دینی نیز همانند دولت غیر دینی، خود را متکفل تأمین معاش و زندگی دنیوی مردم می‌داند و در واقع،  در دولت دینی تأمین معاش، فرع بر اقامة دین است؛ در حالی که دولت غیر دینی مسؤولیتی در قبال دین مردم ندارد و یا اگر هم داشته باشد، در درجه دوم اهمیت قرار دارد.

بنابراین، در دولت دینی، اصلاح فرهنگ بر اصلاح اقتصاد مقدم است و بر همین مبنا توسعه فرهنگی بر توسعه اقتصادی تقدم پیدا می‌کند، اما در دولت غیر دینی، اگر هم اصلاح فرهنگ مهم باشد، در چارچوب «فرهنگ توسعه» معنا پیدا می‌کند، نه «توسعه فرهنگی».

پس از تعریف دولت و فرهنگ، مولفین ابتدا رویکردها و نظریات مختلفی که در باب نسبت دولت و فرهنگ وجود دارد بیان می‌شود، سپس بر اساس مطالبی که در بخش مفهوم دولت و فرهنگ بیان شد، صورت­بندی جدیدی از مسألة دولت و فرهنگ تبیین خواهد شد.

پارادایم‌های مدیریت دولتی از دیگر مباحث این مقاله می باشد که مولفین به 3 پارادایم اصلی می پردازند. اداره امور عمومی یا همان مدیریت دولتی سنتی، همان الگوی کلاسیکِ وبِری است. مدیریت دولتی نوین، به دلیل ناکارآمدی الگوی سنتی مدیریت دولتی در تحقق اهداف خود؛ به­ویژه پیاده­سازی بوروکراسی به آن شکل که مد نظر وبر بود که مطرح گردید.

نهضت خدمات عمومی نوین سومین پارادایم موجود بود که به دلیل مشتری­انگاشتن شهروندان بود که منجر به کمرنگ­شدن عدالت در جامعه گردید، باعث طرح این پارادایم گردید؛ در این شیوه دولت و سازمان‌های دولتی، نه مانند مدیریت دولتی سنتی به اجراء می‌پردازند و نه همچون مدیریت­گرایی، خود را درگیر هدایت و کنترل شهروندان می‌کنند، بلکه به بسترسازی و آماده­کردن زمینه‌های مشارکت شهروندان می‌پردازند و اختیار انجام امور آنان را به خودشان واگذار می‌نمایند. در این تفکر، مردمان به حدی از بلوغ و آگاهی رسیده‌اند که نیازی به هدایت دولت ندارند و خود قادرند امور خود را ساماندهی و حل و فصل کنند.

در این پارادایم، بر خلاف پارادایم قبلی که بر هدایت­کردن تأکید می­شود، بر خدمت­کردن به جای هدایت­کردن متمرکز است.

در ادامه متناظر با سه مکتب مدیریت دولتی (سیاستگذاری عمومی)، سه گفتمان سیاستگذاری فرهنگی یعنی گفتمان دولت؛ گفتمان بازار و گفتمان ارتباطاتی مطرح می گردد. در گفتمان دولت، در حوزه سیاستگذاری فرهنگی، گفتمان دولت بر جایگاه و نقش دولت (حاکمیت و نه فقط قوة مجریه) در تعیین سیاست­های فرهنگی تأکید دارد.

در گفتمان بازار، حمایت دولتها از هنر و محصولات فرهنگی به طور قابل ملاحظه‌ای کاسته و همة امور فرهنگی به دست آزاد نیروهای بازار سپرده شد. بر این اساس، در سیاستگذاری فرهنگی، منطق عرضه و تقاضا تعیین­کنندة خط مشی­های فرهنگی خواهد بود.

در این دیدگاه، دخالت دولت و نهاد‌های وابسته به آن باید به کمترین میزان ممکن برسد. حوزة فرهنگی و ارزشی نیز باید از دخالت دولت مصون باشد و امور اعتقادی و دینی نیز به عنوان حریم و حوزة خصوصی اشخاص از قلمرو دخل و تصرف حکومت معزول است.

در گفتمان سوم؛ یعنی گفتمان ارتباطی ـ مدنی با توجه به ایده‌های «یورگن‌ هابرماس، حقوق شهروندی همگان مبنی بر مشارکت فرهنگی، محترم شمرده شده و سیاست فرهنگی در تمامی مراحل از طریق بسط گفتمان‌های اجتماعی مبتنی بر عقلانیت ارتباطاتی و بر اساس افکار عمومی صورت­بندی، اجراء و ارزیابی می­شود.

در ادامه مولفین با بیان اینکه مدلهای مختلفی برای سیاستگذاری فرهنگی ارائه شده است، مدل مطلوب خود را مدل فرآیندی تعریف می کنند که بر اساس این مدل، سیاستگذاری، فرآیندی است متشکل از سلسله­مراحل و گام­هایی که از شناسایی مسأله آغاز و به ارزیابی خط مشی­های اجراشده منتهی می­شود.

به اعتقاد مولفین، نظریات مختلفی به منظور تبیین مراحل سیاستگذاری ارائه شده است که یکی از ساده­ترین مدل‌هایی که فرآیند خط مشی­گذاری را توصیف می‌کند، مدل 3 مرحله‌ای، شامل تدوین،اجراء و ارزیابی می‌باشد که مولفین در ادامه به تبیین این مدل می پردازند.

در ادامه مولفین معتقدند که تفاوت و تناقض‌های ظاهری میان نظریات گوناگون در خصوص نسبت دولت و فرهنگ، ناشی از مشخص­نبودن موضع بحث می‌باشد. ازاین­رو، هر نظریه و تئوری که به دنبال تبیین نسبت دولت و فرهنگ است، ابتدا باید موضع خود را در قبال این مراحل مشخص نماید؛ چرا که صورت­بندی مسألة دولت و فرهنگ در هر مرحله متفاوت خواهد بود.

در ادامه حق دولت در دخالت در سیاستهای فرهنگی، فارغ از حداقلی یا حداکثری بودن آن مورد بحث قرار می گیرد و نظریات موافقین و مخالفین مطرح می گردد.

به اعتقاد مولفین، دولت چه بخواهد، چه نخواهد، چه حق داشته باشد، چه نداشته باشد، چه مطلوب باشد و چه نباشد، در هر حال در فرهنگ دخالت می‌کند و وقتی که برنامه­ریزی فرهنگی می‌کنیم یک چیزی را پیش­فرض قرار داده­ایم و آن هم دخالت دولت به عنوان دستگاه دارای قدرت و اعمال حاکمیت در مسائل فرهنگی است.البته این امر لزوماً به معنای دخالت حداکثری یا ایفای نقش تصدی­گری نیست. لذا باید بین مسؤول­بودن دولت در قبال فرهنگ (که خود را در مرحله تدوین سیاست‌های فرهنگی نشان می‌دهد) با مجری­بودن دولت تفاوت قائل شد.

در مجموع مولفین معتقدند در فرآیند سیاستگذاری فرهنگی دولت، نه باید و نه می‌تواند به اجبار، فرهنگ جامعه را تغییر دهد و به اصطلاح، انسانها را به راه درست هدایت نماید. اما دولت اسلامی هم باید و هم می‌تواند «شیب اجتماعی» را به گونه‌ای قرار دهد که در نتیجة آن سوق به تعالی تسهیل گردیده و میل به بدی، سخت شود.

به عبارت دیگر، دولت مجاز نیست کسی را مجبور کند دیندار باشد، اما موظف است به منظور پاسداشت و اجرای آموزه‌های دینی، قوانین و سیاست‌هایی را تدوین نماید که به موجب آنها هر فردی که بخواهد زندگی خود را بر اساس دین­مداری سامان دهد، به راحتی بتواند و هر کسی هم که یک زندگی مملو از تلذذ مادی و فارغ از احکام الهی بخواهد ـ البته تا جایی که از حریم خصوصی او تجاوز نکند ـ ، به راحتی نتواند به هدف خود نائل گردد و به اصطلاح، این کار برای او هزینه‌بر باشد.

بنابراین وظیفه دولت اسلامی بسترسازی است که این بسترسازی نیز هم ایجابی است و هم سلبی؛ یعنی دولت اسلامی کسی را مجبور به مؤمن­شدن نمی­کند، اما شیب اجتماعی را به گونه­ای قرار می­دهد که انجام کار خوب آسان­تر و انجام اعمال نادرست، سخت­تر و هزینه ­بر گرد؛. به اعتقاد مولفین، ممنوعیت نشر کتب ضالّه و حرمت اشاعة فحشاء و علنی­نمودن گناه دو موردی است که حکومت می تواند شیب اجتماعی را در هدایت جامعه دنبال کند.

بنابراین، به طور خلاصه، اگر چه سیاستگذاری فرهنگی، نباید با اجبار و اکراه همراه باشد، اما خنثی هم نباید باشد؛ لذا، مفهوم شیب، چیزی فراتر از صرف بسترسازی و حمایت­گری است.

نسبت دولت و فرهنگ، همواره از مهمترین و مناقشه­انگیزترین مباحث در سیاستگذاری فرهنگی بوده است؛ دیدگاه‌های مختلفی نیز به فراخور مبانی و اصول خود، سعی در پاسخ به این مسأله داشته‌اند؛ پاسخ‌هایی که در طیفی از رویکردهای حداکثری و تصدی­گرایانه تا رویکردهای حداقلی و حمایت­گرایانه قرار می‌گیرند.

اما آنچه که قبل از پاسخ به این سؤال باید روشن نمود، تبیین صورت دقیق مسأله دولت و فرهنگ است؛ در این مقاله بر اساس مدل ۳مرحله‌ای سیاستگذاری(تدوین، اجراء و ارزیابی)، مطالعات کتابخانه‌ای و گفتگو با صاحبنظران حوزه فرهنگ و سیاستگذاری فرهنگی، به تبیین صورت مسأله در مرحله اول؛ یعنی مرحله تدوین و سؤالی که باید بدان پاسخ گفت، پرداخته می‌شود؛ در پاسخ به سؤال طرح شده، استعاره «شیب اجتماعی» به عنوان راهبرد دولت در سیاستگذاری فرهنگی معرفی می‌گردد.

نویسندگان:

محمدحسین باقری­فرد، عبدالله توکلی و سیدمهدی الوانی

منبع: مجله حکومت اسلامی، شماره 75

/206/823/م

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۹:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۱:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۴۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۷:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۰۵:۳۵