vasael.ir

کد خبر: ۶۸۰۸
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۴ - 23 November 2017
خارج فقه جهاد/ آیت الله کعبی/ جلسه 39

جهاد برای اقامه دین در سیره حکومتی حضرت امام سجاد علیه السلام

وسائل - برخی شخصیتی دارند که باعث تردید مردم و خواص می شوند. وقتی مردم رفتارشان را می بینند، از رفتار آنها به شک می افتند. مثال مناسب بحث فتنه 88 است. برخی خواصی که در کنار امام خمینی(ره) بودند در تظاهرات خیابانی تقلب در انتخابات را تایید می کردند. همین ایجاد تردید مساله مهمی است. در اینجا امام سجاد(ع) می فرماید: به وسیله شک شما خواص انسان های جاهل دستگاه ظلم بنی امیه را تایید می کنند و در دل دیگر علما نیز شک می افتد.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ آیت الله عباس کعبی، صبح شنبه ، چهار دی ماه 1395 در جلسه سی و نهم درس خارج فقه جهاد در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، به بررسی سیره امام سجاد(ع) در باب بررسی ادله منع ملازمه بین اقامه دولت و ریاست دولت، و سعی در اقامه حکم اسلامی پرداخت.

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

مایحصل به التکمین: الثالث: السعی لاقامه حکم الله

بررسی ادله منع ملازمه بین اقامه دولت و ریاست دولت، و سعی در اقامه حکم اسلامی

بررسی سیره امام سجاد(ع)

بحث درباره جهاد برای اقامه دین در سیره حکومتی ائمه اطهار(ع) بود.  بیان شد که آنان اقدام برای اقامه دین داشته اند اما نتوانسته اند و شرایط اجازه نداد. نه اینکه در برنامه ایشان نبوده باشد. و بیان شد همین که تصدی امامت کنند و خود را واجب الاطاعه بدانند و عمومات و اطلاقات تمسک به ائمه(ع)، گویای این مطلب است. علاوه بر این، هر کدام از اهل بیت(ع)، خصوصیت خاصی داشته اند و فرصت بیان تک تک سیره آنان نیست چون خارج از بحث است. به طور اختصار بیان می کنیم. به سیره امام سجاد(ع) رسیدیم.

سیره امام سجاد(ع) در اقامه دین

در سیره آن حضرت چند مقطع وجود دارد که شخصیت جهادی امام سجاد(ع) را برجسته می کند.

مورد اول: یکی از آن موارد، حضور آن حضرت در نهضت حسینی است. بالاخره آن حضرت مشارکت داشت و به قصد جهاد هم شرکت کرده بودند. اما به دلیل حکمت الهی، بیمار شد و فرصت جهاد نیافت تا امامت حفظ شود. نکته بعدی، درباره کربلاست. امام سجاد(ع) پاسدار آن نهضت و قیام بود. این هم مرحله مهمی از جهاد است. به چند گونه این پاسداری محقق شد: اولا روایتی را نقل می کنند که در «نفس المهموم» شیخ عباس قمی(ره) هم آمده است. آن حضرت در وداع دوم با اهل بیت که ودایع امامت را به امام بعد از خود را به امام سجاد(ع) تحویلب می دهند، حدیثی را به امام سجاد(ع) می فرماید که آن حدیث را برای امام باقر(ع) نقل می کنند و ایشان می فرماید: «یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ »[1] بپرهیز از ظلم به کسی که کسی را ندارد جز خد؛. و معلوم است نه امام سجاد و نه امام باقر(ع) مصون از ظلم کردن اند. معلوم است برای ظلم بنی امیه در آن زمان است.

مورد دوم:  خطبه های هنگام اسارت در بارگاه بنی امیه و شام در تثبیت رسالت پیامبر(ص) و اسلام و نیز مقابله با دستگاه بنی امیه است، نمونه از جهاد است.

مورد سوم: آرزوی شهادت با شمشیر دشمن است. در صحیفه سجادیه، دعای اول می فرماید: «حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیَائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیدٌ»[2]

مورد چهارم: بحث صحیفه سجادیه است. تاکید بر مقابله با ظلم و افشاگری نسبت به دستگاه بنی امیه و لزوم مقابله با آنان بود که در دعا تجلی یافت چون جز دعا نمی توانست اقدامی انجام دهد. چون اقدام نظامی فایده ای نداشت و آن مقدار اصجاب قلیل نیز به شهادت می رسیدند. حتی در واقعه حره نیز امام به میدان نیامد چون بی جهت شهید می شد و یاران نیز از بین می رفتند و در نهایت اسلام از بین می رفت.  بنابر محاسبه بنده، یاران آن حضرت پانزده نفر بودند نه بیشتر.

مورد پنجم: نامه امام به محمد بن مسلم زُهَری است. او از علمای دربار بنی امیه بود. امام در این نامه با قاطعیت و روشنی هم ماهیت دستگاه بنی امیه را بیان می کنند، و هم او را از همکاری با آنان منع می کنند. درباره محمد بن مسلم زهری گفته اند: محمد بن مسلم بن عبید الله بن عبد الله بن شهاب زُهَری من المنحرفین عن امیرالمومنین و ابنائه کان ابوه مصعب بن زبیر و جده عبید الله مع المشرکین یوم البدر و هو لم یزل عاملا لنبی مروان و یتقلب فی دنیاهم جعله هشام بن عبدالملک معلم اولاده و امره ان یملا اولاد الاحادیث فاملا علیهم اربع ماه حدیثا».

این خادم بنی امیه بود و در همه مراحل در دستگاه بنی امیه بود. امام سجاد(ع) در مورد او می فرماید: «کَفَانَا اللَّهُ وَ إِیَّاکَ مِنَ الْفِتَنِ وَ رَحِمَکَ مِنَ النَّار ِ وَ رَحِمَکَ مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَصْبَحْتَ بِحَالٍ یَنْبَغِی لِمَنْ عَرَفَکَ بِهَا أَنْ یَرْحَمَک‏ َ فَقَدْ أَثْقَلَتْکَ نِعَمُ اللَّهِ بِمَا أَصَحَّ مِنْ بَدَنِکَ وَ أَطَالَ مِنْ عُمُرِکَ وَ قَامَتْ عَلَیْکَ حُجَجُ اللَّهِ بِمَا حَمَّلَکَ مِنْ کِتَابِهِ وَ فَقَّهَکَ فِیهِ مِنْ دِینِهِ وَ عَرَّفَکَ مِنْ سُنَّةِ نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ»[3]  امام دلسوزی می کنند که اگر کسی وضع تو را بداند، واقعا باید دلسوزی کرد. شخصیت زهری را بیان می فرماید: هم صحت جسمی خدا به تو داده، هم طول عمر داده که حدود پنجاه سال به بنی امیه خدمت کرده است. حجت الهی بر تو تمام شده و  مسئولیت بیان کتاب بر تو نهاده شده است. یعنی فقیه جا افتاده ای بوده است. تا اینکه امام نعمتها را یکی بعد از دیگری می شمارد، تا می رسد به این مطلب: «التحذیر من الرکون الی الظلمه». هشدار می دهند که نباید زیر بار ظلم و دستگاه بنی امیه بروی. چرا جزو دستگاه آنان شده ای؟

یعنی آن حضرت سکوت نکرد. آنجا که می توانست با ظلم مقابله کند، مقابله می کرد. آنجا که از دولت اسلامی و کیان نظام اسلامی دفاع کند، دفاع می کرد. دعای اهل ثغور می رساند که امام سیره حکومتی داشت که برای مرزداران اسلام دعا می کند نه اشخاص بنی امیه. برخی گمان می کنند برای بنی امیه دعها کرده اند، خیر؛ برای مرزداران دولت اسلامی و دفاع از کیان مسلمین و سرزمین اسلامی در مقابل روم و دیگران.

در این نامه می فرماید: « وَ اعْلَمْ أَنَّ أَدْنَى مَا کَتَمْتَ وَ أَخَفَّ مَا احْتَمَلْتَ أَنْ آنَسْتَ وَحْشَةَ الظَّالِمِ»؛ یعنی کمترین گناه شما این است که حقایق علم را نسبت به دستگاه ظالمین کتمان می کنی و کمترین مسئولیت الهی شما روز قیامت این است که باعث  شده ای دستگاه ظلم به وسیله وجود شما احساس وحشت نداشته باشد و احساس امنیت کند. این سخن بسیار مهمی است.

امام راحل(ره)، واژه «روحانی درباری» را زیاد به کار می برد و به آنها حمله می کرد. این نامه امام سجاد، نیز درواقع حمله به روحانیون درباری است. کسانی که در دستگاه ظالمین هستند. اینکه آنان احساس آرامش و امنیت کنند.

امام سجاد(ع) در ادامه نامه می نویسند: «وَ سَهَّلْتَ لَهُ طَرِیقَ الْغَیِّ بِدُنُوِّکَ مِنْهُ حِینَ دَنَوْتَ»؛ همین که شما به دستگاه ظلم نزدیک شدی، آنها راحت می توانند ظلم کنند. «وَ إِجَابَتِکَ لَهُ حِینَ دُعِیتَ فَمَا أَخْوَفَنِی أَنْ تَکُونَ تَبُوءُ بِإِثْمِکَ غَداً مَعَ الْخَوَنَةِ وَ أَنْ تُسْأَلَ عَمَّا أَخَذْتَ بِإِعَانَتِکَ عَلَى ظُلْمِ الظَّلَمَةِ»؛ من نگران تو هستم که با خائنان به اسلام باید پاسخگو باشی که چرا اینقدر به ظلم ظالمان کمک کردی! إِنَّکَ أَخَذْتَ مَا لَیْسَ لَکَ مِمَّنْ أَعْطَاکَ وَ دَنَوْتَ مِمَّنْ لَمْ یَرُدَّ عَلَى أَحَدٍ حَقّاً وَ لَمْ تَرُدَّ بَاطِلًا حِینَ أَدْنَاکَ وَ أَحْبَبْتَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ»؛ نه از حقی دفاع کردید، نه در مقابل باطل ایستادید. فقط به خاطر دنیا، به دستگاه دربار نزدیک شدید و کسی را دوست داشتید که دشمن خداست.  

«أَ وَ لَیْسَ بِدُعَائِه إِیَّاکَ حِینَ دَعَاکَ جَعَلُوکَ قُطْباً أَدَارُوا بِکَ رَحَى مَظَالِمِهِمْ وَ جِسْراً یَعْبُرُونَ عَلَیْکَ إِلَى بَلَایَاهُمْ وَ سُلَّماً إِلَى ضَلَالَتِهِمْ دَاعِیاً إِلَى غَیِّهِمْ سَالِکاً سَبِیلَهُمْ»، مگر نه اینکه شما را محور قرار دادند و ظلم های دستگاه خود را توجیه کردند. و پلی قرار دادند به سمت مشکلات خود و نردبانی به سمت گمراهی مردم قرار دادند. شما دعوت کننده به ظلم و ستم بنی امیه هستید.

البته زهری به مردم نمی گفت ظلم کنید، اما ایدئولوژی انحرافی بنی امیه را توجیه می کرد. می دانید بنی امیه، دستگاه ایدئولوژی ساز داشتند. تفکر حاکم بر بنی امیه اصولی داشت. یکی از اصول حکومت بنی امیه از نظر توحیدی، اعتقاد به تشبیه بود تا خدا را تجسیم کنند. اعتقاد دیگر، جبر گرایی بود تا ظلم حاکمان را توجیه کنند. مساله بعدی، توجیه گناه حاکمان بود که هر گناهی انجام دهند، چون حاتکم هستند خدا به خاطر خدمت هایشان آنان را می بخشد و بهشتی هستند. انحراف دیگر اینکه عمل مهم نیست و اعتقاد و دل مهم است. لذا رقص و غنا و آواز و ... در دستگاه بنی امیه باب شد. انحراف بعدی، اقتضای حکومت نسبت به اشراف و تجمل بود و آن را توجیه می کردند. وجود امثال زهری، توجیهی بر همه این تفکران و کارها بود. لذا امام هشدار می دهد که وجود شما باعث شد دستگاه ظلم دوام بیاورد. لذا اگر امام ساکت بود و شخص بی تفاوتی بود و برخی توجیه می کنند که امام مشغول زهد و دعا بود، چنین نامه هایی نمی نوشت.

تا اینکه در نامه می نویسند: «یُدْخِلُونَ بِکَ الشَّکَّ عَلَى الْعُلَمَاءِ وَ یَقْتَادُونَ بِکَ قُلُوبَ الْجُهَّالِ إِلَیْهِمْ»؛ برخی شخصیتی دارند که باعث تردید مردم و خواص می شوند. یعنی شخصیت مقبولی دارند وقتی مردم رفتارشان را می بینند، از رفتار آنها به شک می افتند. مثالی که می توان زد، بحث فتنه 88 است. رفتار برخی خواصی که در کنار امام خمینی(ره) بودند، حکم از امام داشتند. در تظاهرات خیابانی، به شعار تقلب انتخابات تایید می کردند. مردم به شک افتند که نکند تقلبی شده است؟ همین ایجاد تردید مساله مهمی است. در اینجا امام سجاد(ع) می فرماید: به وسیله شما آقای زهری، انسان های جاهل دستگاه ظلم بنی امیه را تایید می کنند و در دل علما نیز شک می افتد.

«فَلَمْ یَبْلُغْ أَخَصُّ وُزَرَائِهِمْ وَ لَا أَقْوَی أَعْوَانِهِمْ إِلَّا دُونَ مَا بَلَغْتَ مِنْ إِصْلَاحِ فَسَادِهِمْ وَ اخْتِلَافِ الْخَاصَّةِ وَ الْعَامَّةِ إِلَیْهِمْ»؛ وضعیت شما به گونه ای است کاری کردید که وزراء بلکه قوی ترین پشتیبانان بنی امیه هم نتوانستند انجام دهند. چون در کنار بنی امیه هستید و باعث مشروعیت بخشی به دستگاه بنی امیه شده اید. در اینجا امام رسما می فرماید دستگاه بنی امیه مشروع نیست و باید برچیده شود.

« فَمَا أَقَلَّ مَا أَعْطَوْکَ فِی قَدْرِ مَا أَخَذُوا مِنْکَ»؛ چقدر اینان از شما بسیار گرفتند و چیز کمی به شما دادند. این دنیایی که به شما دادند در مقابل بقای و دوام ظلم بنی امیه به وجود شماست. «وَ مَا أَیْسَرَ مَا عَمَرُوا لَکَ فَکَیْفَ مَا خَرَّبُوا عَلَیْکَ» چیز کمی برایت آباد کردند ، اما چیزی که خراب کردند زیاد است. «فَانْظُرْ لِنَفْسِکَ فَإِنَّهُ لَا یَنْظُرُ لَهَا غَیْرُکَ وَ حَاسِبْهَا حِسَابَ رَجُلٍ مَسْئُول‏»؛ از خودت حساب بکش، مانند حساب کسی که باید پاسخگو باشد.

این نامه بخش های زیادی دارد. به هر جهت، این اندازه کافی است. این نامه می رساند، امام شخصیت بی تفاوتی نسبت به دستگاه ظلم بنی امیه نبود و فقط دعا می کرد! اولا ادعیه امام در صحیفه سجادیه هم نوعی مبارزه بود، اما با لسان دعا. خصوصا دعای بر علیه ظالمان و دعای برای اصلاح امور امت، و دعای برای حفظ اهل ثغور و... که باید مراجعه کرد. البته صحیفه سجادیه از لحاظ سند تمام نیست، و منقطع است. اما مضمون صحیفه سجادیه به ضمیمه اثبات این ادعیه به اسانید دیگر و محتوای عالی آن می رساند که منسوب به امام سجاد(ع) است.

مورد ششم: مورد دیگر از سیره امام سجاد(ع)، زنده نگهداشتن یاد سیدالشهدا(ع) و تاکید بر مظلومیت ایشان به ویژه در مساله نوشیدن آب است. همچنین برگزاری مجالس روضه اباعبد الله و استفاده از مجالس روضه و اشک بر اباعبدالله الحسین(ع) و حزن و ماتم ایشان برای تحریک احساسات بر علیه دستگاه ظالم بنی امیه است. متاسفانه در ذهن عوام جا انداختند که امام سجاد، امام بیمار است. گو اینکه از اول تا آخر عمرش بیمار بود. در حالی که در مقطع ایام عاشورا چنین بود و در دیگر عمر امام مبارز بود. آقای سید محمد حسینی جلالی، کتابهای خوبی در زمینه حدیث نوشته اند. محقق حدیثی است. کتابی درمورد امام سجاد(ع) دارد با عنوان «جهاد الامام السجاد(ع)». کتاب مختصر و ارزشمندی است؛ و به همین اندازه در سیره آن حضرت بسنده می کنیم.

نکته ای در باره قیام زید بن علی(ع)

بحث قیام زید بن علی بن الحسین(ع)، باید گفت: اولا امام مخالفتی نداشتند. اخبار غیبی هم که در مورد سرنوشت و فرجان قیام زید، به معنای عدم مشروعیت قیام زید نبود.

البته قبلا روایات مربوط به آن را بیان کردیم. زید البته در دوران امام سجاد(ع) قیام نکرد. قیام او در دوران امام باقر(ع) هم نبود. بلکه سخن ایشان را نیز بر عدم قیام گوش کرد. لذا برخی زید بن علی را بی جهت تخطئه می کنند. و حالی که هم به توصیه امام سجاد(ع) و هم توصیه امام باقر(ع) را گوش داد. قیام او بعد از آن اتفاق افتاد. با علم به اینکه به شهادت می رسد. امام صادق(ع) از قیام زید نیز تمجید می کنند و می فرمایند: «رحم الله زیدا». همین وجود زید بن علی و قیام او که در واقع ممضات از امام سجاد(ع) نیز بود، می تواند قرینه ای برای سیره حکومتی امام سجاد(ع) و سعی ایشان برای تشکیل حکومت باشد.


[1] . الکافی، ج2، ص331.

[2] . صحیفه سجادیه، دعال اول، فراز پایانی..

[3] . تحف‏العقول، ص 274.

و صلی الله علی محمد و آل محمد.

پایان.

120/907/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۹:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۱:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۴۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۷:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۰۵:۳۵