به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، کتاب «مبانی حفاظت محیط زیست در اسلام» تألیف صادق اصغری لفمجانی در 207 صفحه تنظیم و توسط انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ و منتشر شده است.
این کتاب شامل سه فصل: کلیات، مبانی اعتقادی محیط زیست در اسلام و مبانی عملی محیط زیست در اسلام است.
در این تحقیق به این بحث پرداخته میشود که اسلام، مبانی مفیدی فراروی ما قرار میدهد که از نظر زیستمحیطی مطلوب و از لحاظ اجتماعی مسؤولیتآور بوده، موجد نظمی است جهت پیشبرد رفاه مادی در قالب و چارچوبی الهی؛ اصلیترین منبع اعتقادی ما مسلمانان قرآن کریم و سپس منابع روایی معصومین(ع) است؛ در این راستا قرآن به عنوان سندی محکم و معتبر برای تمامی نظریات اسلام به حساب میآید؛ به همین دلیل در این تحقیق، قرآن به عنوان اساس کار قرار گرفته است.
فصل اول این کتاب با عنوان «کلیات» به نقش دین در سلامت محیط زیست میپردازد و در اینباره تعدیل غرایز و خواستههای انسان در عرصه محیط زیست؛ پرورش اخلاق زیستمحیطی؛ تضمین اجرای قوانین زیست محیطی و گسترش عدالت در عرصه محیط زیست را بررسی میکند.
فصل دوم از این تحقیق، تحت عنوان «مبانی اعتقادی محیط زیست در اسلام» است؛ مبانی اعتقادی محیط زیست در اسلام، یک نظام نگرشی یا سیستم باورداشتها است که تعیینکننده شیوه برخورد و ارتباط انسان با طبیعت میباشد.
بر طرق مبانی اعتقادی محیط زیست در اسلام، جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی براساس خیر و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آنها استوار است.
این اصول بیانگر آن است که جهان، یک قطبی و تک محوری بوده، ماهیت «از اویی» و «به سوی اویی» دارد؛ موجودات جهان با «نظامی هماهنگ» به یک سو و به طرف مرکز تکامل مییابند؛ آفرینش هیچ موجودی عبث و بیهوده و بیهدف نیست؛ جهان با یک سلسله نظامات قطعی که «سنن الهیه» نامیده میشود اداره میگردد و اداره و مشیت الهی به صورت «سنت» یعنی به صورت قانون و اصل کلی در جهان جریان دارد.
بر این اساس، تنها در پرتو این قوانین و اصول الهی است که میتوان مبانی عملی محیط زیست را ارایه کرد، اصول و قوانینی که متناسب با فطرت و سرشت انسانها بوده، بین آنها از یک طرف و بین انسانها و محیط زیست و سایر مظاهر جهان هستی از طرف دیگر وحدت و هماهنگی ایجاد کرده، سعادت انسان را در دو جهان و سلامت محیط زیست مادی را تضمین نمود.
در این فصل، 10 مؤلفه از مبانی اعتقادی محیط زیست در اسلام بحث میشود که عبارتند از: خدا، خالق عالم هستی، خلقت تدریجی آسمانها و زمین و وجود هدفی مشخص در آنها؛ وجود نظام محیط و محاطی در عرصه محیط زیست؛ هدایت تکوینی عناصر محیط زیست و هدایت تشریعی انسان در عرصه محیط زیست؛ انسان جانشین خدا و فرمانروای اکولوژیک در عرصه محیط زیست؛ مشروعیت تسخیر محیط زیست توسط انسان؛ بی حد و حصر نبودن آزادی انسان در استفاده از مواهب خداداد زمین؛ خودپرستی عامل انحطاط انسان در عرصه محیط زیست؛ انحطاط انسان در عرصه محیط زیست عامل بحران زیستمحیزی و وجود سرنوشتی مشخص برای آسمانها، زمین و انسان.
فصل سوم با عنوان «مبانی عملی محیط زیست در اسلام» وظایف افراد جامعه در قبال محیط زیست و وظایف حکومت اسلامی در قبال محیط زیست را برشمرده و راجع به هرکدام توضیحاتی آورده است.
در این فصل، نویسنده گرایش به رفتارهای هنجار زیست محیطی را در گرو کارکردهای سازنده و اصلاحگرانه در عرصه محیط زیست؛ شکران نعمت؛ اجرای احکام حکومتی در ابعاد زیستمحیطی امر به رفتارهای هنجار زیستمحیطی و نهی از رفتارهای ناهنجار زیستمحیطی میداند و پرهیز از رفتارهای ناهنجار زیستمحیطی را دوری و ممانعت از عواملی همچون کارکردهای فساد انگیز در عرصه محیط زیست، کفران نعمتهای خداداد، اسرافکاری در عرصه محیط زیست و تجاورز به حقوق دیگران و تضییع حقالناس برشمرده و تبیین میکند.
نگارنده در ادامه این فصل، اجرای قانون، مبارزه با مفسدان زمین و تضمین اراده الهی در تأمین مصالح عمومی؛ توجه به مسائل محیط زیست و اخلاق زیستمحیطی در تعلیم و تربیت اسلامی؛ تعیین جایگاه علمای صالح در هرم اداری محیط زیست؛ استراتژی توسعه پایدار در قالب استفاده عادلانه از منابع و حفظ حرمت طبیعت؛ بهرهبرداری اصولی از جنگلها و مراتع؛ بهرهبرداری اصولی از منابع صید و شکار؛ جلوگیری از آلودگی محیط زیست و حفظ حرمت زمین؛ گسترش سیستمهای بازیافتو اجرای تعهدات و پیمانهای زیستمحیطی را از وظایف حکومت اسلامی در قبال محیط زیست برمیشمرد.
نویسنده در پایان کتاب از مجموع مباحث خود، نتیجهای بدین شرح میگیرد: مقایسه اصول اعتقادی و عملی محیط زیست بیانگر آن است که اصول عملی به نوعی ریشه در اصول اعتقادی دارد و از اینجا این اصل اساسی حاصل میشود که اصلاح رفتار و عملکرد انسانها در ارتباط با محیط زیست بدون اصلاح اندیشه و اعتقاد آنها، امری انکارناپذیر است.
همچنین بررسی دقیق «اصول مکتب زیستمحیطی اسلام» بیانگر آن است که هریک از آنها، تضمینی برای حفظ محیط زیست بوده و هیچگونه تعارضی بین این اصلو و حفظ محیط زیست وجود ندارد.
به هر حال مکتب زیست محیطی اسلام، به کلیه اموری که نام «ترقی» بر آن مینهند، حدود و ثغوری را تحمیل میکند و مرزهایی روشن برایشان ترسیم مینماید؛ در محدوده این مرزها، به ضرورت حفظ تعادل عالم آفرینش میاندیشد و این امر لازم را در نظر دارد که باید راه را به گونهای برای حرکت آدمی هموار ساخت که بتواند در این جهان موفق به تحقق رسالت اعلایی گردد که خداوند وی را شایسته آن یعنی «خلیفه خویش بر روی زمین» ساخته است.
یافتههای این تحقیق، برای ان دسته از کشورهای اسلامی که درگیر انواع گوناگون توسعه میباشند بسیار ضروری خواهد بود؛ این برنامهها نیازمند آن است که به نحوی طرحریزی و اجرا شود تا کیفیت محیط آن مناطق به جای آنکه آسیب پذیرد، حاصلخیز و بارور گردد.
گرایش اساسی ما بایستی در جهت استفاده مطلوب از منابع و عطایای الهی باشد و این امر نیازمند آن است که بر طبق اصول و ضابطههای مکتب زیستمحیطی اسلام به خوری نظارت و رهبری شود.
120/602/د