vasael.ir

کد خبر: ۵۵۷۱
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۱ - 05 October 2017
قواعد فقه حکومتی؛ آیت الله خاتمی مطرح کرد/ جلسه 36

بالاترین سرمایه مملکت امنیت است که در سایه قوانین و حدود به دست می‌آید

وسائل ـ آیت الله خاتمی در بررسی تنبیه سوم از تنبیهات قاعده لاضرر گفت: مواردی که به عنوان تخصیص قاعده لاضرر مطرح می‌کنند، حتی با نگاه دنیوی نیز ضرر نیستند بلکه این موارد تخصّصاً از این قاعده خارجند.

به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله سید احمد خاتمی، عضو شورای عالی حوزه و استاد درس خارج حوزه علمیه قم، 25 آبان ماه 1395 در جلسه سی و ششم درس خارج فقه حکومتی، تنبیه دوم و سوم از تنبیهات قاعده لاضرر را مطرح و بررسی کرد.

 

تقریر درس

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله‏ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ تَذَاکُرُ الْعِلْمِ‏ بَیْنَ‏ عِبَادِی‏ مِمَّا تَحْیَا عَلَیْهِ الْقُلُوبُ الْمَیْتَةُ إِذَا هُمُ انْتَهَوْا فِیهِ إِلَى أَمْرِی.[1] پیامبر خدا فرمودند: خدای سبحان می فرماید مذاکره علم بین برندگان من سبب زنده شدن دلها مرده می شود به شرط اینکه منتهی به امر و دستور من گردد. یعنی جلسات علمی هدفمند محبوب خداست چون باعث زنده شدن دلها می شود.
 

تنبیه دوم
در تنبیه دوم قاعده لاضرر بحث شد که هل الملاک فی الضرر، الضرر الشخصی ام النوعی؟
بیان شد که در فقه مشابه این مساله در بحث خوف و حرج داریم. مثلا گفته شد که اگر در سفر انسان خوف بر نفس یا مال داشته باشد این سفر، سفر معصیت است سوال می شود که کدام خوف ملاک است(شخصی یا نوعی)؟ یا مثلا گفته شده که وضوی حرجی برداشته شده است؟ سوال می شود که کدام حرج(شخصی یا نوعی)؟ ملاک در تمام این موارد، حرج شخصی است.
آیا در لاضرر هم اینگونه است؟ مشهور علما بر این نظرند که ملاک ضرر در عبادیات ضرر شخصی است؛ اما ملاک ضرر در معاملات گفته اند ضرر نوعی است.
مثال ضرر در معاملات
مثال اول: گفته شده که خیار غبن در جائی است که بایع یا مشتری ضرر کنند. موردی هست که نوعا ضرر است اما شخصا ضرر نیست مثلا کالائی یک ماه قبل 20 تومان بوده است اما فروشنده به قیمت 40 تومان فروخته است در این مثال ضرر نوعی است زیرا عرف می گوید ضرر است اما ضرر شخصی نیست چون قیمت آن بالا رفته است.
مثال دوم: شما با کسی در زمینی یا خانه ای شریک هستی، شریک شما بدون اجازه شما خانه را فروخته است؛ شارع مقدس به شما این اختیار را داده است که معامله را فسخ کرده و خودتان بخرید؛ در حالی که چه بسا خریدار (شریک جدید) به مراتب از شریک قبلی بهتر است. در اینجا هم شارع اختیار گفتن عبارت «اخذتُ بالشُّفعة» را داده است. در حالی که اینجا ضرر نیست زیرا شریک بد تبدیل به شریک مومن شده است.
مثال سوم: اگر بایع(فروشنده) فهمیده است که مغبون شده و پائین تر از قمیت بازار فروخته است دارای خیار غبن است؛ زیرا خیارُ الغبن لایختص بالمشتری بل یشمل البایع ایضا؛ اما فرض می شود که به مصلحت فروشنده بود که کالا در دست مشتری باشد لذا شخصا مغبون نیست اما نوعا غبن محسوب شده و دارای خیار غبن است.
علما فرموده اند: ملاک ضرر در معاملات، ضرر نوعی است اما در عبادات ملاک ضرر شخصی است. لعل و الله العالم در معاملات نوع مردم سر و کار دارند اما در عبادات هر کسی هست و شرایط خودش.
نتیجه
لکن جواب این است که ما یک قاعده لاضرر داریم دلیلی بر تفکیک بین عبادات و معاملات نیست؛ همه مثالهای بیان شده، ضرر شخصی است. نوع ضرر در معاملات انجام شده به قیمت بالا، ضرر شخصی است نه ضرر نوعی؛ بله گاهی عامل بیرونی موجب می شود که ضرر نباشد اما آیا در اینگونه موارد(ضرر شخصی) شارع حکم به خیار کرده است؟ باید دانست که حکم شارع روی موارد غالب می رود نه موارد استثنائی، که غالبا اینگونه موارد ضرر شخصی است.
بنابراین قاعده لاضرر یکون محوره للضرر الشخصی لا الضرر النوعی کقاعدة لاحرج و امثالها من القواعد الامتنانیة(محور قواعد امتنان، ضرر شخصی است)
تنبیه سوم
گفته شده قاعده لاضرر به دلیل تخصیص اکثر، قابلیت عمل ندارد لذا مجمل می باشد. بنابراین نمی‌توان به این قاعده تمسک کرد.
مواردی که تخصیص خورده عبارتند از:
1.جهاد(در جهاد، جان دادن است) اگر قرار بود لاضرر قاعده کلی باشد باید جهاد را برمی داشت زیرا ضرر جانی در پی دارد.
2.خمس و زکات و خراج و امثالهم نیز ضرر مالی است اما شارع مقدس آنها را برنداشته است.
3.حدود و دیات نیز موجب ضرر است؛ اوامری مانند شلاق، ضرر است.
4.ریختن روغن نجس(در دیگ روغن زیتون، موش مرده افتاده است.) مردی آمد خدمت امام باقر علیه السلام و گفت موش داخل دیگ روغن رفته است چه کنم؟ امام فرمود لاتأکله آن را نخور؛ آن مرد گفت الْفَأْرَةُ أَهْوَنُ عَلَیَّ مِنْ أَنْ أَتْرُکَ طَعَامِی مِنْ أَجْلِهَا؛ این غذای نجس را بخورم راحتر است از اینکه غذای خود را نخورم. امام به او فرمود تو دین خدا را  سبک شمردی زیرا خدا مرده هر چیزی را حرام کرده است. [2] ریختن ده کیلو روغن ضرر است.
قس علی هذا همه این موارد ضرر محسوب می شود.
جواب ها
اول
قبلا گفته شده که قاعده لاضرر و قاعده لاحرج، ضرر مازاد بر اصل تکلیف را بر می دارد؛ طبیعت قاعده چنین است. تکلیفی که ذاتش ضرری است را بر نمی دارد مانند جهاد که ذاتش بر ضرر است کما اینکه خدای متعال می فرماید: « کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ﴿البقرة، 216﴾؛ جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است، و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا[مصلحت شما را در همه امور] می  داند و شما نمی  دانید.» در قتال، کشتار و سختی های دیگر وجود دارد.
 قاعده لاضرر، حرج مازاد بر اصل تکلیف را برمی دارد یعنی همین قتالی که اصلش حرجی است را شامل نمی شود اما اگر به انسان اعرج(لنگ) و اعمی(کور) بگویند تو نیز باید به جهاد بروی، قاعده لاضرر و لاحرج وارد شده و این ضرر را نفی می کند کما اینکه قرآن می فرماید: « لَیْسَ عَلَى اَلْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى اَلْأَعْرَجِ حَرَجٌ» ﴿النور، 61﴾ بنابراین دو قاعده لاضرر و لا حرج، ضرر مازاد بر اصل تکلیف را برمی داد موارد فوق الذکر نیز از این قبیل است حدود و دیات و قصاص و جهاد از مواردی است که اصل تکلیف ضرر دارد.  
دوم
مرحوم نراقی در اوائل در بخش ششم رساله قاعده لاضرر گفته: ضرر در جائی است که در مقابلش نفع دینوی یا اخروی نباشد. ضرری که در مقابلش نفعی دنیوی یا اخروی دارد، ضرر محسوب نمی شود. درست است که جهاد در ظاهر ضرر است اما در مقابل آن پاداشهائی در قیامت برای آنها وجود دارد. قرآن می فرماید: « إِنَّ اَللّهَ اِشْتَرى مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اَللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی اَلتَّوْراةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ وَ اَلْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اَللّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ اَلَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ ﴿التوبة، 111﴾؛ یقیناً خدا از مؤمنان جان ها و اموالشان را به بهای آنکه بهشت برای آنان باشد خریده؛ همان کسانی که در راه خدا پیکار می  کنند، پس [دشمن را] می  کشند و [خود در راه خدا] کشته می  شوند، [خدا آنان را] بر عهده خود در تورات و انجیل و قرآن [وعده بهشت داده است] وعده ای حق؛ و چه کسی به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ پس [ای مؤمنان!] به این داد و ستدی که انجام داده اید، خوشحال و شاد باشید؛ و این است کامیابی بزرگ.»
ضرری که در مقابلش بهشت و حورالعین باشد، ضرر نیست. بالاخره خدا در دنیا یا آخرت در مقابلش پاداش می دهد.
اشکال به جواب دوم
این جواب پاسخ به اشکال تخصیص اکثر نیست زیرا درست است که نفع اخروی، نفع است اما در قاعده لاضرر، ضرر و حرج دنیوی ملاک است. اینها ضرری است ولو نفع فراوان اخروی داشته باشد.
سوم
جواب دیگری شیخ انصاری در رساله لاضرر داده است به این بیان که قاعده لاضرر محفوف به قرائنی بوده که به دست ما نرسیده است؛ لذا قاعده لاضرر قاعده ای مجمل است که به قدر متیقن اکتفاء می کنیم.
اشکال به جواب سوم
ما قطع داریم که مساله چنین نیست. اینکه بگوئیم در همه مواردی که به قاعده لاضرر استناد شده محفوف به قرائنی بوده از دست ما خارج بوده است سخنی غیر قابل قبول است. به عبارت دیگر در تمامی این موارد به ظاهر روایات استدلال شده است.
چهارم
جواب احسن و مورد قبول عبارت است از این که تمام موارد، حتی با نگاه دنیوی نیز ضرر نیست. در تمام ملل مالیات وجود دارد اساسا کشورهای به اصطلاح غربی تمام بودجه های مالی کشورشان از طریق مالیات تعیین می شود و اسم آن را ضرر نمی گذارند و اداره صحیح کشور به همین است که ذخائر کشور را باید حفظ کرد. باید سرمایه را تبدیل به سرمایه کرد. ما نمی توانیم برای گردشگری حساب ویژه ای در ایجاد سرمایه داشته باشیم زیرا کشورهائی که گردشگری یک نوع سرمایه سازی برای اداره کشور محسوب می شود، آزاد آزاد است اما ما در کشورمان چنین چیزی را نمی توانیم داشته باشیم.
احکام جزائی نیز در همه کشورها وجود دارد که برای متخلفین است؛ ما می گوئیم حدود و دیات اما آنها می گویند قوانین جزائی، آیا اینها ضرر است. بالاترین تامین کننده سرمایه مملکت عبارت است از امنیت که در سایه همین قوانین به وجود می آید.
« وَ لَکُمْ فِی اَلْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی اَلْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ  ﴿البقرة، 179﴾؛ ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص مایه زندگی است، باشد که [از ریختن خون مردم بدون دلیل شرعی] بپرهیزید.»
بحث قصاص نیز همین است، امنیت مساله مهمی است که باید برای او خرج کرد. ضرر و نفع را در مجموع می سنجند. یک قاتل اگر در ملأ عام اعدام و کشته شود در مملکت امنیت ایجاد می شود آیا مجازات متخلفین ضرر است!! ضرر شخصی هم باید در تک تک شهروندان دیده شود.
بنابراین قاعده لاضرر لیست موهونةً بکثرةِ التخصیصات فانّ الّتی ذُکرت من التخصیصات، لیست بضررٍ حقیقتاً. بنابراین موراد مذکور تخصیص نیست بلکه تخصّصا ضرر نیست و از بحث خارج است. /239/902/
پاورقی
[1] . الکافی؛ کلینی؛ (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص41؛ ح 6.
[2] . عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ وَقَعَتْ فَأْرَةٌ فِی خَابِیَةٍ فِیهَا سَمْنٌ أَوْ زَیْتٌ فَمَا تَرَى فِی أَکْلِهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام لَا تَأْکُلْهُ قَالَ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ الْفَأْرَةُ أَهْوَنُ عَلَیَّ مِنْ أَنْ أَتْرُکَ طَعَامِی مِنْ أَجْلِهَا قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّکَ لَمْ تَسْتَخِفَّ بِالْفَأْرَةِ وَ إِنَّمَا اسْتَخْفَفْتَ‏ بِدِینِکَ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْمَیْتَةَ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ. تهذیب الأحکام؛ طوسی (تحقیق خرسان) ؛ ج‏1 ؛ ص420؛ 46؛ الإستبصار فیما اختلف من الأخبار ؛ طوسی؛ ج‏1 ؛ ص24؛ 3.
مقرر: حسن حسینعلی

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۷:۴۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۹:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۳۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۸:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۰۶:۲۶