vasael.ir

کد خبر: ۵۳۵۴
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۵۳ - 04 June 2017
درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی/ جلسه 1

آزادی بیان تا جایی امکان دارد که مساله ظلم و فساد در کار نباشد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی، دبیر مجمع جهانی تقریب مذاهب در اولین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلامی گفت: این که بر خلاف سایر فقهایی که بحث کردیم در این عرصه به فقه فرهنگ خرد نیز پرداختیم به این علت است که در عرصه فرهنگ، مباحث فقه خرد نیز تنقیح نشده است و در این عرصه نیز کمبود داریم. لذا ناچار شدیم ابتدا راجع به فقه خرد فرهنگ بحث کنیم تا به فقه کلان برسیم.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در اولین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلام که در مؤسسه امام خمینی (ره) برگزار شد، به مرور مباحث سال گذشته درمورد فقه فرهنگ خرد وکلان پرداخت و گفت: در فقه فرهنگ خرد مباحثی مانند تعریف فرهنگ را مطرح کردیم و گفتیم فرهنگ عبارت است از منظومه پسندها و ناپسندهای مقبول هر جامعه ای است.

 ایشان در ادامه گفت: بیان اظهاری محرم عنوان عامی دارد که مصادیق آن متکثر با عناوین متعدده است و این مساله عنوان عامی دارد که « فساد و ظلم» گفته می شود و می توان این مساله را به مطلق بیان نیز تعبیر کرد و این مقدمه در اصل فقه البیان نیز مطرح است.

این استاد حوزه و دانشگاه در پایان گفت: مساله شهادتین اساس و بنیاد اصلی تفکر اسلامی است و نکته این است که اگر حق پیشین برای ما بیان نشود نمی توان از آن استفاده کرد و باید در دسترس باشد. این مساله اساس نظام رفتاری و گفتاری است و لذا ما گفتیم که اگر کسی بگوید گفتار حق است و مردم حق دارند بگویند و کاریکاتوریست کذایی حق دارد بگوید و یا روزنامه نگار می تواند هر سخنی بگوید زیرا آزادی بیان است، سخن غلطی است.

متن کامل درس آیت الله اراکی به شرح ذیل می باشد:

 

مروری بر مباحث سال گذشته

بحث ما درباره فقه فرهنگ است و به علت این که برخی دوستان در این مباحث حضور نداشتند فهرستی از مباحث را بیان می کنم.

البته باید بگویم که فقه فرهنگ را به فقه خرد و کلان تقسیم کردیم. بحث فعلا در فقه فرهنگ خرد است.

این که بر خلاف سایر فقهایی که بحث کردیم در این عرصه به فقه فرهنگ خرد نیز پرداختیم به این علت است که در عرصه فرهنگ، مباحث فقه خرد نیز تنقیح نشده است و در این عرصه نیز کمبود داریم. لذا ناچار شدیم ابتدا راجع به فقه خرد فرهنگ بحث کنیم تا به فقه کلان برسیم.

زمانی که بشر را به عنوان یک جامعه در نظر بگیریم و جامعه را مکلف می دانیم که اراده ای واحد در رفتارهای اجتماعی بر جامعه حاکم می شود. رفتار اجتماعی به معنی رفتاری است که «تصدر من إرادة واحدة». اراده واحده همان اراده حاکم یعنی دستگاه حکومتی است. ما تا چنین حکومتی نداشته باشیم تا با اراده او اراده فرد یا افراد حرکت کنند و جهت بگیرند جامعه نخواهیم داشت. در مباحث اجتماعی بیشتر به این مسائل خواهیم پرداخت.

جامعه زمانی شکل می گیرد که اراده مرکزی وجود داشته باشد که اراده های جامعه را تابع خودش بکند و در نتیجه اراده افراد در جامعه هماهنگ با همان اراده می شود. «اذا اراد ارادوا»

این که در زیارت ائمه علیهم السلام آمده است: « امری لأمرکم متبع» و واژگانی از این قبیل آمده است به همین نکته اشاره دارد که ما آن اراده اجتماعی را که شایسته است دیگران اراده خودشان را تابع آن کنند، اراده امام معصوم می دانیم.

در زمان غیبت به عنوان حالت اضطرار و فوق العاده می گوییم ولی فقیهی که اقرب الاشیاء به اراده معصوم است باید اراده اش متبع باشد. اگر چنین شد فرهنگ کلان پیدا خواهیم کرد یعنی تکلیفی که این جامعه را موضوع خودش قرار می دهد.

فقه خرد فقهی است که اراده فرد موضوع آن فقه است و مکلفی که موضوع حکم شرعی است مکلف خرد آن است  چه جامعه ای وجود داشته باشد یا خیر. چه اراده مرکزی وجود داشته باشد که اراده جامعه را یکی کند و چه نباشد. اگر کسی در جزیره نیز زندگی کند باید احکام فقه خرد را رعایت کند.

بنابراین ابتدا احکام فقه خرد را بحث می کنیم و سپس به احکام فقه کلان می پردازیم.

فقه فرهنگ خرد

در فقه فرهنگ خرد مباحثی مانند تعریف فرهنگ را مطرح کردیم و گفتیم فرهنگ عبارت است از منظومه پسندها و ناپسندهای مقبول هر جامعه ای است. بحث شد که چرا این تعریف از فرهنگ را بیان کردیم.

ابتدا باید منظومه باشد تا فرهنگ جامعه  یا فرهنگ فرد باشد. اگر فرد در یک رفتار عملی و در رفتار دیگر عمل دیگری انجام دهد که مناسب با آن عمل نباشد این فرهنگ نمی شود. فرهنگ زمانی است که حالتی در فرد ایجاد می شود که تمام رفتارهایش را در یک جهت انجام می دهد. زمانی که پسندها و ناپسندهای فرد به یک منظومه مبدل شد فرهنگ فردی ساخته می شود.

گاهی به شخص بی فرهنگ گفته می شود که در روایت می فرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ‏ عَلَى‏ سَبِیلِ‏ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیق»

سیاق واحدی در زندگی او وجود ندارد و افرادی هستند که فرهنگ مشخصی ندارند و اگر فرهنگ داشتند از یک سمت حرکت می کردند.

خلاصه این که فرهنگ منظومه پسندها و ناپسندهای مقبول برای فرد و جامعه است.

این بحث مفصل مطرح شده است. بعد بحث «نظام فرهنگی و فقه آن» مطرح شد و سپس وارد بحث فقه فرهنگ خرد شدیم.

در فقه فرهنگ خرد گفتیم که این بحث را به سه بخش اصلی تقسیم می کنیم:

1-     فقه عقاید و باورها‏

2-     فقه گفتارها

3-     فقه رفتارها (فرهنگ رفتارها)

بحث فقه باورها را مفصل انجام دادیم و از آن گذشتیم.

در زمینه فقه گفتارها که به فقه بیان نیز تعبیر کردیم بیان شدکه سه نوع گفتار داریم:

1-     گفتار یا بیان تعلیمی

2-     بیان اظهاری (اعلامی)

3-     بیان ترویجی

احکام هر یک از این موارد متفاوت است.

مقصد و غایت از این بیان تعلیمی آموزه ای است که به مخاطب بیاموزیم که بدان بیان تعلیمی می گوییم که اقسام آن «واجب، مستحب و حرام» داریم که در مورد مکروه آن نیز سخن گفتیم.

بعد به بیان اظهاری پرداختیم و گفتیم بخشی از بیان خود اظهار و اعلام است مانند شهادت در دادگاه که غرض از آن تعلیم نیست بلکه غرض اظهار است. در شهادتین نیز غرض اعلام است.

نوع سوم بیان بیان ترویجی است که آنچه غرض از بیان ترویجی است نه تعلیم و نه صرف اعلام است. هوادار درست کردن برای گوینده و منشی کلام یا مضمون کلام غرض است. هدف اصلی باوراندن و قانع کردن و طرفدار درست کردن است که به بیان ترویجی تعبیر می کنیم.

این تقسیم بندی بسیار مهم است زیرا اگر نباشد در مساله رسانه بسیاری ازمسائل مبهم می شود و مسائل با هم خلط می شود.

این تقسیم اساس کار در فقه گفتارها است که ما فقه گفتارها را تقسیم کنیم و حکم هر یک از این اقسام ثلاثه را در شرع مشخص کنیم.

مفصل در بیان تعلیمی سخن گفتیم واحکام خمسه آن را بیان کردیم. سخن در بیان اظهاری بود که مقدمه ای را بیان کردیم که در آن عنوان عام بیان اظهاری محرم را بیان کردیم.

گفتیم بیان اظهاری محرم عنوان عامی دارد که مصادیق آن متکثر با عناوین متعدده است. این مساله عنوان عامی دارد که « فساد و ظلم» گفته می شود. این مساله را به مطلق بیان نیز می توان تعبیر کرد. این مقدمه در اصل فقه البیان نیز مطرح است.

زمانی که فقه البیان را مطرح می کنیم، آن چه عنوان عام احکام مربوط به فقه بیان است مربوط به جایی که بیان حرام داشته باشیم. عنوان عام بیان محرم عنوان ظلم و فساد است یعنی اگر بر بیانی فسادی بار شد یا اگر بیانی ظلم بود ممنوع است. محدوده کلان بیان ممنوع، بیان ظالمانه یا مفسدانه است.

یا بیانی ظلم به این معنا که خلاف حق در آن باشد نیست. شخصی به دیگری می گوید من در مجلسی بودم فلان شخص تا توانست به تو فحش داد و از بدی تو گفت. این شخص راست گفته است اما بین الطرفین را افساد می کند و گاهی جامعه ای را به فساد می کشاند و گاهی جنگ بین جامعه ای به راه می اندازد.

ما مفصل بحث کردیم که کذب و غیر حق، حق بیان ندارد و گفتیم از مغالطه هایی است که درنظام سرمایه داری و لیبرال مطرح می شود که هر مطلبی را نباید گفت زیرا گفتن تبدیل به ارزش می شود. نه تنها گفتن بلکه رفتار نیز همین گونه است. رفتار از آن نظر که رفتار است حق نیست. شخصی بگوید آزادی خوب است و هر رفتاری باید آزاد باشد، سخن غلطی است. گفتار از آن نظرکه گفتار است مقدس است، سخن غلطی است. اگر گفتار ناحق بود و می خواست دروغ بگوید و به کسی تهمت بزند صرف این که گفتار است به چیزی ارزش نمی دهد.

بحثی را مفصل در فقه سیاسی بحث کردیم که ارزشها «قبل الانسانی» هستند و «بعد الانسانی» نیستند. یعنی چون ارزشی وجود دارد باید عمل بشر تابع آن ارزش باشد تا حق باشد. چون حقی وجود دارد من باید سخن بگویم تا سخنم مطابق حق باشد.

به همین خاطر بشر نسبت به این ارزش قبلی مسئول است و مسئولیتش این است که عادلانه بگوید. چون عدلی هست انسان نسبت به آن در رفتار و گفتار مسئول است نه چون می گوید عادلانه است یا چون انتخاب می کند عادلانه است. این سخن همان مغالطه ای است که در نظام لیبرال وجود دارد. مبنای لیبرالیزم یا اومانیزم همین است که چون انسان می خواهد و خواسته انسان هاست پس حق است. چون انسان تمایل به این گفتار دارد پس درست است.

این سخنان غلط است و مبنای همه فسادها، استبدادها، ظلم ها، کشتارها، خون ریزی ها و غارت ها همین است.

قرآن کریم این گونه رفتار را زیبا معرفی می کند که از قول فرعون نقل می کند:

(یا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ظاهِرینَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُریکُمْ إِلاَّ ما أَرى‏ وَ ما أَهْدیکُمْ إِلاَّ سَبیلَ الرَّشادِ) سوره مبارکه غافر آیه 29

آنچه من می گویم درست و عدل است و سبیل هدایت است.

مبنای تمام جنایات بشری از همین مقوله است. آنچه امروز آمریکا را به رژیمی خطرناک برای جوامع بشری تبدیل کرده است این است که مبنایش همین نوع از لیبرالیزم فکری است.

پس بشر نسبت به یک حق پیشین مسئولیت دارد که بر مبنای تفکر اسلامی این حق پیشین ذات اقدس حق متعال است و حق پیشینی پیش تر از خداوند نداریم و فرق بین تفکر اسلامی و تفکر لیبرالیزم این است که ما حق پیشینی را اساس کار می دانیم.

کلمه «أشهد أن لا اله الا الله» اساس کار می شود بلکه اساس حق وجود می شود. شخصی که «لا اله الا الله » گفت، خون، مال و آبرویش محفوظ است. این مساله را باید خوب فهمید و توجیه کرد. معنای سخن این است تا این اساس را نپذیرید نمی توانید مبنایی برای امنیت اجتماعی بپذیرید.

مبنای امنیت اجتماعی این است که شما حق ذات الهی که حق مطلق است را می پذیرید و این مبنای انتخاب ها، رفتارها و گفتارها می شود و امنیت، عدل اجتماعی و عدل فردی از این جا به وجود می آید. اگر شخص این حق مطلق پیشین را نپذیرد که خودش را نسبت به آن مسئول بداند، به این معنی است که می تواند هر کاری می کند به عنوان حق جلوه دهد و هر چه می گوید به عنوان حق بگوید ولو این که فساد بر آن بار شود و  هزاران خون در این باره ریخته شود.

مساله شهادتین اساس و بنیاد اصلی تفکر اسلامی است و نکته این است که اگر حق پیشین برای ما بیان نشود نمی توان از آن استفاده کرد و باید در دسترس باشد. این مساله اساس نظام رفتاری و گفتاری است و لذا ما گفتیم که اگر کسی بگوید گفتار حق است و مردم حق دارند بگویند و کاریکاتوریست کذایی حق دارد بگوید و یا روزنامه نگار می تواند هر سخنی بگوید زیرا آزادی بیان است، سخن غلطی است. اگر بیان ناحق باشد و متناقض با معیار باشد چنین حقی وجود دارد. معنا ندارد که بگوییم چیز ناحق، حق است. غاصب در مالی که غصب کرده است حق ندارد زیرا حق نیست.

این بحث مطرح شده است و ادامه خواهیم داد. بیان شدکه آزادی بیان تا جائی است که این دو مقوله نباشد: 1- ظلم 2- فساد

البته فساد نیز به ظلم بر می گردد زیرا گاهی ممکن است ابهامی در مصادیق حق پیدا شود لذا ما این دو عنوان را با هم می آوریم.

(ان الله لا یحب الفساد) و (ان الله لا یحب الظالمین)

هر دو عنوان در قرآن کریم هست و تمام مسائل قرآن سازمان یافته است. اگر تمام «لا یحب» های قرآن را جمع کنید به همین دو چیز بر می گردد. بنابراین بیان اگر منجر به ظلم یا فساد شود ممنوع است. تمام مصادیق بیان محرم مندرج در این عنوان عام هست از کذب تا بهتان همه در این مورد است حتی بیان لهوی که ایجاد فساد می کند./926/ص

تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۷:۴۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۹:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۳۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۸:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۰۶:۲۶