vasael.ir

کد خبر: ۳۸۹۶
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۸ - 02 January 2017
درس خارج فقه آیت الله یزدی/ جلسه 31

بررسی نکات دقیق فقهی جهت استخدام ضرع

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله یزدی، در جلسه سی و یکم درس خارج فقه خود گفت: در صورت فقدان زن مسلمان با شرائط مذکور که بیان کردیم نوبت به زنان غیر مسلمان می رسد که اگر دسترسی به آنان نیز میسر نبود می توان زانیه استخدام کرد اما کراهت زیادی دارد.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، آیت الله محمد یزدی، در سی و یکمین جلسه درس خارج فقه خود که در روز دوشنبه مورخه 30 فروردین 95 برگزار گردید به فروعات مساله استرضاع و استخدام دایه پرداخت و گفت: در صورت اضطرار تفاوتی بین این که خود زن زانیه باشد و شیرش از راه زنا حاصل شده باشد با زنی که زنا زاده است و فرزندش از راه صحیح متولد شده نیست و هر دو فرض شیر آلوده ای است که طیب نیست و استفاده از آن برای فرزند کراهت دارد و فرعی نیز در مورد إماء مطرح است که امروزه جایگاهی ندارد.

ایشان در ادامه به اشکال برخی از فقهای عامه در مورد استناد به ظاهر قرآن در مورد مادر و خواهر رضاعی و نشر حرمت در مورد سایر اقربا اشاره کرد و گفت: درست است که ظاهر آیه 23 سوره مبارکه نساء چنین فرموده است اما در این مورد روایات زیادی داریم که بعضی از آن موارد از طرق عامه به دست ما رسیده است که برای نمونه می توان به روایت معروف نبی مکرم اسلام و عایشه استناد کرد که به تفصیل بدان می پردازیم.

 این استاد حوزه در پایان به احکام رضاع اشاره کرد و گفت: وقتی بچه ای با شرائط مذکور شیر خورد، خود زن مادر و شوهرش پدر رضاعی اوست و همچنین این نسبت برای برادران و خواهران نیز وجود دارد و در مورد اجداد و سایر بستگان نسبی این مساله مطرح است.

 

 اهم مباحث این جلسه به شرح ذیل می باشد:

خلاصه ای از مباحث گذشته

اگر قرار است انسان برای بچه خودش شیر دهنده ای را انتخاب کند، بهتر است مسلمه، عاقله، عفیفه و وضیعه باشد؛ زیرا شیر بسیار تاثیرگذار است. در مجوس که همان زردتشتی ها هستند کراهت شدیدی برای رضاع وجود دارد؛ زیرا خیلی معتقدند که پیامبر نبوده است ولی در احکام فقهیه آنان را به اهل کتاب ملحق کرده اند. در کافر مطلق فقط در مورد اضطرار اشکالی ندارد که برای رضاع اقدام کند.

اگر این شرائط نبود یهودی و نصرانی تقدم دارد و بعد مجوسی ها و بعد نوبت به کفار می رسد که باید با شرائطی رضاع انجام شود ولی کراهت شدید دارد. بعد از این مراحل سخن از زنا زاده و یا زانیه به میان می آید. شخص زانیه پاک است ولی از زنا شیر دارد و می خواهند از شیر او استفاده کنند و در روایات کراهت شدید در این مساله مطرح شده است و بیان شده که شیر یهودیه و نصرانیه و مجوسیه بر شیر زانیه تقدم دارد. اما در صورت اضطرار اشکالی ندارد.

معرکه بزرگی که صاحب جواهر در شرط تعداد رضعات بیان کرده است به خاطر وجود روایات و فتاوای متعدد در این باره است و چندین روایت را که ما نیز بدان اشاره کردیم بیان می کنند. خود ایشان و شهید در مسالک و راهی که بیشتر فقها و اکثر متاخرین قبول دارند این است که بنابر قواعد کلی و اصولی که داریم و می گوییم تحریم خلاف اصل است و از طرفی نیز می دانیم که شارع مقدس در فروج و دماء همواره با دقت برخورد دارد.

بنابراین اگر بخواهیم بگوییم حلال یا حرام است هر دو سخت و مشکل است و لذا برخی فقها اختلاف پیدا کرده اند. این معرکه ای که به قول صاحب جواهر به وجود آمده است به خاطر روایات است ولی در جمع نتیجه قطعی این است که 15 رضعه قدر متیقن است. بعد از این مسائل می فرمایند که شرط این است که در حولین باشد.

بعد از این که دو سال تمام شد و منقطع شد دیگر تاثیری در حرمت نیست. حال اگر بین دو سال این رضعه محقق شد اشکالی ندارد و اگر یک رضعه در سال بعد آمد و رضعه پانزدهم در حالی بود که دو سال فرزند تمام شده است و گفته اند در این صورت کافی نیست و نشر حرمت صورت نمی گیرد. اگر با رضعه پانزدهم، دو سال تمام می شود و کمال آن با رضعه پانزدهم است و تمام 15 مورد در حولین است ولی اختتام آن با اتمام حولین است، این مورد مشکوک است و شامل حرمت نیست و شامل این بخش آیه است: (...وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِک‏)

این زن شیر داده است و در عرف این 15 مورد را از زن می دانند ولو یک رضعه در مرگ یا درنهایت امتساس بوده است. اُمی که رضاعه به وسیله او انجام می گیرد و این بچه که 14 رضعه اش انجام گرفته است و یکی بیرون بوده است اینجا شرط رضعه که لارضاع بعد الفطام بوده است محقق نشده است و ناشر حرمت نیست. اگر 14 رضعه کامل با همه شرایط انجام گرفته است و بعد از فوت زن یک رضعه کامل با تمامی شرایط انجام گرفت عرف نمی پذیرد که رضعه صورت نگرفته است. بنده نیز این اتصال به بهمیه کردن را قبول ندارم.

ما نمی گوییم اگر 15 رضعه از میته باشد اما در مورد رضعه آخر این اشکال به وجود نمی آید.

 

مراتب و ادله استخدام دایه

در جلسات قبل گفتیم که سبب اول در اسباب تحریم نسب بود و سبب دوم رضاع بود. نشر حرمت در اثر رضاع در صورتی بود که نکاح صحیح باشد و حتی تصریح کردند که زنا موجب نشر حرمت نیست. در وطی به شبهه نیز اظهار تردید کردند و به نکاح صحیح ملحق کردند. بعد از این که شرایط رضاع ذکر شد که حقیقتش این است که بچه ای از غیر مادر خویش شیر بخورد که به تفصیل شرائط را ذکر کردند.

فرعی مطرح شده است که اگر اضطرار شد که برای فرزندی ضرع استخدام کند و دایه بگیرد باید از زن مسلمان، وضیئ و عفیف صورت گیرد. اگر این زن مسلمان ازدواج صحیحی داشته است و شوهر درست و نکاح صحیحی داشته و شبهه ای در کار نبوده است، ضمن این که استخدام دایه صحیح است نشر حرمت نیز صورت می گیرد. اما ممکن است همین دایه ای که گرفته است در اثنای شیر به بچه غذای دیگر نیز بدهد که این مساله به نشر حرمت ربطی ندارد. بحث ما در این است که در استخدام باید این مراحل را رعایت کند.

گاهی مادر مریض است و شیر ندارد و باید برای بچه دایه بگیرند که باید ابتدا زن مسلمان با شرایط مذکور باشد و بعد نوبت به اهل کتاب و بعد نوبت زنان کفار می رسد، هرچند که در بین کفار نیز ازدواج صحیح وجود دارد. در بین اهل کتاب یهودی و نصرانی مقدم بود و بعد دیگر کفار مطرح گردید. بعد از این مراحل اگر دایه ای پیدا نشد نوبت به زانیه یا زنا زاده می رسد. اگر زنی «کانت ولادتها من زنا» بود که این عبارت شرائع است.

 

دو صورت این مساله:

1- منظور این است که از زنا شیر دارد ولی خود زن طیب الولاده است.

2- صورت دیگر این است که خود زن از زنا متولد شده است. (نظر مرحوم محقق)

 

در صورت اول می فرماید که استخدام چنین زنی کراهت دارد زیرا اثر منفی روی فرزند دارد ولی در صورت اضطرار کراهت دارد. در صورت دوم که خود زن از زنا متولد شده است ولی شوهر کرده است و ازدواجش صحیح بوده است، باید بحث کنیم که کراهت دارد یا خیر؟

در فرمایش مرحوم محقق که می گویند که «کانت ولادتها من زنا و یکره استرضاع» و روایت شده است که اگر مولای زانیه به آنچه اتفاق افتاده است رضایت دارد، شیر طیب است. (طیب در مقابل نجس نیست) شیر زنان یهودی و نصرانی طبق قولی که آنان پاک هستند، طاهر می باشد.

اگر مولای زانیه ای که زنا داده است و صاحب شیر شده است، به این عملی که قبلاً انجام داده است رضایت داد و این رضایت در حین آن عمل استکشاف شد و تحلیل برای شخص دیگری داده بود (که تحلیل فصلی در إماء است) این شیر طاهر و طیب است و دیگر کراهتی وجود ندارد و روایت نیز می فرماید: «طابت» مرحوم شهید می فرمایند که ما «طابت» را قبول نداریم زیرا زنا به غیر زنا مبدل نمی شود.

در معاملات می گویند مانند معامله فضولی است که بعد از انجام آن مالک رضایت می دهد و شرط صحت معامله محقق می شود و تملیک نیز صحیح می باشد. اما در این مورد در حین عمل صدق زنا می کند و چگونه زنا می تواند موجب طیب شدن شیر می شود. البته مالک می تواند تحلیل کند و در این صورت بچه تابع پدر است که اگر حر باشد آن فرزند نیز حر است و اگر به عبدش تحلیل کرد آن فرزند استیلاد است و او نیز مانند پدرش عبد این مولاست. پس این مساله ای است که استرضاعش مکروه است و صحیح این است که وَلدت من زنا.

 

اما اگر خود زن زنا زاده بود، می فرماید:

« و یکره أن یسترضع من ولادتها عن زنا و روی إن أحلّها مولاه فعلها طابها و زالت الکراهة و هو شاذٌ»

 

مرحوم شهید وقتی این عبارت را توضیح می دهند می فرمایند:

« المراد بها من زَنت فوُلد من زناها المولود الذی برضع بلبنه فانه یکره استرضاعها ولداً غیره سواءٌ کانت حرةً أم أمةً و سواءٌ کانت المسترضع مولاها (آن که بچه را آورده صاحب أمه باشد) أم غیره (افراد عادی) و سواءٌ سامحها مولاه (مولایش بعداً بگوید من به این کار راضی هستم) فیما وقع منها من زنا وقت الاسترضاع أم لا»

 

روایت این باب که می گوید در اینجا کراهت دارد این است:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ هَلْ یَصْلُحُ لَهُ أَنْ یَسْتَرْضِعَ الْیَهُودِیَّةَ وَ النَّصْرَانِیَّةَ وَ هُنَّ یَشْرَبْنَ الْخَمْرَ قَالَ امْنَعُوهُنَّ مِنْ شُرْبِ الْخَمْرِ مَا أَرْضَعْنَ لَکُمْ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ وَلَدَتْ‏ مِنْ‏ زِنًا هَلْ یَصْلُحُ أَنْ یُسْتَرْضَعَ لَبَنُهَا قَالَ لَا وَ لَا ابْنَتِهَا الَّتِی وُلِدَتْ مِنَ الزِّنَى.

شهید می گوید مراد محقق این است که از زنا متولد شده باشد و این را در آخر آورده اند.

« و کذا یکره استرضاع المراءة التی استراضعها من زنا و أن تکون مخلوقة منه و  قد تقدم من خبر الاول ما یدل علیه»

یعنی زنی که زنا زاده است و خود این زنی که شیر دارد از زنا مخلوق شده است و همان روایت که ذکر شد را بیان می کند. اما روایتی که می گوید اگر تحلیل کرد را بیان می کنم:

« و روایة التی اشار إلیه المصنف بطیب لبنها إذا أحلها مولاها ما فعلت روایة اسحاق بن عمار...

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ‏ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ غُلَامٍ لِی وَثَبَ عَلَى جَارِیَةٍ لِی فَأَحْبَلَهَا فَوَلَدَتْ‏ وَ احْتَجْنَا إِلَى لَبَنِهَا فَإِنْ أَحْلَلْتُ لَهُمَا مَا صَنَعَا أَ یَطِیبُ‏ لَبَنُهَا قَالَ نَعَمْ.

اگر غلام و جاریه ای با هم زنا کردند و من به علت احتیاج به شیر برای بچه این کار را حلال کردم آیا استفاده از شیر طیب است؟ حضرت فرمودند: بله بنابراین روایت اسحاق بن عمار را دلیل گرفته اند و این همان روایتی است که مرحوم محقق آن را شاذ دانسته اند و بدان عمل نکرده اند. اما در هر حال چه زانیه باشد و بچه اش از زنا است و چه خودش زنا زاده است و بچه اش از زنا نیست، نوعی آلودگی در این لبن وجود دارد که سبب کراهت است و استخدام چنین زنی صحیح نیست مگر اضطرار در کار باشد.

شرعاً زنا زاده از برخی از منصب ها محروم است که یکی از موارد همین استخدام برای استرضاع است. عبارت محقق را نمی توان به زنا زاده معنا کرد و ایشان می گوید که مراد محقق آن است و قرینه اش نیز همین أمه ای که زنا کرده است که اگر مولایش بگوید راضی هستم مشکل حل می شود. پس اگر ناچار شدیم و زن مسلمان پیدا نکردیم باید مراتب رعایت شود و ربطی به نشر حرمت ندارد.

سوال: این ترتیب را روایت معلوم نمی کند و ما باید خودمان این را درست کنیم؟

پاسخ: از روایت مشخص است و دو صورت متصور است که بیان کردیم. اگر خودش زنا زاده باشد ولی بچه اش از زنا نیست باز مکروه است و در صورتی که بچه زنا زاده باشد نیز مکروه است.

سوال: اگر پدر زنا زاده باشد به چه صورت است؟

پاسخ: تفاوتی ندارد و این شیر کراهت دارد.

 

اگر از کافری استرضاع کردیم و مضطر بودیم اشکالی ندارد ولی کراهت دارد و بحث نشر حرمت را ابتدای جلسه بیان کردیم. برخی از فقهای عامه گفته اند که ظاهر آیه شریفه فقط حرمت را در ناحیه مادر و خواهر می داند و غیر این معنا ندارد. (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْت‏ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی‏ أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ...) سوره نساء آیه 23

ایشان می گوید که ظاهر این است که مادر و خواهر رضاعی حرام هستند و نشر حرمت از این ناحیه است که در صورت تکمیل شرائط می باشد. بنابراین بقیه موارد که اگر زن پسری داشت و او برادر رضاعی باشد این گونه نیست و یا نسبت به فحل یعنی شوهر زن نشر حرمت صورت نمی گیرد.

پاسخ: درست است که این آیه فقط دو مورد مذکور را بیان کرده است اما روایات زیادی حتی از طریق عامه به دست ما رسیده است که باید بیان شود.

روایتی از طریق عامه بیان شده است که شخصی منزل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد و عایشه پوشش خود را رعایت کرد و از او رو گرفت. حضرت فرمودند که مگر نمی دانی که زن برادر این شخص به تو شیر داده است و او عموی رضاعی توست و لازم به رو گرفتن نیست.

...قَالَتْ: جَاءَ عَمِّی مِنَ الرَّضَاعَةِ) هُوَ أَفْلَحُ أَخُو أَبِی الْقُعَیْسِ بِقَافٍ وَعَیْنٍ وَسِینٍ مُهْمَلَتَیْنِ مُصَغَّرًا کَذَا فِی شَرْحِ الْبُخَارِیِّ، قَالَ الطِّیبِیُّ: وَهَذَا یُوهِمُ أَنَّ أُمَّ أَبِیهَا أَرْضَعَتْ أَبَاهَا لَکِنَّ قَوْلَهَا بِمَا أَرْضَعَتْنِی الْمَرْأَةُ یُبَیِّنُ أَنَّ الرَّجُلَ بِمَنْزِلَةِ أَبِیهَا فَدَعَتْهُ الْعَمَّ هَذَا مَا یُعْطِیهِ ظَاهِرُ اللَّفْظِ، وَفِی شَرْحِ مُسْلِمٍ: فِیهِ اخْتِلَافٌ وَذَکَرَ أَنَّ الْمَعْرُوفَ أَنَّ عَمَّهَا مِنَ الرَّضَاعَةِ هُوَ أَفْلَحُ أَخُو أَبِی الْقُعَیْسِ وَکُنْیَتُهُ أَفْلَحُ أَبُو الْجَعْدِ، وَفِی شَرْحِ السُّنَّةِ: فِیهِ دَلِیلٌ عَلَى أَنَّ لَبَنَ الْفَحْلِ یَحْرُمُ حَتَّى تَثْبُتَ الْحُرْمَةُ فِی جِهَةِ صَاحِبِ اللَّبَنِ کَمَا تَثْبُتُ مِنْ جَانِبِ الْمُرْضِعَةِ فَإِنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَثْبَتَ عُمُومَةَ الرِّضَاعِ وَأَلْحَقَهَا بِالنَّسَبِ (فَاسْتَأْذَنَ عَلَیَّ فَأَبَیْتُ أَنْ آذَنَ لَهُ) بِالْمَدِّ حَتَّى أَسْأَلَ رَسُولَ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ -) أَیْ: عَنْ جَوَازِ دُخُولِهِ عَلَیَّ (فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - فَسَأَلْتُهُ فَقَالَ: أَنَّهُ عَمُّکِ فَأْذَنِی لَهُ) أَیْ: بِالدُّخُولِ عَلَیْکِ (قَالَتْ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّمَا أَرْضَعَتْنِی الْمَرْأَةُ وَلَمْ یُرْضِعْنِی الرَّجُلُ) أَیْ: حَصَلَتْ فِی الرَّضَاعَةِ فِی جِهَةِ الْمَرْأَةِ لَا مِنْ جِهَةِ الرَّجُلِ فَکَأَنَّهَا ظَنَّتْ أَنَّ الرَّضَاعَةَ لَا تَسْرِى إِلَى الرِّجَالِ وَاللَّهُ تَعَالَى أَعْلَمُ بِالْحَالِ (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - إِنَّهُ عَمُّکِ فَأْذَنِی لَهُ) أَیْ: فَلْیَدْخُلْ (عَلَیْکِ) ذَکَرَهُ تَأْکِیدًا... وَأَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ مِنَ الرَّضَاعَةِ مَا حَرَّمَ مِنَ النَّسَبِ)

بنابراین مساله استرضاع را با نشر حرمت مخلوط نکنیم زیرا هر یک بحث جداگانه ای است. در رابطه با نشر حرمت شرائطی لازم است که باید بدانیم زن یهودی و نصرانی مادر این بچه نمی شوند. پس بحث این شد که سبب تحریم یکی نسب و یکی رضاع است و فروعاتی نیز بیان شد.

 

احکام رضاع

اولین مساله نشر حرمت است که نیاز به دقت دارد. وقتی بچه ای با شرائط مذکور شیر خورد، زن مادر او و شوهرش پدر اوست و همچنین این نسبت برای برادران و خواهران نیز وجود دارد و در مورد اجداد و سایر بستگان نسبی این مساله مطرح است.(اجداد و جده ها، عمو، عمه، دایی و خاله) چه در طرف ابناء و امهات و چه در طرف پدر و مادر زوج این مساله مطرح است./926/

تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۹:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۱:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۴۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۷:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۰۵:۳۵